امام علی (علیه السلام)در خطبه بیست و پنجم کتاب شزیف نهج البلاغه به سستی کوفیان آن زمان در مقابل دشمن خود می پردازد و می فرماید: آگاه باشید من شب و روز، پنهان و آشکار شما را با مبارزه با شامیان دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه آنها با شما بجنگند، با آنان نبرد کنید. به خدا سوگند، هر ملتی که درون خانه ی خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد. اما شما سستی به خرج دادید و خواری و ذلت پذیرفتید تا آنجا که دشمن پی در پی به شما حمله کرد و سرزمین های شما را تصرف نمود.
امام در ادامه با سخنانی که پر از اندوه است می فرماید: اینک فرمانده معاویه با لشکرش وارد شهر انبار شده و فرماندار مرا کشته و سربازان شما را از موضع مرزی بیرون رانده است. به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام به خانه ی زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گوشواره های آنان را به غارت برده است؛در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه و التماس کردن نداشتند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر آنان زخمی بردارد و یا قطره ی خونی از او ریخته شود. اگر برای این حادثه تلخ مسلمانی از روی تاسف بمیرد ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است.
امیر المومنین علی (علیه السلام)در ادامه می فرماید:به خدا سوگند این واقیعیت قلب انسان را می میراند و دچار غم و اندوه میکند که شامیان در باطل خود وحدت دارند وشما در حق خود متفرقید. زشت باد روی شما و از اندوه رهایی نیابید که اماج تیر بلا شده اید. به شما حمله میکنند شما حمله نمی کنید با شما می جنگند شما نمی جنگید اینگونه معصیت خدا می شود و شما رضایت می دهید وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم، می گویید هوا گرم است مهلت ده تا سوز گرما بگذرد و آنگاه در زمستان فرمان جنگ می دهم، می گویید هوا خیلی سرد است، بگذار سرما برود همه ی این بهانه ها برای فرار از سرما و گرما بود؟ وقتی شما از سرما و گرما فرار میکنید به خدا سوگند که شما از شمشیر ها بیشتر گریزانید.
منبع:عقیق
بازدیدها: 210