آیت الله آقا مجتبی تهرانی در گفتاری با استناد به روایتی از مولای متقیان حضرت علی علیه السلام به بررسی وتبیین یکی از بیماریهای زبان یعنی خصومت پرداخته اند در این مقال برش هایی از آن منتشر می شود .
« ایاکم و الخصومه فانها تشغل القلب و تورث النفاق و تکسب الضغائن »(۱).
امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمودند :از خصومت بپرهیزید؛ چرا که دل را مشغول مى کند و موجب نفاق و زنده شدن کینه ها مى شود.
*تعریف خصومت
خصومت در لغت به معناى دشمنى و ستیزه است و نزد دانشمندان اخلاق به معناى پیکار لفظى با دیگران به قصد تحصیل مال یا استیفاى حق است . مشاجره لفظى انسان با دیگران هنگامى که بخواهد وجهى را بگیرد یا چیزى را که به حق یا ناحق از او سلب شده ، استیفا کند، خصومت نامیده مى شود؛ پس هدف از این پیکار، جنبه مالى یا حقوقى است ؛ البته گاه خصومت در معناى نزاع لفظى با دیگران براى اثبات عقیده خویش نیز به کار رفته است که شاید بتوان آن را هم نوعى استیفاى حق نامید.
*نکوهش خصومت از دید شرع و عقل
خصومت شامل دو نوع ممدوح و مذموم است . عقل و شرع ، برخى از انواع خصومت را ستوده و برخى را نکوهیده است .
*خصومت ستوده شده
خصومت فقط هنگامى که شخص به حقانیت خویش یقین کند یا حجتى شرعى بر آن داشته باشد، و از سویى براى استیفاى حق خویش راهى جز آن نیابد، پسندیده است . عقل بشر به حکم زشتى ظلم ، پذیرش آن را نیز زشت و ناپسند مى داند؛ از این رو ((استیفاى حق )) و ((دفع ستم )) را مى ستاید و سفارش مى کند و البته هر چه را عقل سلیم بستاید، شریعت نیز بر آن صحه مى گذارد. خصومت در این حال ، از فضایل نیروى شهوت به شمار مى رود.
*خصومت نکوهش شده
آن جا که شخص خصومت کننده بداند حق با او نیست یا در حقانیت خویش تردید داشته باشد، رفتار او از رذایل اخلاقى به شمار رفته ، نکوهیده است .
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:
ان ابغض الرجا الى الله الالد الخصیم (۲).
مبغوض ترین مردان نزد خدا، انسان لجوج خصومت کننده است .
من جادل فى خصومه بغیر علم لم یزل فى سخط الله حتى ینزع (۳).
هر کس بدون آگاهى در خصومتى لجاجت ورزد تا زمانى که در آن حال قرار دارد، مورد خشم الاهى است .
همچنین هنگامى که وکیل انسان بداند حق با موکلش نیست و با این حال براى او به مخاصمه با دیگرى برخیزد، رفتارى زشت و حرام انجام داده و مزدى که براى این کار مى گیرد نیز حرام است ؛ اما در صورتى که حق با خصومت کننده باشد، اگر به قصد خرد کردن و ریختن آبروى طرف مقابل به خصومت برخیزد، رفتارش نکوهیده است ؛ زیرا گرچه حق با او و طلبکار است ، انگیزه اى نفسانى از مخاصمه دارد و تمام رفتارهایى که با انگیزه نفسانى پدید آیند، از رذایل اخلاقى به شمار مى روند؛ زیرا ابزارى در دست نفس اماره خواهند بود که نفس به وسیله آن ها به آمال خویش مى رسد.
اگر شخص در مخاصمه از سخنان اهانت آمیز استفاده کند – اگر چه حق با او باشد – رفتارش ناپسند و مورد نکوهش عقل و شرع خواهد بود؛ البته در این جا اصل مخاصمه مورد نکوهش نیست ؛ بلکه اهانت ، تحقیر، ناسزا و… زشت و نادرست است و شخص را مشمول سرزنش عاقلان و عذاب الهی مى کند.
در صورتى که نیازى به مخاصمه نیست و راه درست دیگرى براى گرفتن حق وجود دارد، ترک خصومت نیکو و پسندیده است ؛ زیرا خصومت مایه دشمنى و سلب آسایش و آرامش بوده ، انسان را خوار مى کند.
امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید:
«ایاکم والخصومه فانها تشغل القلب و تورث النفاق و تکسب الضغائن» (۴).
از خصومت بپرهیزید. همانا خصومت دل را مشغول مى کند و نفاق را بر جاى گذاشته ، کینه ها را به بار مى آورد.
حضرت رضا (علیه السلام ) هم ضمن بر حذر داشتن از خصومت فرمود:
فانها… تردى بصاحبها(۵).
خصومت ، انجام دهنده خویش را خوار کند.
خصومت لبه پرتگاهى است که حتى در صورت حقانیت خصومت کننده ، احتمال سقوط او به دره هولناک گناهان زبان وجود دارد.
سرور پرهیزکاران امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود:
«من بالغ فى الخصومه اثم و من قصر فیها ظلم و لا یستطیع ان یتقى الله من خاصم» (۶).
هر کس در خصومت زیاده روى کند، گناه کرده است و هر کس کوتاهى کند، مظلوم واقع مى شود و کسى که خصومت مى کند، توان رعایت تقواى الهى را ندارد.
امام رضا (علیه السلام ) نیز ضمن بر حذر داشتن از خصومت فرمود:
…عسى ان یتکلم بشى ء لا یغفر له (۷).
چه بسا (خصومت کننده ) سخنى بگوید که آمرزیده نشود.
* ریشه هاى درونى خصومت
خصومت نکوهیده ، در یکى از صفات زشت نفسانى انسان ریشه دارد که عبارتند از:
* دشمنى و کینه جویى
گاه نفرت و کینه از کسى موجب مى شود که شخص به نزاع و پیکار لفظى با او بپردازد. او مى خواهد با این منازعه بر آتش خشم خود مرهمى نهد و کینه خویش را با خرد کردن شخص مقابل ابراز کند.
* حسد
حسادت به موقعیت فردى و اجتماعى افراد مى تواند موجب پدید آمدن رفتار خصومت آمیز در انسان شود. انسان حسود مى کوشد شخص را با مخاصمه خوار و ذلیل ساخته تا شعله هاى آتش حسد را در درون خویش فرو نشاند.
* حب مال یا مقام
گاه دست یافتن به مال یا مقام انسان را به مخاصمه با دیگران مى کشاند تا شاید از این راه مزدى بگیرد یا مقامى به دست آورد که این را مى توان در وکیلى که براى مخاصمه استخدام مى شود، به خوبى مشاهده کرد.
* راه هاى درمان خصومت
خصومت نیز همانند دیگر بیمارى هاى اخلاقى از دو راه ((علمى )) و ((عملى )) قابل درمان است .
*درمان علمى خصومت
اندیشه در پیامدهاى نازیباى این بیمارى ، مایه تحریک سرشت پاک آدمى در کنار گذاشتن آن مى شود. یادآورى مستمر این آثار زشت و زیان بار، روان انسان را به ترک این آفت ترغیب و تشویق مى کند و حس نفرت و انزجار از آن را پدید مى آورد.
فطرت و نهاد انسانى خواهان آرامش و مهر و محبت است و هنگامى که رفتارى را مایه تشویش و نگرانى ، و کینه و دشمنى بیابد، از آن دورى خواهند گزید. آن کس که با وجود سرشتى پاک به خصومت آلوده شود، از آثار و پیامدهاى آن ناآگاه است .
* درمان عملى خصومت
یکى از راه هاى عملى براى درمان این بیمارى به کار بستن ضد آن یعنى ((طیب کلام )) است . طیب کلام یعنى استفاده از گفتار خوش و سخن زیبا و مودبانه . انسان باید خود را به داشتن طیب کلام ملزم کند؛ یعنى هنگام صحبت با دیگرى ، در رعایت ادب بکوشد و از مطالبى استفاده کند که نیکو و پسندیده باشد؛ البته مراد از خوش سخنى ، چاپلوسى نیست ؛ زیرا هدف از تملق و چرب زبانى ، جلب توجه دیگران است . از سویى در تملق ، خوبى هایى را که در شخص نیست ، به او نسبت مى دهند؛ در حالى که صاحب گفتار خوش ، آن چه را نمى داند نمى گوید و قصد خودنمایى هم ندارد؛ بلکه در سخن از کلمات و جملاتى استفاده مى کند که منشاء دشمنى نمى شود و بر کیفیت آن نیز مراقبت مى کند.
همان گونه که خصومت و مراء و مجادله دشمنى ساز است ، عکس آن ها یعنى طیب کلام ، موجب دوستى مى شود و مودت آفرین است . وقتى مخاطب ، شخص را در گفتارش مراقب ببیند، جذب او مى شود. حال اگر این ویژگى در جامعه باشد، موجب وحدت و اتحاد مى شود؛ بر خلاف خصومت که اختلاف انگیز است .
رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید:
ان فى الجنه غرفا یرى ظاهرها من باطنها من ظاهرها لا یسکنها من امتى الا من اطاب الکلام و اطعم الطعام …(۸).
همانا در بهشت غرفه هایى است که (از درخشندگى و شفافیت ) بیرون آن ها از درون و درون آن ها از بیرون ، دیده مى شود. از امت من کسى در این غرفه ها ساکن نمى شود، مگر آن که خوش سخن باشد و مردم را اطعام کند…
الکلمه الطیبه صدقه (۹).
گفتار طیب و زیبا، نوعى صدقه است .
صدقه براى انسان فقط در امور مادى نیست . خوش سخنى نیز مى تواند اثر صدقه را داشته باشد؛ پس باید در موقعیت هاى خاص بحرانى نیز زبان خود را حفظ کرد و آن را به خوش کلامى عادت داد و براى پیشگیرى از ابتلاء به مراء یا مجادله باطل و خصومت زشت ، طیب کلام را به دست آورد و آن را در وجود خود ملکه کرد.
پی نوشت :
۱- کلینى : کافى ، ج ۲، ص ۳۰۱، ح ۸٫
۲- ورام بن ابى فراس : مجموعه ورام ، ج ۱، ص ۱۰۹٫
۳- ورام بن ابى فراس : مجموعه ورام ، ج ۱، ص ۱۰۹٫
۴- کلینى : کافى ، ج ۲، ص ۳۰۱، ح ۸٫
۵- محدث نورى : مستدرک الوسائل ، ج ۹، ص ۷۷، ح ۱۰۲۵۴٫
۶- محدث نورى : مستدرک الوسائل ، ص ۷۶، ح ۱۰۲۴۸٫
۷- محدث نورى : مستدرک الوسائل ، ص ۷۷، ح ۱۰۲۵۴٫
۸- حر عاملى : وسائل الشیعه ، ج ۱۲، ص ۶۰، ح ۱۵۶۴۶٫
۹- حر عاملى : وسائل الشیعه ، ج ۵، ص ۲۳۳، ح ۶۴۲۱٫
اخلاق ا لهى جلد چهارم ، آفات زبان استاد آیت الله آقا مجتبى تهرانى
بازدیدها: 185