حاج سعید حدادیان
مورخ ۸ دی ۱۳۹۵
بسم الله الرحمن الرحیم
ما درجلساتمان سخنران نمیخواهیم جلسات ما باید کارگاهی باشد همه باید بخوانند، سخنرانی یکی دوتا کافی است ، جلسه گذشته تا” اللهم اغفرلی” خواندیم حالا؛” اللهم انی اتقرب الیک” مرتن یعنی توی یک گام، باید ازدیگران یاد بگیریم مثل آقای خلج اوج صدا را دارد ولی یک بار دوبار سه بار یک گام بالا نمی گیرد ، اینها مهم هستند اینها تمرین می خواهد شما ورزش رفتی چرا دمبل می دهند می گویند پشت بازو بزنید، دمبل می دهند می گویند جلو بازو بزنید می گویی پا می خواهم بزنم می گویند شما پاهایت خوب است دستهایت مشکل دارد ، تا یکماه به شما اجازه نمی دهند از پاهایت استفاده کنی می گویند جلوی پایت را کار کن پشت پا را اجازه نمی دهند ، کار استاد این هست ارزیابی قصه است من میخواهم مرتن شما را درست کنم در نوحه خوانی وشعر خوانی همین طوراست نوحه جلسه گذشته نهم دی گفتم همین طور بود تقریبا مرتن بود- پایین ترین گام ساده ترین خواندن ؛
یادش بخیر دل هامونو بهم گره زدیم یادش بخیر همه باهم به میدون اومدیم
یادش بخیر همه باهم به میدون اومدیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ازازل بسته شد عهد ما با حسین بیمه شد انقلاب با ذکر یا حسین
لبیک یاحسین لبیک یاحسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما میخواهیم زیباییهای که در این مرتن در این گام که اراده میکردید میخواهم از صدایتان بزند بیرون
بسم الله الرحمن الرحیم ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِذِکْرِکَ، وَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلَى نَفْسِکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنِی مِنْ قُرْبِکَ، وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُکْرَکَ، وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِکْرَکَ.
” جانم حسین جانم حسین ای جان جانانم حسین “
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ، أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی، وَ تَجْعَلَنِی بِقَسْمِکَ رَاضِیاً قَانِعاً، وَ فِی جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً. اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ أَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ، وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ، اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُکَ وَ عَلَا مَکَانُکَ، وَ خَفِیَ مَکْرُکَ وَ ظَهَرَ أَمْرُکَ، وَ غَلَبَ قَهْرُکَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُکَ، وَ لَا یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِکَ، اللَّهُمَّ لَا أَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لَا لِقَبَائِحِی سَاتِراً، وَ لَا لِشَیْءٍ مِنْ عَمَلِیَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلًا غَیْرَکَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی، وَ سَکَنْتُ إِلَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَ مَنِّکَ عَلَیَّ، اللَّهُمَّ مَوْلَایَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ ( اللهم چه دارد می گوید خدای من مولای من چقدراز من گذشتی این خواندن وذکر باید با محتوا سازگار باشد، دهان را باز کنید وقتی میخواهید حروف را بگویید لب ودهان ابزار کار شماست از فک ازچانه … درست استفاده کنید دهان باید باشد اصول خواندن را باید مراعات کنی حال خودت جای خودش ) وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَقَلْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ، وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلًا لَهُ نَشَرْتَهُ، اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلَائِی وَ أَفْرَطَ بِی سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ بِی أَعْمَالِی وَ قَعَدَتْ بِی أَغْلَالِی وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ آمَالِی وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِخِیَانَتِهَا وَ مِطَالِی یَا سَیِّدِی (از اینجا باید با سوز بیشتری بخوانید) فَأَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ أَنْ لَا یَحْجُبَ عَنْکَ دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فَعَالِی وَ لَا تَفْضَحْنِی بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرِّی وَ لَا تُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَهِ عَلَى مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ جَهَالَتِی وَ کَثْرَهِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی وَ کُنِ اللَّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لِی فِی الْأَحْوَالِ کُلِّهَا رَءُوفاً وَ عَلَیَّ فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی ( اینجا خودش موسیقی دارد جریانی نمی خواهد خودش شما را به اقیانوس وصل میکند) وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی إِلَهِی وَ مَوْلَایَ أَجْرَیْتَ عَلَیَّ حُکْماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَى نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیِینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَى وَ أَسْعَدَهُ [وَ سَاعَدَهُ] عَلَى ذَلِکَ الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَى عَلَیَّ مِنْ ذَلِکَ [مِنْ نَقْضِ] بَعْضِ حُدُودِکَ وَ خَالَفْت.
تذکر؛
۱- درهنگام مداحی یا نوحه خوانی دقت کنید کمربند سفت نبندید زیرپوش راحتی بپوشید زیر پوش تنگ نپوشید تنفستان ضعیف میشود.
۲- صبح که میخواهید بروید دعا بخوانید ، از خواب که بلند میشوید صورتها ورم دارد سعی کنید دو ساعت زودتر بلند شوید به صورتتان برسید کرم بمالید و ورمش را بخوابانید بعد بروید دعا بخوانید.
بنا نیست هرجا که مردم می آیند دعا بخوانند حتما باید گریه کنند ولی ما باید وظیفه خودمان را انجام بدیم ازسوز دعا کم نگذاریم .
حاج رضا بکائی
مورخ ۱۴ آبان ۱۳۹۵
بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم الحمدللَّه ربّ العالمین. الحمدللَّه الّذی هدینا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا ان هدینااللَّه
ایام بر همه ی دوستان مبارک باشد، ایام بسیار خوب، نورانی، پر بار میلاد حضرت خاتم الرسول، هفته ی وحدت، در آستانه ی میلاد حضرت صادق علیه السلام هستیم و هم عزاداری هایتان، اعمالتان، تلاشتان، نفس زدن هایتان در ایام عزای آل الله و محرم و صفر، ان شاءالله مقبول درگاه الهی باشد.
همه موفق بودید الحمدالله به اندازه ی توان. یک فاصله ی کوتاهی یکی دو ماه است بین جلسه و مباحث ما ایجاد شد که خب ناگزیر بود، هرچند که از این مناسبت ها باید یک بهره و حظ ماندگار داشته باشیم. این مناسبت های سر رسید تاریخ چون متنوع است و زیاد است ما را هم مشغول خودش می کند کمتر توجه به عمق مناسبت ها داریم و با یک مراسم از آن عبور می کنیم در حالی که وظیفه ی ما عبور از این مناسبت ها نیست این ها همه اش روی حساب و کتاب بوده و ما هم باید آنگونه ای که کیاست شیعی اقتضا می کند از این مناسبت ها برداشتی بکنیم، عبور نکنیم، معمولا ما سر جای خودمان هستیم مناسبت ها عبور می کنند ولیکن آنچه که حقیقت عالم بر ما تعیین فرموده این است که ولو این مناسبت ها برای خودش یک ظاهر دارد و یک باطن دارد، ظاهر آن مراسم است، باطن آن عمقی است که این مراسم دارد اگر داشته باشد. ما با سطح امور خیلی بیشتر ارتباط برقرار می کنیم تا با عمق آن، فلذا دنبال پایداری و ماندگاری آن زیاد نیستیم. محرم و صفر ظرفیت خیلی بالایی بود اگر به عمق او از شب اول می پرداختیم و حساب می کردیم و همراه می شدیم با این زمان، علاوه بر اینکه انجام وظیفه ای کردیم، عرض ادبی کردیم توسلی داشتیم، مراسمی داشتیم، معلومات روحی داشتیم، اقامه عزا داشتیم این یک چیزهای دیگری هم کنار این ها می توانستیم داشته باشیم، البته شما دارید، من برای خودم برای مناسبت های بعدی دارم عرض می کنم .کم نداریم از این ها، و ارتباطمان را با آن مناسبت زود قطع می کنیم، همراه نمی شویم، یعنی محرم و صفر که می شود تمام که می شود کات می کنیم می رود تا محرم و صفر دیگر. باز دنبال یک سری امور سطحی می گردیم، یک شعری تهیه کنیم، یکی دو صفحه مقتل بخوانیم بیاییم یک مجلسی را راه بیاندازیم آن مجلس راه بیافتد؛ این سطح کار است این عمق کار نیست، از ما اصلا این را نمی خواهند، این مقدمه ای است برای آن عمق، اگر یک نیم نگاه کوچکی به همین نیم روزه ی عاشورا داشته باشیم و بیانات سیدالشهدا تکلیف ما مشخص می شود، چون ارتباط برقرار نمی کنیم احساس نیاز هم نمی کنیم ارتباط هم برقرار نشد به ما که وحی نمی شود الهامات هم که ما نداریم، پس فاصله پیدا می کنیم ما با عمق آن مناسبت، همه ی مناسبت ها یک ایستگاه است یک نبردبان برای ما گذاشتند گفتند از این دامنه ی کوه بیایید روی نبردبان بیایید روی قله، این مسیر را هم حضرت رضا علیه السلام ولی نعمت ما ترسیم نمودند شفاف ، اگر هم در حول و حوش این مطالبی ما می بینیم، بیاناتی را می بینیم، راه کارهایی را به ما نشان می دهند برای این است که ما به آن قله برسیم، آن چیزی که حالا در ارتباط با محرم و صفر است را من عرض می کنم، یک نمونه کوچک آن را عرض کنم ببینید، فرمودند اگر کسی در مصائب جد ما گریه کند ولو به اندازه ی یک قطره، نه قطره زیاد است به اندازه ی یک بال مگس خروجی او چیست؟ خروجی او این است که «کان مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ » با ما در درجات (آن نُوک قله)؛ این معلوم است که نظر امام بر آن گریه نیست، ما تعریف می کنیم که اگر گریه کنی همه گناه هایت آمرزیده می شود، بله همه ی گناه هایت آمرزیده می شود، دنبالش را رها می کنیم اصلا، می گوید اگر برای رسیدن به این قله گناهانت هم مانع بود با این یک قطره اشک مانع را بر می داریم تو به این معیَّت برسی، بنا داریم تو با ما باشی، بنا نداریم جای دیگری بروی، آن فِی الدَّرَجَاتِ هم یعنی همان قله، این قله را هم شما بخواهی بروی بالا هم زمان بر است و هم زحمت دارد، هم تمرین می خواهد، هم ریاضت می خواهد به معنای صحیحش، هم رژیم می خواهد. من در یکی از این جلسات مثال زدم گفتم آقا کسی که می خواهد کمربند مشکی بگیرد، اولا همان اول که به او مشکی نمی دهند، چند مرحله باید بیایی رنگ هایش را عوض کنی تا به مشکی برسی، بعد هم برای اینکه به آن مشکی برسی شما چه کار می کنی؟ حواست به تغذیه ات است، ارتباط هایت را کنترل می کنی، شب مسابقه، یک هفته قبل مسابقه تمام برنامه های روزانه ات را تنظیم می کنی، ساعت خوابت را تنظیم می کنی، ارتباط های زائدت را قطع می کنی می گویی انرژی ام مصرف می شود بیخودی، برای آن کمربند؛ کسی که می خواهد به آن قله برسد نباید مراقب خودش باشد؟؟! نباید ارتباط هایش را یک مقداری ملاحظه کند، تنظیم کند، هر غذایی، هر سخنی، هر حرفی، هر جایی نباید … ؛ پیش پا افتاده ترین راه است، ساده ترین راه است که تو از این دامنه بکنی بیای بالا، محرم و صفر برای همین است که ما راه بیافتیم بیایم پله اول نبردبان، پله دوم نبردبان، پله سوم چهارم … و الا محاسبه ی تعداد هیأت رفتنمان اصلا نیست، تعداد مجلس خواندنمان هم نیست، چندتا دهه هم گرفتیم نیست؛ یک ریلی برای ما تعریف کردند گفتند اینجا را باید بیایی، مگر نمی خواهی با ما باشی؟ امام رضا علیه السلام پیش پیش گفته است «کان معنا» یک قطره اشک با این راهکار برو به معیت امام رضا علیه السلام می رسی، اگر دوست داری بسم الله، دوست نداری این همه مراسم و …، معلوم نیست چند محرم و صفر دیگر بیاید، چند روز دیگر فاطمیه است، چند روز دیگر رجب است، شعبان است همینطور می چرخد، ما را سوار چرخ و فلک کردند در دنیا هی می گردانند، هر چقدر که دور آن بیشتر باشد اِشتغالات ما بیشتر است، می گوییم آقا تندش کن، لذت نفسانی بیشتر می بریم دیگر، هرچه چرخش این چرخ و فلک بیشتر باشد پرتت کند بیشتر آسیب پذیر می شوی، هر چقدر اهل اِشتغالات مادی باشی کمتر به عمق معنویات و معارف توجه کنی تو را پرت کند بیشتر آسیب می بینی، فلذا اِشتغالات زائد را باید کم کنیم اگر می خواهیم به فی الدرجات برسیم، اگر هم که نمی خواهیم که راحت هستیم… .
حواسمان به این مناسبت ها باشد، با مراسم ، تمام نکنیم مطلب را، امام رضا علیه السلام نیامده است ما مراسم برگزار کنیم آمده ما را به درجات برساند، نیازی به مراسم ما ندارد؛ اما وقتی به معیت فکر می کنی و یک قدم بر می داری که نسبت به قبل از محرم و صفرمان یک تغییری در ما حاصل شده حضرت رضا علیه السلام خوشحال می شود.
بحث دعا
بحث دعا را داشتیم. آن ادعیه ای هم که از آقا سیدالشهدا علیه السلام برای ما در تاریخ مانده است و ثبت شده است از این ها هم غفلت نکنیم، حضرت دعاهای عجیبی دارد. یک دعای معروف ایشان دعای عرفه است، دعاهای دیگری هم دارند، همه ذوات مقدسه ادعیه خاص خودشان را دارند، چند وقت دیگر ایام فاطمیه که می شود با دعاهای حضرت زهرا سلام الله علیها آشنا شوید، یک سری دعا ایشان در نماز می خواندند، در قنوتشان می خواندند، یک سری دعا در قالب تعقیبات نماز واجب می خواندند تعقیباتی که ما ارتباط زیادی نداریم با آن همه اش درخواست و دعا است، بعضی ها درخواست است بعضی ها عرض حال است، از این ها بیاییم یک مقدار فرصت می کنید بخوانید شماها نسبت به پای منبری هایتان باید یک سر و گردن بیشتر بدانید، اینطوری نیست تا الان، الان من جلسه ای می روم پای منبری ام بیشتر از من می داند، به زحمت می افتم آنجا بخواهم چیزی بخوانم. یک چند جمله بیشتر از مستمعمان بدانیم، یعنی چه؟ یعنی با آمادگی برویم پشت میکروفون قرار بگیریم چه برای مداحی و ذاکری و چه برای دعا که برای دعا خیلی بیشتر. اگر کسی قبل از شروع دعا نرفته است مطالعه کند حداقل دو سه جمله از دعایی که قول داده است برود فلان مجلس بخواند نرود راجع به آن مطالعه کند، قول ندهد، هیچ مؤاخذه ای هم فردای قیامت نخواهد شد، یقه اش را هم نمی گیرد که چرا نرفتی فلان جا بخوانی.
آقا من ندارم، دوست دارم اگر داشتم انفاق کنم، می گوید «نیت المومن خیر من عمله» چون دوست داشتی انفاق کنی ولی الان نداری ثواب انفاق را به تو می دهند، اما اگر نیتش را هم نداشتی، خیلی ها پولش را دارند نیت دادنش را ندارند خداوند توفیقش را هم به آن ها نمی دهد.
اگر جایی قول دادید تعهد دادید که ما می آییم ساز و کارهایی که معصومین برای ما تعریف کردند شما و خدا و توبه و تجدید نظر در زندگی و عملکرد و اصلاح و ارتقاء برسانیم، اگر ساز و کار این ها را خودت نرفتی قول نده. همین نکات است که ما را راحت می کند سراغ ارتقاء کیفی اجرای مراسم نباشیم هیچوقت، همین مجلس را فعلا بچرخانیم تا شب جمعه ی دیگر و دعای کمیل دیگر. اصول آن را به ما می دهند می گویند این دعای کمیل را قول دادی از طریق ادبیات امیرالمومنین علیه السلام بروی مردم را یک مقدار لطیفشان کنی، تو ساز و کار این لطافت را بلد نباشی چه می خواهی بروی بگویی؟! خواندن ضعیف، فهمیدن هم ضعیف، انتقال هم که هیچ، این چه دعای کمیلی می شود!! این دعای کمیل می شود اداری، فقط برای آمار خوب است! باید کار کرد، آن هایی که اشتیاق دارند، آن هایی که دوست دارند بر اساس هم علاقه شان و هم احساس مسئولیتشان وارد این وادی شدند، اینجا باید کار کرد. یک فوتبالیست در چه تیمی بوده است برای او افتخار نیست، چند فصل بوده هم افتخار نیست، می گویند آقا این فوتبالیست دو سال در تیم فلان است اما می گویند چند بازی به او دادند، همه اش نیمکت نشین بوده است، نیمکت نشینی برای انسان رزومه نیست، کِی به او رزومه می دهند می گویند آقا این بازی کن قوی است؟ می گویند چند بازی به او دادند، بر چه اساسی به او بازی می دهند؟ مربی ببیند که این بازیکن آماده است تمرین دارد. در همه ی امور همینطور است، مربی عالم که وجود مبارک حضرت ولی عصر ارواحنا فداه است می بیند که ما چقدر تمرین داریم تلاش کردیم، اگر روز موعودی برسد بر اساس آن حساب می کنند.
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان نیمکت نشین می آید در مساجد پر می شود، این ها که چیزی ندارد یک شب است! به این ها نقشی نمی دهند، تازه اگر خوب بازی کردی تو را انتخاب می کنند برای تیم ملی، اگر خوب تمرین کردی تو را انتخاب می کنند برای تیم ملی. اگر آمادگی نداشته باشی معلوم نیست؛ قضیه اربعین دیدید این راهپیمایی را، دیدید این حضور را، پشت پرده این حضور برنامه ریزی و مدیریتش در عالم غیب دارد طراحی می شود و هیچ شکی نکنید، به کجا ختم می شود من نمی دانم، من می دانم که این ساز و کارش طبیعی نیست، در هیچ مقطعی از تاریخ نه تشرف به کربلا به این سهولت بود و نه به این گستردگی. نه آن شرایطی که دست بدهند و فلان و …. نه این ها را نمی گویم. چه اتفاقی دارد می افتد! فردا اگر روز موعود باشد نمی گویند چند ساعت روضه گوش کردی و سینه زدی، می گویند رزومه اش این است که این تحت نظر مربی چقدر تمرین کرده است؛ نشان داد دیگر اربعین به ما و هر سال دارد گسترده تر و منظم تر می شود، نشان داد که از آن گوشه ی افریقا یک کسی بلند می شود می آید با سختی ها هم می آید، با اشتیاق هم می آید، با برنامه ریزی هم می آید چه بسا فردا روز موعود او سر صف باشد،؛ منِ مدعی در ام القرای اسلام بگویند برو ته صف اگر وقت کردیم یک نگاهی هم به تو می کنیم! چرا همه اش سطح را نگاه می کنیم؟! همین اربعین را به عمق نگاه کنید، اینطوری می رفتند اربعین؟! من روز اربعین عراق مشرف شدم کربلا رو به روی حرم ایستاده بودم می خواستم زیارتنامه بخوانم، برای خودم می خواستم بخوانم ، یک نفر از دوستان همراه من بود، پشت سرم دیدم چهار پنج نفر عراقی دارند زیارتنامه می خوانند، گوش کردم دیدم این عباراتی که این دارد می خواند از حفظ هم دارد می خواند برای من نا آشنا است، من تقریبا ادعیه و زیارات به ذهنم آشنا است چون خیلی وقت به پایش گذاشتم، این مضامین را من تا به حال نشنیده ام، خیلی هم عمیق بود، خیلی هم از لحاظ عاطفی غنی بود، من زیارتنامه را کنار گذاشتم فقط این را گوش می کردم و با او داشتم می خواندم، خیلی بهم ریختم و منتظر ماندم زیارتنامه اش تمام شد، گفتم این زیارتنامه چه بود که شما خواندید؟ گفت ما چهل و پنج سال پیش اربعین می آمدیم حرم سیدالشهدا مجموعا ده نفر در حرم نبودیم روز اربعین، می گفت در صحن می ایستادیم همسرانمان هم جلویمان می ایستادند که پوششی باشد که ما بتوانیم زیارتنامه بخوانیم، آنجا می گفت این زیارتنامه را یک سیدی سمت راست من ایستاده بود می خواند من این را از او گرفتم چهل و پنج سال پیش. ده نفر روز اربعین در حرم امام حسین علیه السلام، الان شما چه می بینید اربعین در حرم امام حسین علیه السلام؟ چه استنباطی از آن می کنید؟ اتفاقاتی دارد می افتد، فردا معلوم نیست که منِ مدعی اینجا همه چیز هم فراهم است کلاس فراهم است، مکان فراهم است، منبر فراهم است، بلندگو فراهم است، صوت فراهم است، چایی و قیمه اش فراهم است کار نکنم آن وقت آن محب امیرالمومنینی که گوشه ی فلان کشور محروم آفریقایی کار کرده بعدا با برنامه می آید کربلا روز اربعین از من جلو بزند؟! واقعا این ها را در خلوتتان تجزیه و تحلیل بکنید، خیلی چیزها شاید جا به جا شود در ذهنمان. کار کنید اگر یک وقت دیدید آماده نیستید برای دعا خواندن قول ندهید بروید تنها دعا بخوانید یک مقدار زیرنویسش را بخوانید، نمی دانم در این دو ماه اصلا تمرین داشتید یا نداشتید، حرف هایی که قبلا زدید کسی عمل کرده است، روی آن مانوری داشته یا نه را نمی دانم کلی عرض می کنم. وادی دعا وادی نیست که بخواهیم از طریق اینترنت وارد شویم غنی شویم ، در فضای مجازی وارد شویم غنی شویم، وادی است که باید کار کنیم، من حالات خیلی از آقایانی که در وادی دعا بودند و دعا خوان بودند و واقعا هم مدیریت می کردند جلسات خیلی کلان را، وقتی زندگیشان را مطالعه کردم، گاهی عقلم می رسید، سنم می رسید، از خودشان هم گاهی سوال کردم همه اش زحمت بوده است. علامه آقای میرهادی می گفت من پنج سالم بود پدرم من را بیدار می کرد نماز صبح من را می برد مسجد جامع. یعنی از پنج سالگی تمرین کرده است تا رسیده است به یک سن و شرایطی که آقای شیخ محمد حسین عارف از دنیا می رود می گویند آقای سید علی آقا بهترین گزینه است به جای او بخواند دعا را و او دعا می خواند صدا و صوت و تحریر و این ها را هم نداشته است ولی چقدر تحول برای مستمع و برای مخاطب داشته است، در دعا باید دنبال این باشیم، چگونه دعا بخوانیم که تاثیر آن را در جلسه ببینیم، جلسه ی بعد ببینیم، برای دیوار که نمی خوانیم، صوت و چگونه خواندن هم لازم است، غیر از این شرط الزامات دیگر هم دارد، اگر ما می آییم می گوییم آقا فلان را یاد بگیریم، یک مقداری نسبت به دعا حداقل دانشمان بالا برود، بگوییم علم دعا. چطور دعا بخوانیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، کِی دعا بخوانیم؟ در چه شرایطی؟ با چه دعاهایی بیشتر انس داشته باشیم؟ چه دعاهایی را جزء برنامه های روزانه مان قرار دهیم؟. این دعای عهدی که شما در این مفاتیح می بینید و بعد از نماز صبح از امام صادق علیه السلام وارد است که بخوانید توصیه هم شده است، این دعای عهد منشور انتظار است، شما می خواهید در مجلستان مردم را به سمت حضرت سوق بدهید، مردم را آماده سازی کنید، روح انتظار در مردم ایجاد کنید تقویت کنید خب لازم است، لازم است که یک مقدار هم یک وقتی فرصت شد راجع به این دعای عهد من خیلی حرف دارم بزنم، راجع به بعضی از مضامین آن، چه کار کرده است این دعا، چقدر پیام دارد این دعا برای ما ، آرام آرام می فهمیم که وادی دعا با وادی مداحی اصلا متفاوت است، جنس آن هم متفاوت است، در مداحی نمی گویند ماندگاری، نمی گویند تاثیر گذاری ولی در دعا می گویند ولذا مستمع وقتی شما می روید دعا بخوانید نگاهش نسبت به شما تغییر می کند، شما را دیگر آن مداح نمی بیند، وقتی می روی می گویی السلام علیک یا اباعبدالله می گویند آقای مداح آمد، اما وقتی میروی می نشینی به پای مفاتیح دعا بخوانی دیگر آن نگاه نیست به شما، ناخداگاه منتظر است یک سری مفاهیم به او منتقل بکنی، یک انرژی مثبت معنوی تحول آفرین در آن ایجاد کنی، اگر خودت نداشته باشی چه می خواهی ایجاد کنی؟! پس برای خودت برنامه بنویس، در حوزه دعا برای برنامه ات هم وقت بگذار؛ همین زیارت عاشورا هم برای محبت و دوستی و گریه و این ها نخوان، یک بار هم برای پیام های داخل آن بخوان.
گاهی دیگر نمی توانی وسط های زیارت عاشورا ادامه بدهی، یعنی آنچه که در حدیث قدسی امام باقر علیه السلام از جدشان نقل کردند همین زیارت عاشورا به یک جاهایی می رسی که اگر یک مقدار مطالعات پیرامونی راجع به عاشورا داشته باشید کُب می کنید، آن حس را به مستمعت منتقل کن، امروز ما بیش از هر وقت دیگری نیاز داریم مفاهیم زیارت عاشورا را به مستمعین مان بگوییم ، هنوز هم بعضی ها که پای منبر ما می نشینند و گریه می کنند، می گویند این مدافعین حرم چه ارتباطی به ما دارد!! آنجا سوریه است کشور خودمان که نیست! این چه گریه ای دارد می کند؟! این بصیرت دارد؟! این به روز است؟! این مسیر عاشورا را می شناسد؟ اصلا این امام می شناسد؟ این می داند چه اتفاقی روز عاشورا افتاده است؟! این زِر زِر گریه کردن است نه زار زار گریه کردن. تا خودتان یک مقداری قوی نباشید نمی توانید منتقل کنید، زیارت عاشورا را می خوانید وسط آن هم پنجاه روضه با کم و زیادش می خوانید، چه منتقل می کنیم به مستمع؟! چه پیامی از عظمت اربعین منتقل می کنیم؟! اصلا خودمان پیام آن را گرفته ایم یا نه؟!.
این جلسه که جلسه ی نخستین بعد از تعطیلات است یک تغییری در برنامه هایمان بدهیم اگر کلاس می آییم تا هفته ی دیگر برنامه ریزی کنیم یک کتابی تهیّه کنیم، یک زیر نویس دعاها را مرور کنیم، یک آشنایی با مفاهیم دعا داشته باشیم، یک جوان بعد از دعای کمیل ما از ما سوال کرد کم نیاوریم؛ نمی گویم برویم در عرفان و شما عارف شوید، نمی گویم بروید در معارف لیدر بشوید، نه این ها را نمی گویم، (انتظار مستمع از شما این است) ولی یک حداقل هایی را برای خودتان تعریف کنید، باور کنید دیگر از حالت تکرار و عادت مستمع شما خسته می شود، اگر هر جلسه مطلب جدیدی را که شما یافتید به او منتقل نکنید این صِرف قرائت دیگر از شما نمی پذیرد کم کم، اِشباع می شود، جوان امروز دنبال چیزهایی است، برای همین است یک وقت دعایی را روحانی می خواند و عالم می خواند چون کار در کنار آن بود، حالا که شما در این وادی وارد شدید می خواهید دعا خوان باشید باید این کار را بکنید، من نمی دانم چطور کار کنید، بروید عربی بخوانید، ادبیات عرب را حتما بروید بدانید، با اعتقادات حداقل آشنایی علمی داشته باشید چون در این دعای کمیل (من مثال دعای کمیل را میزنم به خاطر این است که بیشتر دعای کمیل خوانده می شود)، عبارات عرفانی امیرالمومنین پیچیده است من نمی توانم، بعضی از عباراتی که حالت انکسار دارد، معنوی صِرف است، بحث توبه است، بحث ساختار شخصیت انسان است، بحث مقایسه ی یک مومن با یک گنهکار است، این ها را که می توانم بروم مطالعه کنم بیایم به مستمع بگویم چرا از این ظرفیت استفاده نمی کنم؟!!.
شب جمعه ده نفر، صد نفر، پنجاه نفر، هر چقدر در هر مجلسی نشستند می خواهند شما کمیل برای آن ها بخوانی، چرا استفاده نکنیم از این فرصت؟! مستمع با پای خودش می آید می نشیند، اما این یکی دو سه بار می آید اگر دید چیزی گیرش نمی آید همین هفت هشت نفر پیرمرد ها می نشینند که دنبال ثواب هستند و حیف است که شما وقتتان را برای آن ها تلف کنید.
این عباراتی را هم که گاهی اوقات ما می گوییم یا فرازهایی از دعا ( نه دعا، علم دعا)، این روایاتی که خدمت شما عرض می کنیم این ها یک مبحثی خودش در ذهن شما باز می کند که ارتباط بدهید با آن دعایی که می خواهید بخوانید. من خیلی توانایی این که لقمه را آماده کنم در دهان شما بگذارم را ندارم، یک مقدار هم باید خودتان راه بیافتید، این جمله را عرض می کنیم یعنی دیگر شما بروید پیرامون این مطالعه کنید وصل کنید به عبارات دعا، اصلا فضای ذهن شما عوض می شود. یک نمونه اش را عرض می کنم، اینکه وارد دعا می شویم چند عبارت را هم می خوانیم، در دعای ابوحمزه زیاد از این ها است می رسیم به یک نقطه ای که حالا به جای روضه یک نکته ی معرفتی هم بگوییم به خلق الله روضه را آخر بخوانیم، این تهی بودن ما است که نمی توانیم با دعا ارتباط برقرار کنیم میزنیم به کربلا.
ما می خواهیم به برکت اهل بیت علیهم السلام، به برکت حضرت صاحب ده نفر پنج نفر از این جمع شما ان شاءالله اگر خدا توفیق دهد کنده شوند، ساختار شکنی کنند دعا بخوانند.
نکته: وسیله جُستن در دعا اشکالی ندارد، اتفاقا خود این دعا وسیله است چون برای امیرالمومنین است، مگر وسیله روضه خواندن است!
به یک جایی از دعای کمیل رسیدیم، امام صادق علیه السلام فرمودند این وسیله است، وسیله جُستن است، این هم برای ما خوب معنا نشده است، فکر می کنیم وسیله جُستن در ذکر مصیبت است! وسیله جُستن در این است حضرت صادق علیه السلام فرمودند « أربعه لا یستجاب لهم دعاء » چهار گروه هستند که دعاهایشان مستجاب نمی شود؛ کسی که پای منبر شما نشسته است شاخک هایش تیز می شود که چه کسانی هستند؟! دیگر الکی داد نمی زند، گیر آن در کجاست بروم آن گیر را رفع کنم، جلسه ی دیگر بیایم بنشینم یک لذت دیگر از دعا کمیل خواندن ببرم؛ این تو دل خالی کردن که نیست. اتفاقا در دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد علیه السلام چندجا در دل شما را خالی می کند که بخوری زمین، چون یک شخصیت الکی برای خودم درست کردم فکر می کنم خیلی من قوی هستم، آدم خوبی هستم، از مومنین هستم، این دعا را هم با یک افاده ای می خوانم، به قول امام علیه السلام منتی بر خدا دارم این دعا را دارم می خوانم، خود امام با یک ادبیاتی تو را میشکند میزند زمین می گوید بشکن خودت را درست آنطور که خدا می خواهد خودت را بساز بیا بالا.
چهار گروه هستند که دعایشان مستجاب نمی شود، خب این را کجا باید بگوییم؟ این را باید در دعا بگوییم دیگر، که بعد اگر آمد زار زد اثر نکرد نه تو را متهم کند و نه امیرالمومنین را متهم کند و نه خدا را متهم کند، گیر خودش است، اگر نتوانست گیر خودش است، این را ما باید یاد بگیریم اگر می خواهیم دعا خوان شویم، دعا خوان باید مراقبت داشته باشد، اتفاقا اینکه دعا خوان می خواهد شب بیاید به مردم بگوید مردم توبه کنید اگر خودش آلوده باشد منع رطب می خواهد کند؟! می خواهد بگوید مردم راه صحیح این است اگر خودش راه نیافتاده باشد چه به مردم می خواهد بگوید؟ اگر بخواهد به مردم نور را نشان دهد، خودش از این خورشید استفاده نکرده باشد چه نوری می خواهد تعریف کند؟! حالا من جنبه های عرفانی آن را نمی خواهم بگویم، اصلا وارد آن مقوله نشدیم . نمی خواهیم هم بشویم، می خواهیم راه بیافتیم بگوییم آقا در دعا از این چیزها باید بخوانیم، از این چیزها باید ایراد بگیریم، برای همین است که می گویم ادبیات عرب را یاد بگیریم، لذت ببریم از چیزی که می خوانیم. چرا از بعضی از غذاها لذت می برید؟ چون خاصیت آن را می دانید، چون طعم آن را می چشید، چون اثر آن را می بینید لذت می برید. بعضی ها را هم می گویی خوردم ولی نفهمیدم چه خوردم، دفعه ی دیگر هم بیاورند با ذائقه ی مثبت با آن برخورد نمی کنی چون برای تو لذتی نداشته، دعای امام لذت بخش است غذا است، معطر است، مقوی است، مغذی است، چرا نباید استفاده درست کنیم؟!
دعا توحید مستمعتان را ارتقاء می دهد، معرفتش را به اهل بیت علیهم السلام ارتقاء می دهد، حتی بصیرت افزایی می کند دعا، چرا این فرصت را از دست بدهیم؟! چرا ما دعای کمیل را هم مثل زیارت حدیث کسا بخوانیم؟ چرا؟! ظلم نیست؟! ما سواد نداریم چرا قول می دهیم برویم بخوانیم! حدیث کسا یک حدیثی است آدم در آن عشق بازی می کند، هیچ وقت هم در آن عرفان مطرح نمی شود، حدیث کسا است سند هم دارد و محکم است، هر کسی هم که می گوید نه شاید به سند آن نخورده است، اما حدیث کسا را ما هر وقت می آید مستمع می نشیند پای حدیث کسا نمی آید که توبه کند و زندگی اش را بهم بریزد و ساختارش را عوض کند، اما وقتی می آید پای دعای کمیل برای این می آید می نشیند، وقتی می آید پای دعای کمیل می خواهد بنده دعا خوان ریشه ارتباطی اش را با حضرت ولی عصر تقویت کند، این با احساس نمی شود، با احساس ماندگار نیست، این با تعلق باید ارتباطش برقرار شود، باید به آن دعای ندبه را تفهیم کنیم.
شما در دعای عهد یک جمله دارید که دعا است « اَللَّهُمَّ اِنِّی اُجَدِدُ فِی هَذَا الیَوْمِ » امروز و هر روز من خدایا با امام زمانم تجدید عهد می کنم « عَهْدًا وَعَقْدًا وَ بَیْعًهً فى عُنُقی». بروید تا هفته ی دیگر فکر کنید بگویید به من که یاد دادند امام صادق علیه السلام که تجدید عهد کنیم هر روز با امام زمان، مفاد این عهدنامه چه است بین من و امام زمان، مگر عهد نیست؟ عهد باید یک مفادی داشته باشد، قرار داد است دیگر.
بروید بنشینید فکر کنید که یکی از شما سوال کرد به او بگویید، تازه دنبال این عهدنامه هم باز می آید « اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ و الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ » این جا را داشته باشید « وَ الْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فی قَضاءِ حَوائِجِه»، خدایا من را از آن هایی قرار بده، مثال بزنم برای شما، در بیوت مراجع یکی دو نفر نزدیکترین آدم به این حضرت آیت الله العظمی مرجع تقلید همیشه است که آن مرجع تقلید کارهای شخصی اش را مثلا یک چیزی برای من بیاور یا یک چیزی برای من بخر، این کسی که نزدیکترین فرد است به آیت الله العظمی در بیوت هم است، این باید از امین ترین باشد، معتقدترین باشد، مقیدترین باشد، مراقب ترین هم باشد، نزدیکترین فرد به مرجع تقلید است دیگر پس باید همه ی ترین ها را داشته باشد.
در این دعای عهد می گویید خدایا من را از آن هایی قرار بده که دور و اطراف آقایم باشم، کارهایش را من انجام دهم « فی قَضاءِ حَوائِجِه » کارهایی را که آقا می خواهد انجام دهد به من محول کند، ماموریتش را به من بدهد انجام دهم، یعنی چه؟ یعنی خیلی آماده باشم، ببین روح انتظار در انسان احیا می شود یا نمی شود، نمی خواهید شما از نزدیکترین آدم های حلقه ی اول حضرت باشید، سر و دست می شکنی که یک دیدار خصوصی دست بوس مقام معظم رهبری بروی، سر و دست می شکنی به ده نفر هم میسپاری، درست هم هست، حالا می خواهی خدمت امام، درخواست است دیگر، برای تحقق این درخواست نباید کار کنی؟ نباید آماده باشی؟ نباید تمرین کنی؟ نیمکت نشینی ما را می رساند به حلقه ی اول بودن؟!!
دعا آدم را به قله می برد، اگر تو لذت آن را بچشی نه در دلت خالی نمی شود، مصمم می شوی از این جنس بشوی چون می خواهی از این جنس بسازی، وظیفه داری از این جنس بسازی، برای امامت بروی یار بسازی، موانع آن را باید مرتفع کنی به او بگویی آقا اگر تو مشکلی داری این مشکل تو نمی گذارد دعای تو مستجاب شود در راه می مانی، هر چقدر هم از این دعاها بشنوی و بخوانی فایده ای ندارد مشکل هایت را کنار بگذارد،.
موانع اجابت دعا را ان شاءالله جلسه ی بعد عرض می کنیم. بروید روی این چند نکته ای که عرض کردم یک مقدار کار کنید، بعد می آیید با من همراه می شوید. تا ذائقه مان را، راهمان را عوض نکنیم از سطح به عمق، نمی توانیم برای مستمعمان یک همچنین تحول ماندگاری ایجاد کنیم.
ما با هر قیمتی می خواهیم دعا را ببریم وصل کنیم به روضه، اجازه نداریم. اگر شما وارد عمق و کُنه دعا بشوید روضه را بعد از و سلم تسلیما، صلی الله علیک یا اباعبدالله، اصلا مجلس می ترکد، دل ها توبه کرده، روح آماده، لطیف شده، اشاره هم بکنید نسبت به مصائب اهل بیت علیهم السلام مجلس بهم ریخته است چون مقدمه اش یک مقدمه ی ویژه بوده است نه شعرهای من، مقدمه اش کلام امام بوده، آنجا من بارها تجربه کردم بعد از دعا نتوانستم روضه ای را تا آخر بخوانم، نشده.
من اگر مجهز به علوم مربوط با این عبارات دعا شوم، من خودم همینطوری هستم هر چیزی که می خوانم یک چیزی می آید در ذهنم راجع به دعا بگویم، و لذا گاهی شده است دعای کمیل بنده دو سه ساعت، دعای کمیل بیست دقیقه ای هم خوانده ولی سه ساعت خواندم چرا؟ چون هی دیدم این مطلب دارد می آید مرتبط با این جمله است.
حضرت صادق علیه السلام فرمودند چهار گروه هستند که دعایشان مستجاب نمی شود، یک گروه کسانی که « رجل جالس فی بیته یقول: اللهم ارزقنی » یک گروه کسانی که اصلا اهل کار و تلاش و فعالیت نیستند، تنبل تنبل هستند نشستند می گویند خدایا برسان، خب این دعا هیچوقت مستجاب نمی شود، خطاب می آید که آیا دستور ندادم بروید کار کنید دنبال روزی باشید، دنبال روزی باش من هم تضمین کردم به تو برسانم، تازه من تضمین کردم حلالش را هم به تو برسانم حرامش نکنی ها.
آن سه گروه را هم ان شاءالله جلسه بعد اگر زنده بودیم عرض می کنیم.
یک گروه این ها هستند هر چه دعا می کنند مستجاب نمی شود پس معلوم است اجابت دعا یک مقدماتی دارد، این مقدماتش را هم شما در دعای کمیل پیدا می کنید. همه ی حرف من به این است که دعا خوان باید برود یک مقداری از سطح به عمق، اگر شما تکان نخورید ذائقه ی مستمعتان عوض نمی شود، ارتقاء هم پیدا نمی کند، ما وظیفه داریم بگوییم، اگر وظیفه ای داریم ارتقاء بدهیم تکانشان بدهیم لازمه اش این است که خودمان راه بیفتیم. من اربعین را نمونه زدم دیگر، نمونه ی مهمی هم ست، یعنی ما ساده انگاری است از این عظمت به عنوان یک راهپیمایی نگاه کنیم و رد شویم و فراموش کنیم، آنقدر حرف داشت این اربعین که خدا می داند، از اینجا بلند شدید بعضی از شماها با ماشین یا با اتوبوس بعضی ها با هواپیما رفتید نجف سه روز هم رفتید کربلا، یک سال نشسته است در آفریقا برنامه ریزی کرده است که بیاید حرم امام حسین علیه السلام، پول جمع کرده زحمت کشیده، با سختی، ویزا نمی دادند، نمی گذاشتند خارج شود و…. همه ی این ها را پشت سر گذاشته آمده با شما همراه شده است.
یکی از آثار زیارت تألیف قلوب است، همه در مسیر می رفتید احساس می کردید همه با هم آشنا هستید چون به یک جا وصل هستید، شما این حالت را در طواف مسجدالحرام نداشتید، یعنی وقتی میرفتید طواف کنار دستت یک مخالف بود طواف می کرد شما هم طواف می کردی یکی دیگر هم طواف می کرد اصلا از هم نمی پرسیدید که تو از کجا آمدی، آشنا نبودید رد می شدید می رفتید، اما در این مسیر داشتید می رفتید، می گفتی تو از کجا آمدی می گفت من از آلمان آمدم مثل اینکه خیلی با هم آشنا هستید زود رفیق می شدید؛ یک نقطه ی اشتراک داشت آن نقطه اشتراک یکی از آن نقاط مهم و قوی است، این نقطه ی اشتراک بعدها خیلی به درد ما می خورد، بعدها که می خواهد امت واحد تشکیل شود نقاط اشتراک خودشان را نشان می دهند.
دعا یک فرصت است، شب جمعه یک دعای کمیل می خوانی یک فرصت است، این فرصت ها را از دست ندهیم، به مستمع خوراک بدهید.
خداوند ان شاءالله به شما خیر دهد. خداوند ان شاءالله توفیق به همه ی ما بدهد که بتوانیم عمل به وظیفه کنیم
بازدیدها: 337