مولود مبارک
در یکی از روزهای سال 1281ش، در خانه شیخ احمد امینی، ستارهای پر فروغ تابیدن گرفت که موجب شادی تشنگان فضیلت و علم شد. این مولود که نامش را عبدالحسین نهادند، همان مجاهد و عالمی است که بعدها حقایقی را که در جامعه مسلمانان پژمرده شده بودند، زنده کرد. عبدالحسین در شهری به دنیا آمد که پیش از وی دانشمندان بزرگی را پرورده بود. علامه امینی در تبریز در دامنه کوه سهند قدم به عرصه وجود گذاشت و سهند همان کوهی است که یکه و تنها، داستان رادمردان بسیاری را در سینه دارد.
تربیت در آغوش فرزانگان
از همان دوران کودکی، آثار نبوغ در علامه امینی پدیدار بود. او همواره میخواست بیشتر بداند و در هستی اندیشه کند. محیط خانواده علامه امینی، بستر مناسبی برای رشد و بالندگی او فراهم کرد. وی دردامان پدری فرهیخته چون آقامیرزا احمد، از دانشمندان نامی تبریز پرورش یافت. پدر بزرگوار علامه که در حسن سیرت، آراستگی طبیعت و پرهیزکاری زبانزد خاص و عام بود، خود تربیت فرزندش را بر دوش گرفت و او را با دین محمّدی و آیین علوی آشنا ساخت.
تحصیلات علامه امینی
علامه امینی، پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی نزد پدر بزرگوارش، برای تکمیل دروس به مدرسه طالبیه تبریز رفت و مقدمات و سطوح فقه و اصول را در این مدرسه فرا گرفت. او از محضر اساتید بزرگی چون سید محمد موسوی مشهور به مولانا از مراجع تقلید، آیت اللّه سید مرتضی خسرو شاهی، آیت اللّه شیخ حسن توتونچی و میرزا علی خسرو شاهی بهره جست. علامه پس از تکمیل دروس برای شرکت در دروس خارج فقه و اصول و کسب معنویات و کمالات از محضر ائمه طاهرین راهی عتبات عالیات شد و در شهر نجف سکنی گزید. او در نجف از محضر بزرگانی چون سید محمدباقر فیروز آبادی، سید ابوتراب خوانساری، میرزاعلی ایروانی و آیتاللّه میرزا ابوالحسن مشکینی استفاده کرد و از خرمن فیوضات ایشان بهرهمند شد. او پس از مدتی اقامت در نجف، بار دیگر به تبریز باز گشت.
تبلیغ و مبارزههای علامه
علامه امینی پس از بازگشت از نجف، در شهر تبریز مجالس وعظ و ارشاد را تشکیل داد و به بیان معارف دینی پرداخت. علامه به عنوان محدث، مفسر، فیلسوف و متکلم و فقیه پیش از آن که به پژوهشهای دامنه داری دست زند و در پی آن بود که فلسفه سیاسی اسلام را در هر صورت به مردم کوچه و بازار بیاموزد. او زمانی به نجف وارد شده بود که با از هم پاشیدن امپراطور عثمانی، عراق به دست انگلیسیها افتاده بود. شیخ که هنوز شهدای انقلاب مشروطیت را به یاد داشت، برآن شد تا با یاد شهیدان راه فضیلت، امت پراکنده اسلامی را به وحدت و برادری دعوت کند. بدین ترتیب، در اولین کتاب خویش شهداء الفضیلَة گوی سبقت را از همگان ربود و بر گذشتگان و معاصران خویش برتری یافت.
آثار جاودانه علامه امینی
علامه امینی رحمهالله در مطالعه و پیوستگی در پژوهش جدیت زیادی داشت. وی بسیاری از اوقات خود را صرف مطالعه کتب علمی و بحثهای اسلامی میکرد. همین امر سبب شد که گامهای علمی جاودانهای بردارد و کتابهای فکری ارزشمندی را به مکتب اسلامی عرضه کند. هر یک از کتابهای علامه امینی نشانه دانش ژرف، فضل زیاد، اطلاعات گسترده و تلاش طاقت فرسای اوست. از وی کتب ارزشمند زیادی چون تفسیر فاتحة الکتاب، شهداء الفضیله، کامل الزیارة و… برجا مانده است که مهمترین آنها کتاب الغدیر است. این کتاب تمام زندگی و تلاش استاد امینی و نمودی از توان خلاق او است. الغدیر پشتیبان شخصیت علمی و اخگر فروزان قلم علامه است و استاد با نوشتن آن در پرونده تاریخ حقیقی را جاودانه کرد تا همچون خورشید بدرخشد.
الغدیر؛ شاهکار علمی عصر حاضر
الغدیر را الغدیر نامیدند برای تبرک، وگرنه اقیانوس است؛ اقیانوسی متلاطم و بیکران که درونش پر از گوهرهای گران بها است که دراعماق آن میدرخشد و الغدیر غدیری است که در پی آن دریاها و اقیانوسهای علم جاری است. الغدیر زبان بیان غربت غدیر است؛ غدیری که حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله را تداعی میکرد که فرمود: «اسلام در آغاز غریب بود و به زودی مانند نخست غریب خواهد شد».
در محضر علامه
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «علم را فراگیرید و همراه علم، خود را به حلم و وقار مزین کنید و بر کسی که میخواهد از شما علم بیاموزد، تواضع کنید و هر کس از شما طلب علم کرد، بر او تواضع کرده، پاسخ او را بدهید و از متکبران نباشید تا تکبر شما موجب بطلان علم و حقیقت شما شود».
علامه امینی رحمهالله ، به راستی مصداق این حدیث بود. او هر کجا که موقعیتی پیش میآمد، مطالب علمی را متواضعانه عرضه میداشت و شیفتگان علم و ادب را سیراب میکرد.
سجایای اخلاقی و معنوی علامه امینی رحمهالله
تاریخ سرشار از سرگذشت بزرگ مردانی همچون شیخ عبدالحسین امینی است که چشم روزگار به جوانمردی، شجاعت، بشر دوستی، حقطلبی، زهد و تقوا، مانند آنها را ندیده است و مادر زمانه، فرزندی آن چنان پرهیزگار، آزاده، برومند و پاکدل نپرورده است. علامه امینی را پیش از یک شخصیت علمی، باید شخصیتی معنوی و اخلاقی دانست. او عالمی عظیم القدر، دانشمندی پرهیزکار، مصلحی متفکّر، معلّم اخلاق و فضیلت بود که دیگران باید در مکتب او فضائل و معنویات را بیاموزند. استاد محمد عبدالغنی حسن مصری به حسن خلق علامه پی برده و در قصیده خویش چنین گفته: «به هنگام بحث لحن او تند میشود، ولی خلق و خوی او بسی نرم است».
زهد
یکی از ویژگیهای اولیاء اللّه و علما، زهد و بیتوجهی به زخارف دنیوی است. آنان زهد را سرلوحه زندگی خود قرار میدهند و از دنیا به اندازه حاجت و نیاز توشه میگیرند و این را از ائمه اطهار علیهمالسلام به ارث بردهاند. زندگانی علامه امینی رحمهالله نیز با زهد و تقوا همراه بود. او انسانی کریم النفس و متوکل بر خدا بود و به این مسلک خانواده و شاگردانش را نیز فرا میخواند. علامه امینی رحمهالله با این که در مدت چهل سالی که در نجف اقامت داشت، کتب متعددی را نوشت و میتوانست مرفهترین زندگی را فراهم کند، حتی خانهای برای سکونت نساخت. علامه امینی به راستی مصداق حدیث امام باقر علیهالسلام بود که به ابان بن تغلب فرمودند: «همانا فقیه و عالم واقعی کسی است که زاهد در دنیا و طالب آخرت، و پیرو سنت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله باشد».
توسل و عبادت
علامه امینی رحمهالله فردی ربانی و الهی بود که نشستن و برخاستن و نوشتن و… او به خاطر خدا بود. آیت اللّه سید مرتضی نجومی میفرماید: «در عمرم کسی را ندیدم که چون علامه امینی با حضور قلب نماز بخواند. این علامه بزرگوار هنگام ماه مبارک رمضان با همه مشغلهای که داشت، اغلب کارهایش را تعطیل میکرد و مشغول عبادت میشد. او در این ماه پانزده مرتبه ختم قرآن میکرد و ثواب چهارده ختم را به چهارده معصوم علیهمالسلام و یک مرتبهرا به روح پدر و مادر بزرگوارش هدیه میکرد.» یکی از آنان که زیارتش کرده، میگوید: «همانا ویژگیهای علامه امینی، تضرّع و معنویتش را در کمتر عالمی دیدم. در ایام عاشورا و فاطمیه حال علامه متغیر میشد و با صدای بلند گریه میکرد».
شجاعت
علامه امینی با الگوپذیری از پیشوایان خویش، شجاعت را به ارث برده بود. او نقل میکند: وقتی به حج بیت اللّه مشرف شدم، در شب ترویه از مکه به عرفات حرکت کردم و شب را در صحرای منی ماندم. پس از نماز صبح در روز عرفه به سوی عرفات حرکت کردم. وقتی به صحرای عرفات رسیدم، دیدم که از کثرت جمعیت جایی برای سکونت و نصب خیمه نیست، اما در گوشه بیابان جای خلوتی است که به ملوک و اشراف عربستان اختصاص دارد. به آن قسمت رفتم و شروع به نصب خیمه کردم. ناگهان یکی از مأموران با فریاد مرا منع کرد و گفت: «این جا خیمههای امیر نصب شده!»، وقتی این را شنیدم، فریاد زدم: «به امیرت بگو از سرزمین ما بیرون برود. این سرزمین بندگان است و برای امرا و رؤسا در این جا جایی نیست».
امانت داری
صاحب الغدیر، علامه امینی رحمهالله در سراسر کتابهایش، اصل امانتداری را رعایت کرده است و جایی یافت نمیشود که این بزرگوار کلامی را تحریف کرده باشد. به همین دلیل، استاد علاء الدین از عالمان الازهر همواره آرزوی دیدن این بزرگوار را داشت و در روزنامههای پر انتشار قاهره به معرفی و دفاع از کتاب او میپرداخت. فرزند علامه میگوید: «پدرم درمورد تألیف، مرا به دو چیز وصیت کرد: اول آن که روابط اجتماعی را ترک کن تا وقت برای نوشتن پیدا کنی. دوم آن که امانت در نگارش را رعایت کن و از تصرف در کتب تاریخی و مصادر بپرهیز و خودت را برای تحمل مشکلات زندگی آماده کن».
خطیب تاریخ
نبوغ علامه امینی رحمهالله تنها در قلم و نوشتن نبود، بلکه در نطق و بیان نیز بسیار قوی بود. صدای رسا، دانستههای گران، حافظهای نیرومند، ایمانی عمیق و اخلاص کامل، سبب میشد که سخنان علامه، همه را جذب کند و آنها را تحت تاثیر قراردهد. شور و اخلاص و عمق منطق و شعله حماسه در سخنانش موج میزد. آن چنان به تاریخ و کتب قرون گذشته احاطه علمی داشت که هنگام سخن گفتن گویا قرنهای اسلامی دهان گشودهاند و لب به سخن باز کردهاند. در مسافرتهای ایشان در داخل یا خارج از ایران، وقتی خبر ورود ایشان به گوش حق شناسان علاقهمند میرسید، اجتماع میکردند و در میان ازدحام و سیل خروشان جمعیت انبوه، سخنرانیهای سازنده و مؤثّر و مهیّج ایشان بسیار دیدنی بود.
بوستان هدایت
علامه امینی رحمهالله در سال 1373ه . ق، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد الغدیر، کتابخانهای مجهز و عظیم را در نجف اشرف، پایهگذاری کرد. کتاب خانه عمومی امام امیرالمومنین علیهالسلام با همت والای علامه مجاهد در روز عید غدیر افتتاح شد و شیفتگان مولی الموحدین هر یک به نوبه خویش در تهیه نسخههای خطی و چاپی کتاب خانه به علامه یاری میرساندند؛ تا آنجا که در حدود 42000 جلد کتاب به زبانهای گوناگون در آن فراهم شد. هدف آن بزرگوار از پایه گذاری این کتاب خانه ایجاد یک مرکز جهانی در عالم اسلام بود که کلیه کتب معتبر اسلامی را در خود جای داده باشد و دانشگاه بزرگ عالم تشیع را تا اندازهای از کتاب بینیاز کند.
کرامتی از علامه امینی رحمتالله
یکی از بزرگان نقل میکند: «روزی جوانی را دیدم که بر گردنش گردنبندی از طلا آویزان بود که سیمای مبارک امیرالمومنین بر روی آن نقش شده بود. به دلیل شدت علاقه به امام علی علیهالسلام با خودم گفتم:ای کاش آن گردنبند در گردن من بود! ولی حیف که طلاست و طلا بر مردان حرام است. فردای آن روز به زیارت علامه امینی رفتم. علامه کیسهای را که یکی از علمای ایران به ایشان تقدیم کرده بود به من داد و فرمود: این همان چیزی است که میخواستی. پس از مجلس، کیسه را باز کردم و دیدم گردنبندی است از مرمر که بر روی آن سیمای امیرالمومنین علیهالسلام نقش شده است. با تعجب گفتم: اللّه اکبر! من این مطلب را که با کسی در میان نگذاشته بودم. چگونه بر علامه الهام شده است؟ پس از آن فهمیدم که علامه امینی تنها یک خطیب و نویسنده نیست، بلکه کسی است که صاحب کشف و کرامت بوده، با علم و غیب الهی مرتبط است». علامه امینیدر آیینه قلمها
آیت اللّه معرفت در مورد علامه امینی میفرماید: «علامه از مفاخر بزرگ جهان تشیع هستند که جایگاه و مقامی بالا و ارجمند دارند. ایشان نزد تمام محققان شرق و غرب، چه مسلمان و چه غیر مسلمان چه سنی و چه شیعه، به عنوان یک محقق برجسته در عرصه تحقیق شناخته شدهاند».
مترجم جلد اول الغدیر به زبان انگلیسی میگوید: «من نمیتوانم اعجاب شدیدی را که از علامه امینی دارم، از برادران در بغداد و خاورشناسان در لندن پنهان کنم؛ زیرا مردی که نیم قرن از زندگی اش را در راه نگارش کتابی سپری سازد، شایسته بزرگداشت و سزاوار تعجب است».
غروب خورشید هدایت
از شمار دو چشم یک تن کمِ
وز شـمـار خرد هــزاران کم
علامه امینی عالِمی بود که با رفتنش عالمی از میان رفت. دایره نفوذ و گسترش آثار وی و ارزش معنوی وجودش پس از درگذشت او بیشتر آشکار شد. علامه امینی کسی بود که باید در وفات او گفته شود: «روز پرواز ملکوتیاش، نه تنها در مردم اثر گذاشت، بلکه مصیبتی بزرگ بر آل محمد صلیاللهعلیهوآله بود».
رحلت علامه امینی رحمهالله
هرچند گاه کوچیدن در دست مشیت الهی است، ولی در علل و اسباب میتوان گفت: کثرت کار و زحمت بیدریغ علامه امینی قوای بدنی او را ضعیف ساخت و معمار مدینه غدیر را به ناتوانی جسمی دچار کرد. بیماری علامه حدود دو سال به طول انجامید تا این که عاشقی از عاشقان ولایت و مجاهدی نستوه روز جمعه 12 تیرماه 1349 برابر با 28 ربیع الثانی 1390 هجری قمری هنگام اذان ظهر دعوت حق را لبیک گفت. او که همواره در نماز بود و جز به عبادت خدای کعبه و خدمت به مولود آن کار دیگری نداشت در 68 سالگی از دنیا رفت و جهانی را در غم ارتحال خویش فرو برد.
بازدیدها: 100