سخن ناشر
موقعیت قرآن
قرآن که کلید باب کنز مخفى است، بر شهپر مرغ هستى با ترنم ترانه توحید نسیم دل فزایش را در آسمان پر ستاره دلها و زمین پر ز لاله قلبها مى گستراند و بانگ رساى (ان هو الا وحى یوحى ) (۱) ى آن آغاز و انجام هستى را صلا مى دهد.
طلوع هور الهى در طور وجود قرآنى از سرادقات خاص رحمانى آغازیدن گرفته و چهره پر جلایش از پس هاله هاى تجرد و غمام مادیت، به روشنى آفتاب و به وضوح مهتاب نمایان شده است.
طنین تعلیم آن (شدید القوى ) (۲)، بر آستان آن افق اعلى در هیئت (ذومره فاستوى ) (۳) با صد شوق و نوا خوش مى سراید که (ان هذا القران یهدى للتى هى اءقوم ) (۴)
طایر ناطق قدس که آینه دار عالم وحى است شاهبال هدایتش را کران تا کران گسترانیده و عرش و فرش را در نوردیده و ملک و ملکوت را زیر نور پرر فروغ خود در آورده است.
خداوند عالم که از خزانه هدایت و مخزن سعادت، قبسى به طور موسى و طلعتى از آن به جان عیسى و بارقه اى به جودى نوح و نورى به قلب ابراهیم و اشراقى به همه صحف آسمانى داشته، اکنون همه درهاى هدایت و رحمت را گشوده است. اکنون تمامى کوهها طور است، بر همه سفینه ها نوح است، همه نارها نور است و جمیع صحف کتاب مسطور.
آنچه بیضاء تورات موسى و فروغ انجیل عیسى و روشنى و جلاى صحیفه ابراهیمى و حدیث نور زبور داود بود و آنچه طلعت جلوه الهى در همه کتب بود از پرده غیب بدر آمد. آرى بارقه بى بدیل وحى از بارگاه قداست درخشیدن گرفته، با شهاب ثاقب خود، ایثار وجود و نثار نور دارد. نورى که خود فروزان است و فروغ جوامع را نیز به همراه دارد.
موقعیت تفسیر
تفسیر که کشف حجاب است، آن حقیقتى را سرزد که محجوب و مستور است و قرآن که خود نائره نور و بیضاء هر ضوء است نه تنها تفسیر را بر نمى تابد، بلکه توضیح هر تفسیرى و کشف هر تاءویلى با اشراق آن میسور است. آیا سزد که خورشید را محجوب بدانیم و داعیه پرده براندازى از آن را در سر بپرورانیم ؟ غافل از آن که مفسر، تفسیر و بساط اندیشه اش اگر بارقه حق در او باشد جلوه قرآنى است که دلربایى مى کند.
آرى همان گونه که فرط نور الهى جلوه هاى حضور او را به غیب و ظهور او را به بطون مى کشاند، قرآن نیز که تجلى اعظم اوست به حکم متکلم خویش در آمده و از شدت حضور و ظهور، حکم غیب و بطونى یافته است، همان گونه که امام عصر (علیه السلام ) همواره در حضور است و غیب او به انسانها بر مى گردد.
تفسیر تنها در جایى رخ مى نماید که حجابى باشد و چون این حجاب جز بر خویشتن انسانها نیست، این انسان محجوب است که یک یک اعمال، و تک تک اخلاق او بسان غشاوه هاى آهنین سویداى وجودش را مى پوشاند؛ آنسان که انبوه ظلمت یکى پس از دیگرى فائق آمده و آیه (ظلمات بعضها فوق بعض ) (۵) را مصداق شده، شایسته است با رکوب بر فلک جاریه تفسیر او را از حضیض لجج غامره در آورده و به اوج انوار آسمانى قرآن رهنمون شد.
از این رو اولین مفسران حقیقى صحائف الهى، انبیاى عظام و اوصیاى کرام آنها هستند که در ضوء هدایت الهى، امتهاى فتاده در جیحون ظلمت را به ساحل نجات هادى بودند و با گستراندن سفره هدایت بساط غوایت را بر چیده و حجابهاى انسانى را به کنارى زدند.
در طول تاریخ اسلام بسیار بودند فرزانگانى که با استضائه از فروغ وحى و استفاده از گوهر کلام ائمه (علیهم السلام ) توانستند راه سعادت را بنمایانند و با کشف غطا از سرا پرده دیدگان قلبها، نمایشى دلپذیر ایجاد کنند و مردم را بر کنار این مائده الهى دعوت کرده و در نهایت، لمعه قرآنى بر جانشان بفشانند. گوارایشان باد حشر قرآنى و مبارک باد لبیک رحمانى.
یاد کنیم از چهره تابناک عرصه تفسیر، حضرت آیه الله علامه طباطبایى، که با اثر جاودانه خود زرین ورقى در دفتر تفسیر نهاده، تا هم براى گذشتگان با تکمیل و تتمیم اندیشه هایشان فخرى باشد و هم براى آیندگان با جهت دادن و افق روشن در جلوى دیدگان آنها نهادن، ذخیره اى بوده و بزرگى و عزت بیافریند.
به راستى تفسیر المیزان توانست زلال معارف قرآنى را در ساغر پیراسته خود بریزد و از خس و خاشاک اندیشه هاى حیران و توهمات سرگردان منزه بدارد تا به کام تشنه کامان رسانیده، صفحه زرین حقیقت را در جان آنان ورق بزند.
المیزان با ارائه مسیرى مستقیم و با پیمودن ناهمواریهاى آن طریقى بدیع و راهى رفتنى در مقابل قرآن پژوهان و مفسران گشوده است. منهجى با بهره گیرى از ذخائر فراوان عقل صراح و نقل قراح افق روشن قرآن را نمایانده تا ابواب جنان را با آیات فرقان بگشاید. او اکنون طایر جنت لقاى الهى است که بر شاخسار آیات الهى ثمره معرفت و بهره محبت مى برد. گوارا باد بر او شراب طهور قرآنى و پر سرور باد آن نفس رحمانى.
اکنون بشارت است آنان را که بر ساحل هدایت نشسته و تشنه کامان حقایق نوین که برهان فرقانى را در پرتو عرفان قرآنى فرا سوى خود مى نگرند. اکنون نوید سرور است کسانى را که براى گشودن عرصه هاى مختلف اجتماع ناامید کنجى گزیده و یا به سراب اندیشه هاى واهى پناه برده اند.
اکنون چه گواراست سنام معرفت الهى و زلال حقیقت قرآنى را در ساغر تفسیر تسنیم مشاهده کردن و از دست ساقى جواد نوشیدن. اکنون این آب زندگانى و رباط حیات انسانى است که از سحاب سمایى و مطر سماوى جارى است.
تفسیر دهاق تسنیم با خصیصه اى تازه و روشى نو که از ابداعات مؤ لف مفسر است به خیل عظیم تفاسیر قرآنى پیوست، لیکن بررسى بلنداى شاهق و دامنه وسیع آن در گرو پرواز در ملکوت معنا و غوص در معارف و غور در ارزشهاى آن است ؛ با مرورى اجمالى مى توان به برخى از شاخصهاى روشن آن اشاره کرد.
یکم: گر چه این تفسیر هم از نظر اسلوب و هم از نظر ساختار اصلى، مشرب تفسیرى قیم المیزان را پى مى گیرد، لیکن تفاوتهاى چشمگیرى در هر دو جهت آن مشاهده مى شود:
الف: مؤ لفه اولى و اصلى آن این است که جز از منظر قرآن به آیات نگریسته نشود و تار و پود همه علوم و دست مایه هاى مقدمى آن در نظام فکرى قرآن طراحى و معمارى شده است و تفسیرى قرآنى محض عرضه شده است. مصنف فرزانه آن مبناى حاکمیت مطلقه قرآن بر قرآن و نفى هر نوع حاکمیت و ولایت علمى بر قرآن را همواره مد نظر داشته و نور بصر دانسته، با تمام اعتقاد و باور بر این اسلوب قرآنى حرکت کرده است و اصرار ورزیدن و طرح هیچ علمى از علوم را مستقلا در کنار وحى پسندیده ندانسته ضمن اینکه ارزشهاى دانشى را فروغ روشن وحى منور کرده است تا هم شمس مضى ء وحى نمایانده شود و هم قمر منیر سایر علوم که در پرتو وحى ضوئى یافته اند را به رخ بکشاند. از این رهگذر قالبهاى فقهى، کلامى، عرفانى و حکمى آن از قلب قرآنى بهره دارد و هرگز نه تنها محدوده هاى تنگ این علوم وسعت دریاى معارف آیات الهى را تحدید نکرده، بلکه خود نیز از این قلزم فسیح وسعت یافته و صبغه قرآنى گرفته است.
ب: جامع نگرى قرآن در همه عرصه هاى انسانى حقیقت بارز دیگرى است که در این تفسیر به گونه اى شفاف نمایانده شده است. هنر قرآن نه تنها این است که قداست ارتباط عبد با مولا را در میدان عبادت ترسیم مى کند، بلکه مى خواهد تمامى روابط انسانى را عبادى کرده و عبودیت محضه را بر سراسر وجود انسانى حاکم گرداند و این جز با نفوذ آیات در زنجیره هاى رشته انسانى اعم از عقیده، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و سایر شاخه هاى آن امکان پذیر نیست و در این تفسیر این بنیان مستحکم قرآنى ظاهر مى شود. قطعا جامعه امروز اسلام با فرهنگ و بینشى فراتر از همه دوران گذشته متوجه خویشتن خویش شده و اسلام آزاد شده از قیدها، بدعتها، تحریفها و نیرنگها را باز شناخته و به دنبال آن است تا حضور محسوس دین را از خاور اندیشه تا باختر عمل بازیابد.
ج: یکى از ممیزه هاى اصلى این تفسیر تدوین و نگارش آن در زمان تحقق نظام اسلامى و آزادى دین است ؛ فرصتى که علامه طباطبایى (رحمه الله ) در زمان تاءلیف تفسیر قیم خود نداشته و اهل نظر، نیزه هاى توهم و تیرهاى تخیل نشان رفته به حقائق علوى معارف عرفانى آن را مشاهده مى کنند. حصارهاى کشیده شده و دیوارهاى ساخته شده قبل از انقلاب تا حدود قابل توجهى حوزه هاى علمیه را نیز در بر گرفته و اندیشه هاى آسمانى امام خمینى (رحمه الله ) که فرا حوزه آن زمان بود این حصرها را شکست و علوم و معارف غنى اسلامى را از کنج زندان بدعت و انزواى حبس تحریف، رهانیده و یک فرصت بى بدیل براى مؤ لف مفسر رخ نمود و استاد گرانمایه نیز با ارائه بهترین اسلوب بدون کمترین اضطراب، معارف مخفى شده المیزان را یکى پس از دیگرى تبیین کرده که امروزه حوزه علمیه با مشاهده بهترین معارف و زیباترین اسلوب، مشى اصیل خود را بعد از حدود بیست سال تدریس آن استاد فرزانه بازیافته و در آن گام نهاده است ؛ ضمن آن که المیزان از این بعد در مسیر تکمیل و تتمیم خود قرار گرفته، مى رود تا نصاب جایگاه خویش را به دست آورد.
د: از خصایص ارزشمند این کتاب که مى تواند از این رهگذر نیز تکمله اى بر المیزان محسوب شود این که، طرح مباحث فقهى و تفسیر آیاتى که متضمن احکام و حدود الهى است و در آن تفسیر شریف تعرضى بدان نشده در دهاق تسنیم به صورت جامع و مبسوط مورد پردازش قرار گرفته که دو بهره اساسى را به همراه دارد. که یکى از آن دو مهم و دیگرى اهم اس، نکته مهم آن که، با زبان و مشرب تفسیرى علامه (قدس سره ) به این گونه آیات پرداخته شده که به حق مى تواند فضاى خالى آن را پر کند و نکته اهم آن که، فقه نیز در خدمت قرآن در آید. امروزه حوزه هاى فقهى اسلام بدون توجه اى به آیاتى که متضمن احکام و حدود الهى است به بهانه این که غالب آیات در صدد اصل تشریع است و عموم یا اطلاق ندارد، مسیر خود را تنها از منابع سنت، عقل و اجماع مى پیماید و از آغاز تا انجام فقه آن طور که شایسته بود از منبع اصیل دینى که تاءمین کننده سایر منابع است، یعنى قرآن طرفى نبسته است و بدون شک این ضعف عمده اى است که حوزه هاى فقهى شیعه از آن در غفلت است. از طرفى ایجاد این فضا و راهبرد قرآن در ارکان فقه قطعا فقیه را به افق دیگرى آشنا کرده و آن را به حقیقت کتاب نزدیکتر مى کند و این ویژگى مهم نقطه آغازى است که مى تواند منشاء تحولى در آینده فقاهت شیعى بوده، نفوذ و رسوخ قرآن در این عرصه را نیز به همراه داشته باشد.
دوم: از نشانه هاى بارز این تفسیر گشودن ابواب سپهر معارف و اسرار الهى است، که در قالب نکات و لطایف بدیع آورده شده است، که از مهمترین ذخایر قرآنى اشتمال بر بطون معانى و خبایاى نهایى است که طبق آن روایت معروف بر چهار مرحله وصف شده که البته هر یک از مراحل آن موافق عدیده اى دارد: کتاب الله على اءربعه اشیاء: على العباره و الاشاره و اللطائف و الحقائق… (۶) این کتاب نیز با تاءسى به این سخن معصوم (علیه السلام ) سه مرحله ظاهر دارد و تنها مرحله چهارم آن که مختص به انبیا و صاحبان اولى دفتر تشریع است به حضرات اقدس آنها احاله شده و سایر موارد نیز از بهره گیرى کلمات همواره بدیع آنان به رشته تحریر در آمده است.
یکى از جلوه هاى زیباى گذر و تحول زمان شفاف کردن وقایع پیشین است. المیزان صامت گر چه به نوبه خود بسیارى از حقایق را آشکار ساخته و بر مشکلات فراوان علمى فائق آمده اما به اقتضاى محدودى که دارد پاسخ به تمامى شبهات بعد از خود را به صورت بالفعل و گویا ندارد و این المیزان ناطق است که مى تواند با فراهم آوردن زمینه ها و شکوفا کردن آن، وى را استنطاق کند و آن را به سخن وا دارد تا از حق خود دفاع کرده و اسرار درون را ظاهر نماید و بر اوهام باطل بشورد. مؤ لف معظم این کتاب که تاءلیف نانوشته دیگرى از آن علامه کبیر است به خوبى توانسته این رسالت را به پایان ببرد و سخنگوى آن باشد و این نوشته شاهد این مدعاست.
سوم: با مرورى بر تفاسیر و تاریخ آن، این واقعیت آشکار مى شود که هر مفسرى با ارائه مشرب خاص به آستان قرآن مى رود و مطابق ظرف خود از آن طرف مى بندد؛ اگر کاسه اندیشه با کجى و اعوجاج همراه باشد، گر چه قرآن خود صراط مستقیم است، لیکن نصیبت او جز کجى و امت نخواهد بود: (یبغونها عوجا…) (۷) و اگر وعاء اندیشه مستقیم باشد، استقامت فکرى و عقیدتى ارمغان آن مفسر خواهد بود. امتیاز و تفکیک این دو واقعیت هنگامى میسور است که اندیشه غیر مستقیم شناسایى شود تا انحراف برداشت آن از قرآن نیز معلوم گردد.
از خصایص زنده تفسیر دهان تسنیم تبیین مشربهاى مختلف تفسیرى اعم از کلامى، حکمى و عرفانى و نظایر آن است که با بر شمارى نقصهاى جدى برخى از آنها، راه صحیح و مسلک مستقیم فکرى عرضه مى شود تا در سایه آن، برداشت مستقیم قرآنى نیز عائد گردد. البته این معنا در تفسیر دهاق تسنیم تنها براى خواص اهل نظر و اوحدى اهل بصر روشن مى شود.
چهارم: از نکات برجسته این تفسیر تبیین جایگاه هر یک از ثقل اکبر (قرآن ) و ثقل اصغر (روایات ) و نحوه ارتباط آن دو با یکدیگر در تفسیر قرآن است ؛ مسلکى که در نوع تفاسیر شیعى از این منظر به آن پرداخته نشده است.
استاد مفسر معتقد است هر یک از ثقلین به نوبه خود کامل است ؛ نه در قرآن نقصى است و نه در عترت منقصتى، بلکه هر یک به نوبه خود تام و صادق و مصدق دیگرى است ؛ زیرا هر دو از یک حقیقت جوشیده و از منبع فیض الهى تراوش کرده است. بنابراین، توجه به هر کدام دیگرى را به همراه دارد و بى عنایت به یکى هجر آن دیگر را به دنبال مى آورد. لیکن این بدان معنا نیست که عترت نقص قرآن و یا قرآن قصور عترت را ترمیم مى کند. از این رو هماهنگى کامل و تصدیق و تاءیید متقابل در ثقلین مشهود است. بایستى قرآن را که تبیان هر چیزى است ابتدا با قطع نظر از هر کلام دیگر حتى روایات بازیابى کرد و همه قرآن را در یک آیه خاص دید و آنگاه تفسیر قرآنى محض عرضه شود. البته در این مرحله به هیچ وجه براى عقیده، اخلاق، احکام، حجت نخواهد بود؛ زیرا تا عترت و عقل ضمیمه قرآن نگردد، نصاب حجیت دینى کامل نمى شود. بر این اساس، در این کتاب قبل از توجه به هر علمى و کلامى حتى سخن معصوم (علیه السلام ) مستقیما تنها به آیات الهى نگریسته مى شود تا تفسیر قرآن به قرآن محقق گردد سپس به کلام عترت و روایات ائمه (علیهم السلام ) مستقلا در کنار آیات توجه مى شود تا اولا هم در فهم معناى تفسیرى، مفسر راسختر بیندیشد و هم هماهنگى و تصدیق دو جانبه را احساس کند. نه آنگونه که روایات تحمیل بر آیات شود و ضمن محدود کردن مفاهیم قرآنى راه را اندیشه ببندد.
لذا بخش قابل توجهى از روایات که در جهت تعیین مصداق و جرى و تطبیق صادر شده است. نباید فکر مفسر را به خود در پیچد و از کاوش در مفاهیم بلند آن باز بماند. این شیوه تفسیرى ضمن تثبیت پایگاه اول معرفتى دینى و ثقل اکبر، یعنى قرآن پاسخ صحیح به آن دسته از روایاتى است که حجیت روایات را در گرو عدم مبانیت با قرآن دانسته و عرضه روایات به قرآن را بدین منظور توصیه مى کند.
از این رهگذر در ذیل مباحث روایى براى ارایه آمیختگى و امتزاج اندیشه قرآنى و روایى مباحث ارزشمندى با عنوان اشاره به قلم حضرت استاد (دام ظله ) نگارش شده که بر غناى این تفسیر نیز افزوده است.
بدیهى است آنچه در پایان ملاک اعتقاد و عمل قرار مى گیرد پیام هماهنگ حقایق قرآنى با معارف روایى و براهین عقلى است که این محصول جدایى ناپذیرى ثقل اکبر و اصغر است که در حدیث شریف ثقلین آمده و تفصیل این قصه در مقدمه و زین مؤ لف حکیم بر این کتاب در پیش روى خواننده است و همچنین در مباحث علوم قرآنى تبیین شده است. (۸)
مناسب است در همین گذر اضافه شود که یکى از امتیازات بارز این کتاب اجتماع و طایفه بندى تقریبا همه روایاتى است که در معنا و فهم آیه مورد بحث کمک مى کند و مى تواند در جهت بر افروختن و گداختن موضوع آیه هدایتى باشند و این امتیاز و برترى، حتى بر تفاسیر روایى، از نظر اهل نظر دور نیست.
پنجم: از برجستگیهاى آموزنده این تفسیر روش اخلاقى طرح مباحث آن است. بدون شک از نکات مهم قرآنى، ظهور ادب و اخلاق الهى است که در کلام و گفتار او تجلى کرده و قرآن از این رهگذر ماءدبه و جایگاه ادب است. از این رو از آنجا که ادب کلام نمایانگر ادب و اخلاق متکلم است استاد فرزانه نیز با تخلق به اخلاق قرآن اثر گرانسنگ خود تفسیر دهاق تسنیم را مظهر ادب قرآنى قرار داده و با آهنگ ادبى و نزاهتى آن در همه زمینه ها سخن گفته و قلم زده است. لذا به رغم تعرض صریح به مشربها، اقوال و اندیشه هاى مختلف عرضه شده و نفى و طرد برخى از آنها با رعایت حریم علم و حرمت عالم حرکت کرده که این خود نمونه اى بارز از تفسیر عملى قرآن است. و براى رهپویان و قرآن پژوهان قطعا نمونه رفتارى بسیار مناسبى خواهد بود.
ششم: از جمله امتیازات شایسته این تفسیر آن است که گرچه این کتاب محصول تراوشات اندیشه بلند و افکار ناب مؤ لف حکیم آن است، لیکن از این جهت که غالب مباحث آن در حوزه هاى درسى و در جمع وسیعى از فضلاى سخت کوش حوزه بوده از اتقان علمى ویژه برخوردار و قابلیتهاى فراوانى را در خود فراهم آورده تا بتواند پاسخگوى نظرات، شبهات و سئوالات مختلف باشد. از سوى دیگر نیز جمع خاصى از حاضران درس استاد و محققان ارزشمند با تلاش علمى جدى خود همه مباحث آن را مورد مداقه ویژه قرار داده و با حضور در جلسات خصوصى متعدد در محضر استاد (دام ظله ) هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختار ظاهر، غالب مسیرهاى قرآنى و تفسیرى را پیموده اند. لذا این اثر از این نظر به نوبه خود در خور توجه شایان است و خوانندگان گرانقدر باید با نگرش عمیق به آن نگریسته، با تاءمل در الفاظ، مفاهیم و جملات آن در فراگیرى و استفاده از آن بکوشند.
در همین جا مرکز نشر اسراء از همه کسانى که در تعالى و شکوفایى این اثر جاویدان و صالح باقى تلاش کرده اند، به ویژه محققان، دانش پژوهان و صاحب نظران گروه تفسیر مرکز تحقیقاتى اسراء کمال تقدیر و سپاس را دارد و بهترین عطیه الهى، یعنى حشر با قرآن در همه نشئات هستى را براى آنها آرزو مى کند.
هفتم: ویژگیهاى دیگر این تفسیر قویم در این مقالت مجمل نمى گنجد. تنها ذهن وقاد و ژرف نگر است که با غواصى در بحر معارف آن، مرجان جان و لؤ لؤ دل مى یابد؛ اما به عنوان تذکر چند مورد را یادآورى مى کند:
الف: این کتاب واجد دو ضمیمه ارزشمند در صنعت تدوین است اول این که: متن این کتاب به رغم اتقان و استحکام مطالب سعى شده به زبان فارسى روان با واژگان آشنا نگاشته شود تا زمینه بهره ورى بیشتر از آن فراهم آید. دوم این که عبارات، معانى و مضامین آن از ثقل و وزانت خاصى برخوردار است بنابراین، نه سادگى و روان بودن عبارت موجب آن مى شود که گمان شود این کتاب در سطح ابتدایى یا متوسط نگارش یافته و نه صلابت و برهانى بودن محتوا موجب این توهم مى گردد که سنگینى مطلب مانع از دستیابى به مضامین والاى تفسیرى آن است.
ب: در این تفسیر سیره بر آن است که براى هر یک از آیات قرآنى، فصل جدایى از بحث تدوین شود تا هم جایگاه علمى و عملى آن آیه در قرآن امتیاز یابد و هم سهولت دسترسى به مضمون آیه خاص امکان پذیر باشد. البته در مواردى که پیوستگى دو یا چند آیه مانع تفکیک باشد آیات مزبور با هم ذکر و تفسیر مى شود.
ج: گر چه بحثهاى دامنه دار ادبى و لغوى منشاء نکات بدیع و مبداء لطایف دلپذیرى است، لیکن شرح و بسط وسیع آن خارج از طور بحث بوده و جز حد لازم و ضرورى که راهگشا بوده، از آن احتراز شده است.
د: قرآن که مشتمل بر الفاظ پر مغز و عبارات سراسر نغز است، هر یک از کلمات و جملات آن حامل بار معنوى فراوان و هر یک از آیات آن حاوى توانهاى وافر معرفتى است و چه بسیار است واژگان قرآنى که در هیچ یک از فرهنگهاى رایج جهان معادل ندارد و حتى زبان فارسى که نزدیکى فراوانى نسبت به فرهنگ عربى دارد نیز قدرت معادل سازى براى واژگان قرآنى ندارد. از این جهت بود که استاد مفسر (دام ظله ) گزیده تفسیر را به جاى ترجمه انتخاب فرموده که قبل از تفسیر آیه، خلاصه مباحث تفسیرى به صورت فشرده فراهم آمده و نشانه جهت گیرى و ساختار تفسیرى و اندیشه آن مفسر است.
خداى سبحان که عالم و آدم را آفریده و مى پروراند و هر مربوبى را به کمال لایق آن سوق مى دهد، براى انسان نیز که آمیزه زیبایى از خاک تیره و روح خداست، افزون بر ارزاق مادى، بهره هاى روحى و معنوى قرار داده و براى سیر معنوى و سلوک روحانى وى صراط مستقیم دین را ترسیم کرده و سلوک صراط را راه دستیابى به بهشت تن (جنات تجرى من تحتها الانهار) (۹) و جنت جان (فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر) (۱۰) قرار داده است و چون آدمیان در سیر و سلوک خویش متفاوتند بهره هاى بهشتى آنان نیز گوناگون است ؛ برخى همانند ابرار از شراب گواراى رحیق مختوم سیراب مى شوند که مهر مشکین صیانت از باطل بر آن نهاده شده و از گزند هر آلودگى منزه است و بهره مقربان، شراب چشمه تسنیم که قراح محض و صراحى ناب است مى باشد و این حدیث از رسول ختمى مرتبت نقل است که فرمود: تسنیم اشرف شراب فى الجنه یشربه محمد و آل محمد و یمزج لاصحاب الیمین و لسائر اهل الجنه (۱۱) که ساقى آن ذات اقدس اله است: (و سقاهم ربهم شرابا طهورا) (۱۲) و ساغر آن حقیقت نفیس معرفت و محبت به اوست: ان الابرار لفى نعیم… یسقون من رحیق مختوم ختامه مسک و فى ذلک فلینافس المتنافسون و من مزاجه من تسنیم عینا یشرب بها المقربون (۱۳)
چشمه تسنیم ینبوع اعلایى است که شراب طهور ویژه مقربان الهى از آن مى جوشد و همه ارزش رحیق مختوم (شراب ابرار) بر اثر آمیزه اى است که از چشمه تسنیم دارد و از آن جا که اعتبار همه دانشها و از جمله حکمت، ره آورد هماهنگى با قرآن کریم است، مفسر حکیم (مد ظله العالى ) با الهام از این معرفت قرآنى، اثر فلسفى خود، شرح حکمت متعالیه را رحیق مختوم و اثر پر بهاى تفسیر خویش را دهاق تسنیم نام نهاده است. گرچه براى سهولت در تعبیر، به تسنیم نامیده مى شود.
دهاق تسنیم جام مالامال و پیاپى شراب خالص تولید و وحدت ناب است و آن را از ساقى جواد خواستن و از ولاى الوهى سرمست شدن گواراست.
از آن جا که این تفسیر تشنگان چشمه توحید را با قدحهاى لبریز و پیاپى معرفتى خود سیراب مى کند و شراب مشابه و اکل متشابه آن جنت عدن را به یاد مى آورد به حق شایسته است آن را دهاق تسنیم بنامیم که اسم ظهور مسما و تجلى حقیقت آن است.
اللهم اسقنى من الرحیق المختوم الذى ختامه مسک و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون اللهم اسقنى من تسنیم عینا یشرب بها المقربون. (۱۴)
مرکز نشر اسراء بزرگترین فخر خود را انتشار این اثر جاودانه و بى بدیل دانسته، خداوند متعالى را شاکر است که توفیق انتشار چنین تفسیرى را از ولى توفیق کسب کرده است. این مرکز امید وافر و رجاء واثق از درگاه بى چون و منت الهى دارد که با استمرار، دوام و پایدارى حیات و صحت آن مفسر بزرگ این دوره عظیم تفسیر قرآنى کامل شود و این حقیقت ارزشمند را به جهانیان اعلام کند که سالکان کوى قرآن و واصلان به حقیقت ناب آن، تنها کسانى هستند که در پرتو ولایت عترت (علیهم السلام) و تمسک به حبل متین و عروه وثقاى امامت فاتحان قله رفیع معارف سامى آن باشند.
آرى در تاریخ سراسر افتخار تشیع، حکیمان، فقیهان، مفسران، محدثان شیعى با تحمل شدیدترین دشواریها، اسلام عزیز را با همه وجود خود حفظ کرده تا نوبت به شخصیت منحصر به فرد عصر خود و یکتاى میدان ولایت، حضرت آیه الله العظمى امام خمینى (قدس سره ) رسید که او با ایثار و نثار صدها هزار شهید و جانباز و آزاده، نظام جمهورى اسلامى ایران را بنیان نهاد و مى رود تا سروش آسمانى و نداى غیبى اسلام عزیز را به گوش جهانیان و کوثر زلال آن را به لبان تشنه و جمال دلپذیر آن را به چشمان منتظر آنها برساند.
اکنون این تفسیر در شرایطى به طبع و نشر مى رسد که نظام مقدس اسلامى در سایه رهبرى حکیمانه و داهیانه مقام معظم رهبرى جمهورى اسلامى ایران، حضرت آیه الله خامنه اى (دام ظله ) به حیات پربار و بالنده خود ادامه مى دهد؛ رهبرى که خود پرچمدار حرکت عظیم قرآنى در بین امت اسلامى است. این مرکز از ولى عزیز، ایام عزت و پایدارى آن رهبر خردمند و این نظام مقدس الهى و موفقیت دولت و ملت بزرگوار را مسئلت دارد.
بارالها! بهترین درودها و تحیات خود را بر ارواح تابناک انبیا و اوصیاى آنان مخصوصا نبى خاتم و اوصیاى کرام آن حضرت نازل بفرما.
بارالها! برترین رحمت و غفران خود را بر ارواح همه نامداران و بى نشانهاى خطه علم و شهادت به ویژه امام راحل خمینى کبیر (رحمه الله ) نازل بفرما.
بارالها! به ملت و امت وفادار اسلام و ایران عزیز سیاست و سعادت و حشر با اولیاى الهى و قرآن کریم را مرحمت بفرما.
بارالها! همه برکات آسمانى و زمینى در پرتو ذات مقدس صاحب الزمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) است ؛ تشنگان حضور و شیفتگان ظهورش مشتاقانه با فراگیرى فرهنگ قرآن و عترت و عمل به آنها و انتشار آن، طلعت رویش را انتظار مى کشند.
بارالها! همه امت اسلام و نظام مقدس و همچنین رهبرى معظم آن را مشمول دعاهاى خیر آن حضرت قرار داده و وعده ظهورش را منجز بفرما.
ناشر
بازدیدها: 202