شهادت ابن الرضا جوادالائمه علیه السلام-استاد میرباقری

خانه / آموزش / شهادت ابن الرضا جوادالائمه علیه السلام-استاد میرباقری

آنقدر امامت امام جواد علیه السلام آشکار بود که آنهایی که امام صادق علیه السلام را دیده بودند، امام کاظم و امام رضا علیهما السلام را درک کرده بودند، می‌دانستند که هرچه در آن بزرگواران هست در این آقازاده به ظاهر نُه ساله هم هست. این معنای امامت است.

شهادت ابن الرضا جوادالائمه علیه السلام-استاد میرباقری

خطبه و مقدمه

أعوذُ بالله السَّمیعِ العَلیم مِن هَمَزاتِ الشَّیاطین و أعوذُ بالله أن یَحذُرون إنَّ الله هُوَ السَّمیعُ العَلیم

بسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم

الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین أحمَدُهُ وَ نَستَعینُه و أومِن بِهِ وَ أتَوَکَّلُ عَلَیه و أستَهدیهِ و أستَنصِرُه و أُصلّی و أُسَلِّمُ عَلی خاتَمِ أنبِیائِهِ و أفضَلِ سُفَرائِه حَبیبِ إلهِ العالَمین أباالقاسِمِ مُحَمَّد صَلَّی الله عَلَیهِ و عَلی أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرین المَعصومین الهُداهِ المَهدیّین سیَّما بَقیَّهِ الله فی أرَضین أرواحُنا لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفداء و اللَّعنَهُ عَلی أعدائِهِم أجمَعین

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً وَ هَب لَنا رَأفَتَهُ وَ رَحمَتَه و دُعائَهُ وَ خَیرَه ما نَنالُ بِهِ مِن سِعَهِ رَحمَتِکَ و فوزاً عِندَک

خدای متعال مجلس ما را مورد رضایت امام زمان أرواحنا فداه قرار بدهد و قلوب یکایک ما را با معرفت حضرت نورانی بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

ان شاءالله خدای متعال ظهور حضرت را هرچه زودتر مقرر بفرماید و یکایک ما را از شیعیان و منتظران و شهدای رکاب حضرت قرار بدهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

قُل هذهِ سبیلی أدعوا إلى اللهِ علی بَصیرهٍ أنا و مَنِ اتَّبَعَنی

می‌دانید که اولین امامی که از بین ائمه دوازه‌گانه ما در سن نُه سالگی، یعنی به حسب ظاهر در دوره -_حالا تعبیر دقیقی نیست_نوجوانی یا قبل از نوجوانی به امامت رسیدند، وجود مقدس امام جواد سلام‌الله‌علیه هستند. شرایطی هم که ایشان به امامت رسیدند، شرایط خاصی است؛ هم از نظر فرهنگی و هم از نظر سیاسی، جامعه ی طرفداران ائمه علیهم‌السلام بسیار گسترش پیدا کرده بود؛ علمای بزرگ و محدثین و روّات بزرگ که اصحاب ائمه علیهم السلام هستند، شاگردان بزرگ امام‌رضا علیه‌السلام و حتی بعضی شاگردان امام صادق علیه‌السلام هنوز در قید حیات هستند و شرایط سیاسی هم که می‌دانید در دوران مأمون و پیروزی و غلبه او، امام جواد علیه‌السلام در سن نُه سالگی به امامت رسیدند.

دو جواب ذکر شده برای امامت حضرت در نوجوانی از زبان خود حضرت

روایت اول

خب طبیعتا این سوال مطرح بود که چطور می‌شود که امام یک جامعه‌ی بزرگ شیعی باشد و رهبری سیاسی و معنوی و اجتماعی آنها بر عهده‌ی شخصیتی باشد که به حسب ظاهر، زمانی که به امامت رسیدند، سن مبارکشان نُه سال بوده است، این سوال مطرح شده که در زمان خود امام جواد علیه‌السلام و از زبان خود ایشان، دو جواب ذکر شده که من این ها را عرض می کنم.

عمار ساباطی نقل می‌کند که: محضر جوادالائمه علیه السلام رسیدم؛ می‌خواستم به سرزمین مصر بروم. چهره حضرت را برانداز کردم که وقتی بروم آنجا برای دوستان و مُحبّین اهل‌بیت علیهم السلام، سیمای ایشان را ترسیم کنم؛ چون می‌دانید که امام‌رضا علیه‌السلام به حسب شرایط عادی تا سال‌ها فرزند نداشتند و خدای متعال در سنین بالا امام‌جواد علیه‌السلام را به ایشان عنایت کرد. زمانی‌ که امام رضا علیه‌السلام رحلت فرمودند، پنجاه و پنج سال داشتند و تقریبا بالای سن چهل و پنج سال همه شیعیان منتظر بودند و می دانستند که امام بعدی از نسل امام رضا علیه السلام است؛ در این زمینه روایات فراوانی داشتیم. لذا منتظر بودند خداوند متعال فرزندی به ایشان عطا کند‌. نگران هم بودند. گاهی سوال می‌کردند که اگر حادثه‌ای برای شما پیش آمد، امام بعدی کیست؟ حضرت به آنها می‌فرمودند نگران نباشید.

عمار ساباطی می‌گوید من می خواستم به مصر بروم؛ حضرت در سنین به ظاهر طفولیت بودند و من ارزیابی می‌کردم که بروم برای مردم مصر توضیح بدهم که فرزند امام رضا علیه السلام که متولد شدند، و الان در سن طفولیت هستند و به ظاهر امام بعدی هستند، خصوصیاتشان چیست.حضرت متوجه من شدند و به من فرمودند که: خدای متعال احتجاج و اقامه حجتش، با ما متفاوت است -نقل به معنا می کنم- و احتجاج خداوند متعال، با مردم براساس علم و حکمت خودش است؛ همانطور که از طریق انبیاء و نبوتی که خدای متعال قرار داده و انبیائی که می‌‌فرستاده و با مردم احتجاج می‌کرده و انبیا واسطه و حجت بودند و ارتباط ما با خدای متعال از طریق انبیا برقرار می‌شده و اگر انبیا نباشند ما راهی به ساحت قدس الهی نداریم و نمی‌توانیم حقایق را از آنجا دریافت کنیم و این انبیائی که به نبوت می‌رسیدند متفاوت بودند؛ گاهی در سن رشد بوده _ مثل حضرت موسی‌کلیم علیه‌السلام؛ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا(یوسف.٢٢) _ و گاهی هم در دوره طفولیت بوده است؛ _ در باب حضرت یحیی علیه‌السلام خدای متعال می‌فرماید: وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا(مریم.۱۲) در دوره صبابت بود که ما این حکم و حقیقت نبوت را به او عطا کردیم. _ حضرت فرمودند همنیطور که در باب احتجاجی که خداوند متعال از طریق انبیا با مردم داشتند، نسبت به امامت هم همینطور است؛ ممکن است کسی در دوره طفولیت به کسی حقیقت مقام امامت را عطا بکند که می‌دانید مقام امامت اگر امامت جامعی باشد بالاتر از مقام نبوت است. در آن حدیث نورانی که مرحوم صدوق، کلینی، تحف القول و دیگران… از امام رضا علیه السلام نقل کردند، حضرت آنجا امامت را توضیح می‌دهند و می‌فرمایند که امامت خلافه الله است؛ خلافت انبیاست‌‌؛ بعد توضیح می‌دهند که این مقامی است که حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام، بعد از اینکه نبی شد، رسول شد و خلیل شد، به امامت رسید. حالا حضرت آن‌جا مفصّل امامت را توضیح می‌دهند. امامت اگر امامت جامعی باشد، بالاتر از مقام نبوت است. این امامت را خدای متعال گاهی در دوره کودکی و صبابت به شخص عطا می‌کند که مثل داستان نبوت است. کأنه حضرت به عمار ساباطی فرمودند: دنبال چه هستی؟ می‌خواهی بگویی که امام، امام خردسال است؟ فرقی نمی‌کند. دستگاه احتجاج الهی دستگاهی است که ممکن است خدای متعال حجتش را بر مردم، با یک کسی در دوره صبابت تمام کند. واقعاً حجت الهی است؛ تمام شئون حجت را دارد؛ پادشاهی نیست که ما بگوییم این آقا پادشاه می‌شود و کسی‌دیگر نایب السلطنه می‌شود، ده، پانزده سالی اداره می‌کند تا او(پادشاه) به سن رشد برسد. نه؛ اینطور نیست از همان لحظه‌ای که به امامت می رسد، باید تمام مقامات امامت و شئون امامت را دارا باشد. کما اینکه کسی که در دوره صبابت پیغمبر می‌شود، باید تمام حقایق نبوت را دارا باشد؛ بناباین اگر خدای متعال نبوت را به حضرت یحیی علیه‌السلام در صبابت داده است،_ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا(مریم.۱۲) _ واقعاً نبی بوده است؛ در باب حضرت عیسی علیه السلام هم ملاحظه کردید ذیل همین آیات در سوره مبارکه مریم دارد که حضرت در گهواره گفتند: قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا، وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَمَاکُنتُ.. حضرت در گهواره که بود واقعا نبی بود. آتَانِیَ الْکِتَابَ خدا به من کتاب عطا کرده است. اما هنوز مأمور نبودند؛ رسول نبودند و رسالتشان در سال‌های بعد محقق شد. ولی در دوره کودکی در گهواره می فرمایند: آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا، وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ… خدای متعال به من کتاب آسمانی عطا کرده است؛ نه اینکه بعدا عطا می‌کند.

شهادت ابن الرضا جوادالائمه علیه السلام-استاد میرباقری

روایت دوم

دومین بیانی که بازهم از خود امام جواد علیه السلام است، در تفسیر علی‌بن‌ابراهیم است؛ در تفسیر عیاشی است که گویا دوباره عمار ساباطی است که می‌گوید به آقا عرض کردم که: آقا! بعضی در امامت شما اشکال می‌کنند؛ می‌گویند چطور می‌شود کسی در دوره قبل از ده ‌سالگی به سنین امامت برسد؟ مگر می‌شود کسی شئون امامت را در این سن دارا باشد؟

حضرت به یکی از آیات قرآن احتجاج کردند. این آیه در سوره مبارکه یوسف است خدای متعال بعد از اینکه داستان حضرت یوسف علیه السلام را در این سوره نقل می کند، که سراسر این داستان، آیات الهی است _تمام کسانی که با جناب یوسف علی نبینا و آله علیه‌السلام درگیر بودند خوار شدند، و خدای متعال این طفل را به عزت و نبوت رساند و مردم مصر و آن منطقه را به واسطه ایشان، از کفر و هلاکت نجات داد._ سراسر آیات توحیدی است خدای متعال بعد از اینکه این داستان را به طور کامل نقل می‌کند، می‌فرماید که: ای پیامبر ما…وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ(۱۰۳.یوسف) هرچقدر هم که شما راغب باشید و تلاش کنید، اکثر مردم وارد وادی ایمان نمی‌شوند. بعد می‌فرماید آن کسانی‌که ایمان می‌آورند هم، ایمان اکثرشان خالص نیست‌.

 وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ(یوسف.۱۰۶) که این پیداست که شرک خفی است؛ ولی علی أی حال در مقام اخلاص نیستند. بعد خدای متعال می‌فرماید اینطور نیست که حجت خدا تمام نیست یا خدای متعال هدایتشان نکرده است. اگر ایمان نمی آورند و یا ایمانشان کامل نمی شود، عیب از خودشان است. وَکَأَیِّن مِّنْ آیَهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ (١٠۵.یوسف) آیات ما در معرض هست اما اینها از آنها عبور می کنند این ها روی خود را از آیات الهی برگرداندند و الا اگر توجه به آیات می‌کردند تمام آیات به سوی خدا دلالت می کند اینها رو به دنیا آوردند و غافل از این هستند که این آیات آن‌ها را هدایت می‌کند؛ و الا آیات الهی در عالم هست. اشکال از ناحیه خدای متعال نیست و بعد به این پیامبر گرامی می‌فرماید: شما این‌‌گونه دعوت کنید قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی(یوسف.۱۰۸) ولو اینکه اکثر مردم هم ایمان نیاورند به آنچه شما به آن دعوت می‌کنید. یا اگر هم ایمان می آورند ایمانشان خالص نباشد. آنها اهل اعراض هستند ولی شما بفرمایید: قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی(یوسف.۱۰۸) راهی که من مأمورم آن را بروم این است؛ أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ(یوسف.۱۰۸) من فقط دعوت به خدا می‌کنم. نمی‌گویم هم دنیا و هم خدا؛ فقط خدا؛ فقط دعوت به حضرت حق می‌کنم. انسان فقط باید متوجه او باشد. از غیر او اعراض کند و رو به خدای متعال بیاورد؛ چه دیگران بپسندند و چه نپسندند. این برای خیلی‌ها سخت بود. قرآن می فرماید وقتی شما دعوت به توحید می‌کنید، وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ(زمر.۴۵) وقتی از توحید صحبت می کند، می گوید فقط خدا، اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ؛ کسانی که ایمان به آخرت ندارند، خوششان نمی آید و از این دعوت شما مشمئز می‌شوند. وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ(زمر.۴۵) و اگر از غیر خدا صحبت بشود خوشحال می‌شوند. ولی پیامبر ما! با تمام این حرف ها، قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ(یوسف.۱۰۸) من فقط دعوت به خدا می‌کنم و هرگز به غیر خدا دعوت نمی‌کنم. من کسی نیستم که مشرک باشم ولو به شرک خفی. خدای متعال العیاذ بالله شریکی داشته باشد که من به او دعوت کنم. نحوه شریک دارد و من مشرک هستم. قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ. این دعوت من از روی آگاهی و بصیرت است؛ نه اینکه وقتی من دعوت به توحید می‌کنم، دنیا و عوالم را ندیده‌ام و الان به خدا دعوت می‌کنم؛ نه، عَلَى بَصِیرَهٍ.  همه کائنات تحت اشراف من است و  می‌دانم ….

 هرچه هستند از آن کمتر‌ند                                                           که با نام او نام هستی برند.

به این دلیل است. سُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ(یوسف.١٠٨) خدای متعال منزه است از این که شریکی داشته باشد. من هم مشرک نیستم که حالا بخواهم دو بین باشم؛ به خدا دعوت کنم و به غیر خدای متعال هم دعوت کنم. بعد یک کلمه اینجا دارد می فرماید: قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی راه من این است. ممکن است اگر کسی در درونش به اخلاص نرسیده است، دعوت به غیر از خدا هم بکند که حتماً هم همینطور است. انسانی که در مقام اخلاص نیست نمی‌شود که در دعوتش اخلاص باشد. قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ(یوسف.۱۰۸)

من در یک مقامی هستم که نمی‌توانم به غیر از خدا دعوت کنم؛ چون غیری برای خدا نمی بینم. سُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ. نه شریکی دارد و نه من مشرکم. حضرت در مقام اخلاص تام هستند؛ لذا فقط به خدا دعوت می‌کنند. این کلمه‌ است: أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی آن کسی هم که با همه قوا و همه وجود تابع من است و پا جای پای من گذاشته، هر کجا من رفتم او رفته، اگر من در مقام اخلاص هستم او هم در مقام اخلاص است، اگر من در مقامی هستم که همه اسرار عالم را می‌دانم و می‌بینم که غیر از حق، کسی نیست در عالم، هرچه هستند مخلوقات و آیات هستند، آن کسی هم که این مقامات را طی کرده تابع من است و دنبال من حرکت کرده است و همه این مقاماتی که من طی کردم او هم طی کرده، او فقط دعوت به خدا می‌کند. خب مفصود از این مَنِ اتَّبَعَنِی کیست؟ روایات متعدد داریم. وقتی ساباطی عرض کرد که آقا اشکال می‌کنند که مگر امام می تواند در سن خردسالی به امامت برسد؟

 همینجا امام جواد علیه السلام این آیه شریفه را خواندند. فرمودند مقصود از این مَنِ اتَّبَعَنِی در این آیه، وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام هستند که وقتی که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در غار حرا مبعوث شدند و مأمور شدند که مردم را دعوت به توحید کنند، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ(علق.۱و۲) مأمور شدند، بخوانند برای مردم کتاب الهی را، آن موقع و در آن شرایط که دعوت به توحید ایشان آغاز شد، به گفته امام جواد علیه السلام، سن امیرالمؤمنین در آن زمان بیشتر نُه سال نبوده است. حضرت در سن نه سالگی، مَنِ اتَّبَعَنِی هستند. پا جای پای نبی اکرم صلوات الله علیه وآله گذاشتند؛ معلم توحیدند. آن چیزی که حضرت ابراهیم خلیل در پایان عمرشان به آن دعوت می کردند؛ همان دعوتی‌که وجود مقدس نبی خاتم در پس از چهل سالگی داشتند، امیرالمؤمنین در سن نه سالگی داشتند. أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی این بیان امام جواد علیه السلام است. فرمودند: این آیه قرآن است. مَنِ اتَّبَعَنِی یعنی امیرالمؤمنین. منادی دعوت است؛ منادی توحید است؛ دعوت به توحید می‌کند.

در خطبه قاصعه از امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه نقل شده، حضرت فرمودند من در غار حرا بودم وقتی حضرت مبعوث شد به نبوت سَمِعْتُ رَنَّهَ الشَّیْطَانِ صدای فریاد شیطان را شنیدم؛ به حضرت عرض کردم: این صدای چه بود؟ حضرت فرمودند: یاعلی! این صدای ناله شیطان بود که بعد از اینکه من مبعوث شدم، دیگر مأیوس شده که کسی او را بپرستد _ چون شیطان کارش این است که ما را از خداپرستی به پرستش خودش دعوا کند؛ صراط مستقیم را که صراط عبودیت است، صراط ولایت الله است، ببندد و ما را به وادی پرستش خودش دعوت کند. لذا خدای متعال می‌فرماید: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ، وَأَنِ اعْبُدُونِی...(یس.۶۰و۶۱) مگر من از شما پیمان نگرفتم که شیطان را عبادت نکنید و مرا عبادت کنید؟ کار شیطان همین است که ما را از خداپرستی به شیطان پرستی دعوت کند. _شیطان می‌داند با آمدن من دیگر نمی‌تواتد هیچ انسان بدرد بخوری را جهنمی کند؛ مشرک کند؛ کافر کند؛ البته کسانی‌که اتباع الشیطان هستند دیگر بدرد نمی‌خورند.

چون می‌دانید از این بیان حضرت استفاده می‌شود برای آن روزی که شیطان رجز می‌خواند که همه رو جهنمی می‌کنم:  قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ(ص.۸۲و۸۳) حضرت فرمود: که خطاب شیطان با شما بود وگرنه با کفار که کاری نداشت‌. وقتی که حضرت مبعوث شد، متوجه شد که این انسانها، مؤمنین که با شیطان در این عالم واگذار نشدند یک پیغمبری آمده که بساط توحید را در عالم منتشر می‌کند، و برای گسترش توحید، عاشورا به پا می‌کند. بنابراین دیگر حریف این پیامبر نیست و وقتی من مبعوث شدم مأیوس شد و صدایش بلند شد.

بعد به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: یاعلی! إنَّکَ‌تَری‌ما‌أَری‌و‌تَسمَعُ ‌ماأَسمَع در دعای شب بیست‌وهفتم ماه رجب داریم که در این شب اعظم تجلیات الهی بر پیامبر وارد شده که همین تجلیات را امیرالمؤمنین می‌بیند.حضرت قریب به نه سال داشتند که در غار حرا حضور داشته اند. إنَّکَ ‌تَری‌ ما‌أَری‌ و‌ تَسمَعُ ‌ماأَسمَع هرچه من می‌بینم توهم می‌بینی و هرچه من می‌شنوم تو هم می‌شنوی الا اینکه تو نبی نیستی. لذا خود حضرت در این خطبه می‌فرمایند: أری نور الرِّسالَه، أشُمُّ ریحَ النَبُوَّه من نور رسالت حضرت را می‌دیدم،  بوی نبوت حضرت را استشمام می کردم. البته این شنیدنی نیست؛ استشمامش مال خواص است. مرتبه کاملی است که فقط مال امیرالمومنین علیه‌السلام است. امیرالمومنین علیه‌السلام در غار حرا در چنین مقامی هستند. یاعلی! جز خدا و تو کسی مرا نشناخت. یعنی آن کسی که پیامبر رو در مقاماتش می‌شناسد ایشان است.

حضرت فرمودند که وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سن ۹ سالگی بودند، خدای متعال می فرماید این منادی توحید است. قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی(یوسف.۱۰۸)

من و هرکسی که با همه قوا تابع من هست هر کجا من رفتم و هم رفته است، هر مقامی را در مقام توحید و اخلاص طی کرد‌ه‌ام، او هم طی کرده است، هم اینکه فرمود: إنَّکَ‌تَری‌ما‌أَری‌و‌تَسمَعُ‌ماأَسمَع إلّا أنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ

این شخصیت منادی توحید است این هم فقط دعوت به توحید می‌کند و و با این دعوت است که راه ما به سوی توحید گشوده می شود. از مهمترین اوصاف حجت الهی، همین دعوت الی الله و داعی الله بودن است و این، کار آسانی نیست. بر اساس این آیه شریفه، همان دعوت به دلالتی که وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه دارند را وجود مقدّس امیرالمومنین علیه‌السلام هم دارند.

امام جواد علیه السلام فرمودند امیرالمؤمنین علیه السلام، نُه سالشان بود؛ من هم الان نُه سال دارم. یعنی تمام آن حقایق به یک شخصیتی مقل ایشان عطا می‌شود.

حالا یک نکته‌ لطیفی هست که در روایات متعدد آمده است.

شهادت ابن الرضا جوادالائمه علیه السلام-استاد میرباقری

مراحل خلقت امام

ائمه ما در سرشت‌شان از عوالم قلب یک سرشت ممتازی دارند؛ حالا روایت سرشت و خلقت نورانیت و خلقت جسم ائمه را بزرگانی مانند مرحوم کلینی و دیگران نقل کرده‌اند. فرمود نور آنها یک خلقت خاصی دارد. یک بابی مرحوم کلینی در کتاب الکافی دارند، بابُ مولِدٍ النَّبی‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، روایاتی را در باب مراحل خلقت حضرت در آنجا آورده‌اند‌ که نور اهل بیت علیهم السلام چگونه آفریده شد قبل از خلقت عوالم؛ چگونه روح آفریده شد؛ چگونه حقیقت روح و نور در هم آمیخته شدند.روایت عجیبی است. بعد از آن هم تنزل این حقایق در عوالم، تا آنجایی که منزلت جسمشان آفریده می شود، باز روایات فراوانی داریم. خیلی عجیب است که طینت و مراحل خلقت جسم امام را توضیح می‌دهد. در بعضی از روایات بحث خلقت شان در رحم یک مادر و اینکه از عالم بالا چگونه تنزل پیدا می کنند را با چه تشریفاتی توضیح داده است.

حالا یک دسته روایات داریم که راجع به تولدشان در عالم است؛ یعنی سیر شان در عوالم قلب تا نزول به رحم مادرانشان از اصلاب و مطهر است تا بعد، آن دورانی که در ارحام مادران بودند و چه اتفاقاتی می‌افتد، در روایات مفصل توضیح داده شده است.

روایتی در باب تولد ائمه علیهم السلام

 بعد از آن در باب تولد ائمه علیهم السلام روایاتی است. این روایات را من از بصائر الدرجات نقل می کنم. یک بابی مرحوم صفّار باز کردن در بصائر الدرجات، ذیل سوره قدر و بیان حقایقی که در شب قدر اتفاق می افتد. آنجایی که روایت را آوردند، فرمودند که امام، همین که از مادر متولد می شود، دست هایش روی زمین می گذارد، سر را به سوی آسمان بلند می کند و گوش می دهد به ندای آسمانی. بعد حضرت توضیح دادند علتش این است؛ همین که متولد می شود یک منادی از باطن عرش، او را صدا می‌زند _ که ما هم این صداهای زمینی را هم نمی‌فهمیم _ که من تو را برگزیدم؛ من تو را ظرف علوم و‌ معارف دینی قرار دادم. پیروانت را سعادتمند می‌کنم؛ مخالفانت، کسانی‌که با تو درگیر می‌شوند، چنین و چنان عذاب میکنم، شروع میکند به توصیف کردن و مدح کردن وقتی امام خوب گوش می‌دهد ابن تمجید الهی را، این آیه قرآن را تلاوت می‌کند:

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ…(آل‌عمران.۱۸)

که یک آیه فوق‌العاده‌ای است در بیان حقیقت توحید و اقرار به مقامات الهی.یعنی امام همین‌که متولد می‌شود، خدای متعال او را خطاب قرار می‌‌دهد، از باطن عرش با او صحبت می‌کند، آن چیزی که برای موسی کلیم در دوره نبوتش به طور ناقص اتفاق افتاد، به‌طور کامل برای امام اتفاق می‌افتد. خدای متعال از باطن عرش با این امام صحبت می‌کند. بعد امام هم اعتراف و اقرار و و خوش و می‌کند و خودش و خودش را با تلاوت این آیه اظهار می کند. این آیه مبارکه که در سوره آل عمران است، از آیات فوق العاده است.

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ…(آل‌عمران.۱۸)

آن سخن خدای متعال با امام و این جوابی که امام می‌دهند، یک نتیجه‌ای دارد. فرمود: خدای متعال تمام علوم اولین و آخرین را به امام عطا میکند. البته بعد یک جمله دارد که این روایت را مرحوم صفار در بصائر الدرجات، به خاطر این جمله نقل کردند_این جمله را من نقل به معنا می کنم_البته وقتی شب قدر می شود، یک افزوده‌ی دارد. روح بر امام نازل می شود؛ چون چون امامی که از بدو تولد این مقامات را دارد، علم اولین و آخرین را دارد دو امام که همزمان نمی‌توانند امامت کنند. معمولاً هر امامی در زمان امام قبل، به تعبیر روایات ما امام صامت است؛ یعنی امامت نمی کند پیرو و امام قبلی است. مثلا امام‌جواد علیه‌السلام تا امام‌رضا علیه‌السلام در قید حیات هستند که امامت نمی‌کنند؛ ولی در بدو تولدشان، همه حقایق به ایشان عطا می شود، همه علوم اولین و آخرین به امام عنایت می‌شود. اینها حرف‌های عجیبی است؛ اما اینها برای مؤمنین و دوستداران امامان در این دوران که بیش از هزارسال از معارف اهل بیت می گذرد، حل شده است. ولی اینها در دوره‌های قبل، معارفی بوده که ائمه علیهم‌السلام فقط برای خواص میگفتند‌ و عموم جامعه شیعه دستشان به این معارف نمی‌رسیده و اسرار بوده است؛ الان الحمدلله مومن این حقایق را باور دارند. حضرت فرمودند امام وقتی متولد می‌شود، این گفتگو بین خدای متعال و امام اتفاق می‌افتد و علوم اولین و آخرین امام عطا می شود ولی باید به امامت برسد چون در شب قدر روح و ملائکه بر آن کسی که امام بالفعل است نازل می شوند؛یعنی وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام امام هستند، همزمان با امامت امیرالمومنین علیه السلام، امام مجتبی علیه السلام نیز امامت دارند. سیدالشهدا هم مقام امامت دارند؛ ولی امام صامت هستند، پیروان امیرالمومنین علیه السلام هستند. در شب قدر، آن حقیقت کلمه روح و ملائکه، بر امیرالمومنین علیه السلام نازل می شود. وقتی امامت به امام مجتبی علیه السلام رسید، شب قدر تقدیرات عالم بر امام مجتبی علیه السلام نازل می شود. این مقام امامت و فعلیت امامت است. امام وقتی متولد می‌شود، اسرار امامت را به ایشان می دهند؛ ولی وقتی به امامت رسید و امام قبل رحلت فرمودند، در شب قدر اضافه‌ای دارد کلمه روح بر ایشان نازل می شود. شاید این کلمه روح، همانی است که در بعضی از روایات آمده است.

به امام‌صادق ‌علیه‌السلام عرض کرد که آقا علوم شما ائمه از کجاست؟ _ حدیث در الکافی شریف است _  شما کتاب آسمانی در اختیارتان هست که در اختیار ما نیست که همین طور است همه اسرار قرآن همه کتب آسمانی نزد امام است “عِندَکُم ما نَزَلَت بِهِ  رُسُلُه” این تعبیر در بیان امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره آمده است‌ _ هرچه انبیا علیهم السلام آوردند در محضر امام است یعنی هرچه به همه انبیا عطا شده، در سن نه سالگی امام جواد علیه السلام، در محضر ایشان است _ به حضرت عرض کرد آیا علم شما از طریق کتب الهی، از طریق معلم الهی است؟ حضرت فرمودند: علم امام از اینها رفیع تر است؛ الأمرُ أعظَم و أوجَب فرمودند آن کلمه روحی که خدای متعال به پیامبر گرامی عطا کرد، تمام حقایق، در آن(کلمه) به ایشان عطا شد.أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا…(شوری.۵۲)

آن کلمه به ما منتقل می شود. وقتی پیامبر گرامی از دنیا رفتند به امیرالمؤمنین علیه‌السلام منتقل شد. بعد از امیرالمومنین به امام حسن مجتبی علیه السلام منتقل شد. امام وقتی به امامت بالفعل می‌رسد، آن کلمه روح به امام عطا می شود؛ که در بعضی از روایات دارد که بین امام و خدای متعال، عمودی از نور قرار داده میشود که تمام حقایق در آن برای امام بیان می‌شود. بعضی گفته‌اند که این، همان کلمه روح است. حضرت در این روایت فرمودند که: امام وقتی متولد میشود، حین تولدش این اتفاقات می‌افتد. خدای متعال خطابی به او می‌کند، امام جوابی می‌دهند، خدای متعال، وقتی ائمه به امامت می‌رسند، علوم اولین و آخرین را عطا می‌کند و آن موقع است که حقیقت آن روح بر ایشان نازل می‌شود و دیگر امامی هستند که حقایق شب قدر، مربوط به این امام علیه السلام است.

پس جوادالائمه علیه السلام اولین امامی است که خدای متعال امامت را آن هم امامتی که در ائمه معصومین هست، در سن نُه سالگی به امام‌جواد علیه‌السلام منتقل شده است. _ این غیر از امامتی است که گاهی انبیا هم داشتند. این تمام امامت است. حتی ابراهیم خلیل که کامل‌تر از همه انبیا اولوالعزم هستند بر اساس بعضی روایات، ایشان هم که به امامت می‌رسند، خدای متعال می‌فرماید امامت را به حضرت ابراهیم دادیم بعد از اینکه اقرار به مقامات نبی اکرم صلوات الله علیه و یکایک امامان کرد. وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ (بقره.۱۲۴)خدای متعال حضرت ابراهیم را امتحان کرد؛ فرمود این کلمات مقامات اهل بیت تا امام زمان علیه السلام بود. بعد از اقرار ایشان را به امامت رساندند. پس امامت ائمه علیهم السلام فوق العاده‌ست؛ با امامت حضرت ابراهیم هم فرق می‌کند _  امام‌جواد علیه‌السلام امام بالفعل شدند و وظیفه ایشان امت سازی است، هدایت یک امت است، ایجاد یک امت ایمانی است؛ ماموریت خودشان که خیلی ماموریت عجیب و غریبی است ماموریت امامت، در این سن به امام جواد علیه السلام سپرده شده است. بگونه‌ای جامعه شیعه را هدایت و رهبری کردند که آن جامعه گسترده، دارای عالمان بزرگ، پراکنده در دنیای اسلام آن روز که تقریباً بیش از نیمی از کره زمین در اختیار مسلمانان بوده است در آن دوره و در مقابل، دستگاه بنی عباس که یک دستگاه عظیم سیاسی بود، در آن زمان یعنی دوره مأمون، در نقطه اوج قدرت خود بود، حضرت از همان سن نُه سالگی به‌گونه‌ای جامعه شیعه را امامت کردند _ که حالا داستان احتجاج های حضرت، مفصل نقل شده _ که در جامعه شیعه هیچ انشعابی بعد از امام جواد علیه السلام اتفاق نیفتاده است. یعنی اینگونه نشده که یک عده از علما از حضرت امام جواد علیه السلام برگردند و بگویند که این آقا ظرفیت امامت ندارد همان شاگردان برجسته و فوق‌العاده امام رضا علیه السلام که کم هم نبودند، تماما امامت امام جواد علیه السلام را قبول کردند. آن کسانی که امام رضا علیه السلام را درک کرده بودند، حتی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را درک کرده بودند و بعضی از آنها حتی امام صادق علیه السلام را درک کرده بودند، هیچ تردیدی در امامت ایشان نکردند.

شهادت ابن الرضا جوادالائمه علیه السلام-استاد میرباقری

برخورد حضرت علی بن جعفر با امامت امام جواد علیه السلام

علی بن جعفر فرزند امام صادق علیه السلام و عموی امام رضا علیه السلام عالم بزرگی است که در ابواب مختلف از امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم السلام حدیث نقل می کرده است. از ابواب مختلف علم برخوردار بوده است. این بزرگوار در سن کهولت و پیری در مسجد النبی جلسه درس داشتند و شاگردان را تعلیم و تربیت می فرمودند. امام جواد علیه السلام به ظاهر در آغاز امامتشان وارد بر ایشان شدند. ایشان از جا برخاستند و جلو آمدند. خم شدند، دست امام جواد علیه السلام را بوسیدند و با تحت الحنک عمامه‌شان غبار از کفش های حضرت پاک کردند. یکی از شاگردان ایشان گله کرد که آقا شما عموی پدر ایشان هستید؛ عالمید؛ صاحب کتاب هستید. چطور در مقابل یک نوجوان اینگونه تواضع می کنید؟

ایشان فرمودند خدای متعال محاسن سپیدم را لایق امامت ندانست و این آقا را لایق امامت دانسته است.

این همانی است که عرض کردم که آنقدر امامت امام جواد علیه السلام آشکار بود که آنهایی که امام صادق علیه السلام را دیده بودند، امام کاظم و امام رضا علیه السلام را درک کرده بودند، می‌دانستند که هرچه در آن بزرگواران هست در این آقازاده به ظاهر نُه ساله هم هست. این معنای امامت است. لذا در ذیل همان روایتی که گفتیم عمار ساباطی به آقا فرمودند آقا مردم گله می‌کنند که چطور می‌شود فرزند نُه ساله امام بشود؟ مگر شدنی‌ است؟ حضرت فرمودند امیرالمؤمنین در نه سالگی آن مقامات را داشتند و من هم دارم، آنجا حضرت این آیه را خواندند‌: اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ (انعام.۱۲۴) او می‌داند رسالت را کجا قرار بدهد.گاهی به یک صبی(طفل) نبوت می‌دهد وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا (مریم.۱۲) او میداند و شأن ما در این مواضع فقط تسلیم بودن است و مهم ترین موضع تسلیم همینجاست. آن زمان وقتی بعضی امیرالمومنین علیه السلام را نصب کردند، بهانه شان برای اینکه از امیرالمومنین علیه السلام روی‌گردان شدند این بود که آقا حضرت جوان است؛ مردم زیر بار نمی روند. این خیلی حرف عجیبی است. چهار نفرماندند؛ ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ رسول إِلَّا ثَلَاثَه وَ أربَع این نشان می‌دهد که ائمه چه زحمتی کشیدند. چگونه حقایق امامت را معرفی کردند و شئون امامت را به مردم نشان دادند. جامعه شیعه را به حدی رشد دادند که همان هایی که بعد از رحلت وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه و آله امیرالمومنین علیه السلام را با آن فضائل نتوانستند همراهی کنند، جامعه مؤمنین به حدی از بلوغ رسیدند که وقتی امام جواد علیه السلام در سن نه سالگی به امامت رسید، تمام بزرگان شیعه قبول کردند. ویُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا این همان مقام علی بن جعفر سلام الله علیه است. همین یک روایت برای فضیلت جناب علی بن جعفر کافی است. فوق همه فضائل اوست؛ که در این امر قاعدتا اگر کسی بخواهد رقابت کند باید مثل جناب علی بن جعفر باشد؛ که هم فرزند امام و هم برادر امام و هم عموی امام است و هم محدث بزرگی است. ولی خم می‌شود دست امام جواد علیه السلام را می بوسد و با تحت الحنک عمامه خودش غبار از نعلین حضرت پاک می‌کند و می گوید خدا ایشان را لایق امامت دانسته است. این آن درکی است که از امامت باید پیدا بشود. این معرفت از ما می‌خواهند وگرنه معرفت شناسنامه‌ای را دشمنان ما هم داشته‌اند. اینکه گفتنه‌اند زیارت با معرفت، حداقل امام این است که انسان امام را امام من الله بداند. مُفتَرَضُ الطّاعَه بداند. این مقام است. یعنی بگوید امرش امر خداست و نهی‌اش نهی خداست. خدای متعال او را در یک مقام قرار داد که فرمان خدا از طریق او در عالم جاری می‌شود. و الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ(زیارت‌جامعه‌کبیره) این یعنی امام‌شناسی. نزول فرمان خدا در عالم یک مجرایی می خواهد. فرمان الهی است؛ امر الهی است. امر الهی که در عوالم نازل میشود، یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ (طلاق.‌١٢) عوالم را طی می‌کند تا به ما می‌رسد. یک مجرای نزولی می‌خواهد. مجرای نزول است چون صاحب الامر است. معنای صاحب الامر همین است. لذا فرمانش فرمان خداست و نهی‌اش نهی خداست، وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا(الحشر.٧) این خیلی مقام عجیبی است. روایات این مقام را توضیح داده است که یک انسانی که در قالب بشر نازل میشود، امرش امر خدا باشد، نهی‌ او نهی خدا باشد. نه اینکه قرارداد کرده باشند. اصلا فرمان الهی از طریق او در عالم صادر می‌شود. جبرئیل در شب قدر می آید و فرمان حضرت را می‌گیرد و اجرا می‌کند. ملائکه شب قدر می آیند و فرمان حضرت را اجرا می‌کنند. این مقام امامت است. هم خواندن معارف و هم خواندن مستمر زیارت جامعه و زیاراتی با این مضامین را تلاوت کردن و عرض ادب کردن، ان شاءالله مقدمه‌ای است برای اینکه به این نورانیت برسیم.

توسل و ذکر مصیبت

السَّلامُ علیکَ أَبا جَعْفَرٍ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، أَیُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، یَا حُجَّهَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ

من از زبان شما خوبان به حضرت عرض میکنم…

ای که از حال خسته با خبری

آن کسانی که در مبارزه با نفس و دنیا و شیطان خسته شدند باید ازشون دستگیری بشه بارشون زمین برداشته بشه باید امشب متوسل به امام جواد علیه السلام باشند واقعاً جوادالائمه هستند امام رضا علیه السلام فرمود: مولودی با برکت تر از فرزند من خدا به شیعه نداده است

ای که از حال خسته با خبری                      یا جواد الائمه کن نظری

از کریمان همه کریم تری                           یا جواد الائمه کن نظری

ای به حکم قدر امیر قضا                           درّ یکدانه امام رضا

حقیقتا همین طور است…

ای به حکم قدر امیر قضا                           درّ یکدانه امام رضا

تو جگرگوشه پیامبری                             یا جواد الأئمه کن نظری

ای به ۹ سالگی امام شده                 باب حاجات خاص و عام شده

آن کسانی که اسرار می‌خواستند حاجات ویژه داشتند از طریق امام جواد علیه السلام به مقصد رسیدند

من گدایم گدای دربه دری

همه جا سر زدم هیچ کجا خبری نبوده و سراغ شما آمده ام…

سر سفره عمه جان تو نشستیم خیلی نزد شما اهل بیت محترم است شما فرمودید هرکس ایشان را زیارت کند بهشت بر او واجب می‌شود شما ما را ارجاع به ایشان داده اید در این خانه دست به دامن شما شدیم

من گدایم گدای دربه دری                          یا جواد الائمه کن نظری

جان به قربان دست و پا زدنت

می دانید جوان ترین امامی که به شهادت رسید امام جواد علیه السلام است

گفته‌اند حضرت روزه بود حضرت را مسموم کرد، در را بسته بود کسی آب برای حضرت نبرد…..

 بعضی نقل کرده اند نمی‌دانم این درست است یا نه دستور داده بود کنیزکان سر و صدا کنند صدای حضرت به کسی نرسد

جان به قربان دست و پا زدنت                        دم به دم باب را صدار زدنت

داشتی آتشی روی جگری                             یا جواد الائمه کن نظری

جگرش از  از تشنگی می سوخت…..

امام رضا تسلیت عرض می کنم بی بی دوعالم تسلیت عرض می کنم

در جوانی مسموماً حضرت را به شهادت رساندند در غربت…

 گفته اند سه روز بدن مطهرش را بر زمین گذاشتند..

 حتی نقل شده از مقابل آفتاب…

ولی آقا جان علی بن موسی الرضا سرانجام بدن آقازاده شما را از زیر گُل ها بیرون آوردند با احترام کفن کردند با احترام در کنار جدشان به خاک سپردند ولی جدتان سیدالشهدا….

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون…

نمیدانم می توانم عرضم را برسانم یا نه

آنچنان لگدمال اسب ها شده بود که بدن با خاک ها آمیخته شده بود

 آنچنان غرق در خون بود

السلام علی المغسَّل بدم الجراح

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون                      تا نگو یند حسین بن علی بی کفن است

سرانجام هم امام سجاد علیه السلام فرمود بنی اسد: بروید بوریا بیاوردید…

 بعضی اینطور نقل کرده اند: آرام این حصیر را زیر بدن قطعه قطعه موج داد قطعات بدن را در حصیر جمع کرد منظم کرد داخل قبر شد دیدند خم شده صورت به رگ های بریده…

شنیده ای یک جمله با انگشت سبابه روی قبر نوشت دل همه اولیاء خدا را تا قیامت سوزانده…

هذا قبرُ حسین بن علی بن ابیطالب الذی قَتلوه عطشانا…

از آب هم مضایقه کردند کوفیان                              خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودنند دیو و دد همه سیراب و می مکید                    خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد                           فریاد العطش ز بیابان کربلا

صلَّ الله علیکَ یا ابا عبد الله

صلَّ الله علیکَ یا ابا عبد الله

صلَّ الله علیکَ یا ابا عبد الله

بازدیدها: 0

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *