هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُم فِی الاَرحامِ کَیفَ یَشاءُ لااِلهَ اِلاّهُوَ العَزیزُ الحَکیم (۶)
گزیده تفسیر
خدای حکیم چهره و ساختار وجودی انسان را در رحم مادر بر اساس مشیّتی حکیمانه صورتگری می کند، زیرا تار و پود عالم و آدم با «حکمت» رقم میخورد، بنابراین نافرجامی نتیجه نافرمانی است و عقوبت و عذاب، لازمِ قهری رفتار کسانی است که به خدای حکیم ایمان نیاورند و بینش و گرایشی ناهماهنگ با مجموعه نظام حکیمانه خداوندی داشته باشند.
تفسیر
مفردات
یصوّرکم: «تصویر»، صورت دهی و شیء را دارای صورت ساختن است. صورت، چیزی است که اشیا با آن نقشدار و دارای تمثال میشوند و با آن از هم جدا میگردند.
صورت دوگونه است: ۱٫ محسوس که همه انسانها بلکه بسیاری از حیوانات آن را به عیان میبینند؛ مانند صورت انسان، اسب و…. ۲٫ معقول
۸۷
که تنها خواصّ از انسانها آن را ادراک میکنند؛ مانند صورت عقل و اندیشه که مخصوص انسان است. در آیه ﴿یُصَوِّرُکُم فِی الاَرحامِ کَیفَ یَشاء﴾ به هر دو صورت اشاره شده است ۱٫
فرق صیغه و صورت در این است که دلالت صیغه به استناد وضع لغوی و دلالت صورت به استناد جعل تکوینی است که ویژگی جَعْل را میفهماند ۲٫
تناسب آیات
دستاورد دو آیه گذشته این بود که کافران گمان نبرند بر خدا غالباند، زیرا خدا عزیز و منتقم و آگاه به همه چیز است و کافران را عذاب خواهد کرد؛ ولی این آیه مطلبی بالاتر به دست میدهد، زیرا کفر کافران نیز به اذن تکوینی خداست گرچه با نهی تشریعی خداوند همراه است چون خدا آنان را با اراده آفریده است تا توانستهاند کفر بورزند ۳٫
این آیه زمینه را برای ذکر داستان ولادت شگفتانگیز حضرت مسیح(علیهالسلام) هموار میکند و این واقعیّت را یادآور میشود که او نیز مانند سایر مردم در رحم مادرش پدید آمد و چهرهاش در آنجا شکل گرفت و چنین موجودی ناگزیر صورتگری دارد و هرگز آن حضرت همتای مصوّر خود نیست.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ مفردات، ص۴۹۷، «ص و ر».
^ ۲ – ـ مجمع البیان، ج۲ ـ ۱، ص۶۹۸٫
^ ۳ – ـ ر.ک: المیزان، ج۳، ص۱۶ ـ ۱۵٫
۸۸
خدای صورت بخش
یکی از اسمای حسنای حقّ (سبحانه و تعالی)«مصوّر» است: ﴿هُوَ اللهُ الخلِقُ البارِی المُصَوِّرُ لَهُ الاَسماءُ الحُسنی) ۱ براساس نظم طبیعی، خدای سبحان نخست مادههای اوّلی را میآفریند؛ آنگاه مواد خام را جمع و اندازهگیری میکند و هر عضوی را بر محور هندسه لازم میتراشد و پس از جمعبندی مواد تراشیده شده (باریء) صورتسازی میکند؛ و چون همه اوصاف وی اَحسن است، آفرینش او بهترین و صورتنگاریاش نیز زیباترین است.
در قرآن کریم کلمه «خالق» و «باریء» تنها در موضوع آفرینش انسان به کار نرفته؛ امّا «تصویر» هر گاه متعلَّق آن ذکر شده فقط درباره انسان آمده است؛ گویا از میان مخلوقات تنها وی برای پذیرش صورت وجودی شایستگی دارد. البته «مصوّر» در سوره «حشر» به نحو مطلق ذکر شده است.
«نفخ صور» نیز که به معنای افاضه صورتهای مجدّد است، ویژه انسان است و با اینکه قبض و بسط آسمانها و زمین به دست خداست، درباره آنها سخن از نفخ صور نیست.
در روایات، واژه «صورت» درباره آفرینش فرشتهها نیز آمده است، چنانکه حضرت امیرمؤمنان(علیهالسلام) فرشتگان را چنین میستاید که خدای سبحان فرشتگان را با صورتهای گوناگون و با درجات مختلف آفرید. آنان بالهایی دارند که این بالها جلال و عزّت حقّ را تسبیح میکنند: و أنشأهم علی صُوَر مختلفات
^ ۱ – ـ سوره حشر، آیه ۲۴٫
۸۹
و أقدار متفاوتات «أولی أجنحه» تسبّح جلال عزّته ۱٫ برپایه اطلاق برخی روایات، «صورت» برای همه مخلوقات است نه فقط انسان ۲٫
خداوند احسن الخالقین است ـ یعنی خلق او احسن الخلق است ـ تصویر او هم نیکوترین تصویر است، از اینرو میفرماید: ﴿اَلَّذی اَحسَنَ کُلَّ شیءٍ خَلَقَه) ۳ و﴿وصَوَّرَکُم فَاَحسَنَ صُوَرَکُم) ۴
مصوّر بودن خداوند در ﴿هُوَ اللهُ الخلِقُ البارِی المُصَوِّرُ لَهُ الاَسماءُ الحُسنی) ۵ نیز آمده است و ﴿الحُسنی﴾ مؤنّث «الاحسن» و به اصطلاح صیغه افعل تفضیل است؛ یعنی خدای سبحان نه تنها اسم قبیح بلکه اسم «حَسَن» نیز ندارد و همه اوصاف وی احسن است.
اسم ابتدا به قبیح و حسن قسمت میشود؛ آنگاه حسن به احسن و غیر احسن. در این تقسیم، اسم قبیح از اسمای خداوند سبحان نفی میشود و اسم حسن نیز وصف خدا نیست، بلکه آن بهترینها (احسن) از آنِ خداست، از اینرو در هر امری، حَسَن به انبیا و فرشتگان نسبت داده میشود؛ ولی احسن برای خداست.
^ ۱ – ـ نهج البلاغه، خطبه ۹۱٫ به گفته ابن میثم بحرانی، از تعبیر امیرمؤمنان(علیهالسلام) برمیآید که پر فرشتهها قداست و تجرّد دارد و نوع تسبیح آنها تسبیحی مخصوص مجرّدات است، زیرا اگر مراد حضرت(علیهالسلام) تسبیح عمومی بود، پر مرغ هم تسبیح حق میگوید و طبق آیه ۴۴ سوره «اِسراء» چنین تسبیحی را همه موجودات دارند و به فرشتگان یا بالهای آنها اختصاص ندارد: «واِن مِن شیءٍ اِلاّیُسَبِّحُ بِحَمدِه» (شرح نهجالبلاغه، ابن میثم بحرانی، ج۲، ص۳۵۶).
^ ۲ – ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳، بند ۹٫ در بحث روایی همین آیه خواهد آمد.
^ ۳ – ـ سوره سجده، آیه ۷٫
^ ۴ – ـ سوره غافر، آیه ۶۴٫
^ ۵ – ـ سوره حشر، آیه ۲۴٫
۹۰
تصویر برپایه مشیت الهی و با حفظ اختیار
خداوند سبحان در مشیمه و رحم مادر، اجزای وجود انسان را در ابتدا به نحوی تنظیم میکند که آنگونه که خود میخواهد پایان میپذیرد ۱ : ﴿هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُم فِی الاَرحامِ کَیفَ یَشاء﴾؛ نه آنگونه که پدر یا مادر میخواهند. کار آنها اِمناء است و اصل آفرینش به خدا ارتباط دارد: ﴿اَفَرَءَیتُم ما تُمنون ٭ ءَاَنتُم تَخلُقونَهُ اَم نَحنُ الخلِقون) ۲
تصویر الهی در رحم، دو بخش منسجم و هماهنگ دارد؛ یکی راجع به قلمرو بدن که پایگاه آن را ﴿اِنّی خلِقٌ بَشَرًا مِن طین) ۳ تأمین میکند و دیگری راجع به قلمرو روح که منزلت آن را ﴿ونَفَختُ فیهِ مِن رُوحی) ۴ تأسیس میکند. آنچه مربوط به جنسیت (مذکّر و مؤنّث) و نیز تخطیط اعضاء، جوارح، و اندام (خَلق) است در حوزه تصویر تن و طبیعت، و آنچه مربوط به جان از لحاظ ایمان و کفر، طهارت و قذارات، سعادت و شقاوت (خُلْق) است در حوزه تصویر روح و ماورای طبیعت است.
چون تصویر جوانح همانند ترسیم جوارح در اختیار خداست (حدوثاً و بقاءً) مجالی برای تفویض و قَدَر نیست و چون تصویر مزبور در حدّ زمینه، اقتضا و با حفظ اختیار است ـ زیرا خصیصه انتخاب در نهان بشر نهادینه شده است ـ جایی برای جبر و اضطرار نخواهد بود.
^ ۱ – ـ المیزان، ج۳، ص۱۵٫
^ ۲ – ـ سوره واقعه، آیات ۵۹ ـ ۵۸٫
^ ۳ – ـ سوره ص، آیه ۷۱٫
^ ۴ – ـ سوره حجر، آیه ۲۹٫
۹۱
معنای سعادت سعیدان در رحم و شقاوت شقیان در آن ۱ ، این است که خداوندِ مُصوِّر که عالم غیب و شهادت است در دوران بارداری مادر میداند که کودکش بعد از میلاد با اختیار خود راه فلاح را میپیماید، با اینکه توان طی طریق طلاح را داراست؛ یا به طریق ضلال میرود، با اینکه قدرت پیمودن راه هدایت را داراست. آمیختگی تصویر الهی با تکلیف، همین نتیجه را میدهد. حوزه تکلیف چنانکه گذشت، منطقه اختیار، قدرت و طاقت است. بررسی روایات ذیل آیه مورد بحث و نیز احادیث طینت و اخبار استطاعت، همگی همین مطلب سامی را دربر دارند. صدوق(قدسسرّه) در کتاب شریف توحید، حدیث معروف الشقیّ من شقی فی بطن أُمّه والسعید من سعد فی بطن أُمّه ۲ را طبق تفسیر معصوم(علیهالسلام) به همین وضع یاد شده معنا میکند.
غرض آنکه مسئولیت انسان و مؤاخذه شدن وی درباره عقاید، اخلاق، فقه و حقوق، در متن تصویر روح او تعبیه شده است.
صورتگری و سیرت بخشی
تصویر الهی شامل صورتگری و نیز سیرتبخشی است. تفاوت اساسی صورت و سیرت، تنها در مادی و مجرّد بودن نیست، بلکه در اختیار و عدم آن نیز هست؛ یعنی صورت همراه با اختیار نیست؛ ولی سیرت همراه اختیار است، از اینرو حسن و قبح ظاهری در صورت، تعیین کننده سعادت و شقاوت نیست؛ ولی حسن و قبح باطنی در سیرت، عامل تعیین کننده است.
هر دو قسم از تصویر یاد شده از آیات الهی و دلیل بر وجود مُصوّر عزیز و
^ ۱ – ـ التوحید، ص۳۵۶٫
^ ۲ – ـ همان.
۹۲
حکیماند. آنچه فعلاً مطرح است همان تصویر ظاهری است و برای ترسیم باطنی مجالی دیگر است. درباره تصویر ظاهری میفرماید: ﴿اَلَّذی خَلَقَکَ فَسَوّکَ فَعَدَلَک ٭ فی اَی صورَهٍ ما شاءَ رَکَّبَک) ۱ و در همین جهت چنین میفرماید: ﴿ومِن ءایتِهِ خَلقُ السَّموتِ والاَرضِ واختِلفُ اَلسِنَتِکُم واَلونِکُم اِنَّ فی ذلِکَ لاءیتٍ لِلعلِمین) ۲ کسانی که از علم آیتشناسی و نشانیابی بیبهرهاند، هرگز از اختلاف صورتها به صورتگر عزیز حکیم پی نمیبرند، چنانکه امیرمؤمنان(علیهالسلام) فرمودهاند: فالویل لمن أنکر المقدّر وجحد المدبّر؛ زعموا أنّهم کالنبات ما لهم زارع ولا لاختلاف صورهم صانع ۳٫
تصویر براساس عزّت و حکمت
اسمای حسنا در پایان هر آیه ای، هم روشن کننده محتوای آن آیه است و هم دلیلی بر مضمون آن. در این آیه نیز دو اسم «عزیز» و «حکیم»: ﴿… لااِلهَ اِلاّهُوَ العَزیزُ الحَکیم﴾ نشان میدهند که منشأ تصویر انسان، «عزّت» حق است و سرّ تصویر هر کسی به صورتی خاص، «حکمت» اوست و چگونگی تصویر انسان و نیز گوناگونی صُوَر برای آن است که خداوند از راه تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس، آنان را به «عزّت» و «حکمت» برساند.
تذکّر: اسمای حسنایی که در ذیل آیات خلقت غیر انسان واقع میشوند بیان کننده راز آفرینش ویژه آناند؛ اما اسمای حسنایی که در ذیل آیات خلقت انسان ذکر میشود دربر دارنده چند نکتهاند: ۱٫ منشأ آفرینش خاص انسان
^ ۱ – ـ سورهانفطار، آیات ۸ ـ ۷٫
^ ۲ – ـ سوره روم، آیه ۲۲٫
^ ۳ – ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵، بند ۱۹٫
۹۳
همان اسمای مخصوصاند؛ ۲٫ انسان که خلیفه خداست باید مسمّا به آن اسما و به تعبیر دیگر مظهر آن اسما شود؛ ۳٫ راه اتصاف انسان و تسمّی وی به اسمای حسنای الهی فراگیری معارف قرآن و عترت(علیهمالسلام) و عمل به آن است.
از آثار «عزت» و اقتدار الهی این است که صورتگری انسان در فضای باز، روشن و با همه وسائل پزشکی و ابزار مادی و با حضور تمام جن و انس مقدور کسی نیست؛ امّا در رحم بسته، تاریک و بدون وسائل طبّی و ادوات مادی و به تنهایی و بدون شریک بلکه بدون ظهیر و معاون و معین یا مشاور، خدای «عزیز حکیم» آن را به زیباترین وضع به پایان میبرد. این استدلال از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده است ۱٫
اشارات و لطایف
۱٫ صورتگر اصیل موجود مادی و مجرد
مصوّر بودن خدای سبحان به تصویر ماده و مصوَّر ساختن آن اختصاص ندارد، چنانکه ویژه صورتگری انسان نیست، بلکه همانطور که شامل تصویر موجود مادی به صورت مناسب آن موجود میشود، تصویر موجود مجرد عقلی به صورت مثالی مناسب آن را، اعم از متصل و منفصل، دربر میگیرد، با اینکه نه صورت مادی است و نه مصوَّر، زیرا مصوَّر همان موجود مجرد عقلی است که با تنزیل الهی تنزّل مییابد و به صورت مثال متصل یا منفصل درآمده و درمیآید؛ نظیر امور ملکوتیای که برای حضرت ابراهیم(علیهالسلام) به صورت ﴿اِنّی
^ ۱ – ـ مجمع البیان، ج۲ ـ ۱، ص۶۹۸، با تحریر.
۹۴
اَری فِی المَنامِ اَنّی اَذبَحُک) ۱ درآمد و نیز برای حضرت یوسف(علیهالسلام) به شکل ﴿اِنّی رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ کَوکَبًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لی سجِدین) ۲ ظهور کرد.
تذکّر: ممکن است در اینگونه تصویرهای رؤیای صادق گفته شود که موجود مادی آینده به صورت مثالی در رؤیا متمثّل شده است و از سنخ تصویر موجود مجرد به صورت مثالی نخواهد بود؛ لیکن تصویر «علم» به صورت آب زلال و تصویر «حکمت» به صورت شیر خالص، نمونه مناسبی برای تصویر معقول به مثال خواهد بود ۳ و خدای سبحان تصویر آن را برعهده دارد، پس مُصَوِّر به نحو اطلاق و بالذات و بالاصاله اوست و صورتگری دیگران مظهر صورتدهی اوست.
۲٫ بهترین عامل شناسایی
صورت، گذشته از آثار فراوانش در ساختار دنیایی، بهترین عامل شناسایی است، زیرا زندگی در قلمرو دنیا بیشناخت یکدیگر شدنی نیست و بهترین وسیله شناسایی در دنیا جریان صوری است و این ابتکار را خداوند جهان برعهده خود قرار داد و اوضاع اقلیم، نژاد، زبان، زمان و زمین برای فیضیابی انکار کردنی نیست؛ امّا زندگی در آخرت فردی است نه جمعی؛ یعنی در عین آنکه همگان زنده میشوند: ﴿قُل اِنَّ الاَوَّلینَ والاءخِرین ٭ لَمَجموعونَ اِلی میقتِ یَومٍ مَعلوم) ۴ هر کس کنار مائده عقیده و عمل صالح یا طالح خود
^ ۱ – ـ سوره صافّات، آیه ۱۰۲٫
^ ۲ – ـ سوره یوسف، آیه ۴٫
^ ۳ – ـ ر.ک: رحمه من الرحمن، ج۱، ص۴۱۱ با تحریر، تحقیق و تکمیل.
^ ۴ – ـ سوره واقعه، آیات ۵۰ ـ ۴۹٫
۹۵
مینشیند. البته برای معلوم شدن سعادت و شقاوت افراد در آن صحنه، برخی با صورت سیاه و بعضی با صورت سفید محشور میشوند: ﴿یَومَ تَبیَضُّ وُجوهٌ وتَسوَدُّ وُجوه) ۱ در آنجا نیز مصوّر حقیقی خداست، هرچند استحقاق و استعداد و شرایط ویژه را افراد به همراه خود میبرند.
۳٫ زیباترین آفرینش و آفریده
قرآن کریم از سویی خدای سبحان را آفریننده همه چیز میخواند: ﴿اللهُ خلِقُ کُلِّ شیء) ۲ ﴿اَعطی کُلَّ شیءٍ خَلقَه) ۳ و از طرفی او را ﴿اَحسَنُ الخلِقین) ۴ مینامد. بر این اساس، خلقت جهان، زیباتر از آنچه هماکنون هست، محال است: ﴿اَلَّذی اَحسَنَ کُلَّ شیءٍ خَلَقَه) ۵ زیرا اگر احسن از وضع موجود ممکن بود و خداوند آن را نیافرید، به سبب جهل و عجز یا بخل بود، و این هر سه مانع، محال است، پس تحقّق آن احسن ضروری میشد و چون وضع کنونی محقّق شده است نه اوضاع دیگر، معلوم میشود وضع کنونی بهترین است.
گفتنی است خدای سبحان تنها در آفرینش انسان، خود را به ﴿اَحسَنُ الخلِقین﴾ ستوده است، پس انسان «احسن المخلوقین» است و آفریدهای برتر از او نیست و آیه ﴿ولَقَد کَرَّمنا بَنی ءادَمَ وحَمَلنهُم فِی البَرِّ والبَحرِ ورَزَقنهُم مِنَ الطَّیِّبتِ وفَضَّلنهُم عَلی کَثیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا﴾ نیز شاهد آن است؛ البته
^ ۱ – ـ سوره آل عمران، آیه ۱۰۶٫
^ ۲ – ـ سوره رعد، آیه ۱۶٫
^ ۳ – ـ سوره طه، آیه ۵۰٫
^ ۴ – ـ سوره مؤمنون، آیه ۱۴٫
^ ۵ – ـ سوره سجده، آیه ۷٫
۹۶
مراد حسن روحی و کمال وجودی نفس انسان است؛ نه زیبایی جسمی و اعتباری او.
توضیح اینکه قرآن درباره خلقت انسان میفرماید: ﴿لَقَد خَلَقنَا الاِنسنَ فی اَحسَنِ تَقویم ٭ ثُمَّ رَدَدنهُ اَسفَلَ سفِلین ٭ اِلاَّ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلُوا الصّلِحتِ فَلَهُم اَجرٌ غَیرُ مَمنون) ۱ پس «احسن تقویم» بودن انسان، با ایمان و عمل صالح او پیوند جدی دارد؛ نه با ویژگیهای ظاهری و طبیعی او، زیرا در مرحله آفرینش طبیعت انسان، خداوند خود را به این وصف نمیستاید: ﴿ولَقَد خَلَقنَا الاِنسنَ مِن سُللَهٍ مِن طین ٭ ثُمَّ جَعَلنهُ نُطفَهً فی قَرارٍ مَکین ٭ ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقنَا العَلَقَهَ مُضغَهً فَخَلَقنَا المُضغَهَ عِظمًا فَکَسَونَا العِظمَ لَحمًا… ) ۲ امّا آنگاه که از ماورای طبیعت و وجود فراملکی انسان سخن به میان میآید، بیدرنگ میفرماید: ﴿ثُمَّ اَنشَأنهُ خَلقًا ءاخَرَ فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنُ الخلِقین) ۳ بنابراین احسن تقویم بودن و سجده فرشتگان مربوط به جان آدمی است که از هر آفریدهای زیباتر است و انسانی مصداق احسن تقویم و مسجود فرشتگان است که فطرت الهی خویش را حفظ کند و از یاد حق رونگرداند؛ نه انسانی که به دنیا گراید و از هوای خویش پیروی کند: ﴿اَخلَدَ اِلَی الاَرضِ واتَّبَعَ هَوه) ۴ و نه تبهکارانی که خداوند درباره آنها به فرشتگان عذابش فرمانِ: ﴿خُذوهُ فَغُلّوه ٭ ثُمَّ الجَحیمَ صَلّوه) ۵ میدهد و نه کسانی که درباره آنان میفرماید: ﴿ثُمَّ رَدَدنهُ
^ ۱ – ـ سوره تین، آیات ۶ ـ ۴٫
^ ۲ – ـ سوره مؤمنون، آیات ۱۴ ـ ۱۲٫
^ ۳ – ـ سوره مؤمنون، آیه ۱۴٫
^ ۴ – ـ سوره اعراف، آیه ۱۷۶٫
^ ۵ – ـ سوره حاقّه، آیات ۳۱ ـ ۳۰٫
۹۷
اَسفَلَ سفِلین) ۱ ﴿قُتِلَ الاِنسنُ ما اَکفَرَه) ۲
بحث روایی
۱٫ شباهت هر شخص به اجداد و بستگان
عن أبی عبدالله(علیهالسلام) قال: إنّ الله تبارک و تعالی إذا أراد أن یخلق خلقاً جمع کل صوره بینه و بین أبیه إلی ادم؛ ثم خلقه علی صوره أحدهم؛ فلا یقولن أحد هذا لا یشبهنی و لا یشبه شیئاً من ابائی ۳٫
عن أبی جعفر(علیهالسلام) قال: أتی رجل من الأنصار رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم فقال: هذه ابنه عمی و امرأتی لا أعلم منها إلاّ خیراً و قد أتتنی بولدٍ شدید السّواد، منتشر المنخرین، جعد قطط، أفطس الأنف، لا أعرف شبهه فی أخوالی و لا فی أجدادی. فقال لامرأته: ما تقولین؟ قالت: لا، و الذی بعثک بالحق نبیّاً! ما أقعدت مقعده منی منذ ملکنی أحداً غیره. قال: فنکس رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم برأسه ملیّاً؛ ثمّ رفع بصره إلی السماء؛ ثمّ أقبل علی الرجل فقال: یا هذا! إنه لیس من أحدٍ إلاّ بینه و بین ادم تسعه و تسعون عِرْقاً کلّها تضرب فی النسب؛ فإذا وقعت النطفه فی الرحم اضطربت تلک العروق تسأل الله الشبهه لها؛ فهذا من تلک العروق الّتی لم یدرکها أجدادک و لا أجداد أجدادک، خذ إلیک ابنک. فقالت المرأه: فرّجت عنّی یا رسول الله ۴!
عن أبی عبدالله قال: إنّ الله (عزّ وجلّ) خلق للرحم أربعه أوعیه؛ فما کان
^ ۱ – ـ سوره تین، آیه ۵٫
^ ۲ – ـ سوره عبس، آیه ۱۷٫
^ ۳ – ـ علل الشرائع، ج۱، ص۱۲۷٫
^ ۴ – ـ الکافی، ج۵، ص۵۶۲ ـ ۵۶۱٫
۹۸
فی الأول فللأب؛ و ما کان فی الثانی فللاُم؛ و ما کان فی الثالث فللعمومه؛ و ما کان فی الرابع فللخؤوله ۱٫
اشاره: نمیتوان به دلیل عدم شباهت به والدین، فرزندی را از پدر و مادر شرعی او نفی کرد، زیرا میشود که فرزند شبیه یکی از بستگان مانند عمو، عمه، دایی و خاله یا شبیه یکی از اجداد پیشین خود باشد، چنان که ممکن است شبیه هیچ یک از اینها نباشد و از جهت رنگ، چهره، مو، اندام و… با پدر، مادر بستگان و اجداد خود متفاوت باشد، زیرا صورتگری انسان در رحم، کاری است خدایی و عوامل بسیاری در آن مؤثرند که هنوز برخی از آنها شناخته نشده است.
از امیرمؤمنان، حضرت علی(علیهالسلام) نقل است که نطفه زن و مرد در رحم سخت با هم درگیرند و هر یک شدت و کثرت بیشتری داشته باشد، فرزند به صاحب آن شبیه میشود ۲٫
۲٫ زمان صورتگری در رحم
عن ابن مسعود و عن ناس من أصحاب النبیصلی الله علیه و آله و سلم فی قوله: ﴿هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُم فِی الاَرحامِ کَیفَ یَشاء﴾ قال: إذا وقعت النطفه فی الأرحام، طارت فی الجسد أربعین یوماً؛ ثمَّ تکون علقه أربعین یوماً؛ ثمّ تکون مضغه أربعین یوماً؛ فإذا بلغ أن یخلق بعث الله ملکاً یصوّرها ۳٫
اشاره: این روایت، رهنمودی برای برقراری پیوند میان آیه مورد بحث با
^ ۱ – ـ الکافی، ج۶، ص۱۷٫
^ ۲ – ـ علل الشرائع، ج۱، ص۱۱۸٫
^ ۳ – ـ جامع البیان، ج۳، ص۲۲۰؛ الدر المنثور، ج۲، ص۱۴۴٫
۹۹
آیات سوره «مؤمنون» است که مراحل خلقت انسان در رحم را بیان میکنند: ﴿ولَقَد خَلَقنَا الاِنسن… ) ۱ برپایه این روایت، مراحل تکوینی خلقت انسان تا مضغه شدن، صورتگری نیست؛ امّا پس از مضغه شدن مصداق صورتگری است، بنابراین آیه ﴿فَخَلَقنَا المُضغَهَ عِظمًا) ۲ تا آخر تبیین آیه ﴿هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُم فِی الاَرحامِ کَیفَ یَشاء﴾ است.
۳٫ صورتگری اشیا
قال علی(علیهالسلام): لم یخلق الأشیاء من أصول أزلیّه و لا من أوائل أبدیّه، بل خلق ماخلق؛ فأقام حدّه و صوّر ما صوّر، فأحسن صورته ۳٫
اشاره: ۱٫ ظاهر دو جمله خلق ما خلق و صوّر ما صوّر همه اشیا را دربرمیگیرد و نشان میدهد که «تصویر» ویژه انسان نیست، زیرا تصویر متعلق به خَلق است و خَلقْ مختص انسان نیست.
۲٫ دو اصل کلی راجع به خلق و نیز دو اصل جامع درباره تصویر مطرح است: دو اصل کلی راجع به خلق در آیه ﴿اَللهُ خلِقُ کُلِّ شیء) ۴ و ﴿اَلَّذی اَحسَنَ کُلَّ شیءٍ خَلَقَه) ۵ آمده است و اصل جامع درباره تصویر که از همین خطبه علوی(علیهالسلام) به دست میآید، یکی صوّر ما صوّر است که بدون اشعار عموم نیست و دیگری فأحسَنَ صورته است.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ سوره مؤمنون، آیات ۱۴ ـ ۱۲٫
^ ۲ – ـ سوره مؤمنون، آیه ۱۴٫
^ ۳ – ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳، بند ۹٫
^ ۴ – ـ سوره زمر، آیه ۶۲٫
^ ۵ – ـ سوره سجده، آیه ۷٫
۱۰۰
بازدیدها: 960