شعر به مناسبت ولادت حضرت عباس علیه السلام(1)

شعر به مناسبت ولادت حضرت عباس علیه السلام(1)

ناخورده شیر مادر، زد ساغر بلا را

در مهد ناز می‌دید، صحرای كربلا را

خوشتر ز شیر نوشید، صهبای سرخ لا را

از لحظۀ ولادت، بشنید این صلا را

غلامرضا سازگار

ای بام صبح، خورشید، ای شب، سحر مبارك

در دامن ستاره، قرص قمر مبارك

بر گلبن ولایت یاس دگر مبارك

طوبی ثمر مبارك، دریا گهر مبارك

میلاد ماه آمد، خورشید راه آمد

یوسف ز چاه آمد، میر سپاه آمد

شمشیر آل هاشم، شیر حسین و حیدر

دریای معرفت را در كف گهر ببینید

بعد از طلوع خورشید قرص قمر ببینید

شیر خدا علی را، شیر دگر ببینید

در ماه روی عباس، روی پدر ببینید

روح فتوت است این، جان محبت است این

دریای غیرت است این، سقای عترت است این

دادند بوالحسن را امشب حسین دیگر

گلبوسة ولایت، بر چشم و فرق و دستش

ناخورده شیر، دادند، پیمانة الستش

شد در نگاه اول، وقف حسین هستش

از  لبریز، شد جام چشم مستش

از عشق رنگ و بو داشت، در مهد های‌وهو داشت

با یار گفتگو داشت انگار آرزو داشت

ناخورده شیر، گردد، قربانی برادر

امّ ‌البنین گرفته، در دست ماهپاره

ای آسمان بیفشان، در مقدمش ستاره

آغوش یار بر او، گردیده گاهواره

گوید هزار نكته، چشمش به یك اشاره

من جان نثار یارم، سر روی دست دارم

این قلب بی‌قرارم، این چشم اشكبارم

از گاهواره روحم، در كربلا زند پر

در هر نی وجودم، آوای نی نوایی است

شورم همه حسینی، عشقم همه خدایی است

جانم، تنم، وجودم، دستم، سرم، فدایی است

عالم همه بدانند، عباس كربلایی است

ایثار دین و دینم، زخم است زیب و زینم

مرگ است نور عینم، من عاشق حسینم

كو مرگ تا بگیرم، او را چو روح در بر

دریای سرخ غیرت، روح وفاست عباس

خون حسین یعنی، خون خداست عباس

عشاق جان به كف را، فرمان رواست عباس

باب الحوائج خلق، مشكل گشاست عباس

مهر و وفاش عادت، دلداده‌اش عبادت

از لحظة ولادت، تا لحظۀ شهادت

عشق حسین در دل، شور حسین در سر

ناخورده شیر مادر، زد ساغر بلا را

در مهد ناز می‌دید، صحرای كربلا را

خوشتر ز شیر نوشید، صهبای سرخ لا را

از لحظۀ ولادت، بشنید این صلا را

تو كشتۀ ولایی، تو عاشق بلایی

عطشان بحر لایی، سقای كربلایی

زیبد كه بوسدت دست، شیر خدا مكرر

تا حشر می‌درخشد، در موج بحر، نامت

در عین خشك كامی، دریاست تشنه كامت

حسرت برند عشاق، در حشر بر مقامت

از اولیا درودت، از انبیا سلامت

خون برادر تو، جوشد به پیكر تو

از پای تا سر تو، زهراست مادر تو

بهر شفاعت آرد، دست تو را به محشر

ای تشنۀ لب تو، آب حیات، عباس

باب المراد عباس، باب النجات، عباس

گردیده دور قبرت، آب فرات، عباس

خون خدات فرمود، جانم فدات، عباس

خوی حسین خویت، روی حسین رویت

چشم حسین سویت، میثم گدای كویت

لطفت نمی‌گذارد، او را برانی از در

پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام

بازدیدها: 152

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *