«بسم الله الرحمن الرحیم»
حُسن عاقبت خود را از این بزرگوران بخواهید
مقدمهً عرض کنم، شما عزیزان مهمان حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) هستید؛ حضرت فاطمه ی معصومه(سلام الله علیها) جزء نادر امام زادگانی است که حضرات معصومین (علیهم السلام) در تکریم و در تعظیم این بزرگوار فرمایشاتی دارند، ما کم داریم در بین امام زادگان حالا مثل حضرت زینب(سلام الله علیها)، مثل حضرت قمربنی هاشم(علیه السلام)، مثل علی اکبر(علیه السلام) که این روزها هم ولادت آن بزرگوار است؛ مثل حضرت عبدالعظیم حسنی و یکی هم، همین بانوی عزیز و بزرگواری است که میزبان شما عزیزان است. روایات متعددی در شان و منزلت این عزیز است؛ دومین دختری است در این عالم که یک حجت خدا به یک امام معصوم فرموده است «فداها ابوها»؛ اول حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) است که پدر بزرگوارشان وقتی یک سوالی در مسجد مطرح شد که بهترین درجه و مقام و زینت برای یک زن چیست، امیرالمومنین(علیه السلام) آمدند محضر حضرت زهرا(سلام الله علیها) سوال را مطرح کردند، جواب ایشان را وقتی بردند به محضر پیامبر(سلام الله علیها)، حضرت فرمودند: «فداها ابوها»؛ و نسبت به این بانوی بزرگوار هم همینطور بود؛ عده ای آمده بودند در بغداد برای زیارت موسی بن جعفر سوالاتی داشتند، امام بیرون از شهر بود، سوالاتشان را گفتند مطرح کنید دختر امام جواب می دهد، وقتی سوالات را بردند محضر حضرت معصومه به ایشان جواب داد، جوابشان را گرفتند، حرکت کردند بیرون شهر رسیدند به حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) وقتی باز سوالشان را مطرح کردند جواب ها را هم حضرت دیدند، فرمودند: «فداها ابوها». این زیارتنامه ای که شما مانوس می شوید با اینکه از نظر لفظ کم است و کوتاه است، اما می دانید این زیارتنامه نثر و فرمایش امام رضا (علیه السلام) است. یک شخصی است به نام سعد، این حدیث را مرحوم محدث قمی در سفینه البحار نقل می کند، این آقای قمی می گوید من رفتم در مرو به محضر امام رضا(علیه السلام) رسیدم، بعد از رحلت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، می گوید وقتی خدمت امام رسیدم و امام متوجه شدند که من از قم آمدم، فرمودند که « یا سَعْدُعِنْدَکُمْ لَنا قَبْرٌ » برای ما اهل بیت پیش شما قمی ها یک قبری است، می گوید گفتم که « قُلْتُ: نَعَم جُعْلِتُ فِداکَ قَبْرُ فاطِمَهَ بِنْتِ مُوسى » گفتم بله آقا، فدای شما بشوم، این قبر، قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر است؛ امام رضا(علیه السلام) اول فضیلت زیارت این بانو را فرمودند، فرمودند: « مَنْ زارَها عارِفا بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّه» کسی که این بانو را زیارت کند درحالی که نسبت به شئونات و مقامات این عزیز معرفت داشته باشد، بهشت بهای این زیارت است و بعد هم آداب این زیارت را به این زیارتنامه را فرمودند، فرمودند: وقتی به زیارت این قبر می روی از طرف بالای سر وارد بشو و رو به قبله بایست، سی و چهار بار الله اکبر بگو، سی و سه بار سبحان الله بگو و سی و سه بار الحمد الله، «ثم قُلِ السَّلَامُ عَلَى آدَمَ صَفْوَهِ اللَّهِ تا آخر زیارت نامه. زیارت این بانوی بزرگوار یک توفیقی است که به حمدالله برای شما عزیزان حاصل شده است، یک اشاره ای هم به زیارتنامه بکنم، آن فرازهای آخرش را انصافا محتوای زیارتنامه خودش بیانگر این است که این کلام امام معصوم است، در فراز های آخر این زیارتنامه این طور عرض می کنم « یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِنا فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ» عرض کنید ای فاطمه ی معصومه من معتقد هستم که تو از شفیعان روز قیامت هستی، شافعان روز قیامت هستی، برای من هم شفاعت کن که بهشت بروم، و بعد می گویید «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَهِ فَلَا تَسْلُبَ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» خدایا من در کنار قبر کریمه ی اهل بیت فاطمه معصومه از تو می خواهم حسن عاقبت، امور من، عمر من، علم من، دین من، اخلاق من عاقبتش ختم به خیر شود. « اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَهِ» امیرالمومنین(علیه السلام) وقتی سعادت را معنا کردند، فرمودند سعادت است که انسان امور و اعمالش ختم به سعادت شود، و شقاوت و بد بختی و ورشکستگی این است که انسان آمورش ختم به شقاوت شود، لذا بهترین دعا را که حسن عاقبت است شما اینجا می خواهید و بعدش می گویید «فَلَا تَسْلُبَ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ».
ارتباط همیشگی با اهل بیت ( علیهم السلام) را حفظ کنید
دختران خوبم، گاهی دارایی های خودتان را لیست کنید تا به زندگیتان راضی باشید و تا نگاهتان به زندگی یک نگاه مثبت باشد. بسیاری از این آدم هایی که یک نگاه منفی دارند به زندگیشان، ناراحت هستند، مدام نق می زنند، مدام بد اخلاقی می کنند، صبح که بلند می شوند آن چنان بی نشاط، آن چنان بی حال! یکی از دلیل هایش این است که این ها توجهی به دارایی هایشان ندارند، دیگران را می بینند دارایی هایشان را می بینند، خودشان را می بینند نداری هایشان را می بینند، دارایی هایتان را گاهی لیست کنید، حیاتتان، جوانیتان، سلامتیتان، ولایت به اهل بیت(علیهم السلام)، محبت اهل بیت(علیهم السلام)، دینداری تان، عفت تان، پاک دامنی تان، بچه ی خوب، همسر خوب، امنیت خوب، این ها را جزء نعمت ها و دارایی هایی که خدا به شما داده است در نظر بگیرید تا نسبت به زندگی تان خوشحال باشید و راضی باشید و در این زیارتنامه هم از خدا می خواهید که خدایا این دارایی هایی را که به من دادی از من نگیر، نعوذ بالله دین من را، اخلاق من را، توفیق من را، ولایت من را، عفت من را، عبادت من را، بندگی من را، «فَلَا تَسْلُبَ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ» آن چه را که به من دادی از من سلب نکن. اگر این ارتباط را با حضرات معصومین داشته باشید که به حمدالله دارید و سعی کنید هر روز بیشتر بشود، این می شود یک حِرزی برای ما، می شود یک پناهی برای شما، که شما تا اندازه ای دین تان، اخلاق تان، عفت تان، ایمان تان تضمین می شود؛ من یک نمونه ای را هم عرض کنم: شما اسم فضه را زیاد شنیدید، فضه یک خانم سیاه پوست است، اسیر می شود او را می آورند به اسیری در مدینه، خدا بر او این منت را می گذارد که می شود کنیزه فاطمه (سلام الله علیها) و امیرالمومنین(علیه السلام)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام)؛ فضه ی گمنام، فضه ی بی نام و نشان اما وقتی می آید مرتبط می شود، متصل می شود و در پناه اهل بیت(علیهم السلام) قرار می گیرد، آن وقت می شود مستجاب الدعوه که وقتی دستش را بلند کرد در بیابان، گفت خدایا راضی می شوی کنیزه از فاطمه(سلام الله علیها) از تشنگی بمیرد؟! یک وقت دید یک ظرف آبی به او تقدیم؛ جبرئیل وقتی آیات سوره ی هل اتی را می آورد، همه ی مفسِّرین فرمودند، روایات فرمودند که این آیات در شان امیرالمومنین(علیه السلام)، حضرت زهرا(سلام الله علیها)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و فضه ی خادمه نازل شده است. انقدر در پناه اهل بیت (علیهم السلام) رشد کرد، چهل سال فقط با قرآن حرف زد، یک کلمه غیر از قرآن از دهان او بیرون نیامد، که آن آقا نقل می کند که من داشتم می رفتم مکه در بیایان ها دیدم یک پیر زنی تنها دارد در بیابان راه می رود( این دیگر اواخر عمر فضه است)، می گوید تعجب کردم، اصلا مردد شدم این از جن است، انس است، سوال کردم از او که تو از جن هستی یا انس؟! دیدم یک آیه قرآن خواند، گفت « وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ »، اول سلام کن بعد می فهمی، می گوید به او سلام کردم و همان سوالم را تکرار کردم و گفت « یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ » یعنی من از بنی آدم هستم، انسان هستم، جن نیستم، گفتم از کجا می آیی؟ گفت «یُنَادَوْنَ مِن مَّکَانٍ بَعِیدٍ» از راه دور دارم می آیم، گفتم کجا می روی؟ گفت « وَ لِلِّه عَلَی النَّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطَاعَ اِلَیِه سَبِیلًا» دارم حج می روم، گفت تندتر بیا که باهم برویم، گفت « لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها » من طاقتم همین است، گفتم بیا سوارشو بر مرکب من که باهم برویم، گفت: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا » من نامحرم هستم، توهم نامحرم هستی، کنار هم نمی توانیم بنشینیم، می گوید من پیاده شدم گفتم بیا سوار شو، سوار شد گفتن سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ »، گفتم غذا می خواهی؟ آب می خواهی؟ آیه ای را خواند، گفت انبیاء غذا می خوردند، آب می خوردند، من هم غذا می خواهم؛ غذا به او دادم، آب به او دادم؛ گفتم چند پسر داری؟ گفت محمدٌ رسول الله(صل الله علیه و آله وسلم) « وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ تا آخر آیه» یعنی یک پسر دارم اسم او اسم پیامبر است، رفتیم جلوتر گفت: « یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ » یک آیه دیگری هم خواند، یعنی یک پسر دارم اسم او موسی است، رفتیم جلوتر گفت « یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا » یک پسر هم دارم اسم او یحیی است، رفتیم جلوتر گفت: « یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ، تا آخر آیه» یعنی یک پسر هم دارم که اسم او داوود است، همین طور من سوال کردم، او آیه ی قرآن خواند، من سوال کردم او از قرآن جواب داد، رسیدیم به یک قافله ای دیدم چهار جوان رشید آمدند، تا چشم او به آن ها افتاد گفت: «ألْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا» یعنی این ها پسران من هستند؛ بعد این آیه را خواند که دختران موسی به موسی گفتند که« نَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا » یعنی به پسرهایش گفت که این مرد به من خدمت کرده است مزد او را بدهید، می گوید رفتند یکی دوتا کیسه پول آوردند به من دادند، دید کم است، گفت « وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ » این آیه را خواند، رفتند دو تا کیسه دیگر آوردند دادند به من، می گوید من همینطور مات و حیران مانده بودم گفتم این خانم چه کسی است؟ گفتند این فضه کنیزه فاطمه(سلام الله علیها) است. ارتباط با اهل بیت(علیهم السلام) اینطوری است؛ ان شاءالله این ارتباط هایتان را قوی تر کنید، محکم کنید.
به بهشت بدون فاطمه(سلام الله علیها) راضی نشوید
ما یک راه بسیار طولانی در پیش داریم که به شدت نیازمند این رفیقان راه هستیم. آن شخص آمد محضر پیامبر(صل الله علیه و آله) گفت یا رسول الله من خیلی شما را دوست دارم، به قدری شما را دوست دارم که گاهی می روم در خانه ام پیش زن و بچه ام، دل تنگ شما می شوم بلند می شوم میایم شما را نگاه می کنم آرام می شوم و میروم، گاهی می روم سرکارم دلتنگ شما می شوم، میام شما را نگاه می کنم آرام می شوم، بعد گفت یا رسول الله یک غصه ای در گلوی من گیر کرده است، بالاخره شما از دنیا می روید من هم می میرم، شما از دنیا رفتید در اعلی علیین در اعلی علیینفتینیا تم می شومفبهشت هستید، من را اگر بهشت هم ببرند، همین پایین های بهشت قرار می دهند، غصه ی من این است که من در بهشت بدون شما چه کنم! با فراق شما در بهشت من چه کنم! می گوید پیامبر(صل الله علیه و آله) سرش را انداخت پایین، او بلند شد و رفت، یک وقت جبرئیل آمد این آیه را آورد: «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِکَ رَفِیقًا» تا این آیه آمد، پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود بروید بگویید که بیاید، دویدن در کوچه او را پیدا کردن و آوردن، پیامبر(صل الله علیه و آله) به او فرمود تو در بهشت هم با من هستی. امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود: «مَنْ اَحَبَّنا کانَ مَعنا یَوْمَ القیامَهِ» کسی که ما را دوست داشته باشد روز قیامت هم با ما است. اباذر می گوید با سلمان محضر امیرالمومنین(علیه السلام) نشسته بودیم، امیرالمومنین(علیه السلام) به من گفتند اباذر می خواهی جایگاهت را ببینی در آن طرف؟ گفتم بله آقا، فرمود نگاه کن، نگاه کردم دیدم الله اکبر چه بهشتی؛ اباذر می گوید گفتم دیگر دلم نمی خواهد در این خاک ها بمانم دلم می خواهد بروم آنجا، بعد حضرت رو کردند به سلمان گفتند سلمان می خواهی آن جایگاهت را ببینی؟ گفت بله آقا، فرمود نگاه کن، وقتی نگاه کرد دید الله اکبر چه عظمتی، اما سلمان چه گفت؟ سلمان گفت من این بهشت را با همه ی زیبایی هایش، با همه ی حور و قلمانش با همه ی گل و ریحانش به یک لحظه بودن با علی بن ابی طالب(علیه السلام) نمی دهم، من بهشت بدون علی(علیه السلام) نمی خواهم. شما هم بهشت بدون فاطمه(سلام الله علیها) نخواهید.
در پایان عرایضم یک جمله ای را عرض کنم محضر شما، این آیه ای را که خواندم در سوره ی مبارکه ی حشر است که حضرت امام به فرزندانشان خیلی سفارش می کردند سوره ی حشر را بخوان، مخصوصا آن آیات آخر. قرآن می گوید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ » ای کسانی که ایمان آوردید سعی کنید باتقوا باشید. چطور باتقوا باشیم؟! می گوید: «وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» اول می گوید باید هر کسی خودش را مراقب باشد، مراقب خودش باشد، ناظر بر خودش باشد، شاهد بر خودش باشد، و بعد «مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» هر کسی حساب بکند ببیند که برای قیامت خودش چه کرده است؟! «انا اللهُ خَبِیرٌبِمَا تَعْمَلُون» خدا به هرچه که شما انجام دهید خبر دارد. این مراقبه و محاسبه ای که همه ی علمای اخلاق فرمودند از همین آیه گرفتند. مراقب را از « وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ» گرفتند، هر کسی باید مراقب خودش باشد. «مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» محاسبه را از این « مَا قَدَّمَتْ» گرفتند که چه چیزی برای فردایش فرستاد، چه کاری برای قیمت کرده است. خب یک معنای مراقبه همین است که انسان مواظب نفسش باشد، مراقبش باشد؛ اگر انسان بداند در اتاقی که می خواهد بخوابد یک مار خطرناک است، یا یک عقربی است، واقعا راحت می گیرد می خوابد؟! یا نه، همینطور مراقب است؟. این نفس را پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود مثل یک حیوان درنده است در وجود ما؛ انسان نباید از او غافل باشد، مرتب باید مراقب او باشد، ببیند چه می کند! به این می گویند مراقبه، این یک معنای مراقبه است. یک معنای مراقبه که یک توضیح کوتاهی بدهم و عرضم را تمام کنم، گفتند مراقب یعنی اینکه انسان بداند در این عالم یک مراقبانی دارد، یک کسانی است که او را می بینند، این هم خیلی مهم است. حالا شما که خانم های بزرگوار و متدین و عفیف هستید، نسبت به جوان تر ها عرض می کنم، دختران خوبم هیچ وقت در زندگیتان فکر نکنید تنها هستید، هر کجا هستید اگر فکر کردید که حالا در اتاق هستید در اتاق هم بسته است، پرده ها هم انداخته است، فکر کردید تنها هستید این بزرگترین اشتباه شما است، ما هیچ وقت تنها نیستیم، شب باشد، روز باشد، در بیابان باشیم، در اتاق در بسته باشیم، هر کجا که باشیم، قرآن می گوید: « وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ » خدا با شما است هر کجا که باشید. ما مراقبانی داریم، ما ناظرانی داریم:
«إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ»
- اولی آن ها خدا است، خدا الان این جلسه ی ما را می بیند، نگاه های ما را می بیند، حرکت چشم ما را می بیند، حرکت زبان ما را می بیند، از نیّات ما خبر دارد، از باطن ما خبر دارد، ظاهر ما را خبر دارد، این آیه قرآن را ببینید: «إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا» یعنی به درستی که مسلم بدانید که خدا مراقب شما است، مواظب شما است. «ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» آیا این انسان نمی داند که خدا او را می بیند؟ «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ»، این شکارچی ها وقتی می خواهند شکار کنند، یک چیزی درست می کنند، پشت آن مخفی بشوند، آن شکار بیچاره فکر می کند هیچ کسی اینجا نیست، می آید راحت در هدف او قرار می گیرد، آن کمین گاه شکارچی را می گویند “مرصاد”، «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ» یعنی خدا در کمین شما است، اگر شما خدا را نمی بینید به چشم ظاهر، خدا شما را می بیند. همین آخر آیه را ببینید «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» خدا خبر دارد از آنچه که شما انجام می دهید «قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ» هر کاری کنید خدا می بیند، این اولین مراقب است.
امام زمان ( عج الله ) ناظر بر اعمال ماست
- دومین مراقب پیامبر(صل الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) هستند؛ دختران خوبم وقتی در هر حالی هستید مخصوصا به زیارت اهل بیت(علیهم السلام) می روید واقعا همانطور که در اذن دخول امام رضا(علیه السلام) می خوانید: « اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامیَ وَ تَسْمَعُ کَلامِی وَ تَرُّدُ سَلامی» ای امام عزیز من شهادت می دهم که تو من را داری می بینی، حرف های من را می شنوی، من سلام به تو می دهم می گویم «السلام علیک یا امام الرئوف یا علی بن موسی الرضا» تو جواب من را می دهی، «إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً» قرآن می گوید پیامبر ما تو را فرستادیم که شاهد و گواه بر اعمال امت باشی. همان آیه ای که خواندم: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» هم خدا می بیند اعمال ما را و هم پیامبر، بعد مومنون هم ده یازده روایت می گوید که منظور از مومنون امام زمان(عج الله) است. امام زمان هر زمانی، الان امام عصر(ارواحنا فداه) ما را می بیند، نماز خواندن ما را می بیند، عبادت کردن ما را می بیند.
فرشتگان ناظر اعمال را بخاطر داشته باشید
۳- سومین گواه فرشتگان هستند؛ «إِنَّ عَلَیکمْ لَحافِظِینَ کراماً کاتِبِینَ یعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ» می گوید ما بر این انسان از فرشتگان نگهبانانی قرار دادیم، مواظب او هستند، هم بزرگوار هستند و هم نویسنده هستند، هر کاری شما کنید این فرشته ها می بیند. وقتی نماز می خوانید آن سلام آخر نماز را که می گویید «السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته»، این «کم» خطاب به چه کسی است؟! گفتند آن دو فرشته که با شما هستند را در نظر بگیرید به آن ها سلام بدهید؛ آیت الله عظمی بهجت می گوید اگر سحر بیدار شدید برای نماز شب ولی حال بلند شدن نداشتید، می بینی نمی توانی، حالش را نداری بلند شوی نماز شب بخوانی، ایشان می فرمایند که خدا یک فرشته ای را مامور کرده که بیاید تو را از خواب بیدار کند برای نماز شب؛ حداقل بلند شو بایست یا بنشین به این فرشته یک سلامی بده دوباره بخواب. ما اگر (امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود) در خانواده مان قرآن باشد، نماز باشد، دعا باشد، اخلاق باشد، حضرت فرمودند شیاطین از آن خانه می روند، فرشتگان می آیند و خدا برکتش را بر آن خانه نازل می کند ولی برعکس اگر نعوذ بالله در یک خانه ای بد اخلاقی بود، بد زبانی بود، زن به مرد، مرد به زن، بچه ها به پدر و مادر و…، نماز نبود، دعا نبود، قرآن نبود، حضرت فرمودند فرشتگان می روند شیاطین می آیند، خدا برکتش را از آن خانه بر می دارد، شما به حمد الله جزء دسته ی اول هستید که خانه شما محل نزول فرشتگان است، قرآن هم فرمود: «هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطینُ» می خواهید به شما بگویم شیاطین در کدام خانه های می روند؟، در کدام قلب ها می روند؟ وقتی یک دلی، یک قلبی اهل گناه بود، وقتی در یک خانه ای گناه بود، معصیت بود آن وقت شیاطین می آیند. در آن آیه ی شریفه هم فرمودند: « إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ» گفت کسانی می گویند پروردگارمان خدا است و بر این راه استقامت کنند فرشتگان بر آن ها نازل می شوند، فرشتگان به این ها بشارت می دهند نترسید، غمگین نباشید بهشت جای شما است، شما به حمدالله جز این دسته هستید؛ این فرشتگان را باور کنید در زندگیتان، بدانید که هیچ کجا تنها نیستید «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» می گوید این دو فرشته ای که با شما ملاقات می کنند، یکی طرف راست و یکی طرف چپ، یک کلمه از دهان شما بیرون نمی آید مگر این دو فرشته هستند که می نویسند، ثبت می کنند. این باورها است که ما را حفظ می کند، جوان های ما را حفظ می کند، بچه های ما را حفظ می کند، خانواده های ما را حفظ می کند. امروز شما شیاطین را می بینید، اینکه امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود در آن خانه ای که دعا نباشد، نماز نباشد، اخلاق نباشد، شیاطین وارد می شوند، خب یکی از مصادیق شیاطین همین شبکه های ماهواره ای است، این ها خدمه ی شیطان هستند دیگر، این ها عمله ی شیطان هستند، این ها اجیر شیطان هستند، این ها می آیند برای اینکه کانون خانواده ی ما را به هم بزند، برای اینکه والدین ستیزی کنند، یکی از برنامه هایشان این است که بچه ها را مقابل پدر و مادر نگه دارند که اگر پدر و مادر خواست تذکری بدهد، امر و نهی کند به او بگوید به تو چه ربطی دارد! دوم: رابطه ی محرم و نامحرمی را عادی بکنند، غیرت زدایی کنند، دیگر مرد خیلی نسبت به ناموسش غیرتی نداشته باشد، زن هم همینطور.
سوم: خیانت زن به مرد و مرد به زن؛ اصلا این را ترویج می کنند، راه می گذارند جلوی افراد، عادی می کنند، انسان هم یک موجود تنوع طلبی است که نفسی دارد که: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ» این تعقیبات را می گوید هر روز بعد از نمازتات بخوانید، خدایا من به تو پناه می برم از آن نفسی که هیچ وقت سیر نمی شود. اگر این زن تحت القاءات شیطان قرار بگیرد دیگر به شوهر خودش وفا نمی کند؛ شوهر هم همینطور. مقدسات را می شکنند، خدارا، وحی را، پیامبر را، همه ی این ها را، این حریم شکنی ها، ما باید باور کنیم در این خانه خدا است، فرشتگان هستند.
اعضا و جوارح ما شهادت خواهند داد
۴ـ و بالاخر یکی دیگر از شاهد ها همین اعضا و جوارح ما است «نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ» قرآن می گوید این دست انسان شهادت می دهد، همه را دیده؛ قرآن می گوید این پوست انسان برعلیه انسان شهادت می دهد اعمال انسان را می بینند ضبط می کند و در پیشگاه خدا شهادت می دهد. امیرالمومنین(علیه السلام) هم در نهج البلاغه فرمود«عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ عَلَیْکُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِکُمْ وَ عُیُوناً مِنْ جَوَارِحِکُمْ» مردم بدانید خدا یک نگهبانی از خودتان و یک چشم هایی از اعضا و جوارح تان بر شما قرار داده حواسشان به شما است.
در جای جای مسجد نماز بخوانید که زمین شهادت دهنده است
۵ ـ مورد بعدی زمین است. زمین هم اعمال ما را می بیند و ضبط می کند و شهادت می دهد، سوره ی زلزال «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى لَها » خدا به این زمین گفته است، اعمال را، این جلسه ی ما را، نمازی که شما می خوانید، فرمودند در مسجد یک جا نماز نخوان، بگذار هی جاهای متعدد مسجد برای تو شهادت بدهد و شاهد عمل تو باشد.
« أنَا یَوُمٌ جَدیدٌ »
۶ ـ شب و روز است، روایت می فرماید وقتی انسان وارد صبح می شود، روز با او حرف می زند، به او می گوید: «وَاعلَم» بدان « أنَا یَوُمٌ جَدیدٌ » من یک روز تازه هستم، دیروز نیستما، دیروز تمام شد، «وَإِن عَلَیکَ شَهیدًا» من بر تو شاهد هستم؛ هر کاری می کنی مراقب باش که در من کار بدی انجام ندهی؛ شب هم دقیقا همین مطلب را می گوید.
بازدیدها: 2