تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد1،پیشگفتار مفسر، فصل ششم؛ پاسخ به نقدى بر الميزان

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد1،پیشگفتار مفسر، فصل ششم؛ پاسخ به نقدى بر الميزان

پاسخ به نقدى بر الميزان  

گرچه معناى وحى، كيفيت وحى يابى رسولان (عليهم السلام )، معناى اعجاز، پيوند معجزه با قانون عليت و معلوليت و مانند آن، مباحث جداگانه اى است كه در علوم قرآنى جايگاه ويژه دارد، ليكن چون برخى اينها را در مبحث تفسير به راءى بازگو كرده اند، لازم است به طور فشرده و اجمال به آنها اشاره شود:

1- آنچه در كتابهاى حكمت از وحى سخن گفته مى شود، يا درباره امكان آن است كه در علم النفس، هنگام تبيين شئون علمى و عملى نفس بيان مى شود و از قداست برخى نفوس و امكان تعالى آنها به مقام عصمت و پيوند با فرشتگان معصوم الهى ( كه به عنوان يك اصطلاح و نه بيش از آن، از آنها به عقول عاليه، تعبير مى شود ) سخن به ميان مى آيد و يا درباره ضرورت وحى و نبوت كه در مبحث فعل خداوند با استمداد از حكمت و عدل او، ضرورت مزبور ثابت مى شود.

2- قانون عليت و معلوليت، قانونى عقلى و ضرورى است كه نقض آن ممتنع است و اگر ممكن باشد معلولى بودن علت يافت شود و محتمل باشد موجودى كه وجود عين ذات آن نيست خود به خود يافت گردد، چنين چيزى باعث هدم همه قوانين عينى و علمى خواهد بود و هرگز معجزه، محال عقلى را ممكن نمى كند، بلكه محال عادى را بر اساس خرق عادت، محقق مى سازد. پس قانون عليت و معلوليت چون به اصل اصيل امتناع تناقض بر مى گردد (يعنى با نفى عليت، اجتماع دو نقيض لازم مى شود ) و مبداء همه مبادى تصديقى در اثبات اصل وجود مبداء و اسماى حسناى او و نيز ضرورت وحى و نبوت است، به عنوان اصل اولى معقول و مقبول است، نه آن كه يك قاعده فلسفى بخواهد بر همه معارف الهى حكومت كند، بلكه خود آن قاعده اولى نيز اصلى است الهى و فطرى كه ساير اصول و قواعد بر پايه آن استوار است. البته قواعد فلسفى و عرفانى نظرى چنين نيست و هر يك حكم ويژه خود را دارد.

با تامل در آنچه گذشت و با رجوع مستاءنف به بيان حضرت استاد علامه طباطبايى (رحمة الله ) (375)، روشن خواهد شد كه نقد ناقد متوجه انديشه خاص خويش است، نه فرموده حضرت استاد (قدس سره ). هرگز از سخنان مرحوم استاد بر نمى آيد كه: 1 رسول اكرم صلى الله و عليه و آله و سلم با ساير مردم در علوم قرآن يكسان است. 2 مردم در تحصيل علوم قرآن از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بى نياز و مستقلند. 3 رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از مقام مرجعيت علوم قرآن معزول است. 4 علوم و معارف قرآنه در دسترس همگان قرار دارد و اين موجب تحقير قرآن است. 5 رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم همه آنچه از علوم نزد وى بود به اصحاب آموخت و آنان قرآن را براى مردم تفسير كرده اند. (376)

هيچ يك از امور ياد شده به مقام منيع الميزان، مساس ندارد و كرامت آن را لكه دار نمى كند؛ در صورتى كه اولا، ابتكار ايشان در معناى تفسير به راءى و نوآورى در اين باره معلوم گردد و ثانيا، محذور دور در مراجعه به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ملحوظ شود و ثالثا، تبيين و تعليم علمى كه از معلم خبير متضلع استفاده مى شود، از مرجعيت تعبدى تفكيك شود و رابعا، استنباط عميق ايشان از جمع بين آيه (… لا يمسه الا المطهرون ) (377) و آيه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا (378) كه تماس با باطن قرآن و حقايق مكنون آن بهره ويژه اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام ) است و ديگران حتما به آنان نيازمندند روشن شود. گرچه در كلمات پيشينيان، مانند غزالى آمده است كه تماس با مرحله باطن و علم مكنون قرآن كريم بدون طهارت قلب ميسور نيست، ليكن تشخيص ذوات مطهر و انسانهاى معصوم (عليهم السلام ) كه حقايق مكنون قرآن كريم، ممسوس و معلوم و دسترس آنهاست از بركات علماى بزرگ فرقه ناجيه چونان علامه طباطبايى (رحمه الله ) است.

شايسته متاءخران و بايسته متنعمان است كه در ساحت الميزان بهره بيشترى ببرند و از اين مائده پر از ماءدبه و از خوان لبريز از ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين (379) و از اين بهشتى كه ( اءكلها دائم ) (380) و از اين شجره طوبا كهاصلها ثابت و فرعها فى السماء (381) و بالاخره از اين موسوعه اى كه ( فيها كتب قيمة ) (382) نصيب اءوفى و حظ اءعلى يابند؛ هر چند نقد حكيمانه بهره عالمانه است و ايراد محققانه نصيب عاقلانه، و سوال صميمانه، فوز و فيض خالصانه است.

Views: 96

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *