سیرۀ سیاسی امام جواد علیه السّلام | قسمت دوم
روش مبارزاتی امام جواد علیه السّلام (تاکتیک تقیه)
امام جواد علیه السّلام برای تحقق اهداف از تاکتیک و روش متناسب با شرایط سیاسی – اجتماعی جامعه و سطح فرهنگی و آگاهی شیعیان بهره گرفت که می توان از آن به عنوان تاکتیک مبارزۀ مخفی نام برد. «تقیه» اصطلاحی دینی به معنای ابراز داشتن عقیده یا انجام دادن کاری برخلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص است. در منابع اسلامی تقیه به نگاهداری خود از صدمۀ دیگران از راه ابراز موافقت با او در گفتار یا رفتار مخالف حق گفته می شود.
تقیه یا روش مخفیانه مبارزه در زمان خفقان و عدم توانایی مبارزه مسلحانه، یکی از شیوه های مبارزاتی ائمّه معصومین سلام الله علیهم اجمعین علیه دشمنان دین بوده است. این روش در صورتی که مصلحت مسلمین ایجاب می کرد، به منظور پرهیز از خشونت و خونریزی به کار گرفته می شد؛ زیرا در غیر این صورت نیرو و توان نظامی مسلمانان به هدر می رفت.
شکل نزدیک به این نوع مبارزه با عنوان «مبارزه منفی» به منظور پرهیز از خشونت در برخی مبارزات قرن گذشته دیده شده است. آنچه «مبارزه منفی» را از «مبارزه مخفی» متمایز می سازد، آن است که در مبارزه منفی نوعی نافرمانی مدنی به چشم می خورد. به این معنا که افراد با نافرمانی مدنی و سرپیچی از قوانینی که توسط حکومت وضع شده است به فعالیت سیاسی غیر خشونت بار دست می زنند.
نخستین مبارزی که این روش را در مبارزات خود به کار گرفت، مهاتما گاندی بود. او با مطالعه آثار تولستوی و تورو دریافت که یگانه راه مبارزه علیه زورگویی مقامات اروپایی به هندیان در آن سامان، استفاده از روش «مبارزه منفی» است. گاندی با پیروی از اصل «با شریر مقاومت نکن» که از اندرزهای عیسی مسیح علیه السّلام است به هم میهنان خود می گفت: در راه راستی مبارزه کنید و هرگز به اعمال زور نپردازید تا موفق شوید.
اساس مبارزه منفی را اتفاق و وحدت یک جامعه تشکیل می دهد. یعنی افراد جامعه از صمیم قلب با یکدیگر پیمان می بندند که با مخالفان خود قطع ارتباط کنند و در کارهای اجتماعی و شخصی با آنان همکاری نکنند. در بیشتر موارد این حرکت عمومی عرصه را بر مخالفان تنگ و آنان را وادار به تسلیم می کند. بنابراین، مبارزۀ منفی به معنای مبارزه مسالمت آمیز و مقاومت در برابر نیروهای خصم بدون خشونت است. این در حالی است که در «تقیه»، مبارزات شکل غیر مستقیم و یا مخفیانه به خود می گیرد. در حقیقت تقیه در شرایط خاص یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب می شود. این روش مبارزه در همه دنیا وجود دارد و معمولا مبارزان، برای واژگون کردن حکومت های خودکامه از روش «استتار» استفاده کرده و به شکل زیرزمینی فعالیت می کنند.
از آنجا که امام جوادالائمه علیه السّلام، با توجه به شرایط سیاسی – اجتماعی آن زمان، مبارزه نظامی و مسلحانه و به بیان دیگر «خروج» را نه در توان جامعه می دید و نه چنین روشی را به مصلحت می دانست، برای در امان ماندن از آسیب حکومت، مبادرت به فعالیت همراه با تقیه کرد و در این راستا از روش های زیر بهره گرفته است؛
1- آگاه سازی جامعه همراه با تقیه
مبارزۀ فرهنگی– عقیدتی برای تنویر افکار عمومی، یکی از روش های امام جواد علیه السّلام، در مبارزه علیه حکومت وقت بود. ایشان از هر فرصتی برای نقل احادیثی از اجداد طاهرین خویش برای دوستان و یارانش استفاده می کرد و در قالب احادیث و روایات حتی دعا و مناجات، به افشاگری سیاسی و اعتراض و انتقاد از شرایط سیاسی حاکم می پرداخت و به پیروان خود راه های مبارزه را می آموخت و وظیفه شان را در آن شرایط یادآور می شد.
به عنوان نمونه می توان به این مناجات اشاره کرد: «خداوندا ستم بر بندگان تو همه جا را فرا گرفته، به طوری که عدالت را کشته و ازبین برده، امنیت را از راه ها گرفته، حق را محو کرده و راستی را به صورت باطل جلوه گر ساخته، نیکوکاری را پنهان نموده و بدی ها را آشکار کرده، …فساد را نمودار ساخته و آن را رشد داده، لجاجت را تقویت کرده، ستم را گسترش داده و از حق خود درگذشته …خداوندا آن کسانی را که از ستمکاری بیزارند، عزیز گردان. بیخ و بن ستم پیشه گان را بر کن…».
از این گذشته در جلسات مناظره و پرسش و پاسخ، با استناد به آیات قرآن و احادیث، شیعیان را از روایات جعلی از جمله روایات مربوط به فضایل خلفا و تفاسیر غلط از آیات قرآن و در نتیجه اثبات تصدی ناحق منصب خلافت توسط حاکمان وقت آگاه می کرد. از آن جا که مناظره، آموزشی غیر مستقیم است و به دلیل شیوۀ خاص آن در اذهان ماندگار می شود، این شیوه یکی از ابزارهای کارآمد امامان معصوم علیهم السّلام و شیعیان برای دفاع از اصول و مبانی اسلام و ابهام زدایی از اذهان مسلمین بوده است.
در منابع مختلف تاریخی و دینی، مجادلات کلامی امام علی علیه السّلام با گروه هایی از انصار و مهاجران دربارۀ شورا و خلافت، مباحثات گستردۀ امام جعفر صادق علیه السّلام با دهریان و همچنین دانشمندان اهل کتاب، حضور فعال امام رضا علیه السّلام، امام جواد علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام در مجالس مناظره با دانشمندان فرقه های مختلف اسلامی و اندیشمندان ادیان گوناگون به شکل مبسوط درج شده است.
از آنجا که امام جواد علیه السّلام نخستین امامی بود که در خرد سالی به منصب امامت رسید، برخی از مناظرات، مباحثاث و گفتگوهای ایشان، بسیار جنجال برانگیز و جالب بوده است. یکی از مناظره های معروف ایشان با یحیی بن اکثم صورت گرفته است. این مناظره پس از آن انجام شد که «مأمون» پیشنهاد تزویج دختر خود «ام الفضل» را به امام جواد علیه السّلام داد و با اعتراض بنی عباس مواجه شد. هنگامی که مأمون از آنان پرسید: حرف شما چیست؟ گفتند: این کودک هنوز در دین خدا چیزی نمی داند و حلال را از حرام تشخیص نمی دهد… مأمون جلسه ای برای سنجش میزان علم و آگاهی امام جواد تشکیل داد و «یحیی بن اکثم» به دلیل شهرت علمی اش از طرف همه بزرگان و علما به عنوان طرف مناظره در نظر گرفته شد.
افزون بر این، امام علیه السّلام با کار فرهنگی و تربیت شاگردان در محافل خصوصی، افرادی را وارد عرصه مبارزه کرد که هریک به نوبه خود نقش مهمی در انتقال آموزه های اسلامی و روایات و احادیث آن حضرت به نسل بعد داشته اند. ایشان دو نقش برجسته در جریان حدیثی شیعه داشتند؛ نخست آن که فرهنگ مراجعه به عالمان و خبرگان دین را گسترش دادند. چون ارتباط ایشان با مردم کم بود، مردم را به خبرگانی که در زمان امام صادق علیه السّلام و باقر علیه السّلام رشد کرده بودند، راهنمایی می کردند و با این که داماد مأمون بودند، ارتباطاتشان کنترل می شد.
گفته می شود در حال حاضر حدود 220 حدیث منتسب به ایشان از 120 راوی به جا مانده که با توجه به شرایط سیاسی آن روز می توان حدس زد که بسیاری از مکتوبات امام در پاسخ به اصحاب، به دست ما نرسیده است. شیخ طوسی برای امام جواد علیه السّلام، 113 راوی بر شمرده است. از جمله این اصحاب و شاگردان می توان به عبدالعظیم حسنی، داود بن قاسم، علی بن مهزیار اشاره کرد. با مرگ مأمون، در سال 218 ه.ق فرصتی پیش آمد که امام بهتر بتواند با بیان حقایق اسلامی، مردم را آگاه کند و در راه بیداری مردم بکوشد.
به این ترتیب آن حضرت با برنامه های ارشادی، فرهنگی و تربیتی، مبارزه ای غیرمستقیم را با حاکمیت آغاز کرد و بی آن که حساسیت حکومت را برانگیزد، با برملا کردن این واقعیت که خلفا از قرآن و سنت به عنوان ابزاری برای ادامه حاکمیت خویش استفاده می کنند، به فعالیت برای اثبات نامشروع بودن خلافت آنان پرداخت.
2- اعزام نماینده به نقاط مختلف سرزمین اسلامی
امام جواد علیه السّلام با وجود محدودیت ها، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ می کرد. ایشان در سراسر قلمرو حکومت عباسی وکلائی داشتند که با فعالیت آن ها از پراکنده شدن نیروهای شیعه جلوگیری می شد. به دلیل دشواری ارتباط مستقیم امامان علیه السّلام با شیعیان و همچنین عدم دسترسی شیعیان به امامان علیهم السّلام به سبب حبس یا شهادت و نیز به منظور آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت، از زمان امام صادق علیه السّلام سازمان وکلا تأسیس شد و از همان زمان شروع به فعالیت کرد. صفوان بن یحیی و علی بن مهزیار اهوازی از جمله این وکلا بودند.
وکلا اموالی را از شیعیان دریافت و برای امام ارسال می کردند. امام جواد علیه السّلام علاوه بر وکلای ثابت و مقیم، گاه نمایندگانی ویژه به شهرها می فرستاد تا وجوه شرعی و نیز مبالغی را که نزد وکلای مقیم بود، جمع آوری کنند. امام در مناطقی چون اهواز، همدان، ری، سیستان، بغداد، واسط، سبط، بصره و نیز مناطق شیعه نشینی چون کوفه و قم دارای وکلایی کارآمد بود. شیعیان جز در سفر حج که خود به دیدار امام می شتافتند، از طریق وکلا ارتباط خود را با امام حفظ می کردند.
قم یکی از مراکز اصلی شیعه بود، و در دوران امامت امام جواد علیه السّلام ارتباط خود را با ایشان حفظ کرده بود. سازش مأمون با امام هشتم علیه السّلام، مقر حضرت رضا علیه السّلام در خراسان و شبکه وکلای آن حضرت و حضرت جواد علیه السّلام در نواحی و نقاط مختلف مملکت اسلامی، موجب شد که شیعیان بتوانند ابراز وجود کنند و ارتباطات سیاسی خود را مستقیماً در مقر حج در مدینه و مکه با خود امام جواد و یا با وکلای آن حضرت برقرار سازند. چنین ارتباطاتی خراسان و ری را به صورت دو مرکز بزرگ شیعی درآورد.
3- تشکیل جلسات سرّی
شرایط نامساعد سیاسی – اجتماعی دوران امام جواد علیه السّلام، آن حضرت را ناگزیر از تشکیل جلسات پنهانی با حضور افراد شناخته شده می ساخت. در واقع حرکت امام جواد علیه السّلام در چینش نیروهای فکری و سیاسی خود حرکتی کاملاً محرمانه بود. تعلیمات، اندیشه ها، تشکیلات و فعالیت های ایشان همه مخفیانه بود و کمتر کسی بدان اسرار آگاهی پیدا می کرد، مگر آن که اهل بود.
در این جلسات به اصحاب سرّ و یاران واقعی امام، دستورات و راه های مبارزه آموزش داده می شد. امام به شیعیان سفارش می کرد که خطاها و نقاط ضعف کار اصحاب و انقلابیون علوی را مشخص کنند و علت سستی و موفق نبودن حرکت های آن ها را روشن سازند تا اصحاب آن حضرت دوباره مرتکب آن خطا ها نشوند. به این ترتیب با موشکافی و بررسی منتقدانه حرکت های شیعی، نقاط ضعف و قوت آن ها مورد شناسایی قرار می گرفت. در جلسات مخفیانه امام و اصحاب ایشان، همچنین مسأله حمایت از مجاهدان و نهضت هایی که در برابر بی عدالتی و ستم مبارزه می کردند و نیز مواردی که با نظارت پنهانی و غیر مستقیم بر عملکرد دولت و مأموران حکومتی مشاهده شده بود، مطرح و بررسی می شد.
4- نفوذ در دستگاه حاکمه
امام جواد علیه السّلام باقبول دامادی مأمون به مبارزه علیه قدرت حاکم برخاست. در واقع با این ازدواج که از سر ناچاری و مصلحت انجام شد، به راهی برای رخنه در حکومت دست یافت. این درحالی بود که مأمون پس از شهادت امام رضا علیه السّلام برای تحت نظر گرفتن امام، دختر خود را به عقد وی در آورد تا بتواند ملاقات های ایشان با شیعیان را کنترل کند. امام به ویژه در بغداد که مرکز تجمع عالمان مکاتب و ادیان گوناگون بود، در مرکز توجه شیعیان برای پاسخ گویی به سؤالات آنان قرار داشت.
برخی از شیعیان امام اجازه یافته بودند وارد دستگاه خلافت شوند و برخی حتی به مقامات بالا رسیدند که از جمله می توان از محمد بن اسماعیل بن بزیع وزیر، و نیز از حاکم بست و سیستان و حاکم بحرین نام برد. با وجود توطئه های دستگاه خلافت علیه امام جواد علیه السّلام، آن حضرت از نفوذ اجتماعی و محبوبیت بالایی نزد شیعیان برخوردار بود. به حدی که دستگاه خلافت را به وحشت انداخته بود، زیرا می دیدند امام توانسته است آنچه را که از نظر حکومت برای او نقطه ضعف به شمار می رفت، نقطه قوت خود قرار دهد و حتی در میان رجال دولتی نفوذ کند.
تبعیت مأموران دولتی از امام علیه السّلام، چیزی نبود که برای خلیفه خوشایند باشد. نمونه هایی از نامه های آن حضرت بیانگر آن است که فرمایشات امام را بی چون و چرا پذیرا می شدند. به عنوان مثال می توان از نامه امام جواد علیه السّلام به والی سجستان در زمان معتصم اشاره کرد که در آن از والی خواسته شده بود از خراجی که یکی از شیعیان بدهکار بود، درگذرد و والی چنین کرده بود و تا زنده بود از او خراجی نگرفت.
5- مکاتبه با نمایندگان اعزامی
همان گونه که اشاره شد، امام از راه های گوناگون تحت نظارت و کنترل خلفای زمان خود قرار داشت. از این رو ساده ترین راه ارتباط ایشان با شیعیان و نمایندگانشان، مکاتبه و نامه نگاری بوده است. بسیاری از مطالب به دست آمده از ایشان در این نامه ها مندرج است. در این نامه ها افزون بر مسائل فقهی و شرعی مردم، موضوع های مختلفی در مورد عزل و نصب وکیلان و توثیق و مدح برخی از ایشان، و دستورهای لازم به وکیلان درباره چگونگی ایفای وظیفه وکالت، اعلام وصول وجوه شرعی، رفع حاجت شیعیان، نکوهش قاطع مدعیان دروغین وکالت یا وکیلان معزول و… مطرح شده است.
با توجه به این موارد می توان چنین استنباط کرد که با وجود دستگاه قدرتمند خلفای عباسی در زمان امام جواد علیه السّلام، ایشان به صورت دولتی درون دولت حاکم جامعه شیعیان روزگار خود را اداره و رهبری می کرده است.
کلام پایانی
در تاریخ اسلام و تشیع، هیچ نهضت و حرکتی را نمی توان یافت که در آن سیاست از دیانت جدا باشد. این امر به ویژه در حرکت ائمه علیهم السّلام به چشم می خورد. زندگی و مبارزات امام جواد علیه السّلام، نیز مؤید همین واقعیت است. آن حضرت، دوران امامت خویش را در زمان دو تن از خلفای عباسی (مأمون و معتصم)، سپری کرد؛ در حالی که تحت کنترل غیر مستقیم حکومت قرار داشت.
همزمانی بیشترین سال های امامت ایشان با خلافت مأمون خلیفه عباسی و قاتل پدر بزرگوارشان امام رضا علیه السّلام از یک سو و کمی سن آن حضرت در آغاز امامت و همچنین فعالیت مذاهب و فرقه های انحرافی، امام را برای رهبری شیعیان، ناگزیر به اتخاذ روشی همراه با «تقیه» و مبارزه مخفی ساخت. به همین دلیل امام مبادرت به ایجاد تشکلات سری و پنهانی کردند که فقط اصحاب سرّ به آن راه داشتند.
امام برای تحقق هدف راهبردی خود که همانا رهبری جامعه شیعیان و در امان نگه داشتن آنان از جور و ستم حکّام وقت بود، گذشته از تشکیلات پنهانی، از نهضت هایی که علیه خلفا فعالیت داشتند نیز حمایت می کرد و با اعزام نمایندگان و وکلای مقیم و موقت، برعملکرد مأموران حکومتی نظارتی غیر مستقیم داشت و گاه با ارسال نامه هایی این مأموران را تشویق به انجام اعمال خیر در راستای مصلحت شیعیان می کرد، ضمن آن که از طریق این نامه ها با شبکه وکلا و شیعیان در سراسر قلمرو اسلامی در ارتباط بود.
گذشته از فعالیت های مخفیانه، امام علیه السّلام با شرکت در مناظرات و جلسه های پرسش و پاسخ، به شکلی علنی در جهت تنویر افکار عمومی و روشن ساختن اذهان مردم و اهل اندیشه می کوشید. بنابر این می توان گفت امام روش «مبارزه مخفی» و «فعالیت فرهنگی همراه با تقیه» را به عنوان تاکتیک اصلی برای تحقق هدف راهبردی خود به عنوان امام شیعیان برگزید و با به کار گیری این روش موفق شد از گسستگی و فروپاشی جامعۀ تشیع در شرایط خاص آن دوران جلوگیری به عمل آورد و زمینه را برای پذیرش امامانی که پس از وی در سنین کودکی به امامت رسیدند، فراهم کند. روش امام جواد علیه السّلام در مبارزه با حاکمیت نامشروع خلفا، مؤید این واقعیت است که در هیچ شرایطی و به هیچ بهانه ای وظیفه مبارزه با ظلم و تلاش برای تحقق حکومت عدل الهی از مسلمانان ساقط نمی شود.
منبع: سایت حوزه
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 322