شناخت خدا چگونه حاصل می‌شود؟

خانه / علما وسخنرانان / شناخت خدا چگونه حاصل می‌شود؟

مفسر قرآن کریم گفت: اگر می‌خواهید بفهمید قرآن چیست؟ باید بدانید که قرآن تجلی جمیع صفاتِ کمالِ بی‌نهایت پروردگار است و جای آن فقط در ختم و مجلس مرده‌ها نیست.

حجت‌الاسلام استاد حسین انصاریان، محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی در ادامه مجالس سخنرانی‌های خود، در دهه سوم ماه محرم در امامزاده ابوالحسن شهرری به سخنرانی پرداخت. بخشی از مهمترین سخنان این استاد فرزانه را در ادامه می‌خوانیم؛

«الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ»؛ «آتیناهم» به‌معنای عطاکردن است. کسی که کتاب، یعنی قرآن مجید را عطا کرده، وجود مقدس حضرت حق است و شناخت حضرت حق بر کسی که طالب خیر دنیا و آخرت باشد، واجب است؛ اگر خدا برای انسان تا آخر عمر مجهول باشد و او را نشناسد، تهی‌دست می‌ماند و به قول قرآن مجید، هم‌پای چهارپایان است.

معرفت به پروردگار اشرف و اعظمِ علوم است؛ چراکه موضوعِ معرفتْ خداوند مهربان است و جالب این است که برای اهل او، یعنی آنهایی که علاقه دارند و دوست دارند خدا را بشناسند تا در کنار او خیر دنیا و آخرتشان را تأمین کنند، در شبانه‌روز ده‌بار واجب کرده که صفات او را در حدّی که بشناسند، اول به زبان جاری بکنند و بعد با دل به‌دنبال باطن این صفات بروند.

نمازهای یومیه هفده رکعت است که سوره حمد باید در ده رکعت آن خوانده شود و واجب است، ترک حمد نماز را باطل می‌کند و دیگر نماز ما نماز نیست. شروع سوره مبارکه حمد با سه وصف از اوصاف جمال پروردگار است: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»، تکرار این «بسم الله» در شبانه‌روز ده‌بار تا آخر عمر و فهمِ «الله» و «رحمن» و «رحیم»، انسان را ظرف معرفت خدا می‌کند و این معرفت به‌تدریج گسترده‌تر هم می‌شود.

«الله» بهترین معنا را در اسماء الهی دارد

«بسم الله الرحمن الرحیم»؛ «الله»، من از هرکدام‌ شما تک‌تک بپرسم که «الله» یعنی چه؟ همه می‌گویید خدا، می‌گویم: از کجا می‌گویید خدا؟ می‌گویید: در ترجمه‌ها دیده‌ایم و از قدیم هر قرآن با ترجمه‌ای را که باز کنیم، تا حالا زیرِ «الله» نوشته‌اند خدا و می‌گوییم «به‌نام خدا» که بخشنده است؛ هم معنیِ «الله» خدا نیست و هم معنی «رحمان» بخشنده نیست و هر دو معنا غلط و اشتباه است؛ لذا من در ترجمه قرآنم که نزدیک هشت‌میلیون نسخه تا حالا چاپ شده است و نزدیک صد ناشر دارند چاپ می‌کنند، «بسم الله» را این‌جوری معنی نکرده‌ام که بگویم: «به‌نام خداوند بخشنده مهربان».

«الله» یعنی چه؟ «الله» به‌معنی خدا نیست، بلکه «الله» زیباترین معنا، ظریف‌ترین معنا و بهترین معنا را در اسمای الهی دارد. این معنی «الله» است که دارم برای شما می‌گویم و شما هم باید خیلی دقت کنید که این معنا را با دل بگیرید، نه با گوش! با گوش که ما خیلی چیزها را می‌گیریم و مهم هم نیست! قدیمی‌ها می‌گفتند: در کلّه ما دو گوش است و اگر بخواهیم به گوش قناعت بکنیم، از یک گوش می‌شنویم و از یک گوش هم فراری می‌دهیم. راست هم می‌گفتند! از اول تا حالا، پدر در پدر به ما گفته‌اند دروغ حرام است و حتی به زن و بچه‌تان هم دروغ نگویید.

امیرالمؤمنین می‌گویند: دروغ -شوخی و جدی- حرام است. خب ما این را که شنیده‌ایم، پس چرا دروغ می‌گوییم؟ چون شنیده ما از یک گوش آمده و از یک گوش دیگر بیرون ریخته و نمانده است؛ اگر حرام‌بودن دروغ، حرام‌بودن غیبت، حرام‌بودن تهمت، حرام‌بودن این فحش‌هایی که در جامعه پخش است و حالا شما اسم آن را فحش خواهر و مادر می‌گذارید، اینها حرام است و حد هم دارد. خب پس چرا مردم غیبت می‌کنند، تهمت می‌زنند، فحش می‌دهند؟ نمی‌دانند حرام است؟ نه، چون با گوش شنیده‌اند، کلّه‌شان را که تکان داده‌اند، این حرام خدا از آن گوششان بیرون ریخته و نمانده است؛ اگر احکام الهی در من بماند، من عامل به احکام الهی می‌شوم. «الله» یعنی چه؟ این را باید با دل بگیرید و نه با گوش؛ همانی که می‌گفتند به حرفم دل بده، به مطلبم دل بده، یعنی نیروی درک انسان -قرآن مجید می‌گوید- قلب است: «لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا»، اینها نیروی درک و نیروی فهم دارند، اما نمی‌آیند بفهمند؛ نه اینکه آدم‌های نفهمی هستند، این را نمی‌گوید! قرآن می‌گوید: مردم می‌فهمند، ولی نمی‌آیند بفهمند، با دل باید فهمید که بماند!

«الله» یعنی ذات مستجمع، «مستجمع»، یعنی جامع؛ ذاتِ مستجمعِ جمیعِ صفاتِ کمال که هر صفتش هم حدود ندارد، چهارچوب ندارد، بی‌نهایت است؛ یعنی وقتی می‌گوییم پروردگار ما مهربان است، یعنی مهربانی‌اش بی‌نهایت است، یعنی تمام نمی‌شود، محدود نیست و جوری نیست که مهربانی‌اش را هزینه کند، بعد به بقیه بگوید چیزی دیگر نمانده، بروید گم شوید! این‌جوری نیست. خدا «رحیم» است، یعنی صفت «رحیمیت» او گسترده است و حد هم ندارد، این دریا ساحل ندارد، «غفوری» او هم ساحل ندارد، «کریمیت» او هم ساحل ندارد، «رحمانیت» او هم ساحل ندارد، «ودود» بودنش هم ساحل ندارد، «قابل‌التوب» بودنش ساحل ندارد، «غافرالذنب» بودنش ساحل ندارد، مَلِک بودنش، قُدّوس بودنش، عزیز بودنش ساحل ندارد و ما محدود هستیم، چون مخلوق هستیم.

اگر خدا محدود بود، او هم مخلوق بود و تا حالا چندمیلیارد سال پیش مُرده بود و دیگر عالمی وجود نداشت. ما محدود هستیم و فرق بین ما و او این است که هیچ‌چیز ما به او شبیه نیست. او یک وجود مقدس مافوق تمام موجودات عالم است که زمان برای او نیست، مکان برای او نیست، بلکه مکان مخلوقش است، زمان هم مخلوقش است؛ او را زمان در آغوش نگرفته و او بی‌نهایت است، او را مکان بغل نگرفته و او بی‌نهایت است، این معنی «الله» است.

روشن شد که قرآن را چه‌کسی نازل کرده است؟ یعنی شما اگر بخواهید بفهمید قرآن چیست، باید بدانید که قرآن تجلی جمیع صفاتِ کمالِ بی‌نهایت پروردگار است؛ همین که خیلی جاها وقف مرده‌هاست! همین که خیلی جاها محدود به مجالس ختم است! همین که بعضی از گداها در کوچه می‌نشینند و باز می‌کنند می‌خوانند که دو زار گیر آنها بیاید! این‌جور کتاب خدا را پَست‌کردن از اعظم گناهان است. پیغمبر یک جمله در یک روایت مفصّل دربارهٔ قرآن دارند که این برای من کاملاً ملموس شده است، یعنی این جمله کاملاً حالی‌ام شده است.

برای اینکه من خودم به توفیق صاحب قرآن، دارم قرآن را تفسیر می‌کنم و الآن به سوره واقعه رسیده‌ام. نوشته‌های من از «بسم الله» سوره حمد تا اینجا، بالای دوازده‌هزار صفحه کاغذ «آ چهار» شده است. شما حالا امشب برو و دو صفحه بنویس، ببین حالش را داری، حوصله داری؛ اما قرآن چنان به انسان نیرو می‌دهد، نور می‌دهد، انرژی می‌دهد که یک طلبه بنشیند و دوازده‌هزار صفحه «آ چهار» درباره دقایق و حقایق و لطایف قرآن مطلب بنویسد و بعد از این دوازده‌هزار صفحه بفهمد که هیچ‌چیزی نتوانسته از قرآن کشف بکند. این قرآن است! پیغمبر می‌فرمایند: «لا تحصی عجائبه»، شگفتی‌های این قرآن قابل‌شمردن نیست. ننشین و بگو یک، دو، سه، ده، میلیارد، سه‌میلیارد، شش‌میلیارد! عجایب این کتاب و شگفتی‌هایی که در دل آیاتش است، ابداً تا قیامت قابل‌شمردن نیست.

فخر رازی که اهل همین منطقه ری بوده است(رازی یعنی اهل ری)، این یک عالم سنّی است که در قرن هفتم و در همین شهر ری نشسته، تفسیر نوشته که تفسیرش چهل جلد است. تفسیر او خیلی عالمانه است! خودش بچه شاه‌عبدالعظیم بوده، ولی خیلی آدم باسوادی بوده و تفسیر عالمانه است.

«بسم الله الرحمن الرحیم» اولین آیه قرآن، «الحمدلله رب العالمین» آیه دوم قرآن؛ من چندبار این تفسیر را زیرورو کرده‌ام، چهل‌سال است که کتابش را دارم، در «الحمدلله رب العالمین» یک راهنمایی می‌کند و می‌گوید: اگر از این ناحیه با این وضع به «الحمدلله رب العالمین» نگاه بکنید، این آیه‌ای که نصف خط است، یک خط هم نیست و با یک‌میلیون معنا در ارتباط است. قرآن برای بهشت زهراست؟ فعلاً که برای آنجاست!

برای مجالس ختم است؟ فعلاً که برای مجالس ختم است! پس این‌همه قاریان؟ قاریان که الفاظ قرآن را قرائت می‌کنند! در کدام جلسه قرآنی کشور حقایق قرآن را انتقال می‌دهند؟ می‌آیند و می‌نشینند، یک خوش‌صدای باادبِ بزرگوار می‌آید و می‌خواند، آنهایی هم که می‌شنوند، دویست‌تا «الله، الله» و «بارک‌الله» می‌گویند و جلسه تمام می‌شود. حالا بگو چه‌چیزی از قرآن گیر تو آمد؟ هیچ‌چیزی! شما پنج‌تا آیه در جلسات قرائت قرآن بخوانید، یک‌دانه‌اش را به یک عالِم وارد بدهید که حقایق آیه را به مردم انتقال بدهد.

منبع: فارس

بازدیدها: 196

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *