روایت شده که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از فوت پدر بزرگوارش دائماً سر خود را می بست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان و قلبی سوخته داشت، ساعت به ساعت غش می کرد و به حسنین علیهما السّلام می فرمود:
پدر (یعنی جدّ) شما که شما را گرامی می داشت و مرتّب شما را در آغوش می گرفت کجاست؟ کجاست آن جدّ شما که از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود، نمی گذاشت که روی زمین راه بروید، افسوس که هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتی که دائما این عمل را انجام می داد.
سپس حضرت زهرا (سلام الله علیها) مریض شد و مدت چهل شب بیماری او ادامه پیدا کرد.
آنگاه امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و علی علیه السّلام را خواست و به علی (علیه السلام) سه وصیّت کرد:
۱- با امامه دختر خواهرش ازدواج نماید، زیرا که او فرزندان حضرت زهرا را دوست می داشت.
۲- از برای حضرت فاطمه تابوت بسازد، زیرا ملائکه صورت تابوت را به او نشان داده بودند و آن بانو اوصاف آن را برای حضرت امیر شرح داد.
۳- احدی از آن افرادی که در حقّ آن بانو ظلم کرده بودند در تشیع جنازه اش حاضر نشوند و بر جنازه اش نماز نخوانند.
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0