تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد۱،پیشگفتار مفسر، فصل یکم؛ شیوه هاى تبیین معارف در قرآن

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد۱،پیشگفتار مفسر، فصل یکم؛ شیوه هاى تبیین معارف در قرآن

خداى سبحان رسالتهاى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را تلاوت آیات بر مردم، تعلیم کتاب و حکمت به انسانها و تزکیه نفوس آنان معرفى مى کند

شیوه هاى تبیین معارف در قرآن

خداى سبحان رسالتهاى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را تلاوت آیات بر مردم، تعلیم کتاب و حکمت به انسانها و تزکیه نفوس آنان معرفى مى کند: هو الذى بعث فى الاءمیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و… (۴۰) و جامع همه این رسالتها، دعوت به سوى خدا است که سر لوحه برنامه همه انبیاى الهى است و روشهاى آن در قرآن کریم تبیین شده است: ادع الى سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى اءحسن (۴۱) خداى سبحان که شیوه هاى گوناگون دعوت را به رسول خدا آموخت، خود نیز در تبیین و تفهیم معارف قرآنى آن را به کار گرفت.

سر استفاده از روشهاى گوناگون در دعوت و تعلیم، آن است که انسانها گرچه از فرهنگ مشترک فطرى برخوردارند، لیکن در هوشمندى و مراتب فهم یکسان نیستند و به تعبیر برخى روایات همانند معادن طلا و نقره متفاوتند: الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه (۴۲)؛ برخى از مخاطبان قرآن کریم انسانهاى ساده اندیش و برخى حکیمان فرزانه و ژرف اندیشان باریک بینند.

از این رو، لازم است کتاب جهان شمول الهى، معارف فطرى را با روشهاى متفاوت و در سطوح گوناگون تبیین کند تا ژرف اندیشان محقق به بهانه نازل بودن مطالب وحى خود را بى نیاز از آن نپندارند و ساده اندیشان مقلد نیز به دستاویز پیچیدگى معارف آن، خود را محروم نبینند. بر این اساس، قرآن کریم نه تنها از راه حکمت، موعظه و جدال احسن ره آورد خویش را ارائه کرده است، بلکه بسیارى از معارف خود را در چهره مثل نمودار ساخته و از راه تمثیل آنها را تنزل داده است تا براى شاردان و مبتدیان تعلیم، و براى محققان و خردپیشگان تاءیید، و در نتیجه فهمش میسور همگان باشد.

شیوه جمع میان حکمت، موعظه و جدال احسن از یک سو و تمثیل و تشبیه و نقل داستان از سوى دیگر در دعوت و تعلیم، از ویژگیهاى کتاب الهى است و در هیچ یک از کتب علوم عقلى و نقلى که مؤ لفان و مصفان آنها تنها به ارائه براهین صرف و استدلال محض عقلى یا نقلى بسنده مى کنند تداول ندارد.

غرض آن که، قرآن کریم افزون بر آن که براى نوع معارف خود برهان اقامه مى کند براى عمومى کردن فهم آنها مثل نیز مى زند: و لقد ضربنا للناس ‍ فى هذا القران من کل مثل لعلهم یتذکرون (۴۳)؛ چنانکه توحید را گاهى در چهره برهان تمانع عرضه مى کند؛ برهانى که حکیمان و متکلمان، آن را به عنوان پیام وزین و سنگین تلقى مى کنند و در فهم کیفیت تقریر تلازم مقدم و تالى و بطلان تالى آن قیاس اختلاف دارند و گاهى در لباس مثلى ساده که هر امى درس ناخوانده اى توان فهم آن را دارد.

توضیح آن که، برهان تمانع در قرآن کریم در قالب قیاسى استثنایى تبیین شده است که قضیه شرطیه و مجموع مقدم و تالى آن در سوره انبیاء آمده است: ( لو کان فیهما الهه الا الله لفسدتا…) (۴۴) و قضیه حملیه و بطلان تالى آن در سوره ملک: ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطورَ ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر (۴۵)

حاصل برهان قرآنى تمانع چنین است که تعدد خدایان مایه فساد نظام آسمانها و زمین است ؛ لیکن در سلسله به هم پیوسته آفریده هاى خداى سبحان هیچ گونه تفاوت و گسیختگى نیست ؛ در نظام آفرینش هر موجودى در مکان یا مکانت خاص خود قرار دارد و هیچ حلقه اى از این سلسله سرگردان نیست تا بر اثر فوت آن، پیوستگى سلسله نیز فوت شود و از این رو هر چه بیننده در پى یافتن فطور و شکافى در نظام متقن آفرینش پیش رود خسته و درمانده بر مى گردد.

محتواى همین برهان در قالب مثلى ساده، این گونه بیان شده است: آیا خدمتگزارى که چند مولاى درگیر و مخالف با هم داشته باشد با خدمتگزارى که یک مولاى خوش خلق و سالم دارد یکسان است ؟: ضرب الله مثلا رجلا فیه شرکاء متشاکسون و رجلا سلما لرجل هل یستویان مثلا (۴۶)؛ یعنى خدمات خدمتگزار دوم کاملا منسجم و هماهنگ، لیکن خدمات خدمتگزار اول گسیخته و ناهماهنگ است.

حاصل این که، قرآن کریم گذشته از روش قاطع استدلال پیمودن راه مثل را نیز فرا راه انسانها قرار داده تا براى عده اى راهنما و براى گروهى راهگشا باشد؛ ولى باید به این نکته عنایت داشت که هرگز نباید در محدوده مثل متوقف شد؛ بلکه باید آن را روزنه اى به گستره ممثل دانست و از آن عبور کرد و در سایه اعتصام به مثل بالا رفت و از موعظه و جدال احسن نیز بهره مند و از حکمت هم سرشار شد و آنگاه از مرحله علم به مقام عقل سفر کرد: و تلک الاءمثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون (۴۷) و سپس از معقول ، سر پلى به سوى مشهود ساخت و از حصول به حضور و از غیب به شهود و از علم به عین راه یافت و از منزل اطمینان به مقصد لقاى خداى سبحان رسید و از آن جا سیر بى کران من الله الى الله فى الله را با نواى آه من قله الزاد و طول الطریق و بعد السفر (۴۸) و با شهود مقصود و حیرت ممدوح ادامه داد و با امامان معصوم (علیهم السلام ) هماهنگ شد که فرمودند: الهى هب لى کمال الانقطاع الیک و اءنر اءبصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتى تخرق اءبصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصیر اءرواحنا معلقه بعز قدسک (۴۹)

بازدیدها: 132

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *