* دعاي عرفه، نور است
دعاهايي كه انسان در اين روز مي خواند همه عروج دهنده و بينش آفرين و كمال بخش روح است مخصوصاً دعاي عرفه حضرت امام حسين عليه السلام كه نمي توان رقائق و معارف آنها را توصيف كرد.
هر جمله از آن نور است كه بر باطن شخص مي تابد و آن را روشن مي كند و كدورات و زنگارهاي آن را زايل مي سازد و حيات و سعادت را تفسير مي كند و نعمت هاي خدا را بر مي شمارد و قصور و تقصير آن را در اداي شكر اين نعمت ها شرح مي دهد كه هر انساني در هر اوج از معرفت كه باشد از خواندن آنها لذت مي برد و خود را در عوالم روحاني مشاهده كرده و هر دم حضور خود را در درگاه خداوند تعالي بيشتر مي بيند.
واقعاً جامعه اي كه چنين ذخائر عرفاني و تربيتي را در اختيار دارد بايد از همه اوضاع و احوال و برنامههايش نور و معنويت و بي اعتنائي به مال و منال و اعتبارات دنيا ظاهر باشد.
* سعادت دنيا و آخرت، مرهون عافيت
يكي از مهم ترين حوائجي كه حضرت سيد الشهداء عليه السلام در دعاي عرفه از خداوند مي خواهد، عافيت در بدن و دين است؛ «اللّهم …. عَافِني في بَدني و ديني» كه هر كسي اين دو نعمت خداوند را داشته باشد، سعادت دنيا و آخرت را دارا شده است.
* عافيت در بدن
عافيت در بدن، عبارت از تندرستي و سلامتي از بيماري ها و نقص هاي عضوي و كمال استواي خلقت و آفرينش است كه از نعمت هاي بزرگ خداست كه با توجه به انواع و اقسام امراض، سلامتي از هر يك از آنها نعمتي جداگانه به شمار مي رود و غالب مردم از شكر اين نعمت ها غافلند چون از خود نعمت غافلند؛ يا اصلاً آن را نمي شناسند؛ زيرا اطلاع بر اين نعمت ها نياز به اطلاع وافي و كامل در علوم متعدده دارد كه همه مربوط به جسم انسان از گوشت، پوست، استخوان، رگ، پيه، خون، مفاصل، سلول ها، اعضا و جوارح ظاهره و باطنه مي باشد كه به فرض اينكه كسي از اين همه علوم مطلع باشد چون اين علوم كامل نشده است باز هم از شناخت نعمت هاي خدا در اين رابطه و شكر آنها قاصر است.
* عافيت دين و انواع آن
و امّا عافيت در دين كه اهميّت آن بيشتر است و اگر آن نباشد عافيت در بدن وسيله احتجاج بر عبد و استحقاق توبيخ و معاقبه زيادتر است بر سه قسم است:
* عافيت فكري و اعتقادي
عافيت فكري و اعتقادي اين است كه شخص در شناخت خدا و صفات و اسماءالحسناي او در شناخت ملائكه و مسائل نبوّت پيغمبران و وحي و امامت خصوصاً شناخت حضرت خاتم الأنبياء صلي الله عليه وآله و اوصيا و خلفاي آن حضرت و در شناخت معاد و خلاصه كلّ امور اعتقادي، ايمانش سالم از انحرافات و پاك از بدع و شبهه ها باشد و از خطي كه انبياء خصوصاً حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه وآله ترسيم فرمودهاند بيرون نباشد و همه را با معيارهاي صحيح عقلي و نقلي تحصيل كرده باشد و به آنچه بر حضرت محمّد بن عبدالله صلي الله عليه وآله نازل شده است؛ اعم از اصول يا فروع ايمان داشته باشد كه حتّي به جزئيترين امري از امور اعتقادي و كوچك ترين فرع از فروع و احكام شرعي و عملي، ايمان مطمئن داشته باشد و ميل نفس خود را در همه امور، تابع شرع قرار دهد، بديهي است گاه يك انحراف و انكار يك موضوع مسلّمِ دينِ اسلام، شخص را زير سؤال برده و موجب كفر او مي شود.
* عافيت اخلاقي
و امّا عافيت اخلاقي عبارت از اتّصاف انسان به اخلاق اسلامي است كه در قرآن مجيد و احاديث مرويّه از پيغمبر و ائمه صلوات الله عليهم بيان شده است. مثل: صبر، زهد، تواضع، صداقت سخاوت، شجاعت، عدالت، ترحّم، حلم، عفّت، مروّت، حرّيت، فتوّت، عفو و گذشت، ايثار، صله رحم، رعايت حقّ همسايه حق پدر و مادر، مواسات، احسان، انصاف، كظم غيظ، صدق وعده، تفويض، توكّل، رضا و تسليم و ساير صفات حميده و مكارم اخلاق كه در قرآن مجيد و احاديث شريفه و ادعيه بر آنها ترغيب و توصيه شده است.
و بر حسب حديث معروف: «اِنّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاق» پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله براي اتمام و آموزش كامل اخلاق مبعوث شده است.
در موضوع اخلاق، تعاليم اسلام كامل ترين و سازنده ترين تعاليم است. بسياري از حكما هم كه علم اخلاق را حكمت عملي مي نامند در حكمت عملي وارد نمي شوند؛ زيرا معتقدند با تعاليم اسلام در اين موضوع ديگر جايي براي كلام و مقال ديگران نيست.
كتاب هاي اخلاق و اشعار شعرا و حكاياتي كه از مسلمانان تربيت شده در مكتب اسلام نقل شده، مسلمانان را در اخلاق به قدري غني و صاحب افتخار نشان مي دهد كه بالاتر از آن تصور نمي شود.
شخص پيغمبر اكرم صليالله عليه وآله كه خدا به او خطاب فرموده است: «اِنَّكَ لَعَلي خُلُق عَظيم» داراي عالي ترين اخلاق انساني بود و يكي از علل عمده نفوذ دعوت آن حضرت در اعراب جاهليت كه تغيير عادات آنها امري ناممكن به نظر مي آمد همان اخلاق كريمه آن حضرت بود.
همچنين اهل بيت آن حضرت اميرالمؤمنين و ساير ائمه طاهرين عليهم السلام، همه نمونه اعلي و مثل اكمل اخلاق انسانيت بودند كه دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند و اين اخلاق سرّ و رمز محبوبيت فوق العاده آنها در قلوب مردم بود.
* عافيت عملي
و امّا عافيت عملي به اين است كه انسان در اعمال و كارهاي خود خواه فردي، اجتماعي، سياسي و مالي و همچنين در عبادات و تكاليف و فرايض، رعايت كامل احكام شرع مقدّس را بنمايد و نسبت به اين دستورات كه عمده آنها در كتاب هاي فقه مدوّن است، تعهّد كامل داشته باشد و از معصيت و مخالفت پرهيز كند و تقوا پيشه سازد و حتي در گناهان صغيره نيز اگر چه وعده گذشت از آنها در صورت اجتناب از گناهان كبيره داده شده بپرهيزد و چنان عمل كند كه شاعر در اين شعر مي گويد:
خلّ الذنوب صغيرها و كبيرها فهو التقي كُن مثل ماش في طريق الشوك تحذر ماتري
لاتحقرن صغيرة ان الجبال من الحصي
از گناهان كوچك و بزرگ پرهيز كن كه اين كار، تقوي است. مانند رونده اي باش كه در يك راه پر از خار، با احتياط گام بر مي دارد و هيچ كوچكي را حقير مشمار كه كوه ها از سنگريزه ها تشكيل شده است.
بازدیدها: 108