موج سوم بیداری اسلامی در پاسخ به «تحقیر شدگی» ملت های مسلمان در پی استبداد داخلی و استعمار خارجی شروع شد اما در کمتر از چند سال به دلیل سوء مدیریت و نفوذ کشورهای غربی دستاوردهای آن مصادره گشت. با این وجود روح بیداری در میان مردم به قوت خود باقی بوده و هست. زیرا مهمترین عامل این خیزش ها که همانا سلب کرامت و عزت انسانی بود همچنان استمرار دارد. این روزها نمونه برجسته این استمرار در حرکت مردم یمن مشاهده می شود. دیدبان در این یادداشت در پی آن است با بیان شاخص های انقلاب جدید در یمن، عوامل موثر در به ثمر نشاندن اهداف و مطالبات مردمی را بررسی نماید.
پیشینه انقلاب یمن
یمن؛ فقیرترین کشور عربی با جمعیت بین 25 تا 30 میلیون -که بالاترین رشد جمعیتی را در میان کشورهای عربی دارد- به صورت کاملا سنتی و البته ظالمانه اداره می شد. زیرا از 30 سال گذشته تا کنون شافعی ها و زیدیان که بیشتر از 95 درصد جمعیت این سرزمین را شامل می شوند، سهمی در ساختار دولتی نداشتند و همواره از پیگیری مطالبات به حق خویش محروم بوده اند. مطالباتی از قبیل برق رسانی(70درصد مردم این کشور برق ندارند.)، سواد آموزی(56 درصد مردم بی سوادند)، در سراسر یمن کمبود امکانات، فقر(به طوری که درآمد سرانه روزانه هر نفر 1.25 دلار است و نیمی از جمعیت کشور با درآمد زیر 2 دلار در روز امرار معاش میکنند)، بهداشت و ناامنی و بحران های سیاسی و نظامی بیداد می کند.[1] شاید خیانت دولتمردان یمنی در کنار برداشت های نادرست از دین زمینه اصلی شکل گیری و عضوگیری برخی گروه های تروریستی را فراهم آورد. اسامه بن لادن سرکرده القاعده یمنی الاصل بوده و اکنون نیز شاخه القاعده در یمن فعال است و برخی از اعضای اصلی داعش نیز از میان یمنی ها هستند. این شرایط در حالی ادامه می یافت که در پی انقلاب در مصر و تونس، مردم این کشور در شرایطی که با سرکوب دولتی و مداخله جویی های عربستان مواجه بودند. ولی انقلاب مسالمت آمیز خویش را به سرانجام رساندند و دیکتاتور دست نشانده یمن؛ عبدالله صالح به عربستان گریخت. اما عدم آشنایی با ابعاد اصلی مردم سالاری، و مقاومت دولت در تغییر اوضاع انقلاب یمن را به سرنوشت مشابه سایر انقلاب های منطقه دچار ساخت. نظارت مستمر بر گام های انقلاب با دقت کامل صورت نپذیرفت و بعد از چندین سال کارگزاران سابق یمن مجددا قدرت را به دست گرفتند. مردم یمن که خود را فریب خورده می پنداشتند با عزمی قوی تر به خیابان های یمن بازگشتند. اینک با کوله باری از تجربه قصد دارند انقلاب ناتمام خویش را به غایت اصلی خود رهنمون گردند. این تجربه که در ادامه به آنها اشاره می شود توانست در پنچ هفته مردم را به گام اول مطالبات خود که سرنگونی دولت بود برساند. و در روزهای آینده مراحل بعدی انقلاب طی خواهد شد.
تجربیات ارزشمند انقلابیون یمنی
1- عنصر رهبری جنبش های اجتماعی
شروع حرکت های بیداری اسلامی در چند سال گذشته معمولا با توسل به یک بحران اجتماعی آغاز و با حمایت مردم و راهپیمایی های پرجمعیت و ادامه می یافت. در این بین نخبگان عمدتا با تاخیر به این حرکت ها می پیوستند و سعی در مدیریت آن داشتند ولی نه فرد متفکری مقبول یافت میشد و نه در فضای شور و هیجان انقلابی برنامه ای برای نظام سازی وجود داشت. لذا شاید عمده دلیل سرکوب و انحراف این حرکت ها ریشه در جایگاه رهبری داشت. وجود گروه های مختلف دینی و ملی، همسان سازی در اهداف و شعار های انقلاب، اتخاذ برنامه دقیق برای جایگزینی نظام اسقاط شده و طراحی گام های آینده انقلاب و… نیازمند رهبری قانون مدار و عادل است تا بتواند از دستاوردهای انقلاب پاسداری کند. در حرکت جدید یمن شخصی به نام «سید عبدالملک الحوثی» که رهبری جنبش انصارالله را نیز بر عهده داشت با توسل به چندین سال مبارزه با دولت و با تکیه بر اعتماد گروه های شیعی و سنی یمن مدیریت گام های انقلاب را بر عهده گرفت و به خوبی از این فرصت استفاده کرد. عبدالملک الحوثی با استفاده از سخنرانی های حساب شده خویش توانست مردم را بر سر مطالبات به وحدت رسانده و سخنگوی رسمی انقلاب ملت یمن شد.
2- انقلاب مسالمت آمیز
تجربه سه سال اخیر در مصر، تونس، لیبی و یمن به خوبی نشان داد که باید از امنیتی شدن جنبشها خودداری شود چرا که امنیتی شدن فضا به دشمن امکان رخنه داده و هزینه انقلابها را بسیار زیاد میکند و حتی میتواند آنها را با ناکامی مواجه گرداند و از اینجا میتوان راز مخالفت جدی امام خمینی- رضوانالله تعالی علیه- در استفاده از سلاح برای پیروزی انقلاب اسلامی را دریافت. این تجربه میتواند انقلابها را از انحراف نجات دهد. البته نباید منکر استفاده از سلاح به عنوان ابزاری برای دفاع شد. عملیات تروریستی با مدیریت عربستان و به سرکردگی القاعده در یمن تقریبا به یک امر عادی تبدیل شده است. و دولت مرکزی نیز توان رویارویی با آن را ندارد تا جایی که همواره از آمریکا برای تامین امنیت داخلی کشور خود درخواست کمک می کنند. در چنین فضایی گروهی چون انصارالله با استفاده از سلاح و پشتیبانی مردمی عهده دار این وضعیت شده است.
3-وحدت گروه های مختلف مذهبی و ملی
یکی دیگر از تجربیات بیداری اسلامی انحصار گرایی در گروه های انقلابی بود. به عنوان مثال در مصر اخوان المسلمین اجازه فعالیت به اقلیت های مذهبی نمی داد و به نوعی گفتمان انقلاب را در چارچوب دید خود تحلیل می کردند. در حالی که شعار «جذب حداکثری و دفع حداقلی» می توانست در پیشبرد اهداف بیداری اسلامی نقش ویژه ای داشته باشد، با غفلت انقلابیون یا تحریک کشورهای غربی، تفرقه و تشتت آنها را از اندیشیدن درباره آینده های انقلاب و نحوه ی نظام سازی به درگیری های داخلی سوق داد. اما در یمن با وجود اینکه انصارالله بعنوان یک گروه «شبه نظامی» و محدود در منطقه شمال شناخته میشد و عربستان تلاش میکرد تا آن را گروهی شیعی و تحت حمایت ایران نشان دهد، برگزاری تظاهرات میلیونی و ترکیب زیدی شافعی نمازگزاران و اقتدای زیدیها به امام جمعه شافعی، فرصت تازهای را به انصارالله میدهد تا از حاشیه به متن بیاید و وزنه اصلی تغییرات یمن را بدست بگیرد. پس از پیروزی در مرحله سوم انقلاب جنبش الحوثی اعلام کرد که به دنبال تسویه حساب سیاسی و تک روی نگاه ابزاری به سایر گروه ها ندارد و این انقلاب متعلق به همه ی یمنی ها است، بنابراین از شمال تا جنوب آن و از شیعه تا سنی همه باید در تشکیل دولت جدید مشارکت داشته باشند.
4- انقلاب برای آزادی و استقلال
حوادث و اتفاقات مشروطه در ایران هر چند تلخ تمام شد اما به علما و مردم ثابت شد، حرکتهایی که در راستای کاهش سلطه دولت های خودکامه و وابسته صورت می گیرد بدون موضع گیری علیه استعمارگران و بیگانگان امکان پذیر نیست. اعتماد اخوان المسلمین به آمریکا و عربستان و قطر و دریافت کمک های مالی و ایجاد وابستگی یکی از اصلی ترین دلایل روی کار آمدن ارتش و برقراری دیکتاتوری سابق در مصر بود. همان طور که ایرانیان در گذشته صحنه را به درستی تشخیص ندادند و نسبت به حیله ها و نفوذ عوامل بیگانه خوش بین بودند و از طرفی در برابر هشدارهای شیخ فضل الله نوری بی تفاوت، سکوت اختیار کردند و در نهایت آزادی و اسقلال آنها با حکوت رضا خان پهلوی به کلی از بین رفت، مصر و اخوان نیز با دیکتاتوری ژنرال السیسی مواجه شدند و با زندانی شدن نزدیک به 600 تن از سران اخوان و محکومیت های سنگین تاوان سختی را پرداخت کردند. با این تجربه بود که «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» به عنوان شعار اصلی انقلاب اسلامی در ایران انتخاب شد.
جنبش انصارالله نیز با هوشیاری از آغاز حرکت خود موضع صریح و رسمی نسبت به کشورهای بیگانه داشت به طوری که در راهپیمایی ها و در پایان تمام بیانیه های خود شعار «الموت لامریکا، الموت لاسرائیل، اللعنت علی الیهود و النصر للاسلام» را بیان می کردند. رهبر جنبش انصارلله در مراسم جشن پیروزی انقلاب یمن این نکته را متذکر شد و گفت:« برای حل بحران کشور نمی توان به خارج از کشور نگاه کرد و هیچکس به جز ملت یمن نمی تواند مشکلات کشورشان را حل کند.» البته همسویی انقلاب یمن با جمهوری اسلامی دلیل بر وابستگی به شمار نمی آید، در واقع تحولات فکری زیدی ها باعث شده است که آنها در افکار و عقاید بسیاری با شیعه دوازده امامی احساس نزدیکی کنند و همین موضوع به عنوان نقطه اتهام آنها به عنوان وابستگی به جمهوری اسلامی ایران بیان شده است. علاوه بر این جمهوری اسلامی هیچ گاه فرد یا گروهی را بر هیچ ملتی تحمیل نکرده ولی همواره اعلام کرده است که حامی سیاسی و مالی نهضت های آزادی بخش و حرکت های در راستای شکل گیری مردم سالاری حقیقی می باشد.
5- وضوح در مطالبات و درخواست ها
ویژگی مثبت و جدید انقلاب یمن برای سایر انقلابهای منطقه وحدت نظر و رویه در پیگیری مطالبات بود. در کشورهای عربی منطقه هر چند مردم به خیابان ها می آیند و احزاب و گروههای مذهبی دایه رهبری آن را دارند ولی مطالبات مردم به وضوح مشخص نمی شود. وبه همین دلیل است که بعد از پیروزی انقلاب سردرگمی ها شروع شده و حتی برخی از انقلاب کناره می گیرند زیرا عملا می بینند که کسی به دنبال مطالبات آنها نیست. «جریان معارضه یمنی با محوریت «انصارالله» با صراحت و طی بیانیه و نیز در گفتگو با هیأتهای اعزامی از سوی گروهای مختلف اعلام کرده بود که به هیچ وجه قصد سرنگونی ریاست جمهوری یا تصرف صنعا را ندارد بلکه هدف از اعتراضات و توسعه آن را حل و فصل سه خواسته اعلام کردند که شامل این موارد میباشد:
1- باز گرداندن قیمت مشتقات نفتی به ویژه گازوئیل به قیمتهای قبل به دلیل ضربه سنگینی که به کشاورزان و روستائیان وارد میکند. گفتنی است طی ماه های اخیر قیمت گازوئیل در این کشور به سه برابر افزایش یافته و به بشکهای 200 دلار رسیده و عملاً شغل اصلی مردم که کشاورزی است را با بحران مواجه کرده است. انصارالله نام این بخش از طرح مطالبات را «جرعه» گذاشته است.
2- حکومت باید تعدیل شود و به منظور تحقق آن نخستوزیر و حزب اصلاح از اکثریتهای خود کنار برود. در این میان معارضه میگوید پستهای حزب اصلاح باید بین جنوبیها به رهبری منصور عبدربه و شمالیها توزیع گردد.
3- اجرایی شدن نتایج گفتگوهای ملی یکی دیگر از خواستههای آنان میباشد این گفتگوها که از دو سال پیش آغاز شده و تصمیمات مهمی را هم شامل تعدیل حکومت و برگزاری انتخابات آزاد گرفته است.
با این وضوح هر فردی یا گروهی که به تظاهرات می پیوندد با آگاهی کامل این کار انجام می دهند و هیچ ابهام و انتظار نابه جایی و یا سهم خواهی برای گروه ها پیش نمی آید. از طرفی کسانی که شناخت دقیقی از انقلاب و آرمانهای آن دارند، در برنامهریزی و هدایت انقلاب کمتر دچار لغزش میگردند و جلوی سوءِ استفادهی دشمنان را می گیرد.
6- تکیه به گروههای مردمی برای کنترل اوضاع امنیتی
شکل گیری بسیج مردمی و نهاد سپاه پاسداران برای پاسداری از ارزشهای و دستاوردهای انقلاب اسلامی ایده ای شگفت از امام خمینی (ره) بود، که کارایی خود را در عمل نشان داد. در کشورهای منطقه نیز با وضعیت مشابه ایران 57 مواجهیم، ناامنی، شورش و ترور، آرامش و روال عادی زندگی را از مردم گرفته است. از طرف دیگر وابستگی های مالی و نظامی ارتش این کشورها به بیگانگان و گروه های سیاسی عملا نقش انتظام بخشی را از آن سلب کرده است. کودتای مصر در سال گذشته و ناآرامی های لیبی نمونه هایی از این ضعف به شمار میرود. انقلابیون یمن با الهام از انقلاب اسلامی ایران و درخواست مردم با تشکیل کمیته های مردمی در کنار ارتش و نیروهای امنیتی، برای برقراری امنیت و ثبات در کشور ایفای نقش می کنند تا در برابر چالشهای امنیتی خصوصا مقابله با القاعده کارایی بالاتری داشته باشند. نفوذ القاعده در یمن، باعث شده است تا جنوب این کشور، دومین مرکز تجمع القاعده در جهان باشد. مدتی پیش بزرگترین گردهمایی رهبران القاعده در جنوب این کشور برگزار شد. بی کفایتی دولت در مبارزه با القاعده در حالی است که رزمندگان حوثی به شدت در مقابل این تروریستها ایستادگی میکنند و درگیریهای سنگینی بین حوثیها و القاعده در گرفته است. همچنین در صورت احتمال تکرار کودتای مصر قدرت بازدارندگی داشته باشند.
جمع بندی
بیداری اسلامی جریان موقتی نیست که متوقف شود بلکه روندی است در حال تکمیل شدن. «خاموش شدنی نیست. وقتی احساس وظیفهی اسلامی در یک ملتی بهوجود آمد، احساس هویت اسلامی وقتی در یک ملتی بهوجود آمد، به این آسانیها نمی شود این را از بین برد؛ ممکن است دولتی سرکوب بشود یا برکنار بشود – یا با کودتا، یا با هر عارضهی دیگری – لکن آن روحی که در مردم بهوجود میآید، آن خودباوری و خودبازیابی هویت اسلامی، این به این آسانیها از بین نخواهد رفت و از بین هم نرفته است. امروز در همان مناطقی و در همان کشورهایی که بیداری اسلامی بهوجود آمده بود، همچنان مثل دیگ جوشانی در حال غَلَیان است؛ اینجور نیست که این بیداری از بین رفته باشد. این یکی از واقعیتهای دنیا است».[2]
انقلاب یمن با صدور این پیام و به کارگیری روش های جدید مبارزه، روح تازه ای به این حرکت ها بخشید. در ماه های قبل از انقلاب یمن این تصور در میان برخی از مسلمانان بوجود آمده بود که مردم سالاری دینی پاسخ گوی مطالبات آنها نیست و باید به شیوه گروه های تروریستی حکومت دینی بر پا کرد. خوشبختانه این نقشه استکباری با این انقلاب خنثی شد و امید است سایر کشورها و مسلمان در منطقه از تجربیات انقلاب یمن بهره گرفته و با اصلاح روشها و چاره اندیشی برای نقاط ضعف، حرکتهای خود را از سر بگیرند.
[2] http://farsi.khamenei.ir/keyword-content?id=1648
بازدیدها: 3