کتاب «روزهای بی آینه» دربردارنده خاطرات منیژه لشگری، همسر آزاده خلبان؛ حسین لشگری است از سال هایی که به تنهایی و صبوری سپری شد. این اثر که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده، در 11 فصل تدوین شده که در هرکدام از این فصل ها زندگی راوی از سال های قبل از ازدواج با شهید لشگری آغاز شده و تا بعد از آزاد شدن او ادامه می یابد.
به نقل از خبرگزاری کتاب ایران؛ آیین رونمایی از کتاب «روزهای بی آیینه»، خاطرات همسر خلبان شهید لشکری به قلم گلستان جعفریان در دویست و هشتاد و دومین مراسم شب خاطره حوزه هنری همراه با مرور خاطراتی از عملیات مرصاد با حضور سردار اسدالله ناصح از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، منیژه لشکری (همسر شهید حسین لشکری)، گلستان جعفریان (نویسنده)، کاپیتان مهرنیا، کاپیتان فرشید اسکندری (آزاده ده ساله که 8 سال با شهید لشگری هم بند بود)، کاپیتان سید جواد پویان فر (از همراهان شهید لشگری در دوران اسارت) و مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات دفاع مقدس حوزه هنری در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای مراسم، سردار اسدالله ناصح از سرداران عملیات مرصاد، به عنوان اولین راوی برنامه، خاطراتی از عملیات مرصاد و نقشه منافقان برای پیشروی در خاک ایران بیان کرد و پس از آن اصغر نقیزاده و ابوالفضل همراه، از بازیگران سینمای دفاع مقدس، خاطراتی کوتاه از دفاع مقدس را در قالب نمایش اجرا کردند.
منیژه لشگری، همسر خلبان شهید، سرلشگر حسین لشگری به عنوان راوی دوم سخنانش را با بیان خاطره ورود شهید لشکری به خاک میهن و دیدار او با رهبر معظم انقلاب و قرائت قسمتی از بیانات ایشان خطاب به شهید لشکری در این جلسه آغاز کرد و از سختیهای دوره بازگشت خلبان لشگری به دلیل مشکلات در انطباق سالهای درد و رنج اسارت با دوران آزادی و زندگی در کنار خانواده سخن به میان آورد و گفت: قطعا سالهای بعد از شهادت همسرم سختترین روزهای زندگی من بوده، از اسارت شهید لشکری تا زمان برگشت، روزها و سالهای سختی بود، ولی اکنون و در این مقطع، سال هشتاد و هشت به بعد که همسرم شهید شد، روزهای سختی را طی کردم.
وی افزود: تنها سرگرمی حسین در سلولهای انفرادی و در مدت 10 سال، فقط مرور خاطرات گذشته بوده است. در عکسی که صلیب سرخ برای ما فرستاده بود برخی امکانات مثل رادیو در کنار حسین بود اما بعدها متوجه شدیم که آن امکانات برای گرفتن عکس بود و خیلی زود همه آنها را جمع کرده و بردهاند.
وی در رابطه با رنجی که شهید لشکری متحمل شده بود، گفت: بعد از اسارت خیلی کارها بود که دوست داشت انجام دهد یا خیلی غذاها را میخواست بخورد اما نمیتوانست. حسین خیلی رنج کشیده بود و هجده سال اسارت او را خوددار کرده بود به طوری که حتی با من که همسرش بودم نمیتوانست حرف بزند و ارتباط برقرار کند ولی تلاش میکرد من خوشحال و آرام باشم که این در گرو رنج خودش بود که این را احساس میکردم ولی متاسفانه کاری از دستم برنمیآمد. با تمام این احوال من با او خوشبخت بودم و بعد از شهادتش زندگی خیلی سختتر شد.
همسر شهید حسین لشگری اضافه کرد: 10 سال اسارت در انفرادی دشمن به حسین درد و رنج و تنهایی فراوانی چشانده بود که برای ما خیلی قابل درک نیست. خدا او را برای مدت کوتاهی به این دنیا و برای درس شجاعت، مردانگی، غیرت و دفاع از میهن فرستاده بود تا اینکه اسطورهای به نام حسین لشکری در تاریخ کشور بماند.
انتهای خبر/
بازدیدها: 160