دلم گرفته از این انتظار طولانی
به پشت پرده غیبت چقدر می مانی
سرم فدای قدمهای تو بگو امشب
کجا برای غم عمه روضه میخوانی؟
فدای شال سیاهت که دور گردن توست
چقدر مثل دل عمه ات پریشانی
به یاد غربت زینب دو دیده ات خون است
دلت شکسته ترین شد امامِ بارانی
به گوشه ای ز نگاهت بیا بخر ما را
به پای درد دل عمه ات ببر ما را
***
تا که افتاد به این کوچه گذارش محتاج
پر شد از لطف کسی کوله بارش محتاج
جمع کرد آبروی ریخته ای را با لطف
آبرو داد سر داد و هوارش محتاج
شرط بستم سر این دل که بیاید ببرد
عاشق آنست که باشد به قمارش محتاج
پوزه مالیدن من رزق برایم دارد
هرکسی هست بهر حال به کارش محتاج
من خودم میبرمش سمت جهنم فردا
صورتی را که نباشد به غبارش محتاج
انبیا هم به نماز شب او محتاجند
خانوم نافله ها هست هزارش محتاج
سر بازار مرا متهم عشق کنید
کس به اندازه ی من نیست به دارش محتاج
دستگیری تمامی عوامل با اوست
عرش هم برود هست کنارش محتاج
شانه اش کوه رشیدی است که حتی میشد
شیر سرخ عربستان به وقارش محتاج
تا قیامت به پریشانی مویش سوگند
کربلا هست به الطاف مزارش محتاج
متوسل شده یکدگرند این دو حرم
نشده که نشود یار به یارش محتاج
علی اکبر لطیفیان
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0