آزادگى امام حسین علیه السلام
پس از روى کار آمدن یزید احساس کرد که ارزشهاى اسلامى و انسانى رو به نابودى است و دریافت که هرگاه بوزینه باز و شرابخوار و هوسرانى چونان یزید بر منبر اسلام بالا رود چراغ دین و دیندارى بى فروغ مى شود، از این رو در نخستین واکنش نسبت به اعلام بیعت مردم با یزید، با اشاره به همین نکته اساسى به مروان حکم فرمود:
هرگاه زمام امور جامعه اسلامى به دست کسى چون یزید بیفتد، فاتحه اسلام را باید خواند.
چنانچه در همه جهان هیچ پناهگاهى نیابد، باز هم زیر بار بیعت با یزید نخواهد رفت. «۱»
ما خاندان پیامبر و کان رسالت و محل آمد و شد فرشتگانیم. خداوند با ما آغاز کرد و با ما به پایان برد. کسى چون من با یزید، این مرد فاسق و مى گسارى که به ناحق خون مى ریزد، بیعت نمى کند. «۲»
به خدا سوگند از این راه بیرون نمى روم تا آنکه خداوند هر چه بخواهد مقدر سازد.
آیا مرا از مرگ مى ترسانى؟ مى پندارى که با کشتن من آسوده خاطر مى شوید؟ منطق من، منطق آن برادر اوسى است که قصد یارى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را داشت ولى پسرعمویش او را از مرگ بیم مى داد و او در پاسخ گفت: من مى روم، زیرا تا هنگامى که نیت جوانمرد حق باشد و در راه اسلام بجنگد، مرگ برایش ننگ نیست؛ من جان خویش را تقدیم مى کنم و خواهان بقاى آن نیستم. تا آنکه دو سپاه کوچک و بزرگ به میدان کارزار درآیند؛ اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و اگر کشته شدم نکوهشم نکنند؛ مرد را پستى همین بس که زنده باشد ولى فرمان زور ببرد!
( ۱). اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۸۸٫
( ۲). الملهوف، ص ۹۸٫
( ۳). الملهوف على قتلى الطفوف، ص ۱۷۱٫
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0