گام اوّل: آمدنم بهر چه بود؟
هدف از آفرینش و نقش آن در زندگی مشترک
اگر «برای چه آمدن» خود را فراموش کنیم، «چگونه بودن» را از یاد خواهیم برد.
یادمان باشد که به دنیا آمدهایم تا به هدف آفرینش خویش، یعنی خدایی شدن برسیم. راه خدایی شدن هم بندگی است؛ فقط بندگی.
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإنسَ إِلّا لِیَعْبُدُونِ[1].
و جنّ و انس را نیافریدم، جز براى آن که مرا بندگی کنند>.
زندگی مشترک، قسمت عمدهای از زندگی انسان را تشکیل میدهد. زنی که بخش قابل توجّهی از روز و شبش را برای همسر و فرزندانش صرف میکند، مردی که برای خانوادهاش وقت میگذارد، اگر این مقدار از عمر را در مسیر بندگی قرار ندهد، از هدف آفرینش، فاصلۀ بسیاری گرفته است.
برای خدا باید زندگی کرد، برای خدا باید گذشت کرد، برای خدا باید سکوت کرد، برای خدا باید فریاد کشید، برای خدا باید کار کرد، برای خدا باید آشپزی کرد، برای خدا … ؛ فقط برای خدا. شاید کاملترین تعبیر در بارۀ «زندگی برای خدا»، تعبیر خود خداوند در قرآن باشد که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ[2].
بگو: در حقیقت، نماز من و [سایر] عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خدا، پروردگار جهانیان است>.
اگر مقصد زندگی خدا شد، خوشحالیها و ناراحتیها، شکستها و پیروزیها و بسیاری از مفاهیم کلیدی زندگی، تعریف جدیدی پیدا میکند. شکست، یعنی دور شدن و فاصله گرفتن از مقصد _ که همان خداست _ و پیروزی، یعنی نزدیک شدن و رسیدن به خدا. چه چیزی مرا خوشحال میکند؟ هر چیزی که مرا به خدا برساند. چه چیزی مرا آزرده خاطر میکند؟ هر چیزی که مرا از خدا، دور کند.
حالا به این پرسشها جواب دهید. اگر همسرم با عصبانیت با من برخورد کرد و من هم توانستم با حلم و بردباری پاسخش را بدهم، به هدف _ که همان خداست _ ، نزدیک شدهام یا دور؟ حال که به او نزدیک شدهام، باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
اگر همسرم در حقّ من جفایی کرد، من برای رسیدن به هدف، باید او را ببخشم یا کینهاش را به دل بگیرم؟ اگر از خطای او گذشت کردم، باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
اگر در زندگیام مشکلی حل ناشدنی وجود داشت و یا این که حل شدنش به زمانی طولانی نیاز داشت و وظیفۀ من هم صبر بود، باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
اگر شوهر، دستوری بر خلاف میل زن بدهد و از چیزهایی باشد که زن باید در آن امور، از شوهرش تبعیّت کند، زن باید خوشحال باشد یا ناراحت؟ باید احساس شکست کند یا پیروزی؟
اگر و اگر … . اگر هدف زندگی را فراموش نکرده، برای همیشه به آن پایبند باشیم، در هر حالی و تحت هر شرایطی احساس خوشبختی خواهیم کرد.
اگر در این کتاب، «هدف زندگی» با عنوان اوّلین گام معرّفی شده، از آن روست که گامهای دیگر، تنها با همین نگاه، قابل اجراست؛ و گر نه با نگاه غیر خدایی، این گامها قابل پذیرش و اجرا نیست. این را هم ناگفته نگذاریم که بدون این نگاه، هیچ کس نمیتواند طعم شیرین زندگی را بچشد؛ چرا که معنا و مفهوم واقعی زندگی، جز بندگی، چیز دیگری نیست. هر کس در مسیری جز بندگی گام برداشت، به طور حتم، به هر کجا که برسد، شایستۀ نامی جز «ناکجا آباد» نیست.[3]
معنای حقیقی زندگی، قرار گرفتن در مسیر اجابت دعوت خدا و عمل به دستورهای اوست. خداوند مهربان فرموده:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثیٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّه حَیاةً طَیِّبَةً. [4]
هر کس از زن و مرد، عمل نیکو را با ایمان به جای آورَد، با حیات پاکیزهای او را زنده خواهیم داشت>.
یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبوا لِله و لِلرَّسولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ.[5]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا و پیامبرش را در زمانی که شما را به چیزی فرا میخوانند که شما را زنده میکند، اجابت کنید>.
زندگی بدون بندگی، شایستۀ نامی جز لهو و لعب نیست. خداوند فرموده است:
اِعْلَمُوا أَنَّمَا الحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الأمْوالِ وَ الأولادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ[6].
بدانید که زندگى دنیا، در حقیقت، بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشىِ شما به یکدیگر و فزونجویى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] مَثَل بارانى است که کشاورزان را رُستنى آن به شگفتى اندازد، سپس [آن کِشت] خشک شود و آن را زرد بینى، آن گاه، خاشاک شود و در آخرت، [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنیا، جز کالاى فریبنده نیست>.
علاوه بر این که نباید هدف زندگی را فراموش کرد، نباید از یاد بُرد زمانی که برای رسیدن به این هدف در اختیار داریم، بسیار محدود است. پس نباید وقت را تلف کرد[7]. باید از روزها و لحظات این زندگی کوتاه برای رسیدن به هدف آفرینش، کمال استفاده را برد.
هر روزم در این دنیا، یک دور پیچیدنِ پیله است اطراف زندگی؛ اگر تو مقصودم نباشی. این پیله، امّا از جنس ابریشم نیست؛ از میلههای آهنی داغ شده، در کورۀ آرزوهای طول و دراز من است.
اگر تو در نظرم نباشی، هر لحظهام در این عالم، یک پلّه سقوط است به عمق سیاهچاهی که با کلنگ غفلت من، هر روز عمیقتر از دیروز میشود.
تو را که فراموش میکنم با هر بار نفس کشیدنم، از خودم هم بیگانه میشوم. من بدون تو، چه معنایی دارم؟ بی تو حضور من در این دنیا، بیمعناترین اتّفاق هستی است. وقتی تو در ثانیههای زندگی من حضور نداری، سالهای زندگی من، پوچ میشود.
با تو که هستم، همۀ حادثهها معنا دارد. پشت برگۀ هر حادثهای، نقشۀ راه رسیدن به تو را کشیدهاند. هر لحظۀ زندگی من، یک حادثه است. پس من در هر لحظه، نقشهای دارم برای رسیدن به تو. چه قدر خوب!
وقتی به تو فکر میکنم و دغدغهام رسیدن به تو میشود، دیگر نقشهای برای زندگی ندارم. تو راه را به من نشان میدهی و من، آن را طی میکنم. همین، بهتر است. دیگر بس است راه بُنبست را هزار باره رفتن و برگشتن.
اگر تو مقصد من باشی، وارد راه بیانتهایی خواهم شد که در قدم به قدم آن، خودت حضور داری. دیگر شکست در زندگی من، بیمعناست. با تو بودن، پیروزی محض است. معنابخشِ زندگی من! مرا بپذیر.
[1] سورۀ ذاریات: 51، آیۀ 56.
[2] سورۀ انعام: 6، آیۀ 162.
[3]. در دعای روزانۀ ماه رجب، چه زیبا آمده: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ؛ کسی که بر غیر تو وارد شود، محروم است و آن که به غیر تو رو کند، زیانکار است و هر که به درگاه غیر تو رود، محتاج گشته است و هر کس از غیر فضل و کَرَم تو در خواست کند، بی برگ و نواست» (مصباح المتهجّد، ص 369).
[4]. سورۀ نحل: 16، آیۀ 97.
[5]. سورۀ انفال: 8، آیۀ 24.
[6] سورۀ حدید: 57، آیۀ20.
[7] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «دنیا یک لحظه است. پس همین یک لحظه را برای طاعت قرار ده»(بحار الأنوار، ج67، ص68
(تا ساحل آرامش ج1 ص12؛ استاد محسن عباسی ولدی)
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 130