راهبرد مقابله و مهار جنگ اقتصادی دشمن از نگاه امام خامنه ای | دکتر رضا داوری
خلاصه:
* در اندیشه بلند بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و همچنین در نگاه رهبر معظم انقلاب، نقطه عزیمت هر گونه پیشرفت و بالندگی کشور در سایه انسجام ملی، استحکام ساختار درونی، عدم اعتماد به دشمن، باور به ما می توانیم، تقویت اعتماد به نفس ملی ، میدان داری مدیران جهادی، عبور از دیوانسالاری فرسوده و بهره گیری هرچه بیشتر از ظرفیت های داخلی نهفته است.
*استحکام ساخت درونی نظام روی دیگر سکه کاهش اثر اقدامات دشمن است. آنچه که دشمن برای اثرگذار بودن اقدامات خود در قالب تحریم از آن استفاده میکند ضعفهای ساختاری اقتصاد ایران است. با تمرکز بر آنها است که آمریکا میتواند مشکلات زیادی برای ایران ایجاد کند. ضعفهایی مانند وابستگی اقتصاد ایران به پول نفت، عدم شفافیت اطلاعات در نظام اقتصادی، عدم رونق داشتن تولید ملی، وابستگی در تامین کالاهای اساسی به خارج و … تا زمانی که ایرادهای ساختاری اقتصاد ایران برطرف نشود، هرگونه مذاکره ای به معنای تسلیم در برابر دشمن و بیگانه خواهد بود.
*براساس منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، پایه اصلی حركت كشور به سوی وضع مطلوب و توفیق در حل مشكلات كشور بیش از آنكه مبتنی بر استفاده از ظرفیت ها و امكانات خارجی باشد، بر انسجام و استحكام درونی و تمركز انرژی در داخل كشور بنا نهاده شده است و حتی از منظری، شرط توفیق در استفاده از امكانات و راهكارهای خارجی نیز به میزان انسجام و استحكام درونی كشور بستگی دارد.
*آمریكایىها براى آنكه بتوانند در «جنگ اقتصادى» دست برتر را به همراه داشته و سازوكارهاى اجرایى آنرا پیاده كنند، نیاز به یك «اتاق عملیات جنگ اقتصادى» داشتند. این اتاق جنگ، از سه نهاد وزارت خزانه داری آمریکا، وزارت خارجه و سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) تشكیل شده است.
*راهبرد «دور زدن تحریم» و یا «برداشتن تحریم» چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی، نمی تواند راهبرد مناسبی برای میان مدت و بلندمدت اقتصاد کشور باشد و منجر به مقاوم سازی اقتصاد شود. راهبرد اصلی برای مقابله با تحریمها و مقاومسازی اقتصاد در مواجهه با آن، «بی اثر کردن تحریم» است. راهبردی که منجر به افزایش هزینه تحریم دشمن و در عین حال، افزایش توان ضربه پذیری اقتصاد می شود.
اگر نیم نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب در ماه های اخیر داشته باشیم، بیت الغزل و روح حاکم بر فرمایشات ایشان را می توان در محورهای ذیل خلاصه و تحلیل کرد:
1-اتحاد و انسجام ملی را حفظ کنید.
2-در همه زمینه ها قوی شویم.
3-به دشمن اعتماد نکنید.
4-بیش از آنکه به فکر رفع تحریم از مسیر مذاکره باشید، به فکر خنثی کردن تحریم باشید.
5-روی کار آمدن دولت جوان انقلابی کلید حل مشکلات کشور است.
در اندیشه بلند بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و همچنین در نگاه رهبر معظم انقلاب، نقطه عزیمت هر گونه پیشرفت و بالندگی کشور در سایه انسجام ملی، استحکام ساختار درونی، عدم اعتماد به دشمن، باور به ما می توانیم، تقویت اعتماد به نفس ملی ، میدان داری مدیران جهادی، عبور از دیوانسالاری فرسوده و بهره گیری هرچه بیشتر از ظرفیت های داخلی نهفته است.
تأکید های مکرر امام خامنه ای ( مد ظله العالی) در سالهای اخیر به ویژه پس از شدت گرفتن جنگ اقتصادی دشمن، بر مقوله اقتصاد مقاومتی و ابلاغ سیاستهای کلان کشور در این باره و نیز اصرار معظم له بر ضرورت تقویت ساختار درونی حاکمیت و تلاش برای بی اثر کردن تحریم ها ، مؤید خرد ورزی وعقلانیت سیاسی و اقتصادی ایشان در تعیین راهبرد پیشرفت همه جانبه کشور در ابعاد مختلف، مبتنی بر اصول اساسی انقلاب، قانون اساسی و شرایط داخلی و اقدامات خصمانه جبهه بیرونی معاندان بر علیه نظام جمهوری اسلامی می باشد.
تصویرى از فضاى جنگ اقتصادى آمریكا علیه ایران
اگر چه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران سابقه ای ای 40 ساله دارد ، اما این جنگ ظالمانه در 15 سال اخیر به اوج شدت و درگیری خود رسیده است. درواقع بیش از 15 سال است كه آمریكا طراحىهاى زیادى براى از پاى درآوردن اقتصاد ایران انجام داده و در این مسیر، گام به گام طراحىهاى خود را اجرا مىكند كه اوج این جنگ اقتصادى، تحریمهاى سالهاى پایانى دولت دهم (1389 به بعد) بود.
یكى از مصادیق این جنگ تمامعیار اقتصادى، در سال 1391 اتفاق افتاد كه براساس آن آمریكا بانك مركزى و نفت ایران را تحریم كرد. علاوهبر این، سایر طراحىها نیز در همین راستا براى از كار انداختن سیستم مالى كشور در دهههاى اخیر انجام شده است. لكن از زمانى كه فهمید برخى دولتمردان در ایران، براى رفع مشكلات اقتصادى، نگاه به بیرون دارند، این فشارها را زیاد كرد، از سال 96 تاكنون، سه سال بىسابقه در طول جنگهاى اقتصادى آمریكا علیه كشورهاى حریف است. به گونهاى كه میزان تابآورى ملت ایران، موجب شگفتى قدرتهاى بزرگ صنعتى و اقتصادى چون روسیه و چین و كشورهاى اروپایى شده است.
آمریكایىها براى آنكه بتوانند در «جنگ اقتصادى» دست برتر را به همراه داشته و سازوكارهاى اجرایى آنرا پیاده كنند، نیاز به یك «اتاق عملیات جنگ اقتصادى» داشتند. این اتاق جنگ، از سه نهاد مهم تشكیل شده است.
اولین نهاد كه مهمترین آن هست و نقش فرماندهى در جنگ اقتصادى را ایفا مىكند، «وزارت خزانهدارى آمریكا» است. مأموریت اصلى این بخش، شكلدهى ساختار تحریمهاى بانكى و غیربانكى، حفظ ساختار مذكور، اعمال تحریمهاى اقتصادى و در نهایت تنبیه افراد و نهادهایى است كه از این تحریمها تخلف مىكنند. هدف اصلى وزارت خزانهدارى، ایجاد فضاى ناامن اقتصادى براى افراد و نهادهاى هدف است. همانطور كه دیوید كوهن (یكى از مؤثرترین چهرههاى وزارت خزانهدارى در زمان اوباما كه معمار اصلى تحریمهاى ایران است) گفته است: «ما فضا را براى بازیگران نامشروع (دولتها، تروریستها یا مجرمان) بسیار سخت كردهایم كه خودشان را در اقتصاد مشروع پنهان كنند. این دلیلى است كه شفافیت مالى (ساخت، حفاظت و تقویت آن) هستهى اصلى مأموریت وزارت خزانهدارى است.»
دومین نهاد فعال، در این جنگ اقتصادى، «وزارت خارجهى آمریكا» است. مأموریت اصلى این نهاد همراه كردن بازیگران مهم خارجى در اعمال تحریمها علیه ایران است. مسؤولان وزارت خزانهدارى از اصطلاح «دیپلماسى مالى» براى تبیین این وضعیت استفاده كردند؛ چراكه بخشى از اقدامات وزارت خزانهدارى و وزارت خارجهى آمریكا سفر به كشورهاى مختلف طرف تجارى ایران و توجیه آنها براى همراه شدن در اعمال تحریمها بوده و هست. براى مشخص شدن ابعاد این موضوع، خوب است به گزارش بازوى نظارتى كنگرهى آمریكا اشاره كرد. این گزارش كه در سال 2013 تهیه شده است، بیان مىكند كه وزارت خزانهدارى با همكارى وزارت خارجهى آمریكا در مدت دو سال، 145 مؤسسهى مالى را در شصت كشور جهان دربارهى تحریم ایران توجیه كردند و بهطور ویژه به كشورهایى مانند امارات متحدهى عربى، كه نقش مهمى در تعاملات اقتصادى ایران دارد، سفر كرده و نظام مالى آنرا براى اجراى تحریمها توجیه كرده است.
سومین نهاد فعال در جنگ اقتصادى علیه ایران، سازمان اطلاعات آمریكا (سیا) است. این نهاد تمركز اصلىاش بر كشف روشهاى پیچیدهى دور زدن تحریم است. اطلاعاتى كه از طرق جاسوسى و امنیتى به دست مىآید، در اختیار وزارت خزانهدارى قرار مىگیرد تا توسط آن بررسى شود و برخوردهاى لازم صورت گیرد.
جنگ اقتصادى در نگاه و كلام امام خامنه اى
رهبرحكیم انقلاب اسلامى، اولین بار، سیزده سال پیش (سال 86)، عبارت «جنگ اقتصادى» را مطرح كردند. ایشان در ابتداى آن سال با اشاره به برنامههاى دشمن براى ضربه زدن به جمهورى اسلامى ایران عنوان كردند: «من برنامههاى استكبار جهانى علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه مىكنم: اول، جنگ روانى ؛ دوم، جنگ اقتصادى و سوم، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمى.» (01/01/1386)
چهار سال بعد، در سال 1390 نیز در اینباره چنین فرمودند: «همهى شواهد نشاندهندهى این است كه دشمن، امروز بر روى چندنقطه، تكیهى اساسى دارد. از واضحترینهاى آن انسان شروع كند، یكى مسألهى اقتصاد است… به زانو درآوردن كشور از لحاظ اقتصاد، عقب راندن و پس راندن كشور در زمینهى اقتصاد كه منتهى بشود به فلج پایههاى اقتصادى.» (08/03/1390)
دو سال بعد از آن نیز، «سیاستهاى كلى اقتصاد مقاومتى» را با هدف جلوگیرى ازحملات اقتصادى دشمن، به دستگاههاى دولتى ابلاغ فرمودند. بعدها پیشنهاد تأسیس ستاد فرماندهى اقتصاد مقاومتى در دولت، بهمنظور اجرایى شدن سازوكارهاى آن را نیز مطرح كردند و درسال گذشته نیز تشكیل شوراى هماهنگى سران قوا را مطرح كرده و مطالبه كردند.
در این میان رساترین تعبیر را از ایشان در فراز زیر مىخوانیم: دشمنان ما فهمیدهاند و دانستهاند كه در جنگ سخت نظامى، طرفى نخواهند بست…. اینرا مىدانند كه اگر وارد درگیرى و برخورد سخت اقتصادى با ما بشوند، پایشان گیر مىافتد. بله، به ما ضربه مىزنند، اما خودشان ممكن است چندبرابر ضربه بخورند؛ اینرا فهمیدهاند…. امروز آنچه مطرح است براى دشمنان ما، «جنگ اقتصادى» است. اتاق جنگ آمریكا، علیه ما عبارت است از وزارت خزانهدارى آمریكا كه همان وزارت اقتصاد و دارایىشان است؛ آنجا اتاق جنگ با ما است.؟ (10/2/97)
این همه تأكید رهبر انقلاب اسلامى بر وجود جنگ اقتصادى، حكایت از این دارد كه استكبار در این عرصه با تمام قوا به میدان آمده است و آرایش جنگى گرفته است.
چرایى جنگ اقتصادى برعلیه ایران
در باره چرایى جنگ اقتصادى برعلیه ایران، تحلیلهاى زیادى گفته شده است. اما تحلیل رهبر انقلاب اسلامى در این باره از همه گویاتر است: «امروز نقشهى دشمن این سه چیز است: فشار اقتصادى، فشار روانى، و فشار عملى ؛ هدف هر سه نوع فشارهاى دشمن هم سیطرهى بر كشور عزیز ما ایران است. فشار اقتصادى، تحریم است. مسألهى آنها از فشار اقتصادى و تحریم، صرفاً زیر فشار قرار دادنِ دستگاه دولت و حكومت نیست؛ مىخواهند ملّت ایران را به ستوه بیاورند به خیال خودشان؛ مىگویند ملّت ایران را به ستوه بیاوریم تا نظام اسلامى ناچار بشود تسلیم زورگویىهاى ما بشود. در [فشار روانى] نقاط قوّتى كه براى كشور و براى ملّت مایهى اقتدار و مایهى تقویت است نشان كردهاند و آنها را در تبلیغات و در برخوردها بهعنوان نقاط چالشآفرین معرّفى مىكنند. فشار عملىشان عبارت است از اینكه در كشور آشوب ایجاد كنند.» 1397/03/14
«در جنگ اقتصادى هدف آمریكا ایجاد نارضایتى است؛ هدفشان این است؛ مىخواهند نارضایتى ایجاد كنند بلكه بتوانند این نارضایتى را به اغتشاش داخلى تبدیل كنند.» 22/05/1397
… «من یك خبرى را به شما بگویم -این تحلیل نیست، خبر است- قضایاى دى ماه [سال96] كه یادتان هست… چند روز در چند شهر یك عدّهاى آمدند و شعار دادند و كارهایى مانند اینها كردند. دولت آمریكا به همراهى صهیونیستها، به همراهى سعودىها، سه سال یا چهار سال كار كرده بودند براى اینكه این قضایا را بهوجود بیاورند؛ چقدر خرج كردند خدا مىداند! سه سال، چهار سال كار كردند براى اینكه بتوانند چند روز در چند شهر كشور، دویست نفر، پانصد نفر، هزار نفر آدم را جمع كنند كه یك شعارى بدهند… چند سال زحمت كشیدنِ آنها را براى ایجاد آن حادثه، ملّت ایران در ظرف چند روز از بین برد. بعد آنها گفتند كه خب، این فلان عیبها را داشت، این عیبها را برطرف كنیم، سال آینده -یعنى سال 97- دوباره همان حوادث را راه بیندازیم. رئیسجمهور آمریكا گفت شش ماه دیگر شما خبرهاى مهمّى از ایران خواهید شنید؛ آن شش ماه دیگر، همین مرداد [سال97] بود.» 22/05/1397
از بیانات فوق و دیگر سخنان روشنگرانهى امام خامنهاى در تبیین جنگ اقتصادى، مىتوان گفت: هدف آمریكا، در تقابل با ایران انقلابى، داراى سه بخش اهداف كوتاهمدت، اهداف میانمدت و اهداف بلندمدت است:
اول- اهداف كوتاه مدت- در این تقابل، اهداف اولیه عمدتا اقتصادى است و براساس آن آمریكا در پى فلجكردن پایههاى اقتصادى كشور است تا اقتصاد ایران، دچار مشكلات جدى شود. به این جهت در وهله اول با ایجاد اختلال در سیستم اقتصادى كشور، قصد دارد معیشت مردم را دچار مشكل كند.
دوم- اهداف میانى این تقابل این است كه قصد دارد با اختلال در سیستم اقتصادى كشور و ناكارآمد نشان دادن حاكمیت، بین مردم و مسؤولان فاصله ایجاد كند. بهعبارت دیگر مردم را از نظام اسلامى ناامید كند.
سوم- اما، هدف بلندمدت آمریكا، موضوع تغییر رفتار نظام اسلامى در آن حوزههایى است كه با استكبار جهانى چالش دارد. به یك معنا قصد دارد با ایجاد اختلال در سیتم اقتصادى كشور، سپس ایجاد ناامیدى در مردم و ایجاد فاصله بین مردم و مسؤولان، نظام اسلامى را مجبور به تغییر رفتار خود كند.
دور زدن تحریم؛ برداشتن تحریم و یا بی اثر کردن تحریم
در برابر این جنگ پرشدت اقتصادی و افزایش حجم تحریم ها چه باید کرد؟ برای مقابله با این تحریمها و جلوگیری از اثرگذاری آن بر اقتصاد کشور، ۳ راهبرد وجود دارد. راهبرد اول «دور زدن تحریم» است که توسط دولت دهم به کار گرفته شد؛ این راهبرد شاید در مدت کوتاهی توانست به کشور کمک کند، اما به دلیل ریسک بالای مسیرهای غیررسمی و غیرمتعارف و امکان بالای فسادزایی آن، پس از مدتی ناکارآمد شد و اثر عکس گذاشت.
راهبرد دوم «برداشتن تحریم» است که توسط دولت های یازدهم و دوازدهم دنبال شد؛ اما از آنجا که کشورهای سلطهگر به هیچ وجه قادر به کوتاه آمدن در مقابل جمهوری اسلامی ایران نبوده و از اساس با این نظام و کشور مخالفند، این راهبرد نیز به جایی نرسید و پس از مدتها تلاش برای مذاکره و تدوین نتایج آن در قالب قرارداد برجام، اصلیترین کشور حاضر در قرارداد یعنی آمریکا آن را زیر پا گذاشت.
بنابراین نه «دور زدن تحریم» و نه «برداشتن تحریم» چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی، نمی تواند راهبرد مناسب برای میان مدت و بلندمدت اقتصاد کشور باشد و منجر به مقاوم سازی اقتصاد شود. راهبرد سوم و اصلی برای مقابله با تحریمها و مقاومسازی اقتصاد در مواجهه با آن، «بی اثر کردن تحریم» است. راهبردی که منجر به افزایش هزینه تحریم و در عین حال، افزایش توان ضربه پذیری اقتصاد می شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رؤسای سه قوه و دیگر اعضای شورایعالی هماهنگی اقتصادی، به دو نگاه رایج در مدیریت کشور در مقابله با تحریم ها اشاره نموده و با اشاره به اینکه برای علاج تحریمها دو مسیر «خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها» و «رفع تحریم» وجود دارد، فرمودند: البته ما مسیر رفع تحریم را یکبار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید.
معظم له همچنین با اشاره به مسیر غلبه بر تحریمها و بیاثر کردن آنها گفتند: این مسیر ممکن است در ابتدای کار، سختیها و مشکلاتی داشته باشد اما خوشعاقبت است.اگر با تلاش و ابتکار و با سینه سپر کردن در مقابل مشکلات بتوانیم بر تحریمها غلبه کنیم و طرف مقابل بیاثر شدن تحریمها را ببیند، بهتدریج دست از تحریم برخواهد داشت.
در رابطه با فرمایش مقام معظم رهبری یک تجربه واضح وجود دارد که به تببین نظر معظمله کمک میکند و آن بیاثر شدن تحریم بنزینی است. اولین قدم برای تحریم بنزین در سال 2009 و بهبهانه وجود یک تاسیسات زیرزمینی غنیسازی برداشته شد. در شهریور ماه سال 1388 یک طرح قانونی در کنگره آمریکا مطرح شد که بر اساس آن هر کدام از شرکتهای بینالمللی که بیش از یک میلون دلار به ایران فراوردههای نفتی بفروشند حق فروش نفت به آمریکا را نداشتند. این لایحه در مهر همان سال در سنای ایالات متحده تصویب و از سوی باراک اوباما امضا شد و در بودجه سال 2010 وزارت انرژی آمریکا قرار گرفت.
واکنش ایران به این طرح آغاز یک طرح ضربتی تولید بنزین بود. متوقف کردن فروش بنزین در ایران ناممکن بود و مجالی برای مذاکره بر سر این تحریم وجود نداشت. به این ترتیب در کمتر از 9 ماه روشن شد که طرح تحریم فروش بنزین ایران شکست خورده و دیگر فایدهای ندارد.
جالب اینجاست که هنوز هم بندهای متعددی در قوانین تحریمی آمریکا به بحث تحریم بنزین اختصاص یافته است. به عنوان مثال در بخش تحریمهای نفتی مربوط به قانون «سیسادا» مصوب سال 2010 کنگره آمریکا تحریم اشخاصی که فرآوردههای نفتی پالایش شدهای را برای ایران فراهم کرده یا به ایران بفروشد و یا کالاها، خدمات، تکنولوژی، اطلاعات یا حمایتهایی که میتوانند به طور مستقیم و برجسته به افزایش توانایی ایران برای واردات فراوردههای نفتی پالایش شده کمک کنند، به ایران فروخته یا اجاره دهد، پیشبینی شده است. با این حال به دلیل بیفایده بودن این تحریم در بخش تعلیق تحریمها در برجام نیز به آن اشارهای نشده است.
این نمونه بیانگر آن است که وقتی با تکیه بر نیروهای داخلی زمینه تحریم از میان میرود، خود بخود آن تحریم نیز از گزینههای تصمیمگیری دشمن کنار گذاشته میشود. در مقابل، مذاکرات برجام نشان داد که تا زمانی که زمینههای تحریم باقی است، طرف مقابل به این راحتی ابزار تحریم را کنار نمیگذارد و باز به بهانهای آنها را احیا و حتی تشدید میکند. تحریمها تا زمانی که وجودشان به کار آید، از میز کنار گذاشته نخواهند شد. اینکه تصور شود برای لغو تحریمها فقط چند دستور اجرایی رئیسجمهور آمریکا کافی است، دستکم با واقعیات تاریخی اخیر همخوانی ندارد؛ تنها بیاثر کردن تحریمهاست که میتواند آنها را از روی میز مذاکره کنار بگذارد.
براساس منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، پایه اصلی حركت كشور به سوی وضع مطلوب و توفیق در حل مشكلات كشور بیش از آنكه مبتنی بر استفاده از ظرفیت ها و امكانات خارجی باشد، بر انسجام و استحكام درونی و تمركز انرژی در داخل كشور بنا نهاده شده است و حتی از منظری، شرط توفیق در استفاده از امكانات و راهكارهای خارجی نیز به میزان انسجام و استحكام درونی كشور بستگی دارد.
دلایل پنج گانه در راهبرد ” بی اثر کردن تحریم ها”
رهبر معظم انقلاب در دیدار 26 آذر دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده آن شهید بزرگوار، درباره راهبرد بی اثر کردن تحریم با بیان این واقعیت که «رفع تحریم به دست دشمن است اما خنثیسازی آن به دست خودمان است، فرمودند: بنابراین باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم. البته نمیگوییم دنبال رفع تحریم نباشیم، چرا که اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگرچه اکنون چهار سال است که تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریمها یکباره برداشته شود، تا امروز نه تنها تحریمها برداشته نشد بلکه زیادتر هم شد. اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی- اسلامی و عزتمندانه تحریمها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثیسازی تحریمها باشد که ابتکار آن به دست شما است.»
اما درباره اولویت راهبردی بی اثر کردن تحریم ها نسبت به برداشتن تحریم ها می توان به دلایل ذیل اشاره کرد:
۱- مسیر رفع تحریم امکان برگشت پذیری دارد اما مسیر خنثی سازی تحریم نتایج باثبات و پایداری خواهد داشت. به این معنا که چون در راهبرد رفع تحریم مشکلات و ضعف های کشور رفع نمی شود دشمن هر موقع با ایران دچار مشکل شود و یا بخواهد هر سیاستی را به ایران تحمیل کند دوباره به ابزار تحریم روی می آورد و تلاش می کند سخن خود را به کرسی بنشاند. اما در مسیر خنثی سازی اثرات تحریم، چون ضعف های کشور برطرف شده ابزار تحریم به کلی بی اثر شده و امکان گذاشتن آن روی میز و تهدید ایران با این ابزار وجود نخواهد داشت.
۲- در راهبرد رفع تحریم از تقویت اقتصاد داخلی غفلت می شود چرا که با مذاکره و دادن امتیازاتی بخشی از تحریم ها کمتر شده و دویاره کشور در مسیر فروش نفت و استفاده از منابع آن برای هزنیه های جاری قرار می گیرد و اقتصاد داخلی با همین ضعف ها دست به گریبان خواهد ماند و تلاشی برای رفع این مشکلات صورت نخواهد گرفت. اما راهبرد خنثی سازی تحریم نیازمنند رفع مشکلات و ضعف های اقتصاد کشور است که این امر هر چند زمان بر خواهد بود و مشکلاتی را پیش پای مردم و مسئولان قرار خواهد داد اما در نتیجه باعث تقویت اقتصاد داخلی خواهد شد که اثرات آن در توسعه کشور و معیشت مردم خود را نشان خواهد داد.
۳- راهبرد رفع تحریم اقتصاد کشور و افکار عمومی را شرطی میکند. به این معنا که اقتصاد ایران و فعالان این حوزه همواره منتظر رفع تحریم و آغاز فعالیت های خود هستند و اثر گذاری اقتصاد ایران از تحولات بین المللی که قابل مدیریت توسط مسئولان ایران نیستند را بشدت افزایش می دهد که به هیچ وجه به صلاح اقتصاد ملی ایران نیست. در میان افکار عمومی هم همانند انتخابات اخیر آمریکا که مشاهد شد مردم منتظر تحولات خارجی برای بهبود وضعیت خود خواهند بود. نتیجه این راهبرد وابستگی اقتصاد و افکار عمومی به تحولات تحریم کنندگان ایران است. اما خنثی کردن اثرات تحریم باعث خواهد شد که اقتصاد ایران مشی ترسیم شده خود را طی کند و منتظر اتفاقات و انتخابات دیگر کشور ها نماند. از سوی دیگر وابستگی صنایع تولیدی به واردات هم با توقیت اقتصاد ملی کاهش پیدا می کند.
۴- با راهبرد رفع تحریم جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام مستقل و دارای هویت اسلامی امکان اتخاذ سیاست های مدنظر و ادامه آن ها را نخواهد داشت چرا که در هر زمینه ای این سیاست ها با سیاست های آمریکا دچار مشکل شود آمریکا با تحریم مانع آن ها خواهد شد. اما اگر اثرات تحریم را خنثی کنیم دیگر چنین ابزاری در دست آمریکا وجود نخواهد داشت و جمهوری اسلامی ایران سیاست های خود در حوزه های مختلف را با قدرت و بودن موانع ادامه خواهد داد.
۵- انتها و حد یقف مسیر رفع تحریم مشخص نیست. به این معنا که اگر در یک مسئله خاص تن به امتیازدهی و در نتیجه رفع تحریم دادیم در حوزه های دیگر آمریکا از همین ابزار استفاده نخواهد کرد. این مسیر استقلال کشور را مخدوش می کند و عملا در هر زمینه ای باید نظر امریکا و دشمنان کشور را مدنظر قرار دهیم. از طرف دیگر اثرات این راهبرد کوتاه مدت است و نتیجه پایداری در برنخواهد داشت. همانطور که با مذاکرات هسته ای قدری از فشار تحریم ها کاسته شد و با حضور یک رئیس جمهور دیگر همه تحریم ها با حجم بیشتر دوباره بر ملت ایران اعمال شد. راهبرد خنثی سازی تحریم برای همیشه مسئله ای به نام تحریم ایران را حل خواهد کرد. بنابراین عاقلانه است که مسئولان کشور به این سمت حرکت کنند.
استحکام بخشی؛ رمز مقابله با دشمنی ها
در اندیشه بلند بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و همچنین در نگاه رهبر معظم انقلاب، نقطه عزیمت هر گونه پیشرفت و بالندگی کشور در سایه استحکام ساختار درونی، با تقویت اعتماد به نفس ملی و بهره گیری هرچه بیشتر از ظرفیت های داخلی نهفته است.
رهبر معظم انقلاب دردیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در سال 92 و در تبیین استحکام بخشی می فرمایند: ” ما داریم با منطق پیش میرویم، با محاسبهى علمى پیش میرویم؛ طرف مقابل ما دچار ضعف هاى روزافزون و تناقض هاى درونى است بهخاطر غلطِ فاحش بودنِ ساختِ درونى آن تمدّن؛ آنها دارند عقبنشینى می کنند – البتّه لازم نیست به این عقبنشینى اعتراف کرده باشند یا به طور محسوس و واضحى در حرفهاى آنها دیده بشود – واقع قضیّه این است، حقیقت قضیّه این است. وقتى یک ملّتى با محاسبهى درست، با پیداکردن نقطهى صحیح کار، کار را پیش می برد، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. ما گفتهایم «ساخت درونى نظام» باید استحکام پیدا کند؛ ما گفتهایم «علم» بایستى رشد پیدا کند؛ ما گفتهایم «تولید داخلى» بایستى اساس کار باشد؛ ما گفتهایم «نگاه خوشبینانه به استعداد بومى کشور» بایستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پیدا کند؛ اینها پایههاى اصلى کار است. وقتى کشورى با تکیهى به استعدادهاى درونى، با تکیهى به ابتکار نیروى انسانى خود، با تکیهى به علم و دانش خود، با تکیهى به ایمان خود و با اتّحاد حرکت میکند، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. بنابراین ما تردیدى نداریم که آیندهى روشنى داریم؛ البتّه اینکه این آینده زود باشد یا دیر باشد، دست من و شما است. اگر خوب حرکت کنیم، آینده زودتر خواهد رسید؛ اگر چنانچه تنبلى و کوتاهى و خودخواهى و دنیاپرستى و دل دادن به این ظواهر، چشم ما را یک قدرى پُر کند، ساقط کند ما را، در درون خودمان ریزش – چه ریزش شخصى در درون، چه ریزش اجتماعى – پیدا بکنیم، البتّه دیرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون تردید به دست خواهد آمد و این به برکت مجاهدت ها و فداکارىها است که بحمدالله در میدان فداکارى هم شماها فعّال بودید، خوب بودید، حرکت درخشانى کردید، در آینده هم انشاءالله همینجور خواهد بود.”
یکی از شعارهای امام مسئلهی خودباوری ملّت بود؛ یعنی اینکه به مردم می گفت و تکرار می کرد که شما می توانید، شما قادرید؛ در علم، در صنعت، در کارهای اساسی، در ادارهی کشور، در مدیریّت بخشهای مهمّ کشور، در اقتصاد و غیره، شما قادر هستید خودتان روی پای خودتان بِایستید. اینها جذّابیّت های شخصیّت امام بود که توانست جوانها را جذب کند. و جوانها آمدند به نهضت امام بزرگوار پیوستند، انقلاب به پیروزی رسید.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی 29 بهمن در بيان اين نكته كه براى حفظ انقلاب بايد كشور را از افتادن در دام وابستگى به خارج بازداشت، چه بهلحاظ اقتصادى و چه به لحاظ هاى ديگر، با ذكر مثالى از يك كشور خارجى كه در اتكاى به بيگانگان دچار معضلات اقتصادى بدترى شد، متذكر شدند كه در برجام نيز اتكاى به خارج براى كشور سودى نداشت: «يك مسئلهى مهمّى كه امروز مطرح است، مسئلهى اقتصاد است؛… براى اصلاح اقتصاد كشور چه كار بايد كرد؟ يك راه تكيهى به مردم است… معناى اقتصاد مقاومتى، محصور شدن و زندانى شدن در داخل كشور نيست؛ نيايند بگويند كه «ما مىخواهيم با دنيا ارتباط داشته باشيم»! خب، در اقتصاد مقاومتى ارتباط با دنيا وجود دارد؛ منتها گفته مىشود كه اعتماد بايستى به مردم باشد؛ اقتصاد درونزا و برونگرا. جوشش حركت اقتصادى از درون كشور است؛ استعدادهاى مردم، امكانهاى مردم، سرمايههاى مردم… حوادث عبرتانگيزى در اينزمينه اتّفاق افتاده است. در همين تهران، رئيس يكى از كشورهاى معروف منطقه – كه ديگر نمىخواهم اسم بياورم؛ يكى از كشورهاى بالنّسبه پيشرفتهى آسيا كه واقعاً پيشرفتهاى اقتصادى خيلى خوبى داشت و رشد بالاى اقتصادى داشت- حدود دوازده سال، سيزده سال قبل از اين، اينجا آمد و با بنده ملاقات كرد؛ آنوقتى بود كه آن زلزلهى اقتصادى بزرگ در كشورهاى شرق آسيا بهوجود آمده بود؛ اين (فرد) رئيس يكى از همان كشورها بود. آمد پهلوى من؛ وارد اتاق كه شد، جزو اوّلين كلماتش اين بود كه گفت «ما در يك شب گدا شديم.» اقتصاد وقتى وابستهى به سرمايه و ارادهى يك سرمايهدار يهودى و غربى و آمريكايى است، اينجورى مىشود. يك كشورِ سرِپاى با نشاطِ اقتصادى و داراى رشد اقتصادى بالا، رئيسش به من مىگويد كه ما در يك شب گدا شديم! اتّكاء به خارج اين است. ما خودمان اتّكاء به خارجيها را در قضيهى برجام مشاهده كرديم؛ در قضيهى مذاكرات هستهاى اعتماد كرديم به اينها و از اعتمادمان سودى نبرديم. خوشبختانه من مىبينم مسؤولان كشور برخوردهاى خوبى دارند و من واقعاً بايد تشكّر كنم از وزير خارجهمان؛ برخوردش با خباثت آمريكاييها و با يكى به نعلْ يكى به ميخ زدنِ اروپاييها، برخوردِ بسيار خوب و قاطعى بوده است؛ بعضىاش پخش شده و بعضىاش هم پخش نشده است كه ما اطّلاع داريم؛ برخورد خيلى قوى و خوبى كردند. بله، راه همين است؛ بايد برخورد كنند؛ عزّت ملّى را بايد نشان بدهند در ارتباطات خارجى. تكيهى به بيگانه، خطرناك است؛ تكيهى به بيگانه موجب مىشود كه بيگانه با انواع طُرق بر سرنوشت كشور بهتدريج مسلّط بشود؛ تكيه نبايد كرد به بيگانه. از بيگانه بهره بايد برد، استفاده بايد كرد، (ولى) تكيهى به او نبايد كرد، اعتماد به او نبايد كرد. اين از جملهى مسائل بسيار مهمّى است كه حقيقتاً بايستى همهى مسؤولين كشور به آن توجّه داشته باشند.»
وظیفه جریان مؤمن انقلابی چیست؟
جریان مؤمن انقلابی، بهعنوان جریانی که همواره در عرصهها و صحنههای انقلابی پیشگام و پیشرو بوده و در قبال حوادث مختلف سینه سپر کرده است، اکنون نیز بیش از هر مجموعه و جریانی در قبال شرایط و وضعیت کشور دغدغه داشته و احساس تکلیف میکند؛ زیرا با توجه به شرایط عمومی کشور، فاصلهی واقعیتها با بایدها زیاد بوده و جامعه اکنون با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکند که از دیدگاه انقلابی، شایسته نیست.با این حال، این جریان همچون گذشته تلاش دارد تا با مجاهدت و تلاش بیوقفه، به اثبات هرچه بیشتر کارآمدی با اتکا به ظرفیتهای داخلی و با نگاه جهادی و انقلابی کمک کند.
درواقع، شاید بتوان گفت که مهمترین رسالت این جریان، اعم از نخبگان، مسئولان و بدنهی اجتماعی انقلابی آن است که اثبات کنند مشکلات کشور با اتکا به درون و بدون سرخم کردن در مقابل استکبار قابلحل است و تنها با اعتماد به داخل میتوان از پیچ تاریخی کنونی با موفقیت عبور کرد؛ زیرا چنانچه این گزاره بهعنوان نسخهای معتبر توسط جامعه پذیرفته نشود، نسخههای رقیب که عبارتاند از حل مشکلات با نگاه به بیرون و البته با پذیرش الزامات رفتاری متناسب با آن مانند عدول از استکبارستیزی و انقلابی گری و… یا پذیرش دستور کارهای خارجی و استعماری در کشور نضج پیدا میکند که در هر دو صورت، ماندگاری انقلاب اسلامی در معرض خطر جدی و نابودی قرار میگیرد. بنابراین، اکنون سؤال این است که جریان انقلابی برای اقدام در این راستا چه باید بکند؟ در پاسخ میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد:
1- جدا کردن مسائل اصلی از فرعی: آنگونه که رهبری معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز متذکر شدهاند، «تقابل اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی دنیای معاصر است و مسلم است که منظور از این اسلام، اسلام آمریکایی و اسلام وهابی نیست، بلکه اسلام سیاسیِ تمدن ساز است که در ایران و جمهوری اسلامی تجلییافته است. بنابراین، مهمترین عرصهی رویارویی نظام، همچون همیشه مقابله با استکبار است. بر همین اساس، اختلافنظرها و تفاوت سلیقهها در داخل کشور، باید در جهت کمک به موضع و موقعیت انقلاب و نظام اسلامی در مقابل استکبار حل و رفع شود. درواقع، تا زمانی که بحث رویارویی استکبار با انقلاب اسلامی مطرح است، مسئلهی اصلی و اولویتدار، مقابله و مبارزه با استکبار است و در این راستا، باید از مسائل فرعی که وحدت و انسجام انقلابی را خدشهدار میکند، پرهیز شود.
2- کمک به دولت: از پذیرش این واقعیت گزیری نیست که دولتهای مختلفی که در نظام روی کار میآیند، با هر میزان نزدیکی و همسویی با انقلاب، کارگزار ادارهی کشور و پیشبرد اهداف نظام و انقلاب محسوب میشوند و عملکرد قوی یا ضعیف آنها، ازنظر افکار عمومی، بهپای نظام و انقلاب هم نوشته میشود. بنابراین، جریان انقلابی باید در هر شرایطی به تعامل حداکثری با دولتها بهمثابه یک راهبرد توجه داشته باشد. این موضوع، در شرایط کنونی، با توجه به فزونی حجم مشکلات کشور و هجمههای متعدد خارجی، ضرورت بیشتری دارد. درواقع، جریان انقلابی باید در مدت یکساله باقیمانده تا پایان دورهی مسئولیت دولت روحانی، در عالیترین سطح به این دولت کمک کند.
3- مقابله با جریان تحریف: دوگانهی تحریف و تحریم در تلاشی همراستا و همپوشان تلاش میکنند تا مانع از به بار نشستن انقلابی گری درونگرا و اثبات کارآمدی آن در حل مشکلات جامعه شوند؛ با این تفاوت که جریان تحریف، معطوف به سمتگیری ذهنی بوده و در آن تلاش عمده متمرکز بر تغییر محاسبات است و جریان تحریم، صورت عملی دارد و در قالب فشارهای عملی بر زندگی و معیشت مردم خود را نشان میدهد.
به بیان دقیقتر، رابطهی وابستگی متقابل میان این دو وجود دارد؛ بهاینترتیب که ابتدا با توطئههای مختلف تلاش کردند تا تصویر داخل ایران را دگرگون سازند و سپس با تحریمها، تلاش کردند تا زمینههای لازم برای تغییر محاسبات در داخل کشور توسط جریان تحریف شکل بگیرد و سپس، بر مبنای تصویرسازیهای همین جریان تحریف و ارسال پیامهای ضعف به خارج، به تشدید تحریمها روی آوردند. امروزه نیز جریان تحریف با طرح شعارها و مطالبات بهظاهر عقلانی و موجه تلاش میکند تا با تسلیمسازی نظام در برابر فشارهای استکباری، انقلاب را از صراط مستقیم خود منحرف سازد. جریان تحریف این کار را با استفاده از ابزار رسانه و تصویرسازی انجام میدهد. بنابراین، در نقطهی مقابل جریان انقلابی باید با تبیین صحیح، منطقی، به هنگام و سریع، ابزار رسانه را از دشمن و جریان تحریف بگیرد و به مهمترین جهادش؛ یعنی امیدآفرینی و ایجاد نگاه خوشبینانه نسبت به آینده بپردازد.
4- کمک به روی کار آمدن دولت جوان حزباللهی: واقعیت آن است که اگر جریان انقلابی بهطور کامل و تمامقد درصحنه باشد، اما دولت حاکم در نظام، جهتگیریهای انقلابیاش ضعیف باشد، کارآمدی با نگاه درونزا و انقلابی، شکل نمیگیرد؛ زیرا وقتی عمدهی امکانات و ظرفیتهای کشور در دولت متمرکز است، با تکیه به این ظرفیتها بهتر و راحتتر میتوان به ترویج کارآمدی نگاه انقلابی در کشور کمک کرد.
درواقع، با جوان و حزباللهی بودن دولت، بهطور حداکثری میتوان از امکانات موجود در کشور برای تحقق اهداف انقلابی بهره برد. بنابراین، یک رسالت اصلی جریان انقلابی آن است که با تکلیف گرایی نتیجه محور و آرمانگرایی واقعبینانه و پرهیز از اختلاف و تشتت، از هماکنون برای روی کار آمدن دولتی جوان و حزباللهی تلاش کند. در این میان به نظر میرسد که مجلس کنونی مهمترین عرصه و دستگاهی است که میتواند در ریلگذاری برای روی کار آمدن دولتی جوان و حزباللهی نقش داشته باشد. بنابراین، اکنون با توجه به غلبهی جریان انقلابی در ترکیب این مجلس، این دستگاه باید تلاش کند تا با اقدامات انقلابی و اثربخش، بارقههای امید و اعتماد جامعه نسبت به حل مشکلات کشور با نگاه انقلابی و درونزا را زنده نگهداشته و تقویت کند.
پایان سخن
استحکام ساخت درونی نظام روی دیگر سکه کاهش اثر اقدامات دشمن است. آنچه که دشمن برای اثرگذار بودن اقدامات خود در قالب تحریم از آن استفاده میکند ضعفهای ساختاری اقتصاد ایران است. با تمرکز بر آنها است که آمریکا میتواند مشکلات زیادی برای ایران ایجاد کند. ضعفهایی مانند وابستگی اقتصاد ایران به پول نفت، عدم شفافیت اطلاعات در نظام اقتصادی، عدم رونق داشتن تولید ملی، وابستگی در تامین کالاهای اساسی به خارج و … تا زمانی که ایرادهای ساختاری اقتصاد ایران برطرف نشود، هرگونه مذاکره ای به معنای تسلیم در برابر دشمن و بیگانه خواهد بود.
مذاکره در چنین شرایطی یک مذاکره از بالا به پایین خواهد بود که دو نتیجه برای آن متصور است. یکی رسیدن به توافق ننگین و ظالمانه است چرا که آمریکا خود را در موضع برتر میبیند و به دنبال کسب امتیازات بیشترو تعمیم مذاکره از حوزه هسته ای و برجام به دیگر حوزه ها همچون منطقه، موشک و حمایت از مقاومت در جهت خلع سلاح کشور از نقاط قوت خواهد بود.
حالت دوم هم عدم توافق است که در نتیجه آن طبیعی است آمریکا اقدامات خویش را تشدید کند چرا که پای میز مذاکره آمدن ایران را نتیجه فشار حداکثری دیده و قهرا در گام نهایی به سوی فشار و تحریم مطلق خواهد رفت تا به تواند به هدف خود یعنی مهار و تغییر رفتار ایران و یا براندازی نزدیک شود. بنا بر این در هر دو صورت مذاکره دستآوردی برای کشور نخواهد داشت مگر اینکه در طول فرایند این مذاکرات دولتمردان نظام اسلامی بتوانند گره مشکلات اقتصادی را برطرف کرده و در نتیجه آن اثرات اقدامات خصمانه دشمن را بی اثر نمایند.///
بازدیدها: 0