۱- انسان هرگز نمیتواند لحظهای را بدون فکر و خیال بگذراند، اما اینکه چه اندیشه و خیالی را به ذهن خود خطور دهد و آن را در ذهنش بپروراند و یا اینکه از ورود و گسترش چه افکاری به ذهنش جلوگیری کند مختار است. وجود زمینه و گرایشهای فکری خاص، خواهشها و تمایلاتی که در اعماق وجود انسان نهفته است، نگرانی و اضطراب بیش از حد و … میتواند سبب پریشانی فکر و خطور افکاری ناپسند به ذهن انسان شود. بنابراین ریشهیابی افکار ناروا کاری است که هر کس میتواند درباره خودش انجام دهد و با از بین بردن علل و ریشهها از شر این گونه افکار خلاصی یابد.
اکنون که شما برای ریشهیابی و خلاصی از اینگونه افکار اقدام کردهاید، میتوان گفت که نیمی از راه را پیمودهاید و إنشاءالله با راهکارهایی که در ادامه عرضه میشود. نیم دیگر راه را نیز طی کرده و به آرامش خواهید رسید.
۲- گاهی افکاری که به ذهن میآید از ناحیه شیطان است که باید هرچه زودتر آنها را از خود راند. چرا که به زودی انسان را وادار به عمل می کند.
خداوند می فرماید: به راستی که شیاطین به دوستانشان الهام میکنند.پس باید جلوی افکار شیطانی را گرفت.
یکی از بزرگترین و مهمترین عواملی که انسان را از خداوند دور کرده و موجب غفلت میشود همین خاطرات ناخوانده است. گاهی این خاطرات غیر الهی آن قدر بر انسان تأثیر گذار میشود که در بهترین حالات عبادی مانند نماز، حضور قلب نداریم.
باید از ابتدا جلوی رشد و نمو این خواطر را گرفت. خاطرات با یک سلسله گفتنها، شنیدنها، شرکت در مجالس و خواندن برخی مجلات و.. به تدریج در ذهن ترسیم میشود و هنگامی که متراکم و فراوان شد، زمینه شوق را فراهم میکند، و در نتیجه؛ این خواطر و افکار «ملکه نفسانی» ما میشود، و از این به بعد به آسانی به ذهن میآیند و زنده نگه داشته میشوند و پیوسته انسان را از یاد خدا غافل میکنند. به همین خاطر انسانهایی که تفکر مادی دارند پیوسته به فکر مسائل لذت بخش مادیاند.
بازدیدها: 220