۲- ناتوانى متنعمان از اداى حق شکر
توفیق حمد و شکر ذات اقدس الهى از بزرگترین نعمتهاى خداوندى و به بیان امام سجاد (علیه السلام ) فوز و فلاح است: یا من ذکره شرف للذاکرین و یا من شکره فوز للشاکرین (۶۵۷) و متنعمان از شکر و سپاس این فوز و نعمت عاجزند؛ زیرا هر حمدى حمد دیگر مى طلبد و هر شکرى لزوم شکر دیگر را در پى دارد:
… فکیف لى بتحصیل الشکر و شکرى ایاک یفتقر الى شکر فکلما قلت لک الحمد وجب على لذلک اءن اءقول لک الحمد (۶۵۸) بنابراین، شکر شاکر، خود بهره مندى از نعمت است، نه اداى حق.
از این رو قرآن کریم در تبیین حکمت لقمان حکیم مى فرماید: شکر خدا نعمتى است که نصیب شاکر مى شود؛ همان گونه که زیان کفر کافران، تنها دامنگیر خود آنان است: و لقد اتینا لقمان الحکمه اءن اشکر لله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنى حمید (۶۵۹)
جمله (فان الله غنى حمید ) در ذیل آیه به منزله تعلیل براى هر دو مدعاست ؛ نه شکر شاکران براى خدا سودمند و نه کفر کافران براى او زیانبار است ؛ زیرا خدا از هر چیزى بى نیاز و محمود بالذات است و محمود بالذات نه نیازمند شکر حامد است و نه کفر کافر به او آسیبى مى رساند و لازم است به نکته عنایت کامل شود که چون خداوند هستى محض و غنى صرف است از هر چیزى، حتى از خودش بى نیاز است ؛ زیرا اگر محتاج به خود باشد و با کوشش خود، نیاز خود را برطرف کند، غنى بالذات نخواهد بود. از این رو حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) در دعاى عرفه به خدا عرض مى کند: الهى… اءنت الغنى بذاتک اءن یصل الیک النفع منک فکیف لا تکون غنیا عنى (۶۶۰)
تذکر: عجز متنعم از اداى شکر نعمت با برهانى دیگر نیز قابل اثبات است که در بحث اختصاص حامدیت به خداوند و بحث روایى خواهد آمد.
بازدیدها: 366