مهمترین مظهر قدردانی جوانی
گاهی که گفته میشود جوانی را قدر بدانید، ذهن به راههای دیگر میرود. مهمترین مظهر قدردانی از جوانی همین است که از این صفا و نورانیّت و از این ناآلودگی و پیراستگیِ طبیعیِ انسان جوان استفاده کنید و خود را در زمینههای تزکیه و اخلاق پیش ببرید. این انشاءاللَّه ذخیرهی همهی زندگی شما خواهد شد. راهش هم رعایت دو نکته است: ذکر و توبه. ذکر یعنی یاد. یاد در مقابل غفلت است؛ غفلت از خدا، غفلت از وظیفه و مسؤولیت، غفلت از هنگام حسّاسِ مواجهه با مأموران الهی در عالم ملکوت – عالم بعد از عبور از جسمانیّت – و محاسبهی بزرگ انسان در مقابل خدا در قیامت. این یادها تعیینکننده است. اینطور نبوده که فقط به ما بگویند به قیامت معتقد باشید، برای اینکه اعتقادی مثل اعتقاد علمی داشته باشید؛ نه. برای اینکه این اعتقاد در زندگی و حرکت و تصمیمگیری ما تأثیر بگذارد، این یاد را در خودتان حفظ کنید «انّما تنذر من اتّبع الذّکر»؛ انذار پیغمبر و انذار الهی هم مفید به حال کسانی است که به دنبال یاد هستند و خود را از غفلت دور نگه میدارند.(۳)
ماه رمضان بهترین فرصت انس با یاد خداوند
ماه رمضان، ماه مبارکی است. برکات رمضان، از خودِ آحاد و افراد مسلمانی که میخواهند در ضیافت الهی در این ماه وارد شوند، شروع میشود؛ از دلها شروع میشود. اوّلین حقیقتی که تحت تأثیر برکات این ماه قرار میگیرد، دل و جان مؤمنین و روزهداران و وارد شوندگان به عتبه مقدّس و مبارک این ماه است. از طرفی روزه این ماه، از طرفی تلاوت قرآن در این ماه و از طرفی اُنس با ادعیهای که در این ماه وارد شده است، انسان را در معرض یک تزکیه و تهذیب و تصفیه باطنی قرار میدهد و ما همه به این تصفیه احتیاج داریم.
ماه رمضان فرصت عروج معنوی است. همیشه فرصت هست. ماه شعبان و ماه رجب نیز همینطور است. ایام دیگر سال هم برای انسانهایی که اهل ذکر و توجّهند، همینطور است؛ «انّما تنذر من اتّبع الذّکر» (۱) پیروی از ذکر – یعنی به یاد آوردن و توجّه کردن – مایهی نجات جان بشر است. در همهی ایام سال، در همهی شبها، در نیمهشبها، با تلاوت قرآن، با تدبّر در قرآن، با خواندن این دعاهای پُرمغز و عمیق و این لحن عاشقانهای که در این دعاها هست – بخصوص ادعیّهی صحیفهی مبارکهی سجّادیه – میشود این تسویهی باطن را به وجود آورد؛ ولی ماه رمضان یک فرصت استثنایی است. لیالی و ایام این ماه، هر ساعت و هر دقیقهاش برای انسان – بخصوص برای جوانان – یک فرصت است. (۲)
ماه رمضان فرصت عروج معنوی است. همیشه فرصت هست. ماه شعبان و ماه رجب نیز همینطور است. ایام دیگر سال هم برای انسانهایی که اهل ذکر و توجّهند، همینطور است؛ «انّما تنذر من اتّبع الذّکر» (۱) پیروی از ذکر – یعنی به یاد آوردن و توجّه کردن – مایهی نجات جان بشر است. در همهی ایام سال، در همهی شبها، در نیمهشبها، با تلاوت قرآن، با تدبّر در قرآن، با خواندن این دعاهای پُرمغز و عمیق و این لحن عاشقانهای که در این دعاها هست – بخصوص ادعیّهی صحیفهی مبارکهی سجّادیه – میشود این تسویهی باطن را به وجود آورد؛ ولی ماه رمضان یک فرصت استثنایی است. لیالی و ایام این ماه، هر ساعت و هر دقیقهاش برای انسان – بخصوص برای جوانان – یک فرصت است. (۲)
قدم اول اصلاح و تکامل اجتماعی
کسی که این تذکّر را در خود بهوجود آورد و از آن پیروی کند، بعد از آن زمان، قابل انذار، اصلاح، ارشاد، تکامل و مبارزه در راه هدفهای اجتماعی است. این، قدم اوّل است. بشر، وقتی از معنویّت غافل شد، همه درهای اصلاح و صلاح به روی او بسته میشود. امروز به دنیای مادّی نگاه کنید! امروز آنچه که در دنیای مادّی، میتواند کلید همه اصلاحات و سعادتها محسوب شود، همین است که انسانها به خود آیند، متذکّر شوند، هدف خلقت را از ورای این ظواهر مادّی جستجو کنند و در ورای این ظواهر مادّی زندگی، که همین خور و خواب، شهوات، قدرت، مالپرستی و این چیزهاست، دنبال حقیقتی بگردند. ریشه فساد، عدمِ توجه به این باطنِ حقیقیِ عالم است. سرّ، معنا و باطن زندگی و حیات انسان، این است: متوجه یک مبدأ و تکلیف بودن. منتظر یک الهام بودن. گوش به فرمان یک مبدأ حاکم و قادر و صاحب اختیارِ از غیب بودن. این، اصل قضیه است؛ که باز تعبیر دیگر قرآنی، همان «ایمان به غیب» است: «الّذین یؤمنون بالغیب.» (۴) در این ظواهرِ مادّیِ زندگی غرق نمیشوند. زندگی را در همین خور و خواب، شهوات، تمایلات انسانی، قدرت، ریاست و امثال اینها، خلاصه نمیکنند. این، اوّلین هدیه بعثتها به انسانها و اوّلین هدف پیغمبر است؛ که آنها را متذکّر کند و به آنها ایمان بدهد؛ آن هم ایمان به غیب.(۵)
در قرآنجاهای متعددی خشیت به غیب و توجه به غیب ذکر شده، مثلاً در یک جا، «و خشی الرحمان بالغیب» (۶) و از این قبیل آیات آمده و غیب یعنی آنچه که پنهان از حواس آدمی است و تمام عالم وجود به غیب و شهادت تقسیم میشود و شهادت یعنی آن عالم مشهود ما، البته نه مشهود با چشم فقط، بلکه مشهود به حواس، آنچه را که شما آن را لمس میکنید و در مقابل شماست، که زیر چاقوی جراحی شما میآید، روی تلسکوپ مثلاً کیهان نگر شما میآید، زیر ذرهبین و میکروسکوپ شما میآید: آنچه که شما میبینید آنچه که شما میشنوید، آنچه که شما حس میکنید این شهادت است و ماورای این شهادت، عالم ادامه دارد، وجود به آنچه من و شما آدمی میبینید و میتوانید ببینید محدود نیست. بلکه وجود در نواحی و مناطقی که احساس آدمی قادر به درک آن نیست ادامه دارد، یعنی غیب عالم و این مرز جهان بینیها و بینشهای الهی با بینشهای مادی است.(۷)
در قرآنجاهای متعددی خشیت به غیب و توجه به غیب ذکر شده، مثلاً در یک جا، «و خشی الرحمان بالغیب» (۶) و از این قبیل آیات آمده و غیب یعنی آنچه که پنهان از حواس آدمی است و تمام عالم وجود به غیب و شهادت تقسیم میشود و شهادت یعنی آن عالم مشهود ما، البته نه مشهود با چشم فقط، بلکه مشهود به حواس، آنچه را که شما آن را لمس میکنید و در مقابل شماست، که زیر چاقوی جراحی شما میآید، روی تلسکوپ مثلاً کیهان نگر شما میآید، زیر ذرهبین و میکروسکوپ شما میآید: آنچه که شما میبینید آنچه که شما میشنوید، آنچه که شما حس میکنید این شهادت است و ماورای این شهادت، عالم ادامه دارد، وجود به آنچه من و شما آدمی میبینید و میتوانید ببینید محدود نیست. بلکه وجود در نواحی و مناطقی که احساس آدمی قادر به درک آن نیست ادامه دارد، یعنی غیب عالم و این مرز جهان بینیها و بینشهای الهی با بینشهای مادی است.(۷)
پینوشت:
۱) یس: ۱۱
۲) بیانات در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۶/۱۰/۳
۳) بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
۴) بقره: ۳
۵) بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۷۴/۰۹/۲۹
۶) یس: ۱۱
۷) بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره ۱۳۷۰/۰۷/۲۴
بازدیدها: 0