انگار همین دیروز بود که بهعنوان نفر اول سی و هفتمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن مالزی نامش در تمام رسانههای ملی و بین المللی درخشید، هنوز جامعه قاریان کشور و قرآن دوستان، چشم انتظار درخشش او در دیگر مسابقات بینالمللی بودند.
اما اخبار حاکی از خبر دیگری بود؛ محسن حاجیحسنیکارگر قاری بینالمللی کشورمان که در قالب کاروان قرآنی به حج تمتع سفر کرده بود، در فاجعه منا جان خود را از دست داد.
خبری که غمی بزرگ بر سینه خانواده، جامعه قاریان و مردم ایران بهویژه مشهدیها نهاد، محسن حاجیحسنیکارگر سال 1367 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود و قرائت قرآن را با تشویق پدر و مادر و با کمک دو برادر بزرگترش از 3 سالگی آغاز کرد.
وی در سیو هفتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم موفق به کسب مقام دوم شد و با احتساب این عنوان جواز حضور در مسابقات بینالمللی قرآن مالزی را کسب کرد و توانست پس از 9 سال، رتبه نخست پنجاه و هفتمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم مالزی را کسب کند.
حاج محسن حاجیحسنی کارگر با تلاوتهایی که در ذهن تمام مردم ایران و جهان بر جای گذاشت، یادش را در دلهای همه زنده نگه داشت به ویژه با آخرین تلاوتی که در مکه از خود برجای گذاشت و این روزها در تمام شبکههای اجتماعی و رسانههای دیداری و شنیداری نوای خوش و آرامشبخش آن، به گوش میرسد.
هنوز پیکر مرحوم محسن حاجی حسنی کارگر وارد کشور نشده اما ساعتهاست در مکه آرام گرفته است؛ اما در شهر امام رضا(ع) و در یکی از محلات مجاور حرم مطهر رضوی پدر و مادر، برادران و خانواده او در حالی که هنوز از شنیدن این خبر در شوک هستند، چشم انتظارش هستند و برای دیدن جوانشان بی تابی میکنند.
حضور در کنار خانواده حاجیحسنی کارگر برایم بسیار سخت بود، آن هم در این روزها و ساعتها وارد کوچه میشوم؛ یاد روزهایی میافتم که تازه از مسابقات مالزی برگشته بود و منزلشان محل رفت و آمد قاریان و مردم بود و امروز این صحنه دوباره تجسم شد با این تفاوت که مادر و پدرش بیتابی فرزندشان را میکردند و برادرانش آرام و قرار نداشتند؛ مسئولان و جامعه قاریان، اساتید و شاگردانش، خانواده و مردم برای عرض تسلیت به منزل محسن حاجیحسنی کارگر آمده بودند و امروز همه به سوگ نشسته بودند.
به محسن الهام شده بود
پدر مرحوم حاج محسن حاجی حسنی کارگر در حالی دیدگانش پر از اشک است، میگوید: محسن فرزند کوچک خانواده بود و بسیار خوشاخلاق، خوش رفتار و مهربان بود، هیچ وقت ناراحت نمیشد و همیشه خنده بر لب داشت. آخرین دفعهای که تماس گرفت میگفت میخواهم برایتان یک هدیه بخرم.
مادر مرحوم حاجی حسنی کارگر قاری برجسته کشورمان حال خوبی ندارد و بسیار بیتابی فرزندش را میکند، میگوید: انگار به محسنم الهام شده بود، از بچهها حلالیت میطلبید و میگفت باید امسال حج بروم. همیشه میگفتم محسن به کی رفته ما توی فامیل چهره به زیبایی محسن نداشتیم، محسن چهره بسیار نورانی داشت، کلام وحی در وجود او بود چراکه از همان خردسالی علاقه زیادی به قرآن داشت.
وی در حالی که بیتاب پسرش است و اشک میریزد، ادامه میدهد: از صبح به دلم افتاده بود که اتفاقی افتاده؛ چند روز است که از محسن خبر نداشتم و میگفتند محسن بیمارستان است اما محسن تحت هر شرایطی که بود، هیچ وقت من را بی خبر نمیگذاشت.
به محسن گفته بودم زودتر بیا؛ طاقت دوریت را ندارم…
مادرم میخواست برایش آستین بالا بزند
برادر بزرگ حسنی کارگر میگوید: محسن مجرد بود و مادرم میخواست برایش آستین بالا بزند اما محسن اصرار داشت که موضوع ازدواج را به بعد از سفرش موکول کنند.
مصطفی برادر و استاد محسن حاجی حسنی کارگر میگوید: محسن مدام میگفت من مکه کار دارم، باید امسال به حج بروم؛ محسن بسیار اخلاقمدار و متواضع بود و همیشه میگفت من قرآنی تلاوت میکنم که خدا را راضی کند. تلاوتِ قرآنی که محسن داشت همیشه با عملش یکی بود و تجلی کلام وحی در اعمال، رفتار و کردارش مشهود بود.
وی میافزاید: محسن در همان ساعات اولیه حادثه رمی جمرات جان باخت و مورد شناسایی قرار گرفت، اما به خانواده دیرتر اطلاع دادند تا فشار روانی کمتری ایجاد شود.
میگفت کاری دارم که باید حتما به مکه بروم
سعید بیژنی دیگر استاد مرحوم محسن حاجیحسنی کارگر در غم اندوه شهادت شاگردش، میگوید: محسن یکی از سرمایههای قرآنی جامعه ما محسوب میشد، جوانی که میتوانست در آینده افتخارات زیادی را برای جامعه قرآنی کشورمان به دست آورد.
وی تصریح کرد: محسن بسیار خوش اخلاق و مهربان بود؛ چه در جمع دوستان و خانواده و چه با من که رابطه استاد و شاگردی داشتیم این خصوصیت نمود بیشتری داشت.
آخرین نوشته محسن در وبلاگش؛ قرآن، من شرمنده توام
“قرآن، من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساختهام که هر وقت در کوچهمان آوازت بلند میشود، همه از من میپرسند چه کسی مرده است؟ چه غفلت بزرگی که میپنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است…
قرآن، از تو شرمندهام اگر تو را از یک نسخه عملی به افسانهای موزهنشین مبدل کردهام. یکی ذوق میکند که تو را بر روی برنج نوشته و یکی ذوق میکند که تو را بر روی فرش نوشته است. یکی ذوق میکند که تو را بر طلا نوشته و یکی ذوق میکند که تو را بر کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده است…”
“قرآن، از تو شرمندهام؛ حتی آنان که تو را میخوانند و تو را میشنوند، آنچنان به پایت مینشینند که خلایق به پای موسیقی هر روزه نشستهاند. اگر چند آیه از تورا بخوانند، مستمعین فریاد میزنند احسنت..! گویی مسابقه نفس است.
قرآن، من شرمندهام اگر به یک فستیوال مبدل شدهای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول یک معرفت است یا رکوردگیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کردند، حفظ کنی تا اینچنین تو را اسباب مسابقات هوش ندانند.
خوشابهحال هر کسی که دلش رحلی است برای تو؛ آنان که وقتی تو را میخوانند، چنان حظ میکنند که گویی قرآن همین حالا بر ایشان نازل شده است.
آنچه ما با قرآن کردهایم، تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدهایم.”
حلالیت طلبیدن شهید حاج محسن حاجی حسنی کارگر در صفحه اینستاگرامش
“اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام
با سلام انشاءالله شنبه چهاردهم شهریورماه 94 جهت بهجا آوردن حج تمتع عازم خانه خدا هستم.
از تمام دوستان و آشنایان طلب حلالیت میکنم و دعاگوی همگی خواهم بود و امیدوارم خداوند بزودی همه شما عزیزان را بطلبد.
منبع : قدس
بازدیدها: 351
خدا بیامرزدش
واقعا به معرفت و شناخت حق رسیده بود