حضرت زهرا، الگوی ابرار
هیات: یکی از عوامل اساسی در تکامل انسان عنصر «اسوه » است
به یقین ارائه تعریف جامعی از اسوه در همه موضوعات مربوط به حیات مادی و معنوی بشر که بتواند با برقراری اعتدال بین نیازها و استعدادهای انسانی، آنها را در حد طاقت بشری به کمال لایق خود برساند، بدون هدایت وحی، توفیق بایسته را نخواهد یافت.
زیرا برای دست یابی به الگوی مذکور باید خود جستجوگر انسان و ابعاد شخصیت انسانی را بشناسد، به تمامی حقائق وجودی او و راه کمال و ایجاد اعتدال بین قوای او به درستی پی برده باشد، سپس فرد و یا افرادی را که در تمامی آن ابعاد، خویش را تا نقطه کمال رسانیده باشند، بشناسد و آن گاه با اسوه قرار دادن آنها، خود در این طریق راه بپیماید.
از مسائل ضروری در همه دورانها به خصوص امروزه غیر ممکن بودن این امر است.
بنابراین یافتن اسوه انسانی جز از راه هدایت الهی ممکن نیست، زیرا خداوندی که خود آفریدگار انسان است، بهتر از هر کس به احتیاجات و قابلیتهای مصنوع خویش آگاه است و درباره او فرموده است: «الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر». آیا او نسبت به مخلوق خود آگاه نیست؟ او دانا به لطائف امور و آگاه است.
او می داند که هر کس در چه مرحله ای از مراتب کمال بشری قرار دارد در این باره در قرآن کریم فرمود: «الله اعلم یث یجعل رسالته …» خداوند داناترین موجود به جایگاه شایسته اعطای رسالت خویش است.
همان طور که معرفی نمونه ها بدون استمداد از وحی ممکن نیست، توصیف اشخاص نیز جدای از وحی برای افراد انسان در غایت دشواری و گاه ناممکن است. به این دلیل با نگاهی به زمانهای گذشته می توان به این نتیجه رسید; آنها که خواسته اند درباره اسوه های الهی به داوری بنشینند، در حق آنان ستم روا داشته، از مقام و مرتبه ای که حائز آن بودند چشم پوشیدند و از بازگو کردنش لب فرو بستند و یا در دام غلو و زیاده انگاری گرفتار شدند و به آنان مقام الوهیت دادند.
بر همین اساس، ما که فاطمه سلام الله علیها را به عنوان «اسوه » برای نوع انسان بویژه زنان می دانیم، این موضوع را از زبان وحی شنیدیم و از صراحت کلام رسول خدا گرفتیم.
آیات بسیاری از قرآن کریم درباره معرفی اهل بیت عصمت: از جمله حضرت فاطمه سلام الله علیها نازل گردیده اند که بحث درباره آنها خود باب دیگری می طلبد و منابع حدیثی شیعه و سنی مشحون از این گونه روایات است. در این باره کتابهای مستقلی حتی به وسیله بزرگان اهل سنت تالیف شده است.
بخاری در «صحیح » ضمن حدیث طولانی از عایشه چنین نقل می کند: نبی گرامی به فاطمه سلام الله علیها فرمود: «… یا فاطمه الا ترضین ان تکون سیدة نساء المؤمنین او سیدة نساء هذه الامة ». آیا راضی نیستی که سرور و بزرگ زنان مؤمن یا بانوان این امت باشی؟»
در بیان خصوصیات آن حضرت نیز، کلام خداوند گویاترین و واقعی ترین معرف است و در این خصوص آیات سوره «هل اتی » برجسته ترین صفات را مطرح کرده است تا مؤمنانی که در جستجوی کمال حقیقی و رسیدن به درجات عالی انسانی اند، با چشم دوختن به آن ارزشها خود را در مسیر آن قرار دهند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «… ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا. یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شره مستطیرا. و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا. انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا. فوقیهم الله شر ذالک الیوم و لقیهم نضرة و سرورا. و جزاهم بما صبروا جنة وحریرا.»
نیکان – در روز واپسین – از جامی پر از شراب پاک که آب کافور به آن مخلوط است، می نوشند و کافور چشمه ای در بهشت است که بندگان خدا از آن می آشامند و به هر سو که بخواهند آن را به جریان می اندازند. آنها به نذر خویش وفا کرده و از روزی که سختی های آن همه گیر است می ترسند.
با شدت احتیاجی که به آذوقه خود دارند، آن را به مسکین و یتیم و اسیر می بخشند، و زبان حالشان این است که ما تنها به خاطر رضای خدا به شما غذا دادیم و از شما هیچ انتظار پاداش عملی و زبانی نداریم و ما از پروردگارمان، در روزی که شدت و محنت آن بسیار است، می ترسیم.
پس خداوند آنان را از سختی آن روز ایمن ساخت و آثار رحمت و نعمت خویش را بر چهره ها و قلبهایشان نمودار کرد و در برابر صبری که کردند، بهشت و لباس بهشتی به آنان پاداش داد.
پیروان اهل بیت عصمت: بر این اتفاق اند که این آیات در شان عترت طاهر نازل شده است و این واقعه در کتابهای حدیثی و تفسیری شیعیان از قطعیات به شمار می رود. گروهی از بزرگان اهل سنت نیز به این موضوع در کتب روایی و تفسیری خود تصریح کرده اند.
زمخشری در تفسیر خود، از تفاسیر عمده اهل سنت، به نقل از ابن عباس درباره شان نزول این آیات می گوید:
حضرت حسن و حسین علیه السلام مریض شدند رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم به همراه عده ای از مردم که با او بودند، از آن دو عیادت کردند. آنها به علی علیه السلام پیشنهاد دادند برای شفای فرزندان خود نذر کند. سپس آن بزرگوار و همسرش فاطمه سلام الله علیها و فضه که خدمتکار آنان بود، نذر کردند که اگر آن دو سلامت خویش را بازیابند به شکرانه آن، سه روز روزه بگیرند. آن دو شفا یافتند. اهل بیت نیز تصمیم گرفتند تا به نذر خود وفا کنند در حالی که دستشان از آذوقه تهی بود. بنابراین علی علیه السلام از شمعون خیبری، شخصی یهودی، به مقدار سه صاع جو قرض گرفت. آنگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها یک صاع از آن را آرد کرده و پنج قرص نان به تعداد اشخاص منزل پخت. تا سفره پهن شد و آنها خواستند افطار کنند، شخص سائلی رسید و اظهار داشت: درود خدا بر شما ای خاندان پاک محمد صلی الله علیه و اله و سلم ، من از مسکینهای مسلمانانم مرا اطعام کنید، خدای متعال از غذای بهشت به شما عوض دهد.
آنان نیز آن شخص نیازمند را بر خویش ترجیح دادند و شب را در حالی که جز با آب افطار نکردند، به صبح آوردند. روز بعد نیز روزه گرفتند حضرت فاطمه با صاع دیگری از آرد، نان پخت. وقت افطار یتیمی از راه رسید و عرض حاجت کرد. این بار نیز آن یتیم را بر خود مقدم داشته و همگی غذای خود را به او بخشیدند و با آب افطار کردند. روز سوم هنگام افطار اسیری بر در خانه آمد و تقاضای طعام کرد. آنان هم نان خود را به او دادند و بدین صورت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به نذر خود وفا کردند. روز بعد علی علیه السلام دست دو فرزندش حسن و حسین را گرفت و نزد رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رفت. تا چشم مبارک آن حضرت به آنان که از شدت گرسنگی بر خویش می لرزیدند افتاد، فرمود: این حالی که در شما می بینم برایم بسیار سخت است. آنگاه حرکت کرد و همراه آنها به نزد فاطمه سلام الله علیها رفتند.
رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم دخترش را دید که در محراب عبادت ایستاده و مشغول راز و نیاز است و از بی غذایی شکم مبارکش به پشتش چسبیده و چشمهایش به گودی فرو رفته است. آن حضرت از این حالت بسیار متاثر شد. در همان موقع جبرئیل علیه السلام نازل شد و آیات مذکور از سوره «هل اتی » را در شان خاندان پاک پیامبر برایش قرائت کرد و تبریک و هنیت خداوند را به خاطر داشتن چنین اهل بیتی به رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم رساند.
فاطمه اسوه بانوان مؤمن
امام شرف الدین عاملی معتقد بود: «علماء علم بیان و سایر سخن شناسان شکی در این ندارند که جمع با الف و لام حقیقت در عموم است و در این هیچ اختلافی بین عرب نیست و روشن است که لفظ «ابرار» در آیه کریمه جمع «بر» یا «بار» است و الف و لام بر آن وارد شده است و ظهور آن در شمول جای تردید نیست و در عین حال این لفظ با وجود فراگیر بودن آن، تنها بر حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین اطلاق گردیده و این خود برهان بر این است که آنان خلاصه برگزیدگان و کامل ترین نیکان و با فضیلت ترین خوبان اند و چه ستایشی بالاتر از این کلام خداوند می توان یافت؟».
خداوند متعال از بین تمامی ابرار تعدادی را گزینش کرد و آنان را که کاملترین افراد بشر پس از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم هستند به عنوان مقتدا به جهانیان شناساند و شریفترین و لطیفترین حالات و اوصاف انسانی را که در داستان، ایثار آنان تبلور یافت، به عنوان درسی آموزنده، راهی به سوی کمال، تفسیری برای حیات، صحنه ای برای امتحان، اوجی برای پرواز، مظهری برای شکوفایی و به بار نشستن قابلیتهای انسان برای مؤمنان بازگو کرد و به این ترتیب بر آنان منت گذارد.
در این واقعه از دو بانوی پاک سخن به میان آمده است. اولین آنها حضرت فاطمه سلام الله علیها ، به عنوان اهل بیت و مقتدا و دیگری فضه، به عنوان پیرو و دست پرورده خاندان عترت است. فضه آن چنان خویش را فانی در فاطمه سلام الله علیها کرد و با او میثاقی جانانه و جاودانه بست که خود را داوطلبانه در این صحنه پرشور ایثار و نوعدوستی شریک ساخت و به این نزلت بی بدیل دست یافت. صحنه پرافتخاری که فضه آفرید برای کسانی که به بهانه معصوم بودن ائمه و معمول بودن ما از پیروی آنان سرباز می زنند، عذری باقی نمی گذارد.
بخشی از صفاتی که در این آیات و شان نزول آن به چشم می خورد عبارتند از:
توجه به خدای متعال و کمک خواستن از او
این جریان به بشر یاد می دهد که باید همواره رو به سوی او داشت و توجه به اسباب مادی نباید چشم بشر را محدودنگر کند، بلکه باید به سوی ماورای دنیای ماده نظر داشته باشد و به سر منشا هستی چشم بدوزد و در همه احوال، از جمله در گرفتاریها و شدائد، رو به جانب او آرد و رفع مصیبت و نیز شفای مرض را از او بخواهد; در عین به کارگیری اسباب، مسبب الاسباب و شفا دهنده واقعی را فقط خدا بداند و این چیزی است که بشر فرو رفته در هوسها و شهوات و خو گرفته با ظواهر طبیعت، از فقدان آن رنج می برد و در شعله های بی توجهی بدان می سوزد.
در این میان اهمیت توجه به دو وسیله معنوی عمده یعنی «اصل نذر» و «روزه » که قرآن کریم نیز بدان توصیه فرموده است به خوبی مشهود است و کارآیی این دو وسیله برای برآمدن خواسته ها در نظر مؤمنان بر اثر تجربه های بی شمار کاملا آشکار است.
وفا به پیمان
این صفت از باشکوه ترین جلوه های رفتاری انسانهای کامل است که در سایه آن تمامی ارزشها، اعمال تعهدات اجتماعی عملی می شود و نهادهای گوناگون آن شکل می گیرد و بالاتر آن که رابطه بین انسانها و خدا تحقق می یابد; همچنان که برخی گفته اند:
«وقتی افرادی بر سر پیمانی که خویش بر خود واجب کرده اند این گونه وفادار باشد، چنین کسانی قطعا به پیمانهای الهی وفادارتر خواهند ماند.»
ایثار و گذشت
یکی از بزرگترین موانع در برابر رشد و تعالی انسانی و از غلیظترین حجابهای ظلمانی در حوزه معرفت بشری، حجاب خودخواهی و خودبینی است. نقطه مقابل آن ایثار است که نه تنها شخص از خودبینی دست می کشد بلکه با گذشت خود، تمام توجه اش را به همنوع خود معطوف می کند و گوهر انسانی خود را آشکار می سازد.
تا وقتی که انفاق از زوائد زندگی باشد، خالی از شوائب خودنگری نیست و نوعدوستی در آن حضور ندارد و یا بسیار کم رنگ است ولی آنگاه که از مایحتاج و مال مورد علاقه باشد، محض نوعدوستی و دیگر خواهی است و به صراحت قرآن مجید راه فلاح جز از این طریق میسر نیست.
اخلاق در عمل
قرآن کریم در بیان انگیزه اهل بیت از ایثار تنها عامل این حرکت را کسب رضایت خدا معرفی می کند و از این رو آنان با همه فشاری که بر خود وارد کردند خیال انتظار هر گونه پاداش عملی و حتی زبانی و سپاسگزاری را از خود دور ساختند.
ترس از روز حساب
سختی ها و شروری که در عالم طبیعت هست، همانند شادی ها و رفاه آن نسبی، زودگذر، محدود، منطقه ای و جزئی است; بر خلاف شدائد قیامت که فراگیر و کلی است به سراغ همه می رود و دامن همه را می گیرد و هیچ فردی را گریزی از آن نیست و لذا سزاوار است مردم در هر مقام و تیره و نژادی که هستند، از آن هراسناک باشند مگر آنان که بتوانند در پناه عمل خالص و کسب رضای خداوند مامنی برای خود بسازند.
صبر و استقامت
خداوند متعال به اهل بیت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم وعده نعمتهای بی پایان بهشت را می دهد و آن را پاداش صبر و مقاومت آنان معرفی می کند این امر تاکید بر این است که بهشت را برای هر کس که باشد به بها می دهند نه به بهانه.
عبادت و ثبات در آن
از برجسته ترین نکته های این داستان و از شکوهمندترین قله های رفیع این نمایش عظیم و پرافتخار انسانی، همان قسمت آخرین این واقعه است که:«وقام فانطلق معهم فرای فاطمة فی محرابها قد التصق ظهرها ببطنها و غارت عیناه …» پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به همراه علی علیه السلام و حسن و حسین علیه السلام به سوی خانه فاطمه آمدند. رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم دید دخترش در محراب عبادت قرار گرفته در حالی که شکمش به پشتش چسبیده و چشمان مبارکش به گودی رفته است.
این قلم هیچ توضیحی را لازم نمی بیند ولی شما خواننده گرامی را به تامل هر چه بیشتر در این فراز دعوت می کند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
بازدیدها: 0