حمله قابل پیش بینی آمریکا به شمال عراق موجب حیرت افکار عمومی شد. کارشناسان پیگیر مسائل عراق تا حدود زیادی پیش بینی کرده بودند که در صورت ادامه وضع اسف بار فعلی در عراق آمریکا را دوباره به سرزمین “بحران خیز” وارد خواهد شد. اکثر تحلیل ها مربوط به بررسی چرایی حمله آمریکا بود و در یک کلام بررسی گذشته؛ امااستراتژیست ها یک قدم جلوتر از بقیه تحلیلگران سعی در شناسایی رفتار آمریکا به عنوان بازیگر موثر در عراق دارند. این شناسایی رفتار یک دلیل اصلی دارد. دلیل اصلی اش این است بازیگران موثر دیگر در عراق منافعشان را به آمریکایی ها نبازند. به تبع باید این نکته را قبول کرد که آمریکایی ها تابع سلسله استراتژیهای ترکیبی هستند که منافع حداکثری در قبال موضوعات مورد مداخله شان را در نظر می گیرند. بازیگران دیگر باید استراتژیهایشان را با در نظر گرفتن استراتژی آمریکا انجام دهند. اگر بازیگری رفتار آینده آمریکا در عراق را پیش بینی نکند یا به عبارتی نتواند خود را برای سناریوهای مختلف حمله آمریکا علیه دولت به اصطلاح اسلامی آماده نماید، نفوذ و قدرت فعلی اش در عراق را تا حدود زیادی از دست خواهد داد. از این رو بود که قصد کردیم پیش بینی از سناریو آینده حمله آمریکا به مواضع داعش را با توجه به تحلیلهای مربوط به چرایی حمله آمریکا به شمال عراق (منافع حمله) داشته باشیم. کاملا واضح است که این سناریوها تنها بخشی از بازی بزرگ (big game) عراق را تشکیل می دهد و حرکت برای جلب منافع بیشتر درعراق نیازمند نگاه به استراتژیهای مختلف آمریکا- استراتژی سیاسی، امنیتی و اقتصادی- دارد.
آخرین وضعیت داعش
از زمان حمله آمریکا به عراق، وضعیت تصرف سرزمینهای تحت اشغال داعش تفاوت چندانی نکرده است. به غیر از سد موصل به عنوان بزرگترین سد عراق، که به تصرف نیروهای پیش مرگ کرد در آمد، تحول چندان شگرفی در معادلات میدانی عراق صورت نگرفته است.داعش تنها کنترل تعداد کمي از ميادين نفتي حاشيه اي در شمال عراق را در دست دارد. اما همين تعداد براي استقلال مالي اين گروه تروريستي کفايت مي کند. گفته مي شود که بازار نفت تحت کنترل داعش در ماه گذشته روزانه يک ميليون دلار عايدي داشت.
در حال حاضر- با گسترش حوزه کنترل اين گروه و به دست گرفتن کنترل ميادين نفتي بيشتر و مسيرهاي قاچاق نفت – تصور مي رود اين بازار روزانه حدود دو ميليون دلار عايد اين گروه کند. اين امر مي تواند 730 ميليون دلار طي يک سال براي اين گروه عايدي داشته باشد که براي ادامه دادن عمليات آنها وراي مرزهاي عراق کافي است.از هفته دوم اوت که باراک اوباما دستور حمله به مواضع داعش در عراق را صادر کرد تا لحظه نوشتن این گزارش 95 حمله هوایی علیه مواضع آنان انجام شده تا از پیشرویشان به سوی اربیل جلوگیری شود.اکنون که نزدیک به 20 روز از این حملات می گذرد، لازم است آمریکایی ها به افکار عمومی در عراق و منطقه گزارشی واضحی از دستاوردهای حمله شان بدهند. آمریکا در حال محک زنی داعش در این مدت بود و حال باید پاسخگو باشد. اما اگر مساله پاسخگویی آمریکا کنار گذاشته شود، در نهایت نحوه اقدام نظامی آمریکا در قبال داعش به سه سناریو منتهی خواهد شد. ادامه گزارشمان، تبیین این سناریوها خواهد بود.
سناریوی اول: ادامه وضعیت فعلی (حمله محدود)
خیلی از مشاوران و استراتژیستهای نزدیک به تیم اوباما قائل به ادامه این روند هستند. کسانی که به صورت مداوم نزدیک 70 ماه است که سیاست خارجی اوباما را دنبال می کنند استدلال می کنند که چارچوب تصمیم سازی در تیم خارجی اوباما حملات هوایی فعلی را در سطح فعلی ادامه خواهد داد.این سناریو از آنجا سرچشمه می گیرد که ظهور داعش را نشان دهنده لزوم تغییر فاحش در سیاست خارجی آمریکا می داند. در این سناریو داعش باید هر چه سریعتر مهار (و نه نابود) شود. تا زمانی که از پیشروی داعش جلوگیری نشود، هر چیزی در سیاست منطقه باید تابع این مسئله باشد.آمریکا نباید به تنهایی برای نابودی داعش وارد عمل شود بلکه این هدف باید با همکاری کشورهای منطقه صورت گیرد. بنابراین تشکیل ائتلاف بزرگی متشکل از قدرت های منطقه ای و جهانی برای مهار و نابودی داعش ضروری به نظر می رسد.در صورت وقوع این سناریو، قرائن موجود نشان دهنده آن است که زمان انجام این حمله طولانی خواهد بود. بدین معنی که حداقل تا یک سال آینده آمریکا چنین روندی را ادامه دهد.
سناریوی دوم: افزایش ابعاد حملات هوایی (به دیگر قسمتهای عراق و قسمتهایی از سوریه)
در این حالت، باید منتظر حضور هوایی برق آسای آمریکایی ها در جای جای حضور تروریستهای تکفیری عراق باشیم. حملات هوایی به شمال عراق محدود نخواهد شد و تمامی مناطق- اعم از 30 درصد عراق که توسط داعش اشغال شده، 20 درصد مناطق درگیری ارتش و تروریستها و 20 درصد از مناطق تحت سلطه داعش در سوریه- را شامل خواهد شد. به دیگر بیان، حدود 50 درصد از قلمرو سرزمینی عراق با موشکهای چند صد تنی f18 های آمریکایی مواجه خواهد شد.فرض در این سناریو بر این است که خواب و خیال است که گمان کرد دولت و ارتش عراق به تنهایی می توانند داعش را متوقف کنند. آمریکا باید حملات مداومی را علیه داعش در عراق و سوریه انجام دهد. مرزها در این خصوص بی مورد هستند؛ آنچه ضروری است اینکه داعش تضعیف و پیشروی آن کند شود.کمک های اقتصادی و به خصوص نظامی به کردهای عراق علیه داعش افزایش می یابد و تسریع می شود. تضعیف داعش درسوریه ممکن است گشایشی ایجاد کند که بر اثر آن دولت بشار اسد بتواند موقعیت خود را تقویت کند. این مساله ممکن است برای واشنگتن ناخوشایند باشد اما ناخوشایندتر از تقویت موقعیت داعش در سوریه نیست. با این وجود، تضعیف داعش ممکن است شانسی برای تقویت بقایای نیروهای میانه روی جایگزین رژیم اسد ایجاد کند.انجام اقداماتی که گفته شد نیازمند نیروهای زمینی نیست بلکه از نیروی هوایی برای تضعیف دشمن و وادار کردن آن به موضع دفاعی، استفاده خواهد شد.
سناریوی سوم: حضور نیروی زمینی آمریکا به همراه افزایش حملات هوایی
این سناریو در زمانی اتفاق می افتد که خروجی برآورد دستگاههای اطلاعاتی آمریکا توان نظامی تکفیری ها را بیش از حد انتظار ارزیابی کند. عراق در مرحلهای قرار بگیرد که استعداد تلفات انسانی در آن می تواند به آسانی از سوریه هم فراتر برود.در واقع، در دو ماه گذشته، اوباما حتی استفاده از نیروی هوایی آمریکا در مقابله با تروریستهای تکفیری در عراق را نپذیرفت، ولی سرانجام شرایطی پیش آمد که اوباما بار دیگر دستور اقدامات نظامی در عراق را صادر کرد. با توجه به سیر اقدامات آمریکا در قبال عراق، این احتمال ضعیف وجود دارد که امکان حضور نیروی نظامی زمینی آمریکا در عراق شیب تندی به خود بگیرد. حضور حدود ۱۵۰ مشاور اطلاعاتی- نظامی آمریکا در اربیل ذیل این سناریو قابل تحلیل و بررسی است. این مشاوران و هم نظرانشان در واشنگتن اعتقاد دارند که گزینه دیگری برای آمریکاییها نمانده است.برخی گزارشهای منابع خارجی خبر هم از عملیات زمینی آمریکایی ها برای نجات گروگانهای آمریکا- از جمله خبرنگار آمریکایی کشته شده به دست داعش- در اوایل ماه گذشته میلادی می دهند. این گزارش اطلاعات جدیدی در مورد نحوه آرایش نیروها و تاکتیک های نظامی آمریکایی ها در برابر داعش را ارائه می دهد.
سناریوی محتمل کدام است؟
شدت تحولات عراق آنقدر زیاد است که تحلیلگران منطقه ای را به تجدیدنظر تقریبا هفتگی در قبال این بحران کشانده است؛ به نوعی که عملا برخی تحلیلهای قدیمی ارزش خود را به سرعت از دست می دهند. هفته قبل امکان وقوع سناریوی اول بالا ارزیابی می شد، اما تحولات 6 روز گذشته اذهان را به سمت وقوع سناریوی دوم سوق داده است. سه شاهد مثالی که بر امکان وقوع این سناریو وجود دارد عبارت است از:
1. آمریکا پیشنهاد رسمی گفتگو با ایران به عنوان یکی از طرفهای اصلی درگیر در عراق مطرح کرده است.این دعوت به خاطر تقسیم کار و امتیازات از ایران ترتیب داده شده است. به دیگر بیان، آمریکا قصد دارد با مزیت نیروی هوایی خویش ما به ازایی (سهمی) در آینده عراق پس از افول داعش داشته باشد. محاسبات آمریکایی ها نشان می دهد نفوذ واشنگتن در تحولات تعیین کننده عراق در سالهای پس از خروج آنها از عراق به شدت کاهش پیدا کرده است.
2. چهارشنبه 29 مرداد، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در نشستی با مشاوران کاخ سفید گفته است: حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان با وجود بحران انتخاباتی بیفایده است بنابراین حاضرم به عراق بازگردم اما از افغانستان خارج خواهم شد. نیویورک تایمز در ادامه این خبر از قول اوباما آورده است: شاید به جنگندههای آمریکایی دستور بدهم که به عراق بازگردند اما از تصمیم برای خروج حداکثری نظامیان آمریکایی از افغانستان منصرف نمیشوم.
3. سر بریدن جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی، به دست گروه تروریستی “دولت به اصطلاح اسلامی” (داعش) بسیاری از معادلات سیاسی جهان را بر هم زده و به نظر میرسد سیاستمداران آمریکایی را هم به نقطهای برگشتناپذیر رسانده است. بر اساس شواهد موجود به نظر میرسد که مقامات آمریکا در صدد برنامهریزی منسجمتر و کوبندهتر برای مقابله با این نوع تروریستها هستند.
ژنرال مارتین دمپسی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا روز پنجشنبه (۳۰ مرداد) در واکنش به سرنوشت هولناک جیمز فولی در یک کنفرانس خبری در پنتاگون گفت: «چیره شدن بر این شبهنظامیان بدون مداخله ایالات متحده و همپیمانانش مقدور نخواهد بود.» این نخستین سخنرانی مبسوط و رسمی این مقام ارشد ارتش آمریکا پس از آغاز حملات هوایی این کشور علیه تروریستهای “دولت به اصطلاح اسلامی” در عراق است. او در این سخنرانی تاکید کرد: «غلبه بر این شبهنظامیان بدون رسیدگی به بخش مهمی از آن که در سوریه به سر میبرد، ناممکن خواهد بود».
سخن آخر
عراق آبستن تحولات تاریخی شده است که برای امنیت ملی ایران سرنوشت تعیین کنده ای دارد. جمهوری اسلامی ایران مردانی را در سه دهه اخیر تربیت نموده است که تشخیصهای جمعی هوشیارانه آنها به امنیت پیرامونی جمهوری اسلامی، کمکهای شایانی نموده است. به نظر می رسد ایران باید خود را برای هر سه سناریوی آمریکا در عراق آماده کند. اما توجه بیشتری به سناریوی دوم نشان دهد که در پیچ و خم معادلات آتی قدرت سیال در عراق نماند.شاید امروز کسی از تلاشهای اصلی این کارگزاران چیزی نشنود یا در مقطعی انتقادهای خام از آنها در دستور کار قرار گیرد، اما مطمئنا دهه ها بعد، پس از گذر از بحران فعلی عراق ارزش تصمیماتی که امروز خواهند گرفت، حس قدردانی ایرانیان از آنها را برخواهد انگیخت.
بازدیدها: 1