هجومی که به سرعت بسیار شکفت انگیزی موجب اشغال ایران، فرار بسیار مفتضحانه و تامل برانگیز ارتش به اصطلاح قدرتمند رضاخان شد.
اول تیر ماه ۱۳۲۰ ارتش آلمان هیتلری یورش وسیعی را به اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد و شکستهای پی درپی و سنگینی را بر این کشور تحمیل نمود. ارتش آلمان قصد داشت شهرهای مسکو، لنینگراد، کیف و… را تصرف کند و سپس به چاههای نفت قفقاز دست یابد. از سوی دیگر فرماندهی ارتش آفریقایی آلمان نیز به دروازههای مصر رسیده بود و هیتلر قصد داشت پس از تصرف منطقه خلیج فارس با شکست دادن انگلیس، چاههای نفت خلیج فارس و خاورمیانه را در اختیار بگیرد و بدین ترتیب انگلیس را به زانو درآورد. چرچیل نخست وزیر انگلیس در این اوضاع و احوال چارهای غیر از این ندید که با شوروی متحد شود تا بتواند از رسیدن هیتلر به اهدافش جلوگیری کند .در پی این امر، مذاکرات و رفت و آمدهای شتابزده ای صورت گرفت و سرانجام قرار شد هر چه سریعتر به شوروی مهمات و اسلحه ارسال شود تا این کشور بتواند در برابر آلمان هیتلری مقاومت کند. انگلیس و شوروی بعد از بررسیهای مختلف، به این نتیجه رسیدند که ایران مطمئنترین و کوتاهترین راه برای ارسال اسلحه و مهمات به شوروی است و راه آهن سراسری آن به خوبی میتواند به اهداف متفقین کمک کند. بنابراین اشغال ایران بر خلاف اعلام بی طرفی در جنگ به طور جدی مورد توجه قرار گرفت.
ابتدا شوروی چندان تمایلی به این کار نداشت و نمیخواست جبهه دیگری برای خود بگشاید ولی انگلیس با توجه به شناختی که از عوامل مزدور خود رضاخان و همدستان اودر ایران داشت، به شوروی اطمینان داد که جنگ با ایران بیش از چند روز نخواهد بود و در مدت بسیار کوتاهی مقاومت ارتش ایران درهم خواهد شکست. پس از اطمینانی که شوروی حاصل کرد، در روز ۲۶ تیر ۱۳۲۰ موضوع حمله به ایران مورد توافق طرفین قرار گرفت و زمینه سازی برای این کار آغاز شد.رضاخان که توسط انگلیس و به منظور تامین منافع نامشروع آن کشور به قدرت رسیده بود، پس از بیست سال زورگویی و قلدر مآبی وحشیانه، به غلط احساس کرده بود با پشت سر نهادن دورهای از مزدوری می تواند به اصطلاح خودی نشان بدهد. به همین دلیل، جنبههایی از رفتار سیاسی او در جریان جنگ جهانی دوم تطابق کامل با خواص تنها حامی دیرین و کسی که او را به قدرت رسانده بود، نداشت. از طرف دیگر، اوضاع جدید جهانی ایجاب میکرد که انگلیس به همان راحتی که رضاخان را به قدرت رسانیده بود؛ با اوضاع جدید، جای او را با پسرش محمدرضا پهلوی عوض کند تا بهتر بتواند به اهدافش برسد، زیرا احساسات کاذب و خیالی رضاخان از یک سو و اقتضائات جدید سیاستهای استعماری انگلیس از سوی دیگر، همگی دست به دست هم دادند تا انگلیس از فرصتی که در جریان جنگ جهانی دوم پیش آمده بود، استفاده کند و به قول معروف با یک تیر دونشان بزند. یعنی با قربانی کردن مزدوران خود رضاخان، هم کمکی به جبهه جنگ خود در تحصیل پیروزی بر هیتلر کند و هم این که چهره خشنی را که دیگر استمرار حکومتش برای تامین منافع انگلیس برای جامعه ایران قابل تحمل نبود بردارد و جایش را به مزدور دیگری دهد؛
مزدور جدیدی که یقینا به ارتشی که رضاخان آن همه درباره قدرت و انضباط و کارایی آن تبلیغ کرده و هزینه هنگفتی در جهت قدرتمند کردن این ارتش کذایی صرف نموده بود در جریان حمله انگلیس و روسیه به ایران کمترین مقاومتی از خود نشان نداد.بالاتر این که ارتش رضاخان در برابر این حمله، نه تنها هیچ مقاومتی نکرد بلکه با فرار بسیار مفتضحانه افسران، فرماندهان و سربازان، از نظر جنگ روانی کمک بسیار بالایی به انگلیس و متحدش روسیه کردند.افراد ارتش کذایی و پرادعای رضاخان، لباس زنان را پوشیدند و از پادگان ها مثل گوسفندی که از گرگ رمیده باشد، فرار کردند، به طور طبیعی روحیه خود را باختند و قدرت نظامی انگلیس و هم پیمانش را بسیار بیشتر از آنچه بود، تصور کردند در نتیجه اگر هم افرادی میخواستند فارغ از فضای سیاسی آن روز، به دفاع از میهن جامعه خود در برابر متجاوزان بایستند، با مشاهده فرار ننگین ارتش به اصطلاح قدرتمند رضاخان به ضعف و شکست روحی مبتلا شدند. درباره فرار مفتضحانه و تأمل برانگیز ارتش رضاخان که لکه ننگین در تاریخ نظامی ایران محسوب میشود، بحثها و سخنان فراوانی وجود دارد که برخی که خود شاهد آن بوده اند، بدان اشاره کردهاند. گزیدهای از سخنان امام خمینی(ره) درباره این واقعه چنین است:این را من یادم است، شماها شاید هیچ کدام یادتان نباشد که وقتی که جنگ عمومی شروع و متفقین ایران را خواستند قبضه کنند، برای اینکه پلی باشد بین آنها و جاهای دیگری که دعوا داشتند، سه تا لشکر از سه جنبه به ایران حمله کردند، مال انگلستان و مال آمریکا بود و مال شوروی و حرف هایی که رضا شاه میگفت مثل همین حرفهایی است که این میزند که: (قدرت ما دیگر به آنجا رسیده که، کسی نمیتواند تعدی کند، به آنجا رسیده است و کذا) یک دفعه معلوم شد که یک ادعایی بوده است که تویش خالی است و فقط این یک حرفی بوده.
در زمان رضاخان این قوای انتظامیه همه سرکوب میکردند ملت را، آن روزی که قوای خارجی متفقین هجوم آوردند به ایران همین قوای انتظامیه سرانشان در تهران ، اینها هجوم آوردند، اینها از تهران فرار کردند، این را ما شاهد بودیم که چمدانهاشان را بستند و از تهران فرار کردند… من تاریخی برای شما بگویم که گمان ندارم هیچ یک از شما در آن وقت بوده باشید و آن مسائل را از نزدیک لمس کرده باشید. وقتی که ارتش انگلستان و شوروی (روسیهآن وقت) جنگ داشتند با آلمان و طرفداران او، قبلا به دستور آنها در ایران راه ها ساختند و خط آهن کشیدند برای اینکه تجهیزات آنها عبور کند از اینجا، و بعد در یک ساعتی، از ارتش روسیه و ارتش انگلستان هجوم کردند به ایران. به مجرد اینکه در سرحد (سرحدهای دور) اینها وارد شدند، وضع ارتش ایران به هم خورد. در سرحدات، ادعا اول شده بود که سه ساعت مقاومت کردند و بعد که رضا شاه پرسیده بود چرا (از قراری که نقل کردهاند) چرا این قدر کم مقاومت کردید که گفته بودند: اینکه گفتند: سه ساعت، یک دروغ بوده، ما همچون که آمدند، فرار کردیم، و آن وقت معروف شد که آن یکی که دو نمیشود اعلامیه ارتش ایران است.در ایران هجوم که یک اعلامیه داد و دوم نداشت این در سرحدات بود. در تهران، من آن روز تهران بودم و در یک میدانی که نزدیک به این خط آهن، ایستگاه خط آهن بود، آنجا بودم و دیدم که سربازها در تهران از سربازخانهها بیرون آمدهاند و دارند فرار میکنند، هیچ در تهران خبری نبود فقط در تهران از سربازها از سربازخانهها بیرون آمده بودند و یکیشان را، یکی دو نفرشان را من دیدم که دنبال یک شتری که یک شتری که یک باری به بارش بود میگردیدند که چیز ازش بیفتد بخورند، تقریبا تمام فرماندهان ارتش چمدان های خودشان را بستند و فرار کردند، از تهران فرار کردند . فرار کردند که بروند بیرون؛ شاید از ایران بروند بیرون و ارتش ما که آنقدر برایش صحبت میکردند که قدرتمند است، فقط این کار را میکرد و همین طور قوای نظامی و انتظامی دیگرش که مردم را سرکوب میکرد …
آنها با ما جنگ نداشتند، میخواستند بیایند عبور کنند از اینجا و اینجا را بگیرنداین قدر مقاومت کردند که اصل به حسب حرف اول و دروغ اول، سه ساعت و به حسب حرف دوم که شاید آن صادقانه بوده اینکه اصلا مقاومت در کار نبوده، آنها آمدند و ما هم رفتیم، فرار کردیم این وضع ارتش بود در آن وقت و وضعژاندارمری آن وقت (تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی، صفحه ۱۶۶ تا صفحه ۱۶۹)انتصاب پسر رضاخان، به سلطنت توسط انگلیس و فرار بی خطر رضاخان و پناه بردن او به نیروهای انگلیسی در جنوب ایران، از دیگر شواهد نمایشی بودن هجوم انگلیس و همپیمانش به ایران در شهریور سال ۱۳۲۰ است. موضوعی که خود نیازمند بحث مستقلی است و در این جا مجالی بیش از همین اشاره وجود ندارد.اگر بخواهیم برای نمایشی بودن تهاجم روز سوم شهریور انگلیس به ایران در زمان کنونی نظیر ذکر کنیم، به چگونگی ظهور و افول حکومت طالبان در افغانستان و حکومت صدام حسین در عراق و…. باید اشاره نماییم، زیرا چگونگی پدید آمدن و سقوط این رژیمها، شباهت فراوان به چگونگی پدید آمدن و سقوط فضاحت بار رضاخان دارد.طالبان و صدام نیز از آن جا که به دست استکبار غرب و برای اهداف مورد نظر پدید آمده بودند، پس از پایان دوره مصرف، بر خلاف ظاهر قدرتمند و سرمست آنها، به محض این که سردسته استکبار غرب در صدد بر آمد به تناسب اوضاع جدید و سیاستهای تازه، آنها را کنار بگذارد به راحتی و در یک مجموعه عملیات نمایشی، قدرت کاذب و خیالی صدام و طالبان به سهولت فرو ریخت و نظامیان آمریکایی با یک راهپیمایی نظامی توانستند به اهداف خود برسند و فصل دیگری از سلطه استکبار را در منطقه بگشایند.
اصولاً تمایز نیروهای سیاسی و نظامی اصیل با نیروهای سیاسی و نظامی مزدور در روز معرکه و سرنوشت مشخص می شود. نیرو های اصیل، جانبازی میکنند، حماسه میآفرینند و از خود میگذرند و به عزت و شرف و به دین و میهن میاندیشند و کوچکترین نشانه سستی و سازش با دشمن مهاجم را از خود بروز نمیدهند، ولی افراد و نیروهای غیر اصیل سیاسی و نظامی در نخستین مرحله رویارویی، خود را میبازند، فوراً دست تسلیم بالا میبرند، دشمن را بزرگ و غیرقابل شکست تبلیغ میکنند، راههای ننگین و ذلیلانه و عزت سوز و شرف سوز پیشنهاد مینمایند و… با عنایت به همین تمایز، هم اکنون نیز ما در عرصه داخلی و در عرصه جهان اسلام به راحتی میتوانیم نیروها و افراد اصیل را از افراد و نیروهای غیراصیلی که در هر بحران و در هر پیشامدی، هنرشان در طرح اعطای امتیاز به دشمن و عقب نشینی ذلیلانه در برابر اوست، بشناسیم.به هر حال روز ننگین سوم شهریور ۱۳۲۰ نشان داد که نخستین عکس العمل نیروهای نظامی و سیاسی غرب گرا در برابر تشر و هجمه بیگانگان، چیزی غیر از تسلیم و کرنش نیست و مجموعههای سیاسی و نظامی غرب گرا بر خلاف ادعاهای گیج کننده و گوش خراش در عرصه داخلی، در مواجهه با بیگانگان، به ویژه بیگانگانی که جامه استکباری به تن دارند، بسیار رام و آرام هستند و سرسختیهای آنها فقط در عرصه داخلی بروز دارد.
بازدیدها: 391