اصطلاح «شبکه های اجتماعی»، برای نخستین بار در دهه 1960 میلادی مطرح شد و از آن پس، به سرعت به اصطلاحی کلیدی در مطالعات سایر علوم بدل گشت. در مباحث نظری، شبکه اجتماعی، به این صورت تعریف می شود که مجموعه ای از نهادهای اجتماعی شامل مردم و سازمان ها که به واسطه روابط معنادار اجتماعی به هم متصل می شوند و نیازها، ارزش ها و علایق خود را با هم به اشتراک می گذارند. این شبکه ها در گذشته به صورت سنّتی بر انواع ارتباطات و دوستی ها در پارادایم (الگوواره ای) چهره به چهره و مبتنی بر همزیستی هایی بومی و قومی متمرکز بود. اما شبکه های اجتماعی امروز بر جامعه مجازی آنلاین و ارتباطات ملی و فراملی و در بستری جهانی متمرکز است. شبکه های اجتماعی مجازی، پایگاه یا مجموعه پایگاه هایی هستند که امکانی فراهم می آورند تا کاربران بتوانند علاقه مندی ها، افکار و فعالیت های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند تا دیگران هم در این فعالیت ها با آنان سهیم شوند. یک شبکه اجتماعی مجازی، مجموعه ای از سرویس های مبتی بر وب است که این امکان را برای اشخاص فراهم می آورد تا ویژگی های عمومی یا خصوصی برای خود ایجاد کنند، یا با دیگر اعضای شبکه ارتباط برقرار نمایند، منابع خود را با آنها به اشتراک گذارند و از میان دیگر اعضا برای خود دوستانی جدید پیدا کنند. شبکه های اجتماعی، محل گردهمایی صدها میلیون کاربر فضای مجازی است که بدون توجه به مرز، زبان، جنس و فرهنگ، به تعامل و تبادل اطلاعات می پردازند. در واقع، شبکه های اجتماعی برای افزایش و تقویت تعاملات اجتماعی در فضای مجازی طراحی شده اند. امروزه، اصطلاح «شبکه اجتماعی مجازی» در همه فرهنگ ها وارد شده و تعاریف و ویژگی های متعددی برای آن برشمرده اند.
طی چند سال اخیر، رشد فناوری های نوین در حوزه های اطلاع رسانی و همگرایی رسانه ای در شرایط اجتماعی گوناگون، برون دادهای متفاوتی داشته است که پدیده شبکه های اجتماعی، یکی از این دستاوردهاست. اکنون این شبکه ها، سکان دار اقیانوس پرتلاطم فضای مجازی اند؛ شبکه هایی مردمی که مبتنی بر فناوری های نوین فعالیت داشته و با اجتماع گرایی مجازی نقش اساسی را در معادلات رسانه ای جهان بازی می کنند. این فناوری، علاوه بر قابلیت شبکه سازی مجازی، امکان استفاده از فرصت های مختلف در محیط اینترنت را همچون: جست و جو، خواندن و به اشتراک گذاری اخبار، بارگذاری عکس و فیلم، یادداشت نویسی و عضویت در گروه های مختلف و برپایی تجمعات سیاسی را فراهم کرده است. شبکه های اجتماعی مجازی، بسته به ساخت های اجتماعی مختلف جامعه شکل می گیرد.
ویژگی شبکه اجتماعی مجازی
شبکه های اجتماعی مجازی، گروه های کوچک سنّتی دو یا چند نفره را به مدد فناوری های نوین به هم متصل کرده و گروه های اجتماعی بزرگ تشکیل داده است. این شبکه ها از طریق یک یا چند نوع از وابستگی ها به هم متصل اند و در بستر یک جامعه اطلاعاتی پیچیده، با کارکردی منحصر به فرد یک شبکه همگرای تأثیرگذار را به وجود آورده اند؛ اما موفقیت و محبوبیت روزافزون آنها، به دلیل داشتن رنگ و بوی اجتماعی و کاملاً مردمی است.
در این فرایند، جامعه ای شبکه ای تولید شده و ارتباطات جوامع در قالب شبکه های اجتماعی برقرار می شود. در این ارتباطات، خواسته یا ناخواسته همه دست در دست یکدیگر می گذارند و در کنار هم حاضر شده و از علایق یکدیگر مطلع اند. گفت و گو در جامعه مجازی شبکه ای بین مردم، به صورت کاملاً غیرسنّتی صورت می گیرد؛ بدون اینکه یکدیگر را به صورت فیزیکی ببینند، بشناسند یا دوست باشند و با هم فامیل و همشهری باشند.
به مدد فناوری های ارتباطاتی، شبکه های اجتماعی مجازی، خود به خود موجب هم افزایی قدرت اجتماع شده و در جهان امروز، رأس هرم قدرت حاکمیتی را در هر جامعه ای تهدید می کند. در جوامع شبکه ای، آحاد جامعه به هم پیوسته، قدرت واحدی تحت عنوان «قدرت شبکه ای» به وجود آورده اند. این قدرت، فراتر از اتحاد مردم در جوامع سنّتی است و از ویژگی ها و توانمندی های جامعه اطلاعاتی و شبکه ای برخوردار است.
آینده فضای مجازی و شبکه های اجتماعی
قدرت شبکه های اجتماعی مجازی در موضوعات سیاسی و اجتماعی، آن چنان اوج خواهد گرفت که ممکن است قدرت حاکمیت را از دست حاکمان خارج نماید و جامعه را به سمت و سویی که خود می خواهد، هدایت کند. در این صورت، حاکمیت به شکل صوری حکومت می کند؛ اما حکومت واقعی، در دست شبکه های اجتماعی است.
مشارکت تعداد بسیاری از افراد ناشناس با کمک شبکه های اجتماعی و شبکه های پیام رسان در فرآیند سیاست گذاری ها و اداره افکار عمومی جامعه، به ویژه در انتخابات و همه پرسی های سرنوشت ساز، در آینده نزدیک، فضای مجازی را به عامل تغییر نظام های سیاسی و اجتماعی تبدیل خواهد کرد؛ عاملی که قدرت های حاکم را خورد کرده و تعاریف و حدّ و مرزهای حاکمیتی را در می نوردد؛ هشداری که همه کارشناسان فضای مجازی آن را به دولتمردان در همه کشورها داده و سیطره و نفوذ و تأثیرگذاری این فضای جادویی را گوشزد کرده اند.
طبق آمار ارائه شده، اکنون چهار هزار سرویس دهنده شبکه اجتماعی فعال است که تنها دو شبکه آن، یک میلیون کاربر دارد. این مطلب، به آن معناست که وقتی شخصی یک پیام کوتاه در این شبکه قرار می دهد، به سرعت میان یک میلیون نفر منتشر شده و بازتاب می یابد. این سرعت و فراگیری، در هیچ رسانه ای امکان ندارد؛ یعنی ممکن است در مقابل حاکمیت، یک تصمیم شبکه ای اتخاذ شود که موجب هیجان و رویدادی اجتماعی یا موجی فراگیر و غیرقابل کنترل شود؛ مانند برخی تشییع جنازه های اخیر که بدون اطلاع رسانی حاکمیتی، ده ها هزار نفر در آن حاضر شدند. ازاین رو، گفته می شود شبکه های اجتماعی مجازی، می تواند موجب تضعیف یا متلاشی شدن قدرت متمرکز شود. با این رویکرد، به طور طبیعی، صاحبان قدرت در مقابل این شبکه های اجتماعی واکنش نشان می دهند.
شبکه اجتماعی مجازی در ذات خود، جمهوریت را در مقابل حاکمیت قرار داده است. در جامعه شبکه ای، دموکراسی سنّتی نیز به چالش کشیده شده است؛ یعنی اگر رئیس جمهور انتخاب شود و حکومت مردم سالاری نیز برقرار باشد، در عین حال، شبکه های اجتماعی آن قدر قدرتمند شده اند که می توانند تصمیم و نظری غیر نظر رئیس جمهور و حاکمیت بگیرند؛ مانند موجی که برای نخریدن خودروِ صفر کیلومتر در کشورمان بر پا شد و برخی ورشکسته شدند.
شبکه های اجتماعی، مبتنی بر دموکراسی تام و اداره مردمی است و با وجود تمام پیشنهادها و راهکارهای در حال تجربه، غیرقابل مدیریت کامل و جامع است؛ زیرا بنای شبکه های اجتماعی، نقض مدیریت حاکمان و بی توجهی به تصمیم های حاکمیتی و دستوری است. حاکمیت نمی تواند قدرت خود را به صورت سنّتی در اجتماع شبکه ای اعمال نماید.
شبکه های اجتماعی، واقعیت های جامعه و ماجراهای زیر پوست شهر را برملا می سازد و حقایقی را که به صورت معمول غیرقابل کشف است، افشا می سازد. لایه هایی پنهان از اجتماع، در شبکه های اجتماعی ظاهر می شود که حاکمیت از آنها بی اطلاع است و یا به سختی می تواند آن را کشف نماید.
برخی کارشناسان، معتقدند که ظهور کشورهای جدید سایبری با منافع و علایق مشترک، در راه است. پیش بینی ها برای آینده فضای مجازی این گونه است که می تواند کشورها را در عین اینکه از نظر سرزمینی و جغرافیایی، متحد و یکپارچه هستند، در فضای مجازی تجزیه کرده و شهروندان آن با حضور در فضای مجازی، تابعیت کشوری مجازی و نوپدید را دریافت کنند و از حمایت ها و همراهی های اتباع و افکار عمومی و حاکمان آن کشور به صورت مجازی برخوردار شوند. این فرض، عدم توانایی کنترل بسیاری از موجودیت های نوپدید در فضای مجازی توسط دولت ها را گوشزد می کند. روند صعودی نفوذ سیاسی و تأثیرگذاری اجتماعی فضای مجازی بر میان توده مردم، کاهش یا افزایش محبوبیت و مقبولیت نمایندگان منتخب مردم و پست های سیاسی را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا افراد اندکی بر اساس دیدگاه ها و اغراض خود می توانند افکار عمومی جامعه را بر ضد یا به نفع مدیران یا منتخبان جامعه تحریک کنند.
شبکه های اجتماعی مجازی، مدیریت گریزند
ذات و ماهیت شبکه های اجتماعی، مدیریت گریز است. این شبکه ها، بر مبنای تکثر افراد و جمهوریت بنا شده است؛ یعنی افراد بر اساس قدرت و اراده آزاد خود می توانند در این شبکه ها حضور داشته باشند. پس، این شبکه ها بر مبنا و تفکر لیبرالی و پارادایمی دموکراتیک بنا شده است. از این روست که وقتی قدرت ها و توانایی ها تجمیع می شود، یک شبکه قدرتمند و توانمند شکل می گیرد و می تواند حکومت ها و مدیریت های فوقانی، اعم از جهانی و بین المللی یا کشوری و ملی را تحت فشار و تأثیر قرار دهد.
امروزه، نمونه شبکه اجتماعی در سطح بین المللی، گروه داعش است که با حضور در فضای مجازی و ایجاد شبکه های اجتماعی با عناوین متعدد و متنوع با فراخوان از ملت ها، گروها و نحله های مختلف برای تجمع در منطقه ای خاص، شروع به عضوگیری کرد و توانست افرادی را از سراسر جهان جمع نماید و با ادعای تشکیل حکومت، جنگ افروزی و خون ریزی بسیاری را در منطقه ای نسبتاً وسیع و حساس از جهان برپا کند و همچنان نیز پس از چند سال، هنوز مشغول عضوگیری و ترویج افکار انحرافی خود در سطح جهانی و در مقیاسی بین المللی است.
قدرت این شبکه ها را در سطح کشوری و ملی و حکومت های منطقه ای نیز می توان مشاهده کرد؛ مانند کشورهای آمریکا، الجزایر، مصر و ترکیه. در این موارد، آحاد مردم خواسته های خود را در شبکه اجتماعی به اشتراک می گذارند. بعد با همگرایی و هم افزایی افراد که خاصیت جوامع شبکه ای است، به قدرت می رسند و قدرت خود را در عرصه جامعه به ظهور می رسانند و بر حاکمیت اعمال قدرت می کنند.
شبکه های اجتماعی مجازی و مواجهه با حاکمیت
زنگ خطر حکومت ها وقتی به صدا در می آید که پیام رسان ها و کانال های شبکه های اجتماعی، در بستر سرویس های خارجی شکل بگیرند و در سِروِرهای خارجی میزبانی شوند. در این صورت، کنترل و نظارت بر هیجانات اجتماعی و رصد جریان های سیاسی، از دسترس خودی ها خارج می شود و بیگانگان با تحلیل محتواها زمام افکار عمومی را به دست می گیرند. متأسفانه، اکنون شبکه های پیام رسانِ خارجی، بدون هیچ مشکلی در داخل کشور فعالیت می کنند و نظارتی بر آنها وجود ندارد. به جرئت باید گفت، چیزی نخواهد گذشت که مدیریت اجتماعی کشور در دست این شبکه ها قرار می گیرد؛ یعنی اکنون داده های کشور در خارج از کشور، در حال ذخیره سازی است و چنین چیزی، به معنای نقض حاکمیت ملی است. برای هیچ نظامی پذیرفتنی نیست که اطلاعات یک کشور در خارج ذخیره شود و بر روی آن تحلیل صورت گیرد و بازخوردهای آن کاملاً در اختیار بیگانه و مورد سوء استفاده آنان باشد.
در تغییرات سیاسی جامعه امروزی، شبکه های اجتماعی مجازی، دو نقش اساسی را برعهده دارند؛ از یک سو، فرهنگ سیاسی عامه را تحت تأثیر قرار می دهند و از سوی دیگر، با تأثیرگذاری بر خواص، جامعه نخبگانی را با خود همراه می سازند. از این رو، تولیدکننده امواجی اجتماعی هستند که ممکن است حاکمیت جامعه را در تنگنای اخذ تصمیمات حیاتی قرار دهند. این فشار می تواند میزان انطباق و همراهی سیاست مداران را با واقعیات جامعه به چالش کشد و شجاعت تحول را برای تداوم حیات دولت ها تحت تأثیر قرار دهد. به طور طبیعی، اوّلین مواجهه با شبکه های اجتماعی، به عنوان یک قدرت دموکراتیک (مردم سالارانه) و برخاسته از بدنه جامعه، مرکزیت قدرت است که همان قدرت متمرکز یا حاکمیت جامعه می باشد؛ یعنی اوّلین و مهم ترین نقطه ای که در اجتماع تحت تأثیر قدرت شبکه های اجتماعی قرار می گیرد، قدرت متمرکز یا حاکمیت اجتماع است که در صورت تقابل، به چالش کشیده می شود. در این مواجهه، تفاوتی وجود ندارد که قدرت متمرکز، دینی باشد یا غیردینی. نمونه قدرت متمرکز دینی که توسط یک شبکه اجتماعی سنّتی به چالش کشیده شد، حاکمیت امام حسن علیه السلام در جامعه دینی آن روز است؛ چنان که شبکه اجتماعی شکل گرفته در زمان امام علیه السلام که آحاد مردم بودند، با امام علیه السلام همراهی نکردند و پشت حضرت را خالی کردند و در نتیجه، نظام حاکمیتی مورد نظر امام علیه السلام نیز شکل نگرفت.
نمونه تقابل شبکه های اجتماعی مجازی با حاکمیت در جامعه غیردینی، رنگین پوستان و سیاه پوستان آمریکا بودند که با قدرت شبکه های اجتماعی تجمع کردند و خواسته های نژادی خود را در متن جامعه به ظهور رساندند و توانستند بر حاکمیت آمریکا تأثیر بگذارند. بنابراین، تفاوت نمی کند که حاکمیت ظالم باشد یا عادل. در هر صورت، این شبکه ها در اشکال سنّتی یا مدرن، می توانند خواسته های خود را بر حاکمیت تحمیل کنند.
در جامعه شبکه ای، شبکه های اجتماعی مجازی و سایر رسانه ها چنان با یکدیگر پیوند خورده اند که امکان اعمال حاکمیت بر جامعه، تنها با رسانه های مکتوب یا دیداری و شنیداری یک سویه و بدون لحاظِ قدرت نرم شبکه های اجتماعی مجازی، بسیار مشکل به نظر می رسد. برخی معتقدند در صورتی که دولت ها بتوانند مفاهیم جدید امنیتی را با توجه به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی برای خود بازتعریف کنند، دیگر مجبور نیستند لشکرهای عظیم نظامی خویش را تقویت نمایند. شبکه های اجتماعی مجازی، به عنوان یک قدرت نرم، زمینه قدرت یابی افراد در برابر سازمان ها و دولت ها را افزایش می دهد. در تعریف قدرت نرم باید گفت که این قدرت، توانایی شکل دهی به افکار عمومی را داراست؛ به عبارت دیگر، جنس قدرت نرم، از نوع اقناع و بر اساس گزاره هایی درست یا نادرست و جهت دهی افکار عمومی است و جنس قدرت سخت، از مقوله اجبارکردن است. فناوری ارتباط جمعی در فضای مجازی، به گونه ای شکل یافته است که تصورهایی ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره می کنند. آنها دیگر به انتقال واقعیـت فکر نمی کـنند؛ بلکه واقعـیت هـا را آن طور که می خواهند، می سازند. هدف رسانه های مجازی در استفاده از قدرت نرم، مانند رسانه های سنّتی، در ابتدا مدیریت افکار عمومی نیست؛ بلکه به ایجاد موج و سپس موج سواری در هیجانات اجتماعی می اندیشند و خود را با تحولات اجتماعی سازگار نشان می دهند. حکومت ها و حاکمانی که توانایی آینده نگری و ارائه راهکارهایی مناسب را در مواجهه با این فضا در عرصه های گوناگون جامعه نداشته و شجاعت ترک رویه های کهنه را از خود نشان ندهند، جامعه را به آستانه خیزش های اجتماعی سوق می دهند.
فرصت سازی فضای مجازی و شبکه های اجتماعی
باوجود همه هشدارها برای جامعه شبکه ای و فضای مجازی و تهدیدها و خطرهایی که برای حکومت ها شمرده می شود، فرصت ها و ویژگی هایی نیز برای این محیط بیان می شود که نویدبخش جامعه ای نوین و رشد و تکاملی تازه در حیات بشری است؛ از جمله: افزاش مشارکت سیاسی به معنای مشارکت تعداد بسیاری از افراد با کمک فناوری های ارتباطاتی در فرآیند سیاست گذاری ها، کاهش فاصله بین حکومت و مردم، مطالبه شفافیت بیشتر از مقامات رسمی و حکومتی توسط مردم، رشد قدرت شهروندان در تصمیمات اجتماعی، افزایش درخواست نظام دموکراسی مستقیم و مشارکت هرچه بیشتر مردم در امور حکومتی، آغاز تغییر شکل و ساختار حکومت ها و تأسیس نظام های مدیریتی تازه و بدیع، توسعه شرکت های خصوصی، گروه ها و انجمن های فرامرزی و حتی افراد برجسته جهانی در نظام سیاسی کشورها.
روش های مهار شبکه های اجتماعی در راستای فضای مجازی پاک
در سطح جهانی، صاحبان قدرت و حاکمان و والیان جامعه برای مهار قدرت شبکه های اجتماعی و هدایت آن در جهت مصالح جامعه، روش هایی اتخاذ کرده اند. آنها در این شبکه های اجتماعی نفوذ کرده، سعی دارند با مدیریت آن، قدرت متمرکز خود را از طریق همین ابزار و شبکه ها اعمال کنند. بنابراین، روش های مهار شبکه های اجتماعی مجازی در راستای فضای مجازی پاک به این شرح است:
روش اوّل: ایجاد شبکه های اجتماعی بومی
برخی حاکمیت ها با ورود به فضای مجازی، شبکه های اجتماعی را در اختیار گرفته اند؛ مثلاً چین یا برزیل به جای اینکه اجازه دهند فیس بوک یا دیگران در آن کشورها شبکه های مجازی اجتماعی ایجاد نمایند و افکار عمومی این کشورها را مدیریت کنند، خود با ایجاد بسترهای لازم برای شبکه های اجتماعی اقدام نموده، شبکه های اجتماعی بومی ایجاد کرده اند و به خارجی ها اجازه راه اندازی شبکه های مجازی اجتماعی را نداده اند و یا توانسته اند فعالیت شبکه های غیرملی را محدود سازند که به طور طبیعی، شبکه های اجتماعی غیربومی و بیگانه، وقتی با این موانع و محدودیت ها روبه رو می شوند، از سرمایه گذاری در این کشورها منصرف می گردند. به این ترتیب، وقتی مدیریت شبکه های اجتماعی یک جامعه، در اختیار حاکمیت آن جامعه قرار گیرد، از قدرت مهارگسیخته آن کاسته می شود.
روش دوم: تشکیل بسیج سایبری
راه دیگر اینکه ارتش یا بسیج سایبری ایجاد شود؛ یعنی همان طور که افراد عادی می توانند در کنار هم قرار گرفته و شبکه ای قدرتمند تشکیل دهند و حاکمیت را تهدید کنند، حاکمیت هم با ایجاد شبکه های مجازی متشکل از سربازان خود، در شبکه نفوذ کرده، با تعامل با افراد شبکه و تولید اطلاعات و محتوا، ضمن ارتباط گیری و خط دهی فکری بر اساس مصالح حاکمیت، به تعامل و در صورت نیاز به تقابل برخیزد. در این روش، سربازان سایبری با شناسایی نقاط و گره های قدرت زا و انرژی های قدرتمند اجتماعیِ شکل گرفته در فضای مجازی، با مهارت و هم پنداری، نسبت به گشودن گره ها و انحلال گروه های مولّدِ قدرت و خنثی سازی بمب های اجتماعی و انفصال شبکه های معارض اقدام می کنند. به این ترتیب، وقتی حاکمیت توانست سربازان خود را در شبکه مستقر و فضای مجازی را مدیریت کند، هر زمان که لازم دید، می تواند پیوندهای شبکه ای را از هم منفصل کرده، قدرت و هیجانات شبکه را مهار نماید. این تجربه، در چین انجام شده و برخی کشورها نیز با الگوگیری در حال پیاده سازی آن هستند.
روش سوم: ایجاد شبکه های اجتماعیِ بدیل
در برخی از موارد و جوامع، شبکه های اجتماعی دارای شبکه های قدرتمند بدیل هستند؛ یعنی وقتی یک شبکه اجتماعی در مقابل قدرت متمرکز یا حاکم قرار می گیرد، شبکه دیگری متشکل از طرف دارن حاکمیت نیز شکل می گیرد که با شبکه معارض هماوردی می کند و از حاکمیت و قدرت متمرکز جامعه دفاع می نماید و یا در شبکه مقابل نفوذ نموده، در آن اخلال و تقابل فکری یا فنی ایجاد می کند. نمونه بارز این مورد، در کودتای اخیر کشور ترکیه مشاهده شد؛ یعنی بلافاصله پس از کودتا یک شبکه اجتماعی در ترکیه ایجاد شد که از حاکمیت دفاع کردند و علیه کودتاچیان وارد عرصه شدند و همین کار، باعث شد که کودتا شکست بخورد.
روش چهارم: تولید اطلاعات غنی و مستند
روش دیگری که حاکمیت می تواند در مقابل قدرت شبکه های اجتماعی اتخاذ کند، تولید اطلاعات غنی و مستند است که گروه ها و آحاد مردم در شبکه بتوانند به آنها اعتماد کرده و استناد دهند. شبکه های اجتماعی خودجوش، فاقد امکان تولید اطلاعات منسجم و متقن است. تولید محتوا در شبکه های اجتماعی، معمولاً پراکنده و بسیاری از آنها غیرمستند است؛ مگر اینکه یک گروه متمرکز در شبکه شکل بگیرد که بسیار نادر است؛ زیرا مردم عادی و آحاد و افراد جامعه که سلول های تشکیل دهنده این شبکه ها هستند، نه اطلاعات مستندی در اختیار دارند و نه وقت کافی برای ایجاد اطلاعات متمرکز و متقن؛ بلکه محتوایی که در این شبکه ها رد و بدل می شود، بیشتر برآمده از شنیده ها و گفته هاست و یا اینکه پیشنهادهای ساده و خام را مبادله می کنند. در صورتی که حاکمیت بتواند گروه های تولید اطلاعات سازماندهی شده و جهت یافته را در شبکه های اجتماعی مستقر سازد، این اطلاعات خود به خود به دلیل ماهیت شبکه های مجازی به گردش در آمده و دست به دست منتقل می شود و می تواند بسیاری از گزاره های هیجان انگیر اجتماعی را کنترل نماید.
راه دیگر در مدیریت شبکه های اجتماعی به وسیله محتوا، ایجاد هسته های تولید اطلاعات و محتوا به صورت فصلی و متناسب با موج های برخاسته در شبکه هاست که این روش ها، بیشتر در ایام انتخابات به کار گرفته می شود. در این روش ها، صاحبان قدرت متمرکز، همان نامزدهای انتخابات هستند که هر کدام به فراخور توانمندی خود، می تواند شبکه اجتماعی را مدیریت کند. بدیهی است، کامیابی و موفقیت هر نامزد، به تولید اطلاعات بیشتر، جذاب تر و مردم پسندتر وابسته است. در این روش، قدرت اطلاعات در جهت دهی افکار عمومی به خوبی مشاهده می شود.
روش پنجم: برخورد سلبی با شبکه های اجتماعی
روش دیگری برای کنترل شبکه های اجتماعی، برخورد سلبی است که معمولاً کشورهایی که فاقد فناوری ها یا اطلاعات و محتواهای لازم هستند، از این روش استفاده می کنند؛ یعنی همه شبکه ها را بسته و تعطیل می کنند و به هیچ شبکه داخلی یا خارجی اجازه فعالیت نمی دهند؛ مثل کره شمالی که چنین سیاستی اتخاذ کرده است.
سخن پایانی
این پنج راه، برای کنترل شبکه های اجتماعی به نظر می رسد و ممکن است راه های دیگری نیز وجود داشته باشد؛ البته احتمال دارد که برخی از این روش ها، با جمهوریت و یا حاکمیت که یکی قدرت غیرمتمرکز و دیگری قدرت متمرکز است، در تعارض باشند؛ اما آنچه مسلّم است، کنترل و رصد شبکه های اجتماعی بر اساس مصالح هر اجتماع و نظام است.
بازدیدها: 181