۱- ولادت و خانواده
عالم ربانی، معلم اخلاق، واعظ الهی، مدرس دلسوز، روحانی عظیم الشأن استاد الاساتید حضرت آیت الله حاج شیخ احمد، ملا محمد علی مجتهد، معروف به مجتهدی تهرانی از جمله علماء و اساتید و مدرسین مشهورِ عصر حاضر است. ایشان در تهران ریاست علمی و مدیریت مدرسه علمیه حاج ملا محمد جعفر را که هم اکنون به نام حوزه علمیه آیت الله مجتهدی معروف است به عهده داشتند، در این حوزه قریب به یک هزار طلبه صبحها و بعد از ظهرها مشغول فراگیری علوم اسلامی هستند.
حضرت استاد در نهم مهرماه سال 1302شمسی برابر با دوم رجب المرجب سال 1343 قمری در تهران چشم به جهان گشودند.
ایشان در خاندانی با تقوی و ورع و فضل و شرف پرورش یافتند، پدر ایشان مرحوم محمدباقر از کسبههای معروف و با تقوی و متدین تهران بوده و جد ایشان مرحوم میرزا احمد از تجار مشهور و از مومنین و متدینین عصر خود بودند. بعد از این دو بزرگوار اجداد حضرت آیت الله مجتهدی همگی در کسوت روحانیت و ازعلماء جلیل القدر و مبلغین اسلام و از ائمه جماعات مشهورِ کاشان بودند.
از جمله اجداد ایشان آیات و حجج اسلام، حاج ملا محمد علی مجتهد و حاج ملا محمد باقر مجتهد و حاج ملا محمد کاظم مجتهد کاشانی بودند.
صاحب کتاب لباب الالقاب تألیف آیت الله مرحوم آخوند ملا حبیب الله شریف کاشانی متوفی 1340 قمری درباره یکی از اجداد ایشان یعنی حضرت آیت الله حاج شیخ محمد علی مجتهد کاشانی مینویسد:« او فرزند حاج ملا محمد باقر کاشانی است و آیت الله حاج محمد علی مجتهد کاشانی عالمی فاضل و مدرسی بزرگوار در علوم شرعی و عقلی بود، به حدی که فضل و علم و زهدش بر دیگران مسلم و آشکار بود، و آن مرحوم فرزندی داشت به نام حاج ملا ابوالقاسم که او هم حکیم و منجمی زبردست بود و من آن فرزند را دیده بودم و او در تهران فوت کرد ( و در اطراف چهارراه مولوی که در آن زمان قبرستان بود دفن گردید) و مرحوم آیت الله حاج محمد علی از شاگردان فقیه عالیقدر حضرت آیت الله سید محمد تقی کاشانی بود و او از شاگردان عالم ربانی و معلم اخلاق حاج ملا احمد نراقی است و حاج ملا احمد نراقی استاد شیخ مرتضی انصاری بود و وقتی که ملا احمد نراقی از رحلت آیت الله سید محمد تقی کاشانی باخبر شدند از شدت حزن و اندوه و با صدای بلند شدیداً گریه کردند و از فقدان آن عالم بزرگوار تأسف خوردند.»
حضرت آیت الله مجتهدی میفرمایند: مرحوم حاج ملا محمد علی مجتهد قبرش در قم است و جد من وقتی که وصیت کرده بود که او را در قبر جدش( یعنی حاج ملا محمد علی مجتهد) دفن کنند، چون خواستند قبر او را بشکافند، دیدند که بدن ایشان صحیح و سالم است، لذا مجبور شدند که قبر را دوباره بپوشانند و قبر دیگری را برای ایشان در نظر بگیرند.
2 – داستان طلبه شدن آیت الله مجتهدی
حضرت آیت الله مجتهدی در سال 1362 قمری و در سن 19 سالگی به کسوت روحانیت در آمدند و قبل از آن در بازار تهران مشغول به کار بودند و پدر ایشان یعنی مرحوم محمد باقر راضی نبودند که فرزندشان طلبه شود ولی بر اثر عشق و علاقه زیادی که جناب استاد به علم و دانش داشتند به سوی طلبگی روی آوردند. با توجه به مخالفت پدر، سالها با عُسرت و سختی زیادی، در لباس روحانیت به تحصیل علم پرداختند( زیرا در آن زمان حضرت آیت الله مجتهدی از مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی ـ رحمه الله ـ تقلید میکردند و ایشان رضایت پدر را در ادامه تحصیل شرط نمیدانستند) و بعد از سالها نه تنها پدر راضی شدند بلکه بر وجود چنین فرزندی در نزد خویشان و نزدیکان و در اجتماع افتخار میکردند.
آیتالله احمد مجتهدی تهرانی درباره طلبه شدن خود گفته است: یادم میآید وقتی تازه طلبه شده بودم موهای سرم را كوتاه كرده بودم و محاسنم را گذاشته بودم. وقتی كه به خانه رفتم، دائی من، لب و لوچهاش را آویزان كرد و با اشاره به من گفت این چه قیافهای است كه برای خودت درست كردهای؟ و پدرم به من گفت: من ندارم خرج تو را بدهم و حتی دیگران میگفتند از خر شیطان بیا پایین و طلبگی را رها كن و چون دوست داشتم طلبگی را، لذا رها نكردم و روی همین اصل بود كه پدرم مدتی با من قهر كرد. ولی این موارد ذرهای در من اثر نكرد و استقامت میكردم. مهم این است كه استقامت داشته باشی اگر استقامت كنی ملائكه هم بر تو نازل میشوند: انالذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكه ان لاتخافوا و لاتحزنوا.
بعضی اصلا نمیگذارند فرزندشان طلبه شود. آیهالله حاج شیخ محمد تقی بروجردی وقتی كه پدرشان فوت كرد او را در خواب دیدند، پدرشان گفت: ما هنوز در این عالم گرفتاریم زیرا در اوائل طلبگی تو نمیگذاشتم به حوزه بروی و سخت میگرفتیم و این در حالی بود كه ایشان مجتهد شده بود.چرا بعضی پدر و مادرها این طورند. نقل میكنند كه اهل علمی، به فرزندش گفته بود اگر طلبه شوی تو را عاق میكنم. اینها جواب خدا و پیغمبر را چه میدهند این وقایع و روایتها را برای این پدر و مادرها بگوئید تا قدری بیدار شوند و شما به خاطر این سختگیریها و توهینها هیچ ناراحت نباشید و بدانید كه برترین اعمال سختترین آنهاست.
3 – اساتید حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی
دروس مقدماتی و ادبیات عرب: در تهران و نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان
کتاب مطول: نزد مرحوم آیت الله محمد جواد خندق آبادی و مرحوم آیت الله سید مرتضی علوی فریدونی
منظومه حاج ملا هادی سبزواری: نزد مرحوم آیت الله علامه سید محمدحسین طباطبایی
کتاب لمعتین: نزد حضرات آیات و حجج اسلام شهید صدوقی، مرحوم محمد جواد خندق آبادی و مرحوم شیخ عبدالرزاق اصفهانی
رسائل: نزد مرحوم آیت الله شیخ محمد جواد خندق آبادی
مکاسب: نزد مرحوم آیت الله سید محمد صادق طباطبایی
کفایه جلد اول: نزد مرحوم حضرت آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی
کفایه جلد دوم: نزد مرحوم آیت الله سید صادق شریعتمداری
درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا سید محمد حسین طباطبایی بروجردی
درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی
درس خارج به مدت یک سال: نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی
درس خارج به مدت دو سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمدرضا تنکابنی
درس خارج به مدت شش سال: نزد مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری
درس اخلاق: نزد مرحوم حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(رحمه الله علیه) در مدرسه فیضیه قم عصرهای جمعه و همچنین نزد عالم ربانی و معلم اخلاق حضرت حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سید حسین فاطمی قمی بودند. ولی بیشترین استفاده و بهره را پس از آمدن به تهران از مصاحبت و مجالست با مرحوم حاج شیخ محمدحسین زاهد برد.
رحمه الله علیهم اجمعین
4 – ازدواج
پنج سال بعد یعنی در سال 1367 قمری و در سن 24 سالگی ازدواج کردند و در همین سال دروس رسائل و مکاسب را نزد آیات و حجج اسلام آقایان فاضل ( پدر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی) و سید حسین قاضی و آقا شیخ قاسم نحوی امتحان دادند و با موفقیت به اتمام رساندند. بعد از قریب دو سال در سن 26 سالگی و در سال 1369 قمری امتحان کفایه و قسمتی از درس خارج را با موفقیت گذراندند.
5 – هجرت به تهران و آشنایی با مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد رحمه الله
حضرت آیت الله مجتهدی در ضمن تحصیل به تدریس کتب حوزوی هم میپرداختند و وقتی از قم به تهران آمدند شبها در مسجد امین الدوله که مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد در آنجا مشغول به تدریس و اقامه نماز بودند، استاد هم، صبح و عصر به امر تدریس اشتغال داشتند و چون مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد در اواخر عمر و با وجود کهولت سن به سختی مشغول تعلیم و تربیت طلاب بودند، لذا از حضرت استاد تقاضا کردند که علاوه بر تدریس، شبها هم منبر بروند و جناب استاد در طول دو سال، شش جزء اول قرآن را با استفاده از تفسیر برهان که مبنای تفسیری ایشان بود برای مستمعین آیات قرآن را تفسیر میکردند.
حضرت استاد صبحها در مسجد مرحوم حاج سید عزیزالله بازار جهت طلاب به تدریس کتب ادبیات و فقه مشغول بودند و بعدازظهرها هم برای کسانی که روزها شاغل بودند و بعد ازظهرها درس میخواندند به تدریس کتب حوزوی از قبیل مطوّل، سُیوطی، مُغنی، منطق و غیره میپرداختند.
آیت الله صدر و دیگر علما در قم شب پنجشنبه و شب جمعه درس را تعطیل میکردند، ولی مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) شب جمعه و شب شنبه را تعطیل میکردند، ما هم چون حوزه ایشان را اداره میکنیم تأسی به ایشان میکنیم.
دو سال به آخر عمر ایشان مانده بود که بعد از نماز مغرب و عشاء جناب استاد مجتهدی(رحمه الله) منبر میرفتند و تفسیر قرآن داشتند. جناب استاد میفرمایند: شب اولی که بعد از نماز منبر رفتم، بعد از منبر به من طیّب الله گفتند. آیت الله حق شناس (رحمه الله) به من فرمودند: ایشان به احدی طیّب الله نمیگوید، مرحوم زاهد از اول منبر تا آخر منبر مینشستند و گوش میدادند و این برای من مایه افتخار بود. شب اول ماه رجب بعد از نماز، منبر رفتم، ایشان از درون محراب فرمودند: داداش جون مسائل ماه رمضان را شروع کن.(به خاطر اینکه قبل از ورود به ماه رمضان باید در این ماه مردم با مسائل کاملاً آشنا باشند.)
دو سال بعد یعنی در 21 محرم سال 1372 قمری، ثُلمهای در اسلام به وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلم اخلاق حاج شیخ محمد حسین زاهد ـ رحمه الله ـ بود.
حضرت آیت الله مجتهدی میفرمایند: شبی که در مسجد امین الدوله برای مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) ختم گرفته بودند و علما را دعوت کرده بودند، جمعیت زیادی آمده بود به طوری که مسجد و حیاط پرشده بود، ناگهان آمدند به من گفتند بفرمائید منبر. من آماده نبودم، منبری هم نبودم(ولی چون مجلس ختم مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد بود) لذا قبول کردم.
از محلی که نشسته بودم چند قدم فاصله بود تا به منبر برسم، لذا شروع به تفکر کردم که چه بگویم، ناگهان تصمیم گرفتم که پیرامون این آیه شریفه صحبت کنم« إنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُواالصّالحاتِ سَیَجعَلَ لَهُمُ الرَّحمنُ وُدّاً» (سوره مریم – آیه 96) پس از ترجمه آیه عنوان کردم که علت این همه محبت و ارادت مردم، به شیخ محمد حسین زاهد تقوا و سادهزیستی و بی توجهی ایشان به دنیا بود.
6 – تأسیس حوزه علمیه
آیتالله احمد مجتهدی تهرانی پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم بزرگوار، همچنان به امر تدریس در مسجد مرحوم حاج سید عزیزالله واقع در بازار تهران مشغول بودند تا آنکه به درخواست عدهای از علماء و مردم متدیّن، از حضرت استاد تقاضا کردند که حوزه علمیه را به مسجد مرحوم حاج ملا محمد جعفر منتقل کنند که در آن زمان مسجد، انبار خاک ذغال و خمره ترشی کسبه محل بود.
هنگام درخواست انتقال حوزه علمیه از مسجد حاج سید عزیزالله بازار به مسجد مرحوم حاج ملا محمد جعفر، تجار و مردم متدیّن با علماء مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند که حضرت آیت الله مجتهدی به دلایلی نسبت به علماء دیگر جهت ادامه راه مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد ارجحیت دارد. بنابراین با همت تجار و مردم متدین، آیتالله مجتهدی توانست حوزه علمیه فعلی را که در تهران خیابان ۱۵ شرقی، كوچه شهید مرتضی كیانی، كوچه مسجد آقا واقع است تأسیس كند.
7 – دلایل انتخاب آیت الله مجتهدی برای مسئولیت حوزه
دلیل اول:
ایشان خود شاگردانی دارند و با جمعیتی قابل ذکر میتوانند به این مسجد مخروبه سر و سامانی بدهند.
دلیل دوم:
ایشان حقالزحمه یا پول برای این امر نمیخواهند(چون در آن زمان هر دو بزرگوار یعنی مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد و حضرت استاد، منبع درآمدی داشتند و از سهم امام استفاده نمیکردند)
دلیل سوم:
ایشان جوان هستند و تا سن پیری و کهولت و رحلت، علی الظاهر فاصله زیادی دارند.
دلیل چهارم:
قدرت تدریس، پشتکار، شهرت و آوازه استاد بود که باعث شد از میان علماء و معمّمین، ایشان انتخاب شوند.چه بسا کسانی که از اهل علم و دانش هستند اما قدرت تدریس و فنّ بیان و حوصله اداره طلاب جوان را ندارند.
دلیل پنجم:
رضایت مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد به عنوان مؤسس حوزه از حضرت استاد بود. زیرا آن بزرگوار در زمان حیات خویش سخنرانی و پشتکار و درایت و محبوبیت و علم و دانش و تقوی استاد را دیده و پسندیده بود و چون مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد قبل از حضرت استاد حوزه علمیه را اداره میکردند، طبیعتاً دوست داشتند که بعد از رحلت خود این حوزه همچنان باقی بماند به همین دلیل وصیت کردند که حوزه درس ایشان را حضرت استاد اداره کنن. لذا شاگردان آن مرحوم پس از شنیدن این وصیت و همچنین قدرت جاذبهای که در وجود حضرت استاد بود به ایشان مراجعه نمودند.
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) را در خواب دیدند که فرمودند: هیچ کس در این عالم به اندازه احمد (استاد مجتهدی) به من کمک نکرد و این بخاطر این بود که کار ایشان را ادامه دادم و حوزه ایشان تعطیل نشد، در تمام مراسمها و جلسات و زیارتها که میروم ایشان را دعا میکنم. بر روی سنگ قبر ایشان این شعر نوشته شده است:
وَفَدتُ عَلَی الکَریمِ بِغَیرِ زادٍ مِنَ الحَسَناتِ وَ القَلبِ السَّلیمِ
وَ حَملُ الزّادِ اَقبَحُ کُلِّ شَیءٍ إذا کانَ الوُفُودُ عَلَی الکَریمِ
یعنی وارد بر خداوند کریم شدم بدون زاد و توشه و حسنه و قلب سالم، و زشت است بر انسان که بر شخص کریمی با زاد و توشه وارد شود لذا من هم این شعر را گفتم روی سنگ قبر پدرم نوشتند.
شخصی میخواست برود مشهد ساکن شود و خانه و پول میخواست، بر سر قبر مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) رفت و عرض حاجت کرد. شب در خواب دید که مرحوم شیخ به او فرمودند: حاجت تو را گرفتم، و کار آن شخص درست شد. ایشان نزد خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) خیلی قدر و منزلت دارند و این به خاطر تقوا و خدمتی بود که به اسلام کردند.
شخصی که فوت کرده بود در خواب دیدند، از او پرسیدند از شیخ محمد حسین چه خبر؟ او گفت چه میگوئید؟! ایشان را جائی بردهاند که دست ما هم به آنجا نمیرسد.
روح مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله) به حدی قوی بود که حتی بعد از مرگ هم بر بعضی از افراد نظارت داشت. در این زمینه حضرت آیت الله مجتهدی(رحمه الله) میفرمایند: روزی از یکی از اولیاء خدا پرسیدم من آنقدر زرنگ نیستم که این حوزه را بگردانم و این همه مدّرس و شاگرد را جمع کنم، آن ولی خدا گفت: روح بزرگی از اولیاء خدا بر کارهای شما احاطه و نظارت دارد و آن روح، تو را یاری و مساعدت میکند و من فهمیدم که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد را میگوید.این حوزه ما به برکت ایشان دائر است چرا که ایشان وصیت کردند که حوزه درس ایشان را اداره کنم لذا شاگردان آن مرحوم بعد از فوت ایشان نزد من آمدند.
دلیل ششم:
از همه مهمتر بلکه اصل و ریشه همه کارهاست، انتخاب خداوند است، چه بسا بزرگانی از علم و دانش و مجتهدین والامقامی هستند که خداوند از میان همه آنان عده ای خاص را به عنوان مراجع تقلید مثل شیخ انصاریها، عبدالکریم حائری یزدیها، ابوالحسن اصفهانیها، بروجردیها، امام خمینیها ـ رحمه الله علیهم ـ را انتخاب میکند. زیرا نیابت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را خداوند نصیب هر کس نمیکند(حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرمودند: فَأَمّا مَن کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صائناً لِنَفسِهِ، حافِظاً لِدینِه، مُخالِفاً علی هَواهُ، مُطیعاً لِأمرِمولاه، فَلِلعوامِ أن یُقَلِّدوه، و ذلک لا یَکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشّیعَهِ لا کُلُّهُم: از میان فقهاء، هر کس خویشتن دار و نگهبان دینش باشد، و با هوای نفس خود مخالفت کند، و فرمان مولایش را اطاعت کند، بر عموم مردم لازم است که از او تقلید کنند، و این دسته برخی از فقهای شیعه هستند نه همه آنها ( وسائل الشیعه ج 18 ص 95)) و حتی در موارد پایین تر هم همین طور است یعنی تأسیس حوزه علمیه و یا اداره حوزه، آثار باقیات الصالحات، تألیفات سودمند و به جای ماندنی و غیره در صورت داشتن اخلاص و شرائط دیگری که مدّ نظر خداوند متعال است محقق میشود، و انجام این گونه امور نصیب افراد خاصی میشود. چه بسا خداوند نعمتی را در اختیار کسی قرار میدهد ولی به دلیل عدم صلاحیت او، آن نعمت را از او میگیرد(حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: ما أنعَمَ اللهُ علی عبدٍ بِنِعمَهٍ فَسَلَبَها إیاه حتّی یُذنِبَ ذَنباً یَستَحِقُّ بِذلکَ السَّلب : خداوند هیچ نعمتی را به کسی نمیدهد که از او بگیرد، مگر اینکه گناهی مرتکب میشود که مستحق گرفتن آن نعمت میشود.(اصول کافی ج3 ص276)).
8 -خواب استاد
حضرت استاد میفرمایند: شبی در عالم رویا دیدم که حضرت حجت بن الحسن امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از بعضی روحانیون و پیش نمازان گله دارند و ناراحت هستند و میفرمایند که این آقایان کار نمیکنند (و تبلیغ و تعلیم و تعلم و سخنرانی و گفتن احکام شرعیه و غیره ندارند).
لذا به نمایندگان و مقسّمین خود فرمودند: سهم امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را از این قسم افراد قطع کنید، و با گفتن این جمله، مقسّمین هم سهم روحانیون و پیشنمازان را قطع کردند، از جمله سهم مرا، و این کار 5 ماه به طول انجامید. بعد از مدتی من به مقسّمین برخوردم و عرض کردم که شما میدانید که من حوزه علمیه را اداره میکنم، تدریس و منبر دارم، مقسّمین گفتند: بله ولی امام ـ علیه السلام ـ بطور کلی فرمودند لذا ما سهم همه را قطع کردیم از جمله شما را، بعد گفتند حالا شما اینجا بمانید تا ما خدمت امام ـ علیه السلام ـ برسیم و این مسأله را به عرض ایشان برسانیم.
مقسّمین رفتند و بعد از حدود نیم ساعت برگشتند و گفتند که امام ـ علیه السلام ـ فرمودند: آقای مجتهدی از جمله آقایانی هستند که (برای ما اهل بیت) زحمت میکشند، لذا سهم ایشان را بدهید و این مدتی را هم که قطع شده است معوّقه آن را هم پرداخت کنید.
جناب استاد میفرمایند بعد از این جریان، وضع مالی ما خوب شد و توانستیم به طلاب شهریه بپردازیم.
9 – سخنان مراجع تقلید و آیات عظام درباره حضرت آیت الله مجتهدی و مدرسه ایشان
در جلسهای که شورای مدرسین حوزه علمیه قم، با حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ داشتند، امام از وضع آینده حوزهها اظهار نگرانی کردند، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ـ حفظه الله ـ به ایشان عرض کردند که در تهران هم مدرسهای هست که اگر در آینده مجتهدی گلپایگانی بیرون بیاید از آنجا است. امام فرموده بودند: میدانم ، میدانم.
شخصی از حضرت امام استفتاء کرد که پسرم دیپلم گرفته است و میخواهم او را به حوزه علمیه بفرستم کدام حوزه خوب است. امام فرمودند: حوزه آقای مجتهدی.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ـ حفظه الله ـ فرمودند: اگر مدرسه علمیه ایشان نبود متحیر بودم فرزندانم را به کجا بفرستم.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با طلاب و اساتید مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی فرمودند: « از سالها پیش خیلی مایل بودم که یک وقت به مدرسه شما و این حوزه گرمی که در تهران بر خلاف معمول به حمدالله با همت بلندی به وجود آمده، خودم بیایم و از نزدیک آنجا را ببینم، اما امروز به حمدالله این توفیق را پیدا کردیم که شما به اینجا تشریف بیاورید و از نزدیک زیارتتان کنم، مدرسه ایشان را پیش از انقلاب میشناختم و نام و آوازه این مدرسه را شنیده بودم، ایشان همت کردند و در تهران یک حوزه علمیه واقعی و جدی تشکیل دادند، این چیز خیلی کمیاب و کم نظیری بوده است.
عشق و علاقه ایشان به این کار و تلاش مخلصانهای که انجام دادند ، کمک الهی را جلب کرد و ایشان توانستند این کار را انجام دهند، این مدرسه به حمدالله برکاتی هم داشته است، از سالهای متمادی فضلای برجسته و علمای محترمی از همین کانونِ بنا شده بر عشق و همت و تلاش و اخلاص بیرون آمدهاند و در نقاط مختلف مشغول انجام وظیفهاند، این را باید قدر بدانیم.»
آیت الله العظمی وحید خراسانی ـ حفظه الله ـ فرمودند: در مدرسه ایشان، انسان، تربیت میشود.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ـ رحمه الله ـ در جواب سئوالی که در کدام حوزه برویم درس بخوانیم فرمودند: به حوزه آقای مجتهدی.
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی ـ حفظه الله ـ فرمودند: ما برای طلاب ایشان احترام خاصی قائل هستیم.
آیت الله العظمی جوادی آملی ـ حفظه الله ـ در جواب شخصی که پرسیدند در تهران به درس اخلاق چه کسی برویم، فرمودند: به درس اخلاق آقای مجتهدی بروید.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی ـ رحمه الله ـ در جواب سئوالِ طلابِ حوزه آیت الله مجتهدی، که موعظه خواسته بودند فرمودند: بروید کارهای آقای مجتهدی را نگاه کنید همهاش موعظه است.
آیت الله العظمی شبیری زنجانی ـ حفظه الله ـ فرمودند: طلابی که در محضر حاج آقا مجتهدی هستند، نَفَس ایشان( و مراقبت های دائمی از درس و اخلاق طلاب) آنها را عاقبت بخیر میکند.
10 – عمامه گذاری توسط آیت الله مجتهدی
در حوزه آیت الله مجتهدی هر سال بیش از 50 نفر شرائط عمامه گذاری را دارند ولی جناب استاد ـ رحمه الله ـ به همه آنها اجازه نمیدادند، بلکه از میان آنها تعدادی را گزینش میکردند و مابقی را به سالهای بعد(چنانچه شرائط را دارا باشند) موکول میکردند و به بعضی با توجه به نیم قرن تجربه خود در زمینه آموزش و پرورش طلاب علوم دینی اجازه نمیدادند(حضرت رسول اکرم ـ صل الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: إتَّقُوا فَراسَهَ المؤمنِ فَإنّه یَنظُرُ بِنورِ الله : از زیرکی و زرنگی مومن بترسید زیرا که او به وسیله نور خداوند میبیند ( اصول کافی ج1 ص317)) زیرا عقیده ایشان این بود که یک روحانی، باید برای خدمت به اسلام و اهل بیت پیامبر فعال باشد، یعنی بتواند با تألیف، وعظ، تدریس،منبر و اموری از این قبیل خدمت کند نه اینکه چند سال درس بخواند و شهریه بگیرد و سرانجام در جایی یا ادارهای فقط امام جماعت شود و حتی بعد از امامت جماعت سخنرانی هم نکند و مردم دست خالی از نزد او خارج شوند، لذا استاد اگر متوجه میشدند که این گونه افراد وجود دارند و از عهده تبلیغ اسلام برنمیآیند و یا اینکه مبلغ خوبی هستند ولی تقوای لازم را ندارند و یا اینکه عرفیات طلبگی و روحانیت را رعایت نمیکنند به آنها اجازه عمامه گذاری نمیدادند.
11 – توسعه مدرسه و احداث حجره برای طلاب
حضرت استاد میفرمودند: در ابتدای امر که به این مسجد آمدیم و مدرسه را بوجود آوردیم در مضیقه مالی قرار داشتیم و قادر به پرداخت شهریه به طلاب نبودیم و حتی حوزه علمیه در آن وقت فاقد حجره بود و طلاب در شبستان مسجد میخوابیدند و من خیلی دوست داشتم به طلاب کمک کنم ولی خودم هم در فشار بودم و ماهی یکصد تومان به دلیل استیجاری بودن منزل اجاره میدادم و این مبلغ را با سختی فراوان پرداخت میکردم، البته خانههای اطراف مسجد، وقف خود مسجد بود و با وجود اینکه بسیار قدیمی و کلنگی بودند ولی به دلیل ضعف مالی قادر نبودیم آنها را تخریب و مجدداً بنا کنیم تا اینکه پس از مدتی افراد خیّری مثل مرحوم آقای سعیدیان و مرحوم حاج محمد کاظم جعفری و دیگران در تخریب خانههای قدیمی و ساختن حجرات برای طلاب کمک کردند(خداوند همه آنها را رحمت کند).
استاد جهت توسعه مدرسه و احداث حجره برای طلاب خیلی نگران بودند و علاقه داشتند در این زمینه تسریع شود، که خود استاد در این زمینه میفرمایند: «خوش ترین اوقات عمر من آن شبی بود که صبح آن روز قرار بود با معمار( و مهندسین مربوطه) جهت بنا و وسعت دادن حجره ها و ساختن بالکن برای طلاب به مسجد و حوزه برویم.»
اگرچه آن زمان یک حجره هم نبود ولی در حال حاضر 31 حجره و 7 مَدرَس بزرگ و 3 اتاق به عنوان دفتر، کتابخانه و سالن مطالعه بزرگی ساخته شده است و این کار با خرید خانههای اطراف که مساحت کل آنها 800 متر و شامل 6 منزل به مبلغ 500/000/000 ریال بود انجام پذیرفت.
12 – آیتالله حاج شیخ احمد مجتهدی به روایت اسناد ساواك
مجموعه فعالیتهای آیتالله مجتهدی در طی سالیان طولانی اگر چه بیشتر رنگ و بوی فرهنگی ـآموزشی داشت تاصبغه ی سیاسی، ولی این امر باعث نشد تا ساواك اقدامات وی را نادیده پندارد. اولین سند در پرونده انفرادی وی مربوط به سفری است كه به صورت غیر مجاز به عراق داشت. ساواك تهران طی گزارشی در تاریخ 1/12/45 به اداره كل سوم ساواك كه عهدهدار به اصطلاح امنیت داخلی كشور بود مینویسد:
«یكی از طلاب مدرسه و مسجد حمام قبله واقع در پشت بوذرجمهری نو اظهار داشته است آقای شیخ احمد مجتهدی امام جماعت مسجد حمام قبله چهار هفته قبل از راه آبادان با پرداخت چهارصد تومان به طور غیر مجاز به عراق مسافرت نموده است…» (آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 1/12/45، شماره 26772 / 20 ه 3)
این همان سفری است كه طی آن آیتالله مجتهدی به اتفاق شهید غلامحسین حقانی از شهدای فاجعه انفجار بمب در دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی به عراق میروند. شهید حقانی در پاسخ به بازجویی كمیته مشترك ضد خرابكاری ماجرای این مسافرت را چنین تشریح میكند:
« … در حدود 8 یا 9 سال قبل پیش از محرم دو نفر از آقایان تهران به نام آقای حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی امام جماعت مسجد ملاجعفر واقع در خیابان ری بازارچه نائبالسلطنه و حاج میرزا علی آقا سعیدیان از قم آمدند منزل آقای سجادی تهرانی و گفتند ما عازم عراق هستیم و من هم خیلی شوق داشتم و كارهای خود را انجام دادم و رفتم ایستگاه راهآهن و همراه آقایان به آبادان رفتیم. البته در اوایل طلبگی كه در تهران بودم نزد آقای مجتهدی درس میخواندم و در همان مسجد ایشان هم معمم شدم و با یكدیگر كاملاً مربوط بودیم. در آبادان در مدرسه علمیه وارد شدیم و بالاخره توسط آقای قائمی امام جماعت آبادان شخصی به نام شیخ رجب قاچاقبر پیدا شد و نفری چهارصد تومان از هر كدام گرفت و با زحمت فراوان بعد از چند شبانهروز وارد نجف اشرف شدیم…» (شهید غلامحسین حقانی به روایت اسناد ساواك، مركز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، پائیز 1384، ص 250.)
آیتالله مجتهدی به همراه دوستانش موفق به دیدار امام خمینی (رحمه الله علیه) در این سفر گردید. بازجوی ساواك نیز طی مراحل مخلتف بازجویی از شهید حقانی به دنبال كشف همین مطلب است كه آیا آنها به دیدار امام نیز رفتهاند و اگر رفتهاند چه موضوعاتی بین آنها رد و بدل شده است. شهید حقانی نیز با زیركی پس از بیان دیدارهای متعددشان با سایر علما و مراجع نجف، جریان ملاقات با امام (رحمه الله علیه) را چنین بیان میكند: «…. و نیز چند شب برای نماز جماعت حاجآقا روحالله خمینی به مدرسه آیتالله بروجردی رفتیم و دردرس ایشان نیز در یكی از مساجد بازار نجف رفتیم و همچنین یك شب در منزل ایشان كه شبها جلوس عمومی داشتند رفتیم كه چند مسئله فقهی و اصولی هم آقایان مجتهدی و سعیدیان و اینجانب نزد ایشان مطرح نمودیم و پاسخ شنیدیم…» (همان، ص 260.)
مهمترین و پرثمرترین فعالیت آیتالله مجتهدی تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانانی بود كه به صورت تمام وقت یا پارهوقت در حوزه علمیه ایشان حضور یافته و با فراگیری علوم اسلامی و تهذیب نفس غالباً افراد مفیدی شدند. بسیاری از آنان به فیض عظیم شهادت نائل شده و تعدادی نیز هم اكنون با تصدی پستهای مختلف سیاسی ـ فرهنگی در حال خدمت بوده و غالب آنها نیز در گوشه و كنار ایران اسلامی و بعضاً در خارج از كشور به تبلیغ دین و معارف اسلامی اشتغال دارند.
از جمله معروفترین شاگردان ایشان میتوان به بزرگانی همچون شهید حجت الاسلام غلامحسین حقانی، شهید سیدمجتبی صالحی خوانساری، شهید دكتر مصطفی چمران، شهید دكتر محمدعلی فیاضبخش، شهید دكتر محمود قندی،سردار شهید محمد بروجردی و شهید مهندس محمدجواد تندگویان اشاره نمود. (آدابالطلاب، همان، صص 124 ـ 114.)
مسلماً این بخش از اقدامات و كوششهای آیتالله مجتهدی نیز از چشمان مأموران امنیتی رژیم شاه مخفی نماند. ساواك تهران درتاریخ 17/10/46 طی گزارشی به اداره كل سوم چنین اعلام نمود:
« … در اثر تبلیغ نامبرده عدهای از جوانان به لباس روحانیت درآمدهاند و در تاریخ 13/10/46 اظهار داشت تصمیم دارد مجلسی برگزار و چند نفر از طلاب را عمامه بگذارد و اظهار نمود در این موقع كه دولت میخواهد آهسته آهسته عمامه را بردارد من مشغول هستم یك عده جوان تازه نفس را آماده نموده و به سرشان عمامه بگذارم تا ببینم من غالب میشوم یا دانشگاه ضد روحانیت.
نظریه منبع:
1ـ عمل شیخ مزبور از جهت تعلیم دادن جوانان به درس دینی اشكالی ندارد اشكال كار از این جهت است كه نامبرده فوق العاده در جوانان نفوذ دارد. چنانچه بخواهد جوانان را علیه دولت تحریك نماید جلوگیری از آن خیلی مشكل است.
2ـ تبلیغات سوئی كه شخص مزبور از جهت دشمنی با دولت در مغز جوانان وارد مینماید بسیار مضر است.
3ـ نامبرده جوانانی را ضد دولت و ضد برنامه دولت تربیت مینماید مثلاً اقوام چند نفر از این جوانان از نظر مادی و معنوی بسیار قوی هستند ولی این جوانان با وضع بسیار بدی در حیاط مسجد زندگی نموده و در اثر تبلیغات شیخ مزبور فعالیت در این جامعه را حرام و كمك به دولت و اجرا كردن برنامههای دولت را برخلاف دین خود میدانند.» (آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 17/10/46، شماره 31006 / 20 ه 3.)
در پاسخ به این گزارش ناصر مقدم مدیر كل اداره كل سوم ساواك طی نامهای به ساواك تهران دستور میدهد:
« … ضمن نفوذ در جلسات متشكله این مسجد با استفاده از منابع مربوطه اعمال و رفتار و تماسهای این شخص را تحت نظر قرارداده و به محض مشاهده فعالیت مضره و مشكوكی از او مراتب را با تعیین مشخصات كامل و ارسال یك قطعه عكس وی اعلام دارند. (آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 22/11/46، شماره 77579 / 316.)
گزارشهای بعدی ساواك تهران حاكی از تشدید فعالیتهای آیتالله مجتهدی است. ساواك مزبور در گزارش مورخ 25/4/47 خود به مركز این گونه اعلام داشته:
« نامبرده بالا كه یكی از روحانیون مخالف بوده و عدهای طلاب را مطابق عقیده و روش خود پرورش و تعلیم میدهد اخیراً تعداد شاگردان خویش را افزایش داده است. این محصلین جدید دانشآموزان دبیرستانی و دبستانی میباشند كه مشارالیه اولیاء آنها را تبلیغ نموده مبنی بر اینكه در مدارس دولتی علاوه بر اینكه به امور دینی توجه نمیشود بین فرزندان مسلمانان تبلیغات ضددینی مینمایند بنابراین اولیاء دانشآموزان وظیفه دارند كه از فرزندانشان نسبت به امور دینی مراقبت بیشتری بنمایند. در نتیجه عدهای از اولیاء دانشآموزان فرزندان خود را مجبوركردهاند كه با استفاده از تعطیلات تابستان در جلسات مجتهدی حاضر شوند. (آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 25/4/47، شماره14886 / 20 ه 3.)
بدنبال این گزارش، ساواك مركز در تاریخ 10/5/47 با ارسال نامهای برای ساواك تهران ضمن تأكید مجدد بر مراقبت كامل از جلسات ایشان و تسریع در ارسال یك نسخه بیوگرافی ملصق به عكس ایشان اطلاعات تكمیلی ذیل را خواستار شد:
«… هدف و انگیزه مجتهدی از تشكیل این قبیل جلسات روشن و هرگونه سوابقی دال بر مخالفت وی موجود است اعلام دارند.» (آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 10/5/47، شماره31937 / 316.)
آیتالله مجتهدی از جمله علمایی بود كه از امام خمینی(رحمه الله علیه) اجازه نامه اخذ وجوهات شرعیه داشت. (صحیفه امام خمینی (س)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) چاپ اول، پائیز 1379، ج اول، ص 464)
علاوه بر این حضرت امام (رحمه الله علیه) در نامهای كه در تاریخ 17/11/53 برای حجتالاسلام سیداحمد خمینی (رحمه الله علیه) ارسال داشته، پس از ذكر مقدمهای نام ایشان را دركنار علمای دیگر نظیر آیات عظام عبدالكریم حقشناس، مجتبی تهرانی، مرتضی تهرانی، سیدمحمدحسین لنگرودی، سیدمحمدعلی لواسانی و …به عنوان علمایی كه در تهران هستند و عهدهدار گرفتن وجوهات شرعیه و ارسال آن به نجف هستند، ذكر میكند. (سیر مبارزات امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواك، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ج هفتم، ص 365)
شناسایی این افراد یعنی كسانی كه واسطه ارسال وجوهات شرعیه برای امام خمینی (رحمه الله علیه) بودند یكی از مأموریتهای اصلی دستگاه امنیتی رژیم شاه بود. یكی از گزارشهای ساواك تهران در تاریخ 16/6/1355 به خوبی بیانگر این موضوع است :
« … رضا شریفی حدود ساعت 20:00 روز 5/6/35 در منزل حبیبالله كبیری در جلسه هیئت مكتب قرآن ضمن یك مذاكره خصوصی به دوستش اظهار داشته اخیراً مبلغ دو هزار ریال بابت خمس و مبلغی هم بابت سهم امام داشتم كه آن را نزد شیخ احمد مجتهدی، پیشنماز مسجد و مدرسه حاج ملاجعفر واقع در خیابان ری مقابل خیابان ادیبالممالك، بازارچه نائب السلطنه، مقابل حمام قبله، كوچه امینی، بردم. ابتدا مجتهدی از من سؤال كرد مقلد كدام یك از مراجع هستی؟ به او گفتم مقلد آیتالله خمینی، سپس گویا مدت یك هفته روی من تحقیق كرد و پس از یك هفته وجوهات مزبور را از من گرفت و بعداً یك برگ رسید آیتالله خمینی را كه ممهور به مهر و امضاء او بود به من تحویل داد. شریفی اضافه نمود، شیخ احمد مجتهدی گهگاه در هنگام تدریس در مسجد حاج ملاجعفر یادی از خمینی نموده(آرشیو اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سند مورخ 16/6/55، شماره 23219 / 20 ه 12)
13 – اساتید و مدرسین حوزه علمیه حضرت آیت الله مجتهدی
1 – حضرت آیت الله مرحوم حاج شیخ محمد حسن رئوفی
2 – حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی
3 – حضرت آیت الله سید محمد تقوی نقوی ، مفسر قرآن و شارح نهج البلاغه
4 – حضرت آیت الله حاج سید محمد حسین میرسجادی (از نوادگان مرجع عالم تشیع و نائب برحق امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ حضرت آیت الله العظمی مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی)
5 – حضرت آیت الله مرحوم حاج شیخ محمد پاکتچی
6 – حضرت آیت الله شیخ محسن کازرونی امام جمعه کرج
7 – حجه الاسلام و المسلمین دکتر ابوالحسن شریف طبرستانی
8 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن حبیبی
9 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی جاودان
10 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ رضا رضوانی زاده
11- حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابو القاسم مهاجری
12 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد کریمی
13 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ قربانعلی حبیب اللهی
14 – حجه الاسلام و المسلمین محمد علی شاه آبادی
15 – حجه الاسلام و المسلمین سید ابو الحسن دزفولی
16 – حجه الاسلام و المسلمین سید محمد باقر علوی حسینی
17 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن عطری نژاد
18 – حجه الاسلام و المسلمین ضرابی
و …
14 – شاگردان
1 – حضرت آیتالله خرازی، 2- حضرت آیتالله استادی(امام جمعه قم)، 3 – آیت الله شیخ محسن کازرونی (امام جمعه کرج)، 4 – حجتالاسلام و المسلمین ناصری (امام جمعه شهرکرد) 5 – حجه الاسلام و المسلمین ناطق نوری 6 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ رضا رضوانی زاده 7 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد کریمی 8 – حجه الاسلام و المسلمین سید ابو الحسن دزفولی 9 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن حبیبی 10 – حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی جاودان 11 – حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای ارفع 12 – حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای ادیبی 13 – فرزندان رهبر معظم انقلاب و ….
15 – تألیفات
حضرت آیتالله مجتهدی با وجود مشغله فراوان از قبیل تدریس، منبر، نظارت بر طلاب و اداره امور حوزه علمیه هیچگاه از امر تألیف غافل نشد. رساله محرم و نامحرم، رساله گناهان کبیره،ر ساله احکام الغیبه و کتاب ارث از جمله تألیفات ایشان است که به زیور طبع آراسته شده است.
کتاب احادیث اهل بیت (علیه السلام) و کتاب زندگینامه مرحوم حاج شیخ محمدحسین زاهد نیز توسط ایشان تألیف شده که هنوز چاپ نشده است.
همچنین کتاب آداب الطلاب تالیف حجت الاسلام و المسلمین شاکر برخوردار فرید حاوی زندگی نامه و سخنان ایشان میباشد.
16 – وفات
انا لله و انا الیه راجعون
سرانجام این عالم ربانی به علت عفونت ریه در سن 85 سالگی درتاریخ ۲۳/دی ماه/۱۳۸۶ برابر با چهارم محرمالرحرام ۱۴۲۹ قمری در بیمارستان بازرگانان تهران دار فانی را وداع گفت . پیکر مطهر این روحانی وارسته پس از تشییعی باشکوه از مدرسه عالی شهید مطهری تا حوزه علمیه ایشان و اقامه نماز توسط آیتالله محمدرضا مهدوی کنی در حوزه علمیه مجتهدی به خاک سپرده شد.
از خداوند متعال می خواهیم روح بلند و پاک حضرت آیت الله مجتهدی را با اباعبدالله الحسین (علیه السلام) محشور نمایند.
17 – وصیت نامه
اینجانب احمد شهرت مجتهدی تهرانی فرزند باقر تاریخ تولد ۱۳۰۲ خورشیدی پس از اقرار به یگانگی خداوند و اعتقاد به ارسال ۱۲۴ هزار پیغمبر علیهم السلام كه ۳۱۳ نفر آنها مرسل و پنج نفر ایشان اولوالعزم هستند و اقرار به خاتم النبیین و المرسلین بودن وجود مقدس پیغمبر اسلام (ص) كه بعد از آن حضرت پیغمبری نخواهد آمد و اقرار به كتب آسمانی خاصه قرآن مجید كه از دستبرد و تحریف مصون و محفوظ مانده و اقرار به امامت دوازده امام (علیه السلام) كه اول ایشان حضرت علی بنابی طالب (علیه السلام) و آخر ایشان حضرت مهدی صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی الفرج الشریف ) كه زنده و غایب می باشند و انشاءالله به امر الهی ظهور خواهند فرمود.
و اقرار به مرگ، سوال در قبر، قیامت، حساب نامه عمل ،صراط، میزان، بهشت، جهنم و خلاصه اقرار به آنچه كه مرحوم شیخ صدوق رحمه الله در كتاب اعتقادات نوشتهاند، دارم، در حالت صحت جسم و سلامت اعضا و از روی عقل و كمال رغبت و اختیار بدون كوچكترین جبر و اكراهی وصیت مینمایم مطالب نوشته شده در این وصیتنامه پس از فوت من به آن عمل شود و هر كس تغییر دهد از رحمت خداوند دور باشد.
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محسن حبیبی دامت توفیفاته، وصی حقیر هستند در اداره حوزه علمیه تهران و مسجد مرحوم حاج ملامحمد جعفر، هفته اول فوت مخصوصا شب و روز نماز مسجد و اداره كلاس عمومی، به كمك آقای نصیری و مدرسین توسط ایشان اداره شود و بعد از یك هفته هر كه را صلاح می دانند برای نماز صبح، نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء تعیین فرمایند و شهریه مدرسه توسط آقای خودكار اداره شود و رسیدها كه نزد حقیر است اعلان كنند كه صاحبش مراجعه كنند و بگیرند انشاءالله خداوند و حضرت مهدی (علیه السلام) نمیگذارند مدرسه برای شهریه لنگ شود.
از طلاب مدرسه حلالیت می طلبم، آقایان مدرسین انشاءالله با جدیت تمام به درسها مشغول باشند و مقبره حقیر در خود مدرسه است. انشاءالله شب های سینه زنی چند نفر كنار قبر حقیر روضه بخوانند و طلب مغفرت نمایند.
ضمنا كتاب های حقیر توسط جناب آقای حبیبی به طلاب داده شود كه استفاده نمایند؛ احتیاطاً به طلبههای عام بابت سهم امام (علیه السلام) حساب شود و به طلبههای سید بابت سهم سادات قبول فرمایید.
والسلام علیكم و رحمه الله بركاته
احمد مجتهدی تهرانی
منبع : راسخون
بازدیدها: 260