گفتگو با دکتر قنبری | بررسی شبهاتی درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
هیات: تحریف موضوعات شهادت حضرت زهرا چند سالی است که به مناسبت ها و اتفاقات مختلف از سوی افراد صورت می گیرد، اما در آخرین مورد، حذف ابعاد تاریخی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از یک کتاب داستانی، توسط وزارت ارشاد و پس از آن هم مصاحبه یکی از مسؤولان این وزارتخانه نشان داد که شاید میان برخی از مسؤولان هم این شبهات و تحریفات جا افتاده است. سراغ حشمت الله قنبری، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام رفتیم تا در گفت وگویی ابعاد و مستندات تاریخی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را در آستانه فاطمیه مرور کنیم. ماحصل این گفت وگو را ادامه می خوانید:
انگیزه و دلیل افرادی که ابعاد مختلف شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را زیر سوال می برند، چیست؟
تحریف ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، موضوعی نیست که در روزگار ما به وجود آمده باشد، بلکه حتی در دوران حیات مبارک ایشان نیز خطی از تحریف و سانسور وجود داشته است که علل مختلفی دارد. گاهی این نوع رفتارها که شکل تحریف هم به خود می گیرند، ظاهراً خیرخواهانه است، یعنی تصور می کنند اگر رخدادهای دوران غربت اسلام مورد واکاوی قرار گیرد، ممکن است بین مذاهب اسلامی تفرقه به وجود بیاید. بعد هم اهم فی الاهم می کنند و نزد خودشان به این نتیجه می رسند که بهتر است این مسائل بازگو نشود و یا بهتر است از کنار آنها عبور کنیم.
من با این مسأله که بنا به مصالحی، مسائلی بازگو نشوند و یا از کنار آنها عبور شود، مخالفت جدی ندارم؛ اما اینکه پدیده ای را حذف کنید، مخالفم؛ زیرا اگر رخدادی از متن زندگی اهل ایمان بیرون برود، تمام حقایق ایمانی به تدریج از زندگی او بیرون می روند و زیر تیغ سانسور قرار می گیرند. این روند ظالمانه و خیانت به انسانیت انسان و همه افراد و عوامل مؤثر در پیدایی این ماجراست.
بخش هایی از انکار این رخداد، ریشه در فطرت پاک مسلمان ها دارد که همه مذاهب اسلامی را دربرمی گیرد، زیرا عمق این فاجعه به قدری زیاد است که غیرت دینی نمی تواند با آن کنار بیاید. ما هم همین طور هستیم و یکی از آرزوهای مبنایی و اساسی ما، اگر به آن روزگار برمی گشتیم این بود که این اتفاق نمی افتاد. کسی با وقوع این پدیده و اتفاق، خشنود نمی شود و همین دلیل محکمی بر طهارت امت اسلامی است؛ چون وقتی این پدیده را باور نمی کند و نمی خواهد با آن کنار بیاید، زمینه مساعد برای تحلیل و معرفت صحیح به وجود می آید و در آنجاست که دریافت، موجب تغییر بنیادین در باور صحیح مردم می شود. بنابراین گروهی هم این رخداد را با حسن نیت و به خاطر عدم تطابق با باورها و غیرت دینی شان نمی پذیرند؛ اما این اتفاق افتاده است.
در خصوص شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها برخی می گویند حضرت به شهادت نرسید؛ بلکه بر اثر بیماری از دنیا رفت. پاسخ شما به این شبهه چیست؟
این اشتباه است. اولین مطلب، هجوم به خانه صدیقه طاهره سلام الله علیها است. بعضی ها می گویند که اصلاً چنین اتفاقی نیفتاده و چنین اتفاقی در بین نبوده و هجوم و درگیری رخ نداده است. کسانی که این حرف ها را می زنند، مشخص است که مطالعات تاریخی ندارند. من رخدادهای ۶ ماهه پایان عمر پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم را در کتاب «آن شش ماه» از حجةالوداع تا شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها به طور مفصل و مستوفی از مآخذ و مصادر تاریخی بیان و ثبت کرده ام.
من قائل به اهل سنت و شیعه نیستم. ما در مذاهب اسلامی عامه و امامیه داریم، چون ما پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام از عمق وجدانمان به سنت پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم وفاداریم و بخش بسیار مهمی از علاقه و ارادت ما به امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام در سایه سنت و سیره پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم است.
مستندات هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها این چنین است که بخاری در «تاریخ صغیر» جلد یک، صفحه ۱۰۱ به بعد، هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را تأکید کرده است. ابن قتیبه در کتاب «الامامه و السیاسه» جلد اول، صفحه ۱۲ به بعد و بلاذری در «انساب الاشراف» جلد اول این موضوع را تصریح کرده است. طبری در جلد دوم «تاریخ الرسل و الملوک»، ابن عبد ربه اندلسی در کتاب «العقد الفرید»، جلد ۳، مسعودی معتزلی شافعی در «اثبات الوصیه»، ابن عبدالبر قرطبی در «الاستیعاب فی معرفه الاصحاب»، شهرستانی در «ملل و نحل» جلد اول و جوهری بصری در کتاب «السقیفه» در صفحه ۵۰ به بعد، این موضوع را مفصل شرح داده است. ابی الفداء در جلد اول کتاب تاریخش و شهاب الدین نویری در جلد نوزدهم «نهایةالارب فی فنون الادب» این گزارش را آورده است. ابن شحنه در حاشیه «الکامل فی التاریخ» ابن اثیر، جلد هفتم، صفحه ۱۶۰ به بعد، این را بیان کرده است. عمر رضا کحاله در «اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام»، عبدالفتاح عبدالمقصود، از متأخرین در کتاب علی بن ابیطالب علیه السلام، ابن ابی شیبه در «المنصف فی الاحادیث و الآثار»، جلد هشتم.
اسامی افرادی هم که در ماجرای هجوم به خانه امیرالمؤمنین علیه السلام نقش و سمت داشتند، به تفصیل و با دقت در مهم ترین مصادر و مآخذ آورده شده اند. ابن ابی الحدید در جلد ۶ «شرح نهج البلاغه» صفحه ۵۱ این گونه آورده است: ابی بکر بن ابی قحافه فرمانده این عملیات بوده و فرمان حمله را صادر کرده است. ابن ابی الحدید یکی از بزرگان معتزله و شخصیت معتبر اسلامی است که هم در تاریخ قدرت و قوت دارد، هم در شرح و تفسیر نهج البلاغه شاید یکی از کم نظیرترین شرح نهج البلاغه متعلق به اوست. طبری در جلد ۲ تاریخش و متقی هندی در جلد پنجم «کنزالعمّال» گفته که عمربن الخطاب مردم را به طرف خانه علی بن ابیطالب علیه السلام فرماندهی کرد. ابن قتیبه در جلد اول «الامه و السیاسه» و قاضی نورالله شوشتری در جلد دوم «احقاق الحق و ازهاق الباطل» نوشته اند که اُسید بن خضیر هم از جمله مهاجمین به خانه امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است.
ابن ابی الحدید در جلد ششم «شرح نهج البلاغه» صفحه ۴۷ به بعد به این موضوع تصریح می کند که محمد بن مسلمه، خالد بن ولید، ثابت بن قیس خزرجی و سلمه بن سلامه در هجوم به خانه صدیقه طاهره سلام الله علیها مشارکت داشتند. شیخ مفید که امامیه است در صفحه ۱۸۵ «کتاب اختصاص» به این نکته اشاره می کنند که مغیرة بن شیبه و بشیر بن سعد مشارکت داشتند. اینها افراد اصلی و محوری بودند که مردم را به حرکت درمی آوردند. ابن کثیر در کتاب «البدایة و النّهایة» در جلد ۵، صفحه ۲۵۰ و ذهبی در صفحه ۲۶ «سیر اعلام النبلاء» تصریح می کنند که یکی از مهاجمین عبدالرحمن بن عوف بوده است. او کسی است که ما او را به عنوان عشره مبشره، یعنی یکی از ۱۰ نفری که به آنها وعده بهشت رفتن داده شده و در عین حال جزو شورای حکمیت عمربن الخطاب هم بوده، می شناسیم. شیخ مفید در صفحه ۱۰۴ به بعد «کتاب اختصاص» اشاره می کند که عثمان بن عفان هم در ماجرای هجوم مشارکت داشته است و الی آخر. ما در حدود ۳۰ سند برای حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها ارائه کردیم که تنها یکی برای امامیه بود. در کتاب چند مورد دیگر از مصدر امامیه هم هست که اشاره نکردم.
حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها یک موضوع قطعی و حتمی است و اتفاقی است که قطعاً رخ داده است. من نمی خواهم بگویم که این واقعه را باید نادیده گرفت و سانسور کرد تا با سانسور کردن آن، اتحاد و اتفاق به وجود بیاید؛ زیرا این اهانت به جامعه اسلام و همه مسلمانان است. قاطبه مسلمانان با این تحریف و تعریف، مورد اهانت واقع می شوند، یعنی قاطبه امت اسلامی از این اتفاق راضی بودند و چون کسانی در عمق اعتقاداتشان راضی به این موضوع نبوده اند، گفته اند که آن را حذف کنید، در حالی که این گونه نیست. اکثر مسلمانان عالم به اهل بیت علیهم السلام ارادت دارند و به آنان احترام می گذارند. در بین اصحاب پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم و علمای سلف از متقدمین و متأخرین، هیچ کسی را پیدا نمی کنید که اصحاب را در تراز اهل بیت پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم بیاورد. امیرالمومنین نیز می فرماید: «لا یقاس بآل محمد صلی الله علیه وآله من هذه الأمة أحد». اگر کسی چنین تفکری داشته باشد که به خاطر اینکه فلانی نرنجد، ما این رویداد را سانسور کنیم، چون ممکن است اوقات او تلخ بشود، اشتباه است. اوقاتش از چه چیزی تلخ می شود؟ آنها می گویند تهمت و افتراست که فلانی ها مشارکت داشتند. ناراحتی شان از این بابت است و نه اینکه معتقد باشند که تهاجم به خانه صدیقه طاهره سلام الله علیها کار خوبی بوده است. این بدفهمی متأسفانه گاهی در نظام دیوانی و ممیزی در بین مسلمانان وجود داشته و الان هم هست.
شنیده ام بعضی از کتاب هایی را که به وزارت فرهنگ و ارشاد می رود، می گویند باید این بخش هایشان را حذف کنید، چرا؟ مگر تحریف تاریخ در صلاحیت وزارت ارشاد است؟ مگر وزیری که در جایگاهی منصوب می شود، نسبت به این قضیه اجتهاد دارد؟ مگر می تواند به هر علت غلطی، بیان این موضوع را منتفی کند و بگوید بیانش به مصلحت نیست؟ تحریف و سانسور، ناجوانمردانه است.
اصل این موضوع، قطعی و حتمی است و قطعاً، حتماً و بدون تردید، صدیقه طاهره سلام الله علیها در این تهاجم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. گاهی می گویند که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در بستر بیماری از دنیا رفت. این حرف ممکن است درست باشد. من نمی خواهم این را انکار کنم. یک وقت هست که شهید در میدان معرکه به شهادت می رسد، مثل سیدالشهدا علیه السلام، عماربن یاسر که کاملاً ملموس، در معرکه روح از بدن مفارقت پیدا کرده و شهادتش تحقق عینی پیدا می کند. اما گاهی هم شهادت در قالب حضور مستقیم در میدان معرکه نیست، اما آثار اتفاق ها و رخدادهای میدان معرکه، باعث می شود که این اتفاق در جای دیگری تحقق پیدا کند. یعنی فرد بر اثر جراحات ناشی از معرکه به شهادت می رسد.
اگر فرض کنیم که این اتفاق برای حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نیفتاد و مورد ضرب و شتم واقع نشد و آسیبی ندید و بعداً در بستر بیماری به مرگ طبیعی از دنیا رفت؛ تاریخ زیر سوال رفته است، چرا؟ چون مهم ترین مصادر اسلامی اشاره می کنند که از روزی که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها مورد ضرب و شتم قرار گرفت و پهلوی مبارک ایشان شکست و نقص عضو پیدا کرد تا روزی که از دنیا رفت، در همین مدت کوتاه، یکی از ابتکارات و ابداعات بسیار خوب و محوری حضرت صدیقه سلام الله علیها این بود که با استفاده از جانبازی و مظلومیتی که برای خودش به وجود آورده بود، جامعه وقت را با حقایق پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم آشنا کرد.
برخی بحث آتش زدن خانه و شکستن در و بین در و دیوار قرار گرفتن حضرت را هم زیر سوال می برند. در خصوص نحوه ورود این افراد به خانه چه مستنداتی وجود دارد؟
همه خانه های مکه از زمان عبدالمطلب در داشته اند. خانه کعبه مگر دَر نداشته است؟ در را چه کسی برایش ساخته است؟ در زمان عبدالمطلب و اصلاً قبل از ظهور اسلام، در زمانی که پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم هنوز به دنیا نیامده بود، خانه ها در داشت. در همین کتاب هایی که اشاره شد، نیم سوز شدن در هم قطعی است. اما بعضی ها می گویند صدیقه طاهره سلام الله علیها پشت در بود و وقتی که با لگد زدند و در را شکستند، بانو بین در و دیوار قرار گرفت. البته خیلی ها هم این حرف را رد می کنند. من هم معتقدم که نباید این جور بوده باشد. چرا؟ برای اینکه اگر شرایط آن روز را براساس اسناد تاریخی در نظر بگیریم، دعوایی جریان داشته است. یعنی چند بار رفت و برگشت و پیغام از مسجد آورده شده و برده بودند. یعنی در خانه توحیدی علی بن ابیطالب علیه السلام همه منتظر این هجوم بودند و می دانستند که اتفاقی در حال انجام است. حالا فرض کنید که حرف هم زده شده باشد، می تواند با فاصله از در صورت گرفته باشد. این مطلبی است که طرحش می تواند زمینه ایجاد شبهه فراهم شود و فرد مهاجم هم برای خود توجیه بتراشد. اما قول معتبر این است که در نیم سوخته را شکستند و وقتی وارد حیاط شدند، ناموس کبرای خدا در حیاط بود. بنابراین در مصادر اسلامی این طور آمده که وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها به او نگاه کرد، فرمود: «فلانی! قرآن نخوانده ای که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَی طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ…» (احزاب/ ۵۳) اینها را نشنیده ای؟ این قرآن خواندن حضرت باعث برافروختگی مهاجمان شد.
ابن ابی الحدید می گوید وقتی دختر پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم این حرف را زد، بخش بسیاری از مردم که نمایندگان دولت انشعابی را همراهی کرده بودند، از التهاب فاطمه سلام الله علیها فرار کردند که ما کارمان به کجا کشیده که به قول ما ایرانی ها هنوز آب کفن پیغمبر خشک نشده، خانه دخترش و تنها یادگارش را مورد هجوم و حمله قرار داده ایم و برگشتند. اما در حیاط فقط یک نفر ماند. مأموریت امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که مدارا کند. چرا؟ چون سپهسالار این حماسه، فاطمه سلام الله علیها بود.
آیا امیرالمومنین نشست تا همسرش را کتک بزنند؟ شبهه و سوالی که برخی مطرح می کنند، این است که چرا امیرالمومنین علیه السلام در این معرکه وارد نشدند و اقدامی نکردند؟
حضرت علی علیه السلام وارد شدند، اما آن چیزی که در باور کسی نمی گنجید این بود که ناموس خدا مورد تعدی واقع شود. اما با اولین جسارتی که انجام شد، علی بن ابیطالب علیه السلام مداخله کرد. آمد و برخورد کرد و ضارب را زمین زد و با تهدید به او گفت که اگر دستور پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم دست مرا نبسته بود، تو را می کشتم. علی علیه السلام کسی نبود که بشود جلوی چشمش همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داد. علی علیه السلام در یک ماجرای بزرگ گیر افتاده بود، ولی هرگز این نبود که علی بن ابیطالب علیه السلام سکوت کند. بعد از اینکه اخبار برخورد امیرالمؤمنین علیه السلام با ابن خطاب به مسجد رسید، خود ابوبکر دستور داد که بروید و اگر علی علیه السلام دست از عمر برنداشت، او و اهل خانه اش را به آتش بکشید. ضمن اینکه خود ابوبکر هم در سال های پایانی عمرش از هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها، آتش زدن خانه و ضرب و شتم حضرت زهرا سلام الله علیها اظهار ندامت و پشیمانی کرد. بنابراین علی علیه السلام عکس العمل نشان داد، اما اینکه برود و طرف مقابل را به قتل برساند، محاسبات غلط ماست.
درست مطرح کردن مسأله این است که اصلاً دختر پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم هم نبود. یک دختر معمولی شهر بود که پدرش را از دست داده بود. آیا باید بلافاصله به او جسارت شود؟ اگر در محله خودتان از کسی کینه عمیقی به دل داشته باشید و با او دشمن هم باشید، ببینید عزیز او مرده و جلوی در ایستاده و دارد اعلام عزا می کند و از کسانی که برای تسلیت می آیند، استقبال می کند. شما به او هجوم می آورید؟ قطعاً حرمت نگه می دارید. نباید حرمت حضرت زهرا سلام الله علیها را حفظ می کردند؟ حالا رفته اید و او یک سئوال پرسیده و می گوید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ…» برایتان قرآن خوانده است. جواب دهید. مثلا بگوئید ما رئیس هستیم، قدرت داریم، از هیچ کسی هم اجازه نمی گیریم، بالاخره درست یا غلط، این جواب است. ضرب و شتم برای چه؟
البته دلیل ضرب و شتم هم روشن است. برای اینکه آن کسی که این اتفاق را رقم زد، خودش را مخاطب فاطمه سلام الله علیها ندید، بلکه خودش را مخاطب قرآن دید؛ چون فاطمه سلام الله علیها قرآن خواند. او برایش سنگین آمد زیرا معلوم شد بی اجازه ورود پیدا کردن به خانه پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم صلاحیت های ایمانی را ساقط می کند. درد قضیه این بود. یعنی بقیه ای که وارد خانه نشدند، مومن بودند و ایمان داشتند. این هجوم به معنای پذیرش بی ایمانی بود. دردناک هم هست، اما شد. اتفاقات بعدی هم ادامه پیدا کردند.
حضرت زهرا سلام الله علیها براثر جراحات ناشی از این ضرب و شتم، چند روز بعد به شهادت رسید و این اتفاقی نیست که بتوان آن را کتمان کرد و یا نادیده گرفت و تحریف آن نیز توهینی به تمام جامعه اسلامی است؛ زیرا هیچ کس از این هجوم و جسارت خشنود نشد و راضی به آن نیست.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
بازدیدها: 0