بادها هم پیاده می آیند که ببوسند خاک پایت را
آسمان هدیه می دهد به زمین، عطر آن پرچم رهایت را
موج لبیک می رسد از دور، فوج پروانه های حضرت نور
عاشقانت هنوز می شنوند آیه ی روشن صدایت را
و خدا اینچنین مقدر کرد، که پس از آن همه غریبی و درد
پر و بال فرشته فرش کند دور تا دور سرسرایت را
نیست جای عجب که یک باره، همه دریایی از شراب شوند
نهرهای عسل اگر بچشند چای شیرین روضه هایت را
اربعین، اربعین دلم تنگ است، آه پای رسیدنم لنگ است
همه تن حسرت است آن چشمی که ندیده است کربلایت را
آسمان هم پیاده راهی اوست، مرز مهران، کجاست خانه ی دوست؟
تا که یک گوشه بر زمین بنهم بارِ این بغضِ بی نهایت را
داغ تازه است، زمان هرچه که تکرار شود
دم به دم می رود این عشق که بسیار شود
خواب غفلت بپرد از سر هر چشمی که
با نسیم حرم امن تو بیدار شود
قبل هر چیز دلم در پی یک همسفر است
آه اگر اشک عزای تو مرا یار شود
عارفی آمده تا طیّ منازل بکند
شاعری آمده تا میثم تمّار شود
جان فدای لب عطشان تو، لب تر کن تا
بانگ لبیک از آفاق پدیدار شود
می کشاند همه را پشت سرش وقتی که
بوی پیراهن تو قافله سالار شود
من به شوق حرمت گام در این راه زدم
غم ندارم که جهان بر سرم آوار شود
هان مگر فلسفه ی خلقت سر جز این است
یا سر نی برود یا که سرِ دار شود
اربعین، ذکر لب عشق، دعای فرج است
کاشکی راه رسیدن به تو عجل الله تعالی فرجه هموار شود
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 166