علت اصلی ناامنی و تحریم
پایگاه اطلاع رسانی هیات: شهادت مظلومانۀ شهید والامقام محسن فخری زاده را به محضر حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه و رهبریِ عزیز، و خدمت خانوادۀ محترم ایشان و همۀ دوستداران آزادی و آبادانیِ ایران اسلامی، تسلیت عرض میکنم. واقعاً آرزو میکنم یک زمانی برسد که ما شاهد چنین صحنههایی نباشیم. آن زمان چه زمانی خواهد بود؟ آن زمان، زمانی خواهد بود که در کشور ما، سیاستمداران واداده و تفرقهافکن، نباشند یا اگر هستند، در سپهر سیاسی کشور، بسیار ضعیف شده باشند.
این ترورها از سال 88 شروع شد؛ وقتی یک جریان سیاسی، اختلاف عمیق در جامعه ایجاد کرد
همانطور که میدانید، این ترورها از سال 88 شروع شد؛ وقتی یک جریان سیاسی توانست یک اختلاف سهمگینِ سیاسی و یک تفرقۀ عمیقی در جامعه ایجاد کند، لذا دشمن احساس قدرت کرد و فکر کرد که حالا نوبت ضربه زدن است، و همینطور هم هست، آخرین صحنه از این اختلافات را میبینیم که مقام معظم رهبری اخیراً-با تعابیری شبیه این- فرمودند که مذاکره برای ما فایدهای نداشته است، اما بلافاصله فردای آن روز، رئیسجمهور مملکت میگوید «ما برای مذاکره آمادهایم!» این یعنی یک اختلاف بد، آن هم نه اختلافی که موجب قوت کشور بشود، بلکه این موجب اعلام ضعف کشور هست.
فرق اختلاف خوب و بد چیست؟ اختلاف خوب که مایۀ برکت است، این است که ما با هم اختلاف نظر کنیم سرِ راههای مختلفی که موجب اقتدار ملی و تأمین منافع ملی میشود. بالاخره با هم گفتگو میکنیم و به یک راه بهتر میرسیم. این نوع از اختلاف نظر، موجب تقویت ما میشود.
گاهی اوقات اختلاف نظرها خوب است و مفید هم هست، مثلاً اینکه ما اختلاف نظر داشته باشیم در شیوۀ رسیدن به اقتصاد مقاومتی و پیروزی بر مشکلات یا اینکه اختلاف نظر داشته باشیم برای رسیدن به راههای مختلفی که موجب تحقق مقاومت میشود، اینطور اختلاف نظرها بد نیست بلکه خوب است، مثل یک مسابقهای است برای اینکه چگونه دشمنان خود را نابود کنیم.
پالسِ مذاکره دادن، در زمانی که میدانیم مذاکره هیچ فایدهای ندارد، یعنی اعلام ضعف
اما در زمانی که دشمن میداند و ما یقین داریم این مذاکره هیچ فایدهای ندارد، وقتی برخی از سیاستمداران پالسِ مذاکره میفرستند، این یعنی اعلام ضعف. وقتی این اعلام ضعف آنهم بعد از سخنان رهبری مطرح میشود، این یعنی ما آسیبپذیر هستیم و شما میتوانید ما را بزنید، و آنها هم میزنند و تأمل نمیکنند.
ضمن اینکه آنها از قبل هم روی این ترورها، کار کردهاند، این ترور وحشیانه نشاندهندۀ این است که آنها مدتها کار کردهاند و شناسایی کردهاند و رفت و آمدها را زیر نظر گرفتهاند. اتفاقاً نوع این ترور، هم نشان میدهد که عزم آنها خیلی جزم است برای نابودی ملت ما، هم اینکه این شهید عزیز، برای دشمن چقدر شخصیت مهمی بوده است. هر کسی برای مملکت ما مفید باشد، اگر بتوانند با او اینچنین برخورد میکنند. کمااینکه شما دیدید که آمریکاییها در عراق، تقریباً تمام دانشمندان مهم عراق را بعد از تسلیم عراق به آمریکا، ترور کردند؛ مگر آن کسانی که به آنها پیوسته باشند.
اختلافات داخلی، نشانۀ اعلام ضعف در مقابل دشمن است
دوستان من، مهم نیست چه دولتی سرِ کار باشد، مهم این است که در کشور ما اختلافات، اعلام ضعف در مقابل دشمن را نشان بدهد و برخی از این اختلافات دلالت بر این بکند که جریانهای سیاسیای هستند که میخواهند کوتاه بیایند، مثل اتفاقی که در فتنۀ 88 افتاد و مثل اتفاقی که دربارۀ سردار شهیدمان رقم خورد.
ما در تاریخ هم داریم؛ مثلاً معاویه آن وقتی توانست بر لشکر علی علیه السلام غلبه پیدا کند که یک شقاق و اختلافی را بین لشکریان علی علیه السلام مشاهده کرد. جریان قرآن بالا سرِ نیزه گرفتن، جریان فرعی بود، جریان اصلی سخنرانی اشعث در شب قبل بود؛ او در آن شب، علیه مقاومت، سخنرانی کرد و گزارش این سخنرانی به اردوگاه معاویه رسید، عمروعاص و معاویه گفتند: دیگر کار لشکر علی علیه السلام تمام است و ما پیروز میشویم و همینطور هم شد!
حالا صحبت اشعث چه بود؟ او گفت: اگر بنا باشد کسی با اهل شام بجنگد، من از همه جنگندهتر هستم، ولی تا کِی جوانان ما کشته بشوند؟!… اشعث با همین حرفهایش تردید را در بین لشکر علی علیه السلام انداخت.
نباید سیاستمداران ما نقش اشعث را در کشور بازی کنند
نباید سیاستمداران ما نقش اشعث را در کشور ما بازی کنند که متأسفانه بعضاً این کار را میکنند و مدام دارند به اردوگاه دشمن، پالس میفرستند. این شهادتها نتیجۀ همین است.
اینکه یک ملتی بعد از تجربۀ جنایتکارانه و خبیثانۀ آمریکا، باز هم تقاضای مذاکره با آمریکا بکند، این ملت را میشود نابود کرد؛ یعنی از نظر دشمن اینطور است. اینکه یک ملتی سخن رهبرش را که دارد عقلانی برخورد میکند، بتواند در حد رئیس جمهور و وزیر امور خارجه، زیر پا بگذارد، میشود این ملت را نابود کرد.
الان شما شدیدترین اختلافات را بین ترامپ و بایدن میبینید، اما در مسائل خارجی، با هم کاملاً متحد هستند، هر دو برای شهادت سردار ما ابراز خوشحالی میکنند و هر دوی آنها بر دشمنی و نابودکردن ملت ایران تأکید دارند. ولی متاسفانه در کشور ما یک عدهای یکطوری نقش بازی میکنند که آدم دائماً یاد کارهای اشعث در لشکر علی علیه السلام میافتد؛ اصلاً کارش این بود که انسجام درونی را از بین ببرد.
اگر در مقابل دشمن انسجام داشته باشیم، نمیتواند به ما ضربه بزند / دشمن وقتی درون ما تفرقه ببیند، ضربه میزند
ما اگر انسجام درونیمان از بین برود-که شخص رئیسجمهور و وزیر خارجه در این زمینه در این یکماه اخیر گنهکار هستند- لطمه میخوریم. ما اگر در مقابل دشمنانمان انسجام داشته باشیم، دشمنان ما نمیتوانند به ما ضربه بزنند، آنها هم برای ضربه زدن، حساب و کتاب خاص خودشان را دارند؛ یعنی سود و زیان را حساب میکنند که بزنند یا نزنند. اگر ببینند که وقتی به ما ضربهای بزنند، موجب تقویت انسجام درونی ما میشود، نمیزنند. آنها وقتی تفرقه را ببینند، میزنند.
بعد از شهادت این شهید عزیز هم دوباره بوی تفرقه آمد، یک عدهای گفتند که ایشان شهید هستهای بوده است و یک عدهای گفتهاند که «نه؛ شهید هستهای نبوده است!» حالا شما از این انکار، چه چیزی بهدست میآورید؟ آن جهت سیاسیاش خیلی مهم است.
این مسائل در معادلات بینالمللی خیلی مهم است، منتها سالهاست که ما نهایت ضعف را در دیپلماسی کشور میبینیم آنهم از سوی کسانی که خودشان را مدعیِ فهم دیپلماسی میدانند و البته اینها فرضشان این است که دشمنی وجود ندارد! فرض اولیهشان این است و میگویند «این نحوۀ تعامل ما است که تعیین میکند کسی با ما چگونه برخورد کند» اولیات و بدیهیات معادلات بینالمللی را درک نمیکنند، مثلاً اینکه رژیمی که بر آمریکا مسلط است، نمایندگان کارتلها و تراستهای بزرگ هستند، رژیم ترامپ آنجا معنا ندارد، آنها اگر ببینند کارشان با کسی مثل ترامپ، به نتیجه نمیرسد، یک کسی مثل بایدن را سرِ کار میآورند.
انسجام درونی در درجۀ اول، توسط سرخطهای سیاسی، شکسته میشود یا ایجاد میشود
اتفاقاً الان ما بیش از هر زمانی نیاز به انسجام درونی داریم، و انسجام درونی در درجۀ اول، توسط سرخطهای سیاسی، شکسته میشود یا ایجاد میشود. وقتی در ارتباط با حساسترین مسائل کشور مثل امنیت کشور در مقابل دشمنان یا وضعیت حیاتی اقتصاد کشور، دو حرف یا دو صدا از کشور بیرون بیاید، انسجام درونی از بین رفته است؛ کسی که این را نفهمد، الفبای سیاست را نمیفهمد، چنین کسی به قول حضرت امام خمینی رحمت الله علیه سادهلوح است و بهقول رهبر انقلاب، سادهاندیش است. بهترین برخورد با این افراد، اگر بخواهیم در کمال حسن ظن با اینها برخورد کنیم، این است که بگوییم «سادهاندیش» هستند.
البته سادهاندیشی هم بعد از یکبار یا دوبار تجربه، باید برطرف بشود و الا دیگر سادهاندیشی مطرح نیست و بحث شقاوت مطرح میشود، کما اینکه علی علیه السلام در نامهای خطاب به ابوموسی اشعری میفرماید «هر کسی تجربه و عقل را زیر پا بگذارد، شقی است» (إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ ؛ نهج البلاغه/نامه78)
ریشۀ سیاسیِ این ترور، پالسهای ضعفی است که از داخل کشور، به دشمنان داده میشود
ما نمیتوانیم ابعاد سیاسی این ترور را در نظر نگیریم. ریشۀ سیاسیِ این ترور، پالسهای ضعفی است که از داخل کشور، به دشمنان داده میشود. این پالسهای ضعف، بهصورت قدرتمند، از زمان فتنۀ 88 شروع شد و در این وضعیت هم ادامه پیدا کرد؛ یا از تریبونهای غیررسمی که مثلاً بتوانند چندصدهزار نفر را به خیابان بیاورند یا از تریبونهای رسمی، مثل کسانی که رأی آوردند.
ما دنبال از بینبردن فرصتها برای تبادل نظر و اختلاف دیدگاهها نیستیم، بلکه معتقدیم یکی از عوامل تقویتکنندۀ کشور، همین اختلاف نظرها است؛ ولی اختلاف نظر دربارۀ راههایی که برای آبادانی کشور وجود دارد، نه اختلاف نظر سرِ بدیهیات و مسلّماتی که هر عقلی با اندکی تأمل میتواند به آن برسد ولی برخی از سیاسیون ما نمیتوانند به آن برسند!
الان هزینۀ اختلاف نظرهای بیجا و چندصدایی سرِ منافع ملی که توسط برخی سیاسیون انجام میشود، خیلی بالاست
این اختلافاتی که برخی از سیاسیون ما ابراز میکنند، واقعاً نابودکنندۀ سرمایۀ کشور است. آنچه ما تا کنون، از اقتدار جمع کردهایم؛ با خون شهیدان و با زحمتهایی که کشیده شده است، اینها را میخواهند یکشبه به باد بدهند! ما الان در حساسترین لحظهها قرار داریم. لحظههای ما در این ایام، دیگر مثل هفت سال قبل نیست که یک کسی بیاید قول بدهد و بگوید که نان و آب هم با مذاکره حل خواهد شد و… الان دشمن در وضعیتی قرار دارد که میتواند ضربه بزند، هزینۀ اختلاف نظرهای بیجا، انکار بدیهیات، و چندصدایی کردن سرِ منافع ملی که توسط برخی از سیاسیون دارد انجام میشود، خیلی بالاست.
حالا یک زمانی، نظام فرصت داد که یک دیدگاهی امتحان بشود، یک دیدگاهی سالها بود که میگفت «ما باید مسئلۀ خودمان را با آمریکا حل کنیم» بالاخره وقتش رسید و نظام هم میدان داد و گفت بروید مسئله را حل کنید! البته از همان اول هم رهبر انقلاب فرمودند که «من به این مسئله خوشبین نیستم» ولی معلوم بود که دارند فرصت میدهند به یک تفکری که ریشه دوانده است، با پروپاگانداری سیاسی و با تبلیغات بیبیسیچیها، این قصه را برای مردم، معقول نشان دادند. بعد هم رفتند و امتحان کردند و به درِ بسته خوردند و نشد.
ما باید در مقابل دشمنان خودمان محکم بایستیم، و الا دشمنان، این وضعیتی که برای این شهید بزرگوار پیش آوردند، نه برای مسئولین بلکه برای تکتک مردم پیش میآورند! فکر نکنید که آنها دلشان برای مردم کشورمان سوخته و فقط دوست دارند مسئولین را بزنند! ببینید در عراق و سوریه، حدود هفت میلیون نفر آواره شدند، چقدر کشته شدند و چقدر خانهها به غارت رفت و امنیت مردم، نابود شد! آنها برای ما هم به چیزی کمتر از این راضی نیستند.
اگر این بلا را سرِ ایران بیاروند، دیگر چه چیزی باقی میماند؟ خیلی شیک و مجلسی، برخی از سیاسیون دوست دارند مقدماتش را فراهم کنند. البته این هنر نظام است که علیرغم همۀ زحمتهایی که بعضیها میکشند برای اینکه ایران را سوریه کنند، موفق نمیشوند.
با مذاکره، تا کجا میخواهید تسلیم آمریکا بشوید؟
شما با مذاکره، تا کجا میخواهید تسلیم آمریکا بشوید؟ مگر آنها حدّ یَقف دارند؟! آقای بهجت رحمت الله علیه میفرمودند: «آنها به کمتر از بردگی ما راضی نمیشوند» دشمنان ما به کمتر از این راضی نیستند، ولی از طرف دیگر، ما در آستانۀ فتح هستیم.
اینها حرفهای صرفاً دینی نیست، بلکه حرفهای عقلانی است. اگر حوزۀ علمیه دست از عقل بردارد، هویت خودش را از دست داده است. حوزۀ علمیه برای اعتقادات، مردم را به عقل دعوت میکند، برای احکام هم یکی از منابعش عقل است. اگر حوزه دست از عقل بردارد، دیگر راهی برای فهم وحی ندارد. و اگر ببیند که در جامعه، عقلانی رفتار نمیشود، باید اعتراض کند و دعوت به عقل کند. انبیاء الهی هم دعوت به عقل میکردند.
نباید اجازه بدهیم که جامعه مرعوب رسانهها بشود، باید عقلانیت را ترویج دهیم که معنای انقلابیگری چیزی جز تشدید در عقلگرایی نیست. دینداری هم چیزی جز تشدید عقلانیت و تعصب بر عقلانیت نیست، دین راهنمای عقل است. پیامبران هم دفائن عقول را آشکار میکنند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه هم برای بیدار کردن عقل مردم میآید. ما هم اگر یار حضرت هستیم، باید این را با عقلانیت خودمان ثابت کنیم.
چرا وقتی سیاسیون سخن اختلافانگیز میگویند، اینقدر به جامعه آسیب میزند؟
نکتۀ دیگر اینکه چرا اگر یکی از سیاسیون، حرفی بزند که علامت ضعف است و اختلاف بد ایجاد کند، اینقدر شکننده است؟ اگر یک کسی سخن اختلاف برانگیز بگوید، چرا اینقدر به جامعه آسیب میزند؟ در جامعهای که بر رأی مردم استوار است، این اختلاف نظرها شکننده است، این فریبهای افکار عمومی، شکننده است.
دشمنان ما در جوامع بهظاهر دموکراسی که در مسائل سیاسی اتحاد دارند، بر رأی مردم استوار نیستند بلکه بر فریب مردم استوار هستند و اینکه چه کسی بیشتر بتواند مردم را فریب بدهد، او رأی میآورد. ولی کشور ما حقیقتاً بر رأی مردم استوار است، لذا فریب افکار عمومی خیلی در اینجا شکننده است و آسیب میزند.
چرا باید لشکر علی علیه السلام با یک سخنرانی اشعث، ضربه بخورد؟ چون ولایت و ولایتمداری، یک مردمسالاری حقیقی، ضمنش هست ولی در این دیکتاتوریها و حتی دموکراسیها، مردمسالاری واقعی وجود ندارد. صد تا از این سخنرانیهایی که اشعث در لشکر علی علیه السلام انجام داد، اگر در لشکر معاویه و در مخالفت با معاویه صورت میگرفت، اتفاقی برای این لشکر نمیافتاد، چون آنجا دیکتاتوری حاکم است و دیکتاتورها راه خود را بلد هستند. در دموکراسی هم همینطور است؛ کمااینکه دیدید در این نهضتی که برای آن سیاهپوست آمریکایی شکل گرفت، رژیم آمریکا چطور با مردم بخورد کرد و چطور مردم را لِه کرد.
چرا سخن اختلاف برانگیز-از نوع اختلاف بد و ختلاف بدون ملاک عقلانیت- در جامعۀ ما اینقدر شکننده است و ضربه میزند؟ چون ولایت یک مردمسالاری حقیقی در خودش دارد، مردم باید متحد باشند پای ولایت. اصحاب علی علیه السلام باید پای رکاب او متحد باشند و الا لیاقت سعادت را از دست میدهند. کمااینکه امام زمان عجل الله تعالی فرجه فرمودند: «لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا» (احتجاج/ ج2/ص499) به همین دلیل است که اختلاف بد در جامعۀ ما شکننده است.
منبع: پایگاه حجت الاسلام پناهیان
بازدیدها: 0