جهان سلطه عملیات ویژه ای تحت عنوان «جنگ نرم» با اولویت راهبردهای «خانواده زدایی»، «هرزگی زن» و «تغییر سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی» را طراحی نموده است. این جنگ دارای 4 لایه می باشد که عبارتند از:
لایه ی اول: جنگ فرهنگی
جنگ فرهنگی با هدف استحاله ی فرهنگی ملّت به واسطه ی تغییر ذائقه از فرهنگ ناب اسلامی به فرهنگ منحط غربی به منظور تغییر اصول و ارزش های یک ملت و به واسطه ی 4 راهبرد از جانب دشمن صورت می پذیرد.
- استحاله ایدئولوژی
- ترویج اباحه گری
- تضعیف و تخریب بنیان خانواده
- تغییر سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی
استحاله ی ایدئولوژی یعنی دشمن سعی بر سکولار نمودن جامعه دارد؛ به این معنا که ابتدا دین را صرفاً یک امر فردی معرفی کرده و ساحت اجتماعی زندگی را از آن کاملاً جدا نماید و در مرحله ی بعد، در ساحت فردی دین دخالت نموده و بین شریعت و نقیض آن جمع نمایند. بطور مثال اینکه مسلمانی مانع لهو لعب نیست و فرد مسلمان در غیر ساعات نماز و عبادات می تواند حریم منهیات شریع را بشکند! مثلا از مشروبات استفاده کند، در مجالس حرام شرکت نماید و … و اینها همه خدشه ای بر مسلمانی وارد نخواهد کرد. به این ترتیب دین از متن زندگی مردم جدا خواهد شد و منحصر به زمان ها و مکان ها خاصی می گردد.
دشمن با هدف گیری جامعه ی زنان به منظور تغییر جایگاه دین در زندگی، در واقع راه خود را کوتاه نموده است و با تغییر در نگرش و منش دینی زنان، تغییر در نگرش و منش دینی جامعه را تعقیب می نماید.
اخلاق زدایی، دین زدایی و در نهایت نظام زدایی سناریوی عملیاتی شبکه ی منحرفی بود که هدف خود را پس از دستگیری در سه فاز فوق شرح داده است:
افراد در فاز اول(اخلاق زدایی) به سطح بالایی از لاابالی گری کشانده می شوند و در فاز دوم(دین زدایی) که محصول فاز اول است، گزینه هایی مناسب برای تشکیک در عقیده خواهند بود و در فاز سوم(که ثمره ی فاز اول و دوم است) یعنی افراد لاابالی منهای اصول اعتقادی، افراد مناسبی هستند تا علیه نظام اغتشاش کرده و اصول را مخدوش نمایند.
در راهبرد دوم و سوم، یعنی ترویج اباحه گری و تضعیف و تخریب بنیان خانواده، سناریوی دشمن پیاده سازی رهیافت اندلسی با هدف فروپاشی و براندازی نظام از درون است. در این راهبردها خانواده اصلی ترین واحد سازنده ی جامعه و زن دارای نقش محوری در خانواده در نظر گرفته شده است.
دشمن به دنبال آن است که با استحاله مدل و کارکرد های خانواده با تغییر سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی جامعه را از مسیر اسلامیت خارج نموده و از این طریق، نظام سازی مختل ساخته و در نهایت پدیده ی انقلاب اسلامی را به شکست خواهد کشاند. بنابر این راهبرد خانواده زدایی از جمله مهم ترین و کارآمدترین راهبردهای تحقق اهداف نظام سلطه می باشد.
در این لایه کارکرد زنان بعنوان یکی از ارکان بسیار مهم در عرصه ی خانواده و اجتماع بعنوان بازیگر نقش اول هدف قرار گرفته است؛ چراکه دشمن جایگاه و نقش زن را در جامعه ی اسلامی ایرانی بخوبی شناخته است.
مادامی که جوامع مبتنی بر عنصر خانواده و با نقش محوری زنان در تربیت و انسان سازی بنا شوند، طبیعی است که دشمن زنان را به مثابه تأسیسات استراتزیک کشور هدف دانسته و اولویت های عملیاتی خود را تخریب آنان قرار داده است و در یک هجمه ی سنگین و همه جانبه درصدد از بین بردن این نقطه ی استراتژیک باشد.
لایه دوم: جنگ سیاسی
که هدف از آن تضعیف ثبات کشور و ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی است که به واسطه ی چند راهبرد اهداف خود را تعقیبب می نماید:
- سیاه نمایی علیه وضعیت زنان و القای ذهنیت دیکتاتوری حاکمیت در ایران
- تقویت جنبش اپوزیسیون زنان داخل
- مدیریت مطالبات جنسیتی و ضدارزشی
- ایجاد فشار بر نظام بواسطه ی قطع نامه های به اصطلاح حقوق بشری
- تبدیل موضوع زنان و خانواده به یک موضوع و چالش سیاسی در ایران
- بهره مندی از زنان در براندازی نرم
با شیوع موج اسلام گرایی و با ارتقاء آمار چشمگیر زنان در پذیرش اسلام؛ دشمن بر آن است تا از طرفی با سیاه نمایی نسبت به وضعیت زنان در ایران، یکی از مهمترین عوامل اسلام گرایی در غرب را، که جذابیت جایگاه زن در نظام اسلامی است، به چالش بکشد و اسلام را عامل ظلم به زن نشان داده و حکومت دینی را عامل اعمال ظلم و مظهر دیکتاتوری معرفی نماید.
لایه سوم: جنگ روانی
هدف اصلی دشمن در لایه سوم جنگ نرم، جنگ روانی در جهت خروج فضای اجتماعی از تعادل و بروز رفتارهایی مانند پرخاشگری ها و ایجاد بی اعتمادی ها در سطح اجتماع است که منجر به گسست جامعه و در نهایت، تضعیف قدرت ملی شود.
از آنجا که سوژه در جنگ روانی می بایست التهاب آفرین و چالش زا باشد تا نتیجه ی جنگ بیشترین منعت را برای طراحانش در پی داشته باشد؛ لذا زنان و کودکان سوژه های بسیار مناسبی برای سناریوهای جنگ روانی تلقی می گردند.
لایه چهارم: جنگ اطلاعاتی
به واسطه ی زنان اهدافی نظیر تضعیف ثبات کشور و بی اعتمادسازی میان ملت و دولت را محقق می نماید.
سوژه سازی از میان زنان؛ یعنی تحریک افکار عمومی داخلی و خارجی بواسطه ی ظالم جلوه دادن حاکمیت نسبت به زنان.
چهره سازی از میان زنان معارض انقلاب اسلامی بعنوان نماینده جامعه زنان ایران. با اهدافی نظیر: تقویت اپوزیسیون داخل، الگوسازی برای جامعه ی زنان، هویت بخشی به زنان معارض و القای آنان بعنوان نماینده ی تمام زنان ایرانی که نیمی از جمعیت جامعه ی ایران می باشند، انتقال پایگاه مدیریت مطالبات زنان از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به نظام سلطه ی جهانی، تشکیل و ترویج و حمایت از NGO های زنان در داخل با هدف ایجاد شبکه ی مبارزاتی و با رویکرد تشدید تزلزل درونی.
انتهای مطلب/
بازدیدها: 211