فرقه ی رجوی (منافقین) در حسرت خرداد تاریخی
«انجمن نجات» توسط جمعی از اعضای سابق به منظور نجات رفقایی که هنوز در اسارت ذهنی و حتی عینی این سازمان هستند و کمک به خانواده های رنج کشیده آنان در داخل کشور تأسیس و فعال شده است. – فرقه تروریستی رجوی (سازمان مجاهدین خلق) سالیان سال است که بسیاری از افراد صدیق و فداکار این کشور را در اسارت ذهنی و حتی عینی خود نگاه داشته و از آنان در جهت امیال رهبری سازمان سوء استفاده می نماید.
این سازمان جهنمی با استفاده از شگردها و ترفندهای معمول تمامی فرقه ها توانسته است با قطع ارتباط این افراد با محیط داخل کشور و همچنین خانواده هایشان، آنان را هرچه وابسته تر نگاه داشته و در نتیجه به شدت استثمار نماید.
نوشتاری که در ادامه آمده است برگرفته از مکتوباتی در این انجمن است که به رویایی عقیم و توهّمی عمیق در این گروهک گمراه یعنی منافقین اشاره دارد.
افشای چهره و ماهیت جنایت پیشۀ رجوی
وقتی از ماه خرداد صحبت می شود به یاد خیانت های رجوی و فرار وی و زن سومش به فرانسه و آغاز ترور و کشتن مردم ایران می افتیم. (این را اضافه کنیم که نقش بنی صدر در این میان نبایستی نادیده گرفته شود و احتمالا برای اعضای فریب خورده گروهک منافقین نامعلوم بوده است)
ابتدا در مورد کشته شدن بنیانگذاران سازمان باید عنوان کنیم که عامل اصلی مرگ شان خیانت های رجوی و همکاری با ساواک شاه بوده است. وقتی رجوی برای فرار از کشته شدن تن به خیانت داد، عملاٌ نشان داد که دیگر راه برگشتی در خیانت برایش باقی نمانده است . بعد از شروع جنگ عراق علیه ایران بعد از مدتی شاهد بودیم که به یکی از عوامل ارتش عراق تبدیل شده و علیه مردم کشورش دست به جنایت می زد. در ضمن در ماه خرداد سال 1365 رجوی برای اثبات سرسپردگی اش به صدام به عراق سفر نمود تا نشان دهد که در جنگ می تواند مهره خوبی برای صدام در جنگ عراق علیه ایران باشد و عملاٌ به یکی از لشکرهای ارتش صدام تبدیل شد . رجوی در سال 1370 عملاٌ نشان داد که در حمایت از صدام از انجام هیچ گونه جنایتی دریغ نمی کند و برای همه ثابت شد که وی عملاٌ جزیی از ارتش صدام می باشد و به این کار افتخار می کرد.
در ضمن در ماه خرداد زن سوم رجوی یعنی مریم قجر در فرانسه در سال 1382 دستگیر شد که این مسئله به افتضاحی برای سازمان تبدیل شد. چرا که رجوی ها عنوان می کردند در عملیات آخر در کنار نیروهای خود باقی خواهند بود !!! ولی وقتی صدام سرنگون شد هر دو شان برای به در بردن جان بی ارزش شان یکی فرار و دیگری به سوراخی خزیده تا دیده نشود . در ضمن قبل از حمله آمریکا به عراق، رجوی در نشستی عنوان داشت ما مگر می گذاریم که کسی به صاحب خانه ما (صدام) چپ نگاه کند . ما در کنار ارتش و مردم عراق درجنگ با غرب هستیم !!!. ولی رجوی وقتی صدام سرنگون شد به یکباره او را دیکتاتور نامید . حال می توان فهمید که تغییر ماهیت دادن برای کسی که سالیان به او و نیروهایش در عراق کمک کرده بود نمک نشناسی نبوده است؟ بعد از سرنگونی یار غار وی دیگر رجوی به ارباب جدیدی نیاز داشت چه بهتر از آمریکا که هیچ وقت سرنگون نمی شود و خیالمان راحت است و بعد از این جریان بود که اکنون به یکی از عوامل خیانت و جاسوسی آمریکا و کشورهای مرتجع عربی و اسرائیل تبدیل شده است.
در ضمن در روز سی خرداد بود که رجوی ارتش کاغذیش را اعلام نمود و فکر می کرد که می تواند با این ارتش حکومتی را سرنگون کند. البته رجوی دلش را به صدام خوش کرده بود که شاید با حمایت وی به قدرت برسد ولی این گونه نشد و مدتی که شعار نیروهای سازمان ارتش به اصطلاح آزادی بخش بود به یکباره توسط آمریکا خلع سلاح شده و به ارتش چماقداران تبدیل شد چون برای حفاظت دور قرارگاه اشرف تنها چیزی که وجود داشت چماق برای نگهبانی بود. دیگر خبری از مانورهای مسخره و سرکاری سازمان نبود. دیگر خبری از سرکار گذاشتن افراد و نگهداری از سلاح نبود. دیگر نمی شد دل افراد را به صرف داشتن تجهیزات نظامی برای سرنگونی خوش کرد. دیگر همه افراد به مهره هایی تبدیل شده بودند که باید در خدمت ارتش آمریکا می بودند و هر چیزی که آنان می گفتند بقیه باید انجام می دادند. دیگر شعارهای توخالی سرنگونی که به آن سس داشتن تجهیزات نظامی می زدند خبری نبود. افراد دیگر کاری به جز دعوا و برخوردهای فیزیکی با همدیگر نداشتند. افرادی که فکر می کردند می توانند در راه سرنگونی گامی بردارند همه متناقض شده و می دانستند که دیگر خبری از سرنگونی نیست. دیگر خبری از شعار هر ساله برای سرنگونی نیست و اینکه دل شان را در شب عید با شعار امسال در تهران خوش کنند نیست.
یعنی می توان گفت که ماه خرداد سر آغاز خیانت های رجوی بود که از اعدام بینانگذاران شروع شد و تاکنون این خط ادامه داشته است باید گفت که ماه خرداد ماهیت رجوی را برای همه روشن کرد که تا کجا در انجام خیانت و جاسوسی و وطن فروشی و مرگ دوستانش مرزی باقی نمی گذارد.
حال هر چقدر مریم قجر که اکنون در آلبانی بیتوته کرده از اعدام بنیانگذاران در چهار خرداد روده درازی کند و نفرات کاسه لیس را به شوی مسخره خود بیاورد تا برای هزارمین بار نفراتش را فریب دهد ولی چیزی که نمود بیرونی دارد مریم قجر و بقیه نفرات قدیمی سازمان که هنوز نان خیانت و مفت خوری را می خورند می دانند که رجوی مهره کثیفی است که برای فرار از مرگ و کشته شدن حاضر شد حتی بنیانگذاران سازمان را لو داده تا آنان کشته شوند. این است ماهیت رجوی جنایتکار و ضد بشر و زن باره !
اعدام بنیانگذاران سازمان توسط شاه – چهارم خرداد 1351
از کثیف ترین کارهای مسعود رجوی این بود که بعد از دستگیری به محض این که روانه زندان شد با یک سیلی ، پایگاه مخفی بنیانگذاران را لو داد همکاری او با ساواک تا جائی پیش رفت در حالی که خودش هم به اعدام محکوم شده بود ساواک حکمش را به حبس ابد تقلیل داد و بقیه افراد همه را اعدام کردند . یعنی می توان گفت که ماه خرداد ماه افشای ماهیت رجوی جنایت کار می باشد.
سر فصل سی خرداد 60 آغاز نبرد مسلحانه به عبارتی ورود سازمان به فاز نظامی
شکی نیست که رجوی می دانست نبرد مسلحانه چه پیامدهایی دارد و می خواست که تظاهرات به خشونت کشیده شود. برای هر دو طرف سی خرداد روز زورآزمایی بود به همین دلیل از قبل رجوی خودش را برای چنین روزی آماده کرده بود اگر غیر از این بود وی تن به خلع سلاح می داد، نباید فراموش کنیم سی خرداد 60 شروع یک تئوری و تحلیل غلطی بود که رجوی بدان نائل شد سی خرداد 60 سیاه ترین دهه تاریخ بعد از انقلاب ایران است که اکنون رجوی جنایتکار نزدیک به 4 دهه شکست هنوز توهمش فرو نریخته و باز هم در اختفاء شعار پوچ و توخالی سرنگونی را سر می دهد.
ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر- 30 خرداد سال 1364
مسعود رجوی برای این که هژمونی سازمان را تمام و کمال در دست خودش بگیرد در واقع زیر آب سانترالیسم دمکراتیک را زد. خودش را به عنوان رهبر معرفی نموده و به اسم انقلاب درونی، هر که مخالف بود را از صحنه حذف کرد و آنهایی که موافق بودند را در یک مدار بالاتر قرار داد به تدریج هر چه جلوتر می آمدیم افراد مطیع، سر سپرده تر می شدند تا جائی که به ربات های فرمان پذیر تبدیل شدند. رجوی با این ترفند فرقه ای برای کنترل ذهن و افکار ، در درون فرقه با استفاده از نشست های تفتیش عقاید به اسم عملیات جاری و غسل هفتگی همه را مجبور کرده بود تا افراد ذهن شان را جلوی جمع تخلیه کنند تا توسط جمع سرکوب شوند طوری که کسی جرات نکند به رجوی انتقاد کند و یا اشکالی بگیرد. در ضمن رابطه های خانوادگی را قطع کرد دیگر حتی بین پدر و مادر با فرزند رابطه ای وجود نداشت. ما به ازاء مسعود و مریم خودشان را در جایگاه پدر و مادر عقیدتی و آرمانی معرفی کرده بودند و عملاً می گفتند که جایگاه شان از پدر و مادر خونی هم بالاتر است و محدویت های دیگر حالا مجالش نیست همه را برشمارم.
عزیمت رجوی به عراق– خرداد 1365
رجوی خائن با آمدن به عراق به اصطلاح ارتش آزادیبخش را تشکیل داد و رسماً و علناً وارد جنگ ایران و عراق شد. در واقع به سود دشمن متجاوز علیه مردم ایران در هماهنگی با دستگاه های اطلاعاتی صدام ، تمامی اطلاعات جنگی را به عراقی ها می داد این واقعه آنقدر غیر مشروع بود که به عنوان منفورترین جریان در تاریخ ایران بین مردم شناخته شد.
دستگیری مریم قجر با 120 نفر دیگر از اعضای فرقه توسط پلیس فرانسه به جرم پولشوئی – خرداد ماه 1382
وقتی این واقعه اتفاق افتاد بعضی از اعضای فرقه رجوی به دستور مریم قجر خودشان را آتش زدند تا دولت فرانسه مریم قجر را آزاد کند اما نفس این عمل از زاویه پلیس فرانسه به عمل تروریستی شناخته شد زیرا می توانستند دیگران را هم آتش بزنند و مورد آسیب قرار دهند ، اما جالب این است مریم قجر در ایامی که بازداشت بود حتی حاضر نشد دست به اعتصاب غذا بزند در حالی که اعضای فرقه در بیرون خودشان را آتش می زدند. در دستگاه فرقه ای کنترل ذهن تا کجا پیش رفته بود که افراد چشم و گوش بسته قربانی می شدند، لازم است یادآوری کنم طبق قانون فرانسه در دادگاه مریم قجر نمی توانست با روسری حاضر شود مجبور شد بدون روسری به دادگاه برود بی مرزی مریم قجر در تعادل قوا حتی حاضر شد از حجابش هم بگذرد.
به نقل از انجمن نجات
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 516