محبت خدا را چو دریابی دُر یابی – بخش پنجم

خانه / پیشنهاد ویژه / محبت خدا را چو دریابی دُر یابی – بخش پنجم

محبت خدا را چو دریابی دُر یابی – بخش پنجم

s

     گفتیم برای انگیزه کسب محبت خدا، ابتدا باید ارزش این فضیلت را بشناسیم. از آن‌جا که  بهترین راه برای شناخت این فضیلت، کلمات کسانی است که خود بالاترین مرتبه‌ از آن را داشته ‌اند، ابتدا روایتی در اهمیت محبت خدا قرائت می‌کنیم.

     از امام سجاد صلوات‌الله‌علیه نقل شده که فرمودند: ‌إِذَا صَارَ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ وَ دَخَلَ وَلِیُّ اَللَّهِ إِلَى جَنَّاتِهِ وَ مَسَاکِنِهِ وَ اِتَّکَأَ کُلُّ مُؤْمِنٍ [مِنْهُمْ] عَلَى أَرِیکَتِهِ حَفَّتْهُ خُدَّامُهُ؛ [۱] هنگامی که مؤمنان وارد بهشت می‌شوند و در آن استقرار پیدا می‌کنند و نعمت‌های خدا سرازیر می‌شود و باغ‌ها و قصرهایی که برای هر مؤمنی مهیا شده، در اختیارش می‌گذارند و  بر أریکه خودش تکیه می‌دهد، تعداد بسیاری از فرشتگان به عنوان خدمت‌گذار در اختیارش قرار می‌گیرند و اطرافش حلقه می‌‌زنند. وَ تَهَدَّلَتْ عَلَیْهِ اَلثِّمَارُ وَ تَفَجَّرَتْ حَوْلَهُ اَلْعُیُونُ، وَ جَرَتْ مِنْ تَحْتِهِ اَلْأَنْهَارُ؛ میوه‌ها در مقابلش سر فرود می‌آورند، و چشمه‌ها از اطرافش می‌جوشند، و زیر تختش نهرهای آب جاری می‌شود. وَ بُسِطَتْ لَهُ اَلزَّرَابِیُّ وَ صُفِّفَتْ لَهُ اَلنَّمَارِقُ وَ أَتَتْهُ اَلْخُدَّامُ بِمَا شَاءَتْ شَهْوَتُهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَسْأَلَهُمْ ذَلِکَ؛ و همچنین فرش‌های بهشتی که از زیباترین فرش‌هاست زیر پایش گسترده می‌شوند و بالش‌ها و مخده‌ها برای تکیه دادنش گذاشته می‌شود و همین که میل چیزی در دلش پیدا شود فرشتگان برایش فراهم می‌کنند. وَ یَخْرُجُ عَلَیْهِمُ اَلْحُورُ اَلْعِینُ مِنَ اَلْجِنَانِ فَیَمْکُثُونَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ؛ تا هر زمانی که بخواهد همسران بهشتی نیز در اختیارش قرار می‌گیرند.

     وقتی همه این نعمت‌ها فراهم شد و کاملا استقرار پیدا کرد، خداوند متعال با آن‌ها چنین سخن می‌گوید: ‌ای دوستان من! ای اهل طاعت من! ای کسانی که در همسایگی من زندگی می‌کنید! أَلاَ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِمَّا أَنْتُمْ فِیهِ؟ می‌خواهید به شما بگویم چه بهتر از این چیزهایی است که شما دارید؟ آن‌ها در پاسخ می‌گویند: خدایا چه چیزی بهتر از این‌ است که ما داریم؟! نَحْنُ فِیمَا اِشْتَهَتْ أَنْفُسُنَا وَ لَذَّتْ أَعْیُنُنَا مِنَ اَلنِّعَمِ فِی جِوَارِ اَلْکَرِیمِ؛ ما این‌جا در جوار کریم، هرچه دلمان بخواهد، فراهم و هرچه چشم‌مان را خوش ‌آید، آماده است. دیگر از این بهتر چه می‌شود؟! فَیَعُودُ عَلَیْهِمْ اَلْقَوْلَ؛ خداوند بار دیگر می‌فرماید: آیا می‌خواهید بگویم چه بهتر از اینهایی است که دارید؟ دیگر خلاف ادب است که بگویند نمی‌خواهیم و بهتر از این نمی‌شود. فَیَقُولُونَ: رَبَّنَا نَعَمْ، فَأْتِنَا بِخَیْرٍ مِمَّا نَحْنُ فِیهِ، فَیَقُولُ لَهُمْ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: رِضَایَ عَنْکُمْ وَ مَحَبَّتِی لَکُمْ خَیْرٌ وَ أَعْظَمُ مِمَّا أَنْتُمْ فِیهِ؛ خداوند پاسخ می‌فرماید: رضای من از شما و محبت من به شما، بهتر از همه این چیزهایی است که دارید. فَیَقُولُونَ: نَعَمْ یَا رَبَّنَا رِضَاکَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُکَ لَنَا خَیْرٌ لَنَا وَ أَطْیَبُ لِأَنْفُسِنَا؛ مؤمنان نیز تصدیق می‌کنند که رضایت خدا برای آن‌ها از همه چیز خوش‌تر است. در ادامه روایت، حضرت سجاد علیه‌السّلام آیه ۷۲ از سوره توبه را تلاوت می‌فرمایند که در آن ابتدا نعمت‌های بهشتی نام برده می‌شود و سپس می‌فرماید: وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَر ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.

     این روایات به ما می‌فهماند که نعمت‌هایی وجود دارد که فراتر از نعمت‌های محسوس است و مؤمنان پس از دریافت همه نعمت‌ها، وقتی احساس می‌کنند که خداوند دوستشان ‌دارد و از آن‌ها راضی است، لذتی می‌برند که از لذت ناشی از همه آن نعمت‌ها بالاتر است. بنابراین نباید همت خودمان را به امور مادی و نعمت‌های دنیوی و چیزهایی که با بدن سروکار دارد و با حواس ما درک می‌شود، محدود کنیم.

محبت خدا را چو دریابی دُر یابی
محبت خدا را چو دریابی دُر یابی

آیت‌الله بهجت و لذت نماز

     یکی از دوستان، از مرحوم آیت ‌الله بهجت نقل می‌کرد که شبی ایشان بعد از نماز فرمودند: اگر سلاطین عالم می‌دانستند نماز چه لذتی دارد، حاضر بودند دست از سلطنتشان بکشند، تا لذت نماز را درک کنند. این مطالب برای ما قابل فهم نیست. ما هنگام نماز، خودمان را در قفسی محبوس می‌بینیم که منتظریم از آن رها شویم، اما از آن‌جا که آیت‌الله بهجت گزافه‌گو نبود و انسان تا این لذت را  خودش نچشیده باشد، نمی‌تواند چنین سخنی  بگوید، روشن می‌شود چنین لذت‌هایی وجود دارد.

     استاد ایشان (مرحوم قاضی رضوان‌الله‌علیه) در پاسخ به پرسشی درباره وجود نماز در بهشت، فرموده بود: اگر بهشت نماز نداشته باشد به چه دردی می‌خورد؟! او علاوه بر لذتی که در دنیا از نماز می‌بَرد، آرزویش این است که در بهشت نیز بتواند نماز بخواند. او از نماز لذتی می‌برد که به عقل ما نمی‌رسد. درست است که نمی‌فهمیم آن لذت چیست، ولی باید بدانیم که چنین چیزهایی هست. ان‌شاءالله به برکت گوینده این روایت و نورانیت آن، دل‌های ما نیز این آمادگی را پیدا کند که طالب چنین محبتی بشویم؛ محبتی که این همه ارزش دارد و همه لذت‌های دنیا در مقابل آن رنگ می‌بازد.

آثار اندیشیدن در نعمت‌های بی‌شمار الهی

     گفتیم ساده‌ترین راه برای کسب محبت خدا اندیشیدن درباره نعمت‌های خداست. وقتی انسان ببیند که کسی بدون چشم‌داشت به او خدمتی می‌کند، آن هم خدمتی که با خدمات دیگران قابل مقایسه نیست، به طور فطری او را دوست می‌دارد. برای فهم بهتر این مطلب، خوب است در خلوت خاطره‌ای از کسی که در موقع نیاز خدمت بزرگی به ما کرده،‌ به یاد بیاوریم. انسان همیشه در فرصت‌های مختلف از این خدمت یاد می‌کند. حال نعمت‌های الهی را با خدمات دیگران مقایسه کنیم که در هر لحظه‌ به هر فرد چقدر نعمت می‌دهد که تا آخر عمر نمی‌تواند آن را حساب کند؛ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا.[۲]

     چند سال پیش مقام معظم رهبری در جلسه با کارگزاران کشور درباره شکر خدا صحبت می‌کردند. ایشان می‌فرمودند من یک درد همیشگی در دست راستم دارم که دکترها بعد از مدت‌ها معالجه گفته‌اند که چند رشته عصبی که هر رشته از میلیون‌ها سلول عصبی تشکیل شده است، به هم مربوط است که باید با هم کار کنند تا انسان بتواند یکی از انگشتانش را حرکت بدهد؛ از مغز تا سرانگشتان چند سلسله اعصاب است که عملکرد هریک آن‌ها متوقف بر سلسله دیگری است و هرکدام، از میلیون‌ها سلول زنده تشکیل شده است و همه باید همکاری کنند تا انسان بتواند یکی از انگشتانش را حرکت بدهد! ما هر لحظه هر طور بخواهیم رفتار می‌کنیم و همه این اندام‌ها در اختیار ماست، ولی هیچ‌گاه حساب نمی‌کنیم که چقدر نعمت جمع شده تا بتوانیم یک کلمه حرف بزنیم یا یک جرعه آب بنوشیم. همه این نعمت‌ها از خداست و هرچه بیشتر آن‌ها را بشناسیم و درباره آن‌ها فکر کنیم، به بخشنده آن‌ها بیشتر محبت پیدا می‌کنیم، اما این محبت ذاتا به لذتی که از نعمت پیدا می‌شود، تعلق می‌گیرد.

     در تحلیل عقلانی این محبت به این نتیجه می‌رسیم که انسان در واقع  نعمت را دوست دارد و مُنعم را بالعرض دوست می‌دارد. اگرچه همین محبت نسبت به عبادت‌هایی که از روی ترس عذاب یا امید به نعمت‌های بهشتی انجام می‌گیرد[۳]، هم بسیار ارزشمند است، اما کسانی هستند که خدا را به خاطر خودش دوست دارند؛ البته خود این محبت نیز مراتب دارد. گاهی می‌گوییم کسی را دوست داریم اما در حقیقت صفات او را دوست می‌داریم، اما  کسانی هستند که محبتشان به ذات الهی تعلق می‌گیرد و از آن به دیگران سرایت می‌کند. این همان محبتی است که ابتدا به وجود مقدس پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله سرایت می‌کند و سپس به ائمّه اطهار و وجود مقدس ولی‌عصر ارواحنافداه و بعد از آن به دوستانشان سرایت می‌کند.  محبت ما از مخلوقات شروع می‌شد و به خدا می‌رسید، اما کسانی هستند که خداوند محبت خودش را در دل آنها می‌اندازد و به یک معنا جمال و جلال خودش را به آنها نشان می‌دهد.

کسب محبت از راه توجه به صفات

اگر ما بخواهیم از آن مرتبه پایین محبت که بالذات به نعمت‌ها تعلق می‌گرفت، بالاتر بیاییم، باید به دنبال محبتی باشیم که به صفات خدا تعلق می‌گیرد. ‌

     فطرت انسان به‌گونه‌ای است که در دل با موجودی که دارای کمالاتی است، احساس دلبستگی می‌کند ولو این‌که هیچ‌‌گاه او را ندیده باشد و حتى امیدی برای دیدن او نداشته باشد. مثلا همه ما حاتم طائی را دوست داریم و از او تعریف می‌کنیم، با این‌که هیچ‌کدام او را ندیده‌ایم و همچنین انتظاری نیز نداریم که چیزی از بخشش‌هایش نصیب ما شود. در این محبت در واقع صفت سخاوت را دوست داریم و با این‌که از بخشش‌های حاتم چیزی به ما نمی‌رسد، ولی احساس می‌کنیم، چنین کسی را دوست داریم. این قضیه درباره افراد فداکار و قهرمان‌های ملی که کارهای فوق‌العاده‌ و خدمات بزرگی داشته‌اند نیز صادق است. ما انسان‌ها نسبت به این‌گونه افراد احساس محبت می‌کنیم، با این‌که چیزی از آن‌ها به ما نمی‌رسد. نظیر این کار را درباره خداوند نیز می‌توانیم انجام بدهیم. برای این کار باید بکوشیم صفات خدا را بیشتر بشناسیم.

آیات قرآن و توجه دادن به صفات الهی

     یکی از راه‌هایی که قرآن برای تربیت انسان‌ها به‌کار برده است، نام بردن و تکرار اوصاف خداست. در بسیاری از آیات اوصاف الهی وجود دارد و برخی از آیات نیز همه، صفت خداست.[۴] اگر مقداری در یکایک این صفات دقت کنیم و آثار آن‌ها را با صفات دیگری که اشخاص با کمال دارند، مقایسه کنیم،‌ پی به دوست‌داشتنی بودن این صفات می‌بریم.

محبت خدا را چو دریابی دُر یابی
محبت خدا را چو دریابی دُر یابی

     یکی از صفت‌های خداوند که ما بهتر می‌توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم و امیدواریم در همین دنیا و نهایتا در عالم ابدی همیشه از آن استفاده کنیم، صفت غفاریت خداست؛ «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[۵] این صفت چقدر عظمت دارد! عمری انسان با گناه، نافرمانی، غفلت، بی‌اعتنایی، جهالت و حتی جسارت و بی‌ادبی نسبت به خدا رفتار کرده است. خداوند ده‌ها سال به او مهلت داده است، اما باز هم می‌گوید اگر توبه کنی همه را می‌بخشم. در روز قیامت خداوند نمی‌گذارد، کس دیگری از گناهان توبه‌کننده با خبر شود و حتی آن‌ها را از ذهن فرشتگان نیز محو می‌کند.

     حتی در برخی از روایات آمده است که پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله از خداوند درخواست کرد که خدایا در روز قیامت حساب امّتم را به کس دیگری غیر از من واگذار نکن تا فرشتگان از گناهان آن‌ها آگاه نشوند. خدای متعال فرمود وقتی من آن‌ها را ببخشم دیگر شما نیز از گناهانشان آگاه نخواهی شد.

     آیا جا ندارد که انسان یک عمر درباره این روایت فکر کند و زیبایی این صفت غفاریت الهی را تجسم کند؟! آیا چنین خدایی دوست‌داشتنی نیست؟! روشن است که این صفت دوست‌داشتنی است و فطرت انسان چنین موجودی را در حد پرستش دوست می‌دارد. هرچه درباره صفات خدا ـ به خصوص آن‌هایی که اثرش برای ما محسوس‌تر است ـ بیشتر بیاندیشیم، بیشتر خدا را دوست می‌داریم. این محبت در واقع به صفات خدا تعلق می‌گیرد، اما از آن‌جا که صفات خدا عین ذاتش[۶] است، با محبتی که نسبت به انسان‌ها به‌واسطه صفاتشان داریم، تفاوت دارد.

محبت به امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و مقام معظم رهبری

     از این نوع محبت، برخی محبت‌های مقدس را می‌توان نام برد که نسبت به اشخاص تعلق می‌گیرد. کسانی هستند که نهایت آروزیشان این است که یک‌بار مقام معظم رهبری را ببینند. این عشق برای ما افسانه است، اما بارها نمونه‌هایش را دیده‌ایم. اشخاصی را می‌شناسیم که عمری آرزویشان این بوده و همین‌که چشمشان به جمال ایشان افتاده، دگرگون شده‌اند، با این‌که چیزی از ایشان نمی‌خواهند و حتی وقتی از آن‌ها می‌پرسند که وقتی خدمت ایشان رسیدی، از ایشان چه می‌خواهی، پاسخ می‌دهند که به هرچه می‌خواستم رسیدم؛ می‌خواستم ایشان را ببینم، که دیدم و چیز دیگری نمی‌خواهم.

     گاهی درباره عاشقان امام زمان عجّل ‌الله ‌تعالى ‌فرجه نیز داستان ‌هایی می ‌شنویم که برای گرفتن چیزی نمی‌خواهند خدمت ایشان برسند. نمی‌خواهند که از خدا بخواهد حاجت‌شان را روا کند و ایشان را ابزاری برای رسیدن به خواسته‌شان قرار بدهند. این حرف‌ها مطرح نیست. می‌گویند: اصلا من باشم یا نباشم، سر و جانم فدای او! بِأبی انتم و اُمّی و نَفسی و اهلی و مالی و…

     بنابراین می‌توان، ندیده کسی را به‌خاطر کمالاتش دوست داشت. برخی می‌گویند فلانی را دیدیم و با یک نظر عاشقش شدیم. این عشق خیلی عجیب نیست. بالاخره یک نظر او را دیده و عاشق شده است. اما در فطرت انسان چنین چیزی وجود دارد که اگر کمالی را در کسی به‌خوبی درک کند، او را دوست خواهد داشت حتی اگر او را ندیده باشد، و نهایت آرزویش نیز این است که به او برسد.

     نتیجه این که دومین راه برای کسب محبت خدا، فکر کردن درباره صفات اوست و ثواب فراوانی که برای معرفت خدا و شناخت صفات خدا شده، به خاطر همین برکات آن است. برخی خیال می‌کنند که تحصیل علم دینی فقط همین یاد گرفتن مسائل شرعی و امثال آن است، اما در روایات تصریح شده که هیچ نعمتی در عالم بالاتر از نعمت شناخت خدای متعال نیست.

پروردگارا تو را به حق آن کسانی که دوست داری، شمّه‌ای از این نعمت‌های معنوی به دل‌های ناقص و بی‌لیاقت ما نیز عنایت بفرما!

وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین

پاورقی:

 [۱] تفسیر العیاشی، ج‏۲، ص ۹۶٫

 [۲] ابراهیم، ۳۴٫

 [۳] در حقیقت در این‌گونه از عبادت، عبادت  به همان نعمت بهشتی تعلق می‌گیرد و عبادت خدا بالعرض است.

 [۴] حشر، ۲۲-۲۴٫

 [۵] زمر، ۵۳٫

 [۶] یکی از صفات سلبیه‌ خداوند که همه ما باید به آن معتقد باشیم، این است که صفات خدا همانند صفات انسان نیست که زائد بر ذات اوست. صفات ذاتی خدا که عین ذات اوست و صفات فعلی او نیز به صفات ذاتی‌اش برمی‌گردد.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *