جاودانه بودن اسلام
اسلام، آیین سمحه و سهله
قراین و شواهد فراوانی از آیات و روایات وجود دارد که بر سمحه و سهله بودن آیین اسلام، دلالت می کنند. در این مقاله، ابتدا معنای لغوی این دو واژه و سپس مفهوم اصطلاحی آنها، دردین اسلام تبیین می گردد.
۱٫ سمحه و سهله در لغت
واژه سمحه از ماده “سَمْح” یا “سَماحَه”، به این معانی آمده است: جود، گذشت، بخشش،بردباری، اغماض، چشم پوشی، اجازه، رخصت، مضیّق نبودن، حرجی نبودن و رنج و زحمت نداشتن، روشن و قابل فهم بودن.
واژه سهله نیز از ماده “سَهْل” به معانی: آسان، راحت، غیرمشکل، قابل اجرا و عملی بودن و دور بودن از تکلّف و مشقّتِ طاقت فرسا، به کار رفته است.
چنان که دیده می شود، این دو واژه در برخی تعابیر مفهومی با یکدیر تفاوت دارند، ولی در اصل معنا و واقعیت، تفاوت ماهوی و جوهری ندارند. از همین رو، لغت دانان واژه های “تسامح” و “تساهل” را مترادف گرفته، هر دو را به مدارا، چشم پوشی، آسان گیری و پرهیز ازسخت گیری غیرمنطقی معنا کرده اند.
۲٫ سمحه و سهله در اصطلاح دینی و متون اسلامی
مفهوم واژه های سمحه و سهله در اصطلاح اسلامی نیز تفاوت چندانی با معنای لغوی آن ندارد. برای آگاهی بیشتر، موارد استعمال این دو واژه را در آیات و روایات بررسی می کنیم.
۲-۱. آیات قرآن کریم
برخی از آیات شریف قرآن، با تعابیر گوناگون، بر سمحه و سهله بودن دین اسلام دلالت دارند، از جمله:«لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا… رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْراً کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَاوَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَهَ لَنَا بِهِ…؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی اش تکلیف نمی کند… مؤمنان می گویند:پروردگارا تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که به خاطر گناه و طغیان بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا آن چه طاقت تحمّل آن را نداریم، بر ما مقرر مدار!» (بقره،آیه ۲۸۶)
“وُسْع” در این آیه به معنای طاقت، توان و ظرفیت جسمی و روحی انسان است. از سنن الهی در میان بندگانش آن است که بر هیچ کس بیش از توان بدنی و فکری او تکلیف نمی کند.واژه “اِصْرا” نیز به معنای بار سنگین و تکلیف طاقت فرسا و بیش از توان است.آیه مزبور با سه تعبیر، این پیام را می رساند که در احکام تشریعی اسلام، هرگز تکالیفی طاقت فرسا و خارج از توان معمول و طبیعی انسان ها تشریع نشده است. «وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ؛ و (خداوند) در دین (اسلام) تکلیف سخت و سنگینی بر شما قرار نداد.» (حج،آیه ۷۸) ، «مَا یُرِیدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِنْ حَرَجٍ؛ خداوند نمی خواهد شما را دچار زحمت و مشکل کند.» (مائده:،آیه ۶) و «یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ خداوند راحتی شما را می خواهد نه زحمت و سختی شما را.» (بقره،آیه ۱۸۵)
این آیات نیز به صراحت بر این نکته دلالت دارند که خداوند متعال در تشریع احکام اسلامی، هرگونه احکام حرجی و مشقّت بار – به معنای منافی طبع و فطرت انسان و خارج از توان طبیعی و عادی او – را از مؤمنان برداشته است. به همین دلیل، آیات سه گانه یاد شده، حجت شرعی معتبری بر “سمحه و سهله” بودن اسلام می باشند؛ به طوری که فقها، “قاعده نفی حرج” را براساس آن تأسیس کرده اند که از قواعد مهم فقهی به شمار می آید و گره گشای بسیاری از مسائل و معضلات فقهی می باشد.
۲-۲٫ روایات شریف
پیامبر اکرم((صلی الله علیه و اله و سلم)) می فرماید:«بُعِثْتُ بِالْحَنَفِیَّهِ السَّمْحَهِ السَّهْلَهِ؛ من بر دین حقِ خالص، با گذشت و آسان مبعوث و برانگیخته شدم.» آن حضرت در یک نمونه عینی، “سمحه و سهله” بودن آیین خود را به رخ جهانیان کشید؛ آن جا که به او خبر دادند صحابی بلند آوازه اش، عثمان بن مظعون، آن چنان غرق در تهجّد و بندگی خدا شده که غافل از خانواده و همسر، پیوسته به روزه داری و عبادات شبانه روزی، مشغول شده و ریاضت های سخت و سنگینی را بر نفس خود تحمیل می کند. در این جا آن حضرت به سراغش می رود و به او می گوید: «ای عثمان! من برای رهبانیّت زهدگرایی افراطی برگزیده نشده ام، بلکه بر دین پاکِ آسانِ با گذشت، مبعوث شده ام، نماز می خوانم، روزه می گیرم و در عین حال با خانواده ام حشر و نشر دارم؛ یعنی براساس عقل و منطق و به اقتضای فطرت، طبیعت و توانم، عمل می کنم. از این رو، هر کس مرا دوست دارد و بر آیین فطری – منطقی ام پایبند می باشد به سیره و روش من رفتار کند؛ و از سیره من، ازدواج است.»
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نیز می فرماید:«اَلْحَمْدُللَّهِ الَّذی شَرَعَ الاِسْلامَ فَسَهَّلَ شَرائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ وَ اَعَزَّ اَرْکانَهُ عَلی مَنْ غالَبَهُ؛ سپاس از آنِ خدایی است که شریعت اسلام را آشکار کرد و قوانین آن را برای کسی که وارد آن می شود، آسان ساخت و ارکان اسلام را در برابر کسی که در صدد غلبه بر آن برآید، عزیز شکست ناپذیر ساخت.»
امام محمدباقر(علیه السلام) از جدّش رسول گرامی اسلام(صل الله علیه و اله و سلم) نقل کرده، فرمود:«اِنَّ هذَا الدّینَ مَتینٌ فَاَوْغِلُوا فیهِ بِرِفْقٍ وَ لاتُکِرَّهُوا عِبادَهَاللَّهِ اِلی عِبادِاللَّهِ؛ این دین (اسلام)، متین و استوار است، پس با نرمی و مدارا در آن درآیید و عبادت خدا را به بندگان خدا به زور تحمیل نکنید.»
امام جعفرصادق(علیه السلام) نیز می فرماید:«لاتُکِرَّهُوا اِلی اَنْفُسِکُمُ الْعِبادَهَ؛ عبادت خدا را برای نفس خود مکروه و ناپسند نسازید.» (یعنی تا شوق، رغبت و توان کافی دارید به عبادت های مستحبّی بپردازید و چون کسل و بی رغبت شدید، از آن دست بکشید، تا از آن دل سرد و متنفر نشوید).
آن حضرت در ذیل روایت دیگری، ماجرایی را به عنوان نمونه عینی ذکر می کنند، که روشنگر روایات یاد شده نیز می باشد. آن ماجرا، داستان مرد تازه مسلمانی است که نصرانی بوده و اکنون توسط همسایه مسلمانش برای عبادت و نماز به مسجد می رود و آن مرد مسلمان مدتی طولانی و به طور متوالی او را در مسجد به عبادت وا می دارد. همین کار، موجب دل سردی و سرخوردگی او از اسلام شده، می گوید این دینی که تو نشان دادی به درد خودت می خورد و از اسلام خارج می گردد!
آیات و روایات بیان می دارند که خداوند متعال، شرایط زمانی و مکانی، توان جسمی و عقلی بندگان و حتی وضعیت زندگی آنان را مد نظر قرار داده است؛ و به موازات آن شرایط احکام و تکالیف را معین کرده، انجام آن را از آنان خواسته است. به عنوان نمونه، در شرایطی، از مکلف غسل و وضو را خواسته، در شرایط دیگری، به غسل و وضوی جبیره و در شرایطی دیگر، به تیمم بدل از این دو، رضایت داده است. در نماز هم در شرایط سفر یا بیماری و یا اضطرار، به جای نمازِ تمام و ایستاده، نماز شکسته و یا نشسته و گاهی حتی خوابیده را پذیرفته است! در روزه نیز با همه اهمیت اش که برای خوردن عمدی یک روز آن، علاوه بر یک روز قضا، دو ماه کفّاره با آن شرایط سخت گیرانه قرار داده است، باز رعایت حال مکلّفان را به تمام و کمال کرده، برای بیماران، مسافران و افرادی که پیری آنان را ضعیف کرده، و مانند آن، روزه گرفتن را منع کرده و حتی در جایی که احتمال عقلایی بر ضرری بودن روزه باشد، روزه گرفتن را حرام نموده است. همین طور در سایر اعمال عبادی و غیرعبادی نیز اسلام شیوه آسان گیری و گذشت را مدنظر قرار داده است، که نشانگر انعطاف پذیری همراه با عقل و منطق این آیین آسمانی است.
فلسفه سمحه و سهله بودن اسلام
اسلام، به دلیل داشتن اهداف روشن و والا و برخورداری از اصول و مبانی مسلم و پایدار، برای پیاده کردن آن اصول و مبانی ثابت و رسیدن به آن اهداف مقدس و روشن، که همگی در جهت خیر و صلاح انسان و هدایت و رستگاری حقیقی او می باشد، به شیوه سمحه و سهله روی آورده، تا از این طریق، همه احکام و تکالیف شرعی اش اجرا شوند؛ به دیگر تعبیر همه انسان ها به تناسب حالت های گوناگون جسمی و روحی و شرایط مختلف زمانی و مکانی خود بتوانند آن احکام و تکالیف شرعی را به اجرا بگذارند و به آن هدف اصلی و اساس اسلام نسبت به انسان، که همان هدایت و رستگاری است، نایل آیند. چه این که اگر احکام و تکالیف دینی، انعطاف پذیر، آسان و قابل عمل در حالت ها و شرایط گوناگون و قابل انعطاف نبود، ناگزیر بخشی از احکام و تکالیف آن از گردونه عمل مکلّفان خارج می شد و در نتیجه، تحقق اهداف بلند اسلام در رسیدن انسان ها به کمال و رستگاری، دچار مشکل جدی می گشت و نقض غرض تشریع احکام اسلامی پیش می آمد، که این،خلاف حکمت، لطف و عدل الهی است و خداوند متعال هرگز کار خلاف حکمت، و عدل،انجام نمی دهد. بنابراین، هدف و فلسفه اصلی سمحه و سهله بودن اسلام و احکام اسلامی، اجرایی و کاربردی کردن آن برای تحقق هدف فلسفه تشریع آن است، که همان هدایت، رستگاری و کمال انسان است و این امر هیچ گاه به مفهوم بی برنامگی و بی هدفی و یا بی معیاری و بی ملاکی برنامه های دین مبین اسلام نیست. نشانه های فراوانی بر این مسئله وجود دارد که در اینجا به برخی از مهم ترین آنها اشاره کوتاهی می شود:
۱٫ پافشاری اسلام بر اصول مسلم و ثابت و کوتاه نیامدن در آن:
در سوره کافرون خداوند به پیامبرش دستور می دهد که با تأکید و با تکرار به کفار بگو: «هرگز خدایی را که شما می پرستید من نمی پرستم». بر این اساس، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) نیز در برابر پافشاری کفار و مشرکان قریش مبنی بر کوتاه آمدن از آیین توحیدی اش، فرمود: «اگر آفتاب رادر دست راست من و ماه را در دست چپم قرار دهید، هرگز از اهداف توحیدی ام کوتاه نمی آیم.»
۲٫ ثبات احکام و ارزشهای اسلامی:
حلال و حرام دینی – الهی ثابت و تغییر ناپذیرند. چنان که از امام صادق(علیه السلام) در روایت مشهور آمده:«حلال محمد(صلی الله علیه وآله)، تا روز قیامت حلال و حرامش تا قیامت حرام باقی خواهد ماند.» ؛ و به همین دلیل، تفاوت یک حکم در شرایط گوناگون، تفاوت در مراتب طولی زیاد و کم است، نه تفاوت در ماهیت. از این رو، احکام اسلامی در جوهره خود از ثبات و دوام برخوردارند.
۳٫ اصالت مرز میان حق و باطل:
در نگاه دینی – اسلامی، نزاع میان حق و باطل، نزاعی اصیل و حقیقی است و برهمین اساس، مرز میان ایمان و کفر، توحید و شرک، ظلم و عدل، خوب و بد نیز حقیقی و اصیل است؛ چون خاستگاه حق، خداوند متعال و باطل، شیطان است؛ و باطل چون حقیقت ندارد در ماهیت خود، گمراهی محض بوده و مسیری است که سرانجامش آتش دوزخ و جهنم است. به همین دلیل، سمحه و سهله بودن اسلام، هرگز نمی تواند به مرزهای حق و باطل خللی وارد کند.
۴٫ نفی اباحی گری و مداهنه در اسلام:
اباحی گری به معنای آسان گیری و آسان انگاری افراطی، بدون حد و مرز و خارج از چارچوب های تعیین شده دینی، بی تفاوتی در حلال و حرام الهی و کوتاه آمدن از اصول و ارزش های مسلم دینی است که موجب می شود خط مرزهای مقرر نادیده گرفته بشود. دراسلام اباحی گری ممنوع و حرام و مصداق مداهنه ای است که در این دین و آیین مورد نفی و نهی،(۱۱۰) قرار گرفته است. تسامح و تساهلِ غربی (تولِرانس) معادل اباحی گری و مداهنه در اسلام است که چه بسا که موجب شرک و کفر هم بشود.
جمع بندی و نتیجه گیری
– احکام و تکالیف اسلامی آسان و قابل اجرا بوده و در شرایط خاص انعطاف پذیری لازم را دارند. به این ویژگی احکام و تکالیف سمحه و سهله بودن آنها گفته می شود.
– در آیات و روایات زیادی بر سمحه و سهله بودن اسلام تصریح شده است. از جمله، درحدیث نبوی مشهور آمده که من بر دین سمحه و سهله برگزیده شده ام.
– سمحه و سهله بودن اسلام و احکام اسلامی، به معنای دست کشیدن از اصول و مبانی و چشم پوشی از اجرای احکام اسلامی و کوتاه آمدن در آنها نیست؛ چرا که این کار مداهنه برابر با تسامح و تساهل تولرانسی وارداتی غربی بوده، خداوند آن را ممنوع و حرام کرده است.
خداوند متعال، در آخرین و کامل ترین دینی که برای انسان ها فرستاده، ویژگی سمحه و سهله بودن را برای اجرایی کردن همه احکام اسلامی به دست همه انسان هایی که به این دین می گروند، قرار داده است، تا هدف مقدس هدایت و رستگاری انسان ها دست یافتنی شود و کسی از آن محروم نگردد.
منبع:سراج
بازدیدها: 0