«حاج فیروز زیرککار» نوحهگر و پیر غلام سیدالشهدا علیه السلام یکی از چهره های معاصر آذربایجان و از محبوبیت ویژهای در بین مردم برخوردار است. اهالی آذربایجان بویژه مردم شهر تبریز ایشان را «فخرالذاکرین» مینامند چراکه ایشان از سن 18 سالگی مداحی اهلبیت علیه السلام کرد و در حال حاضر که بیش از 70 سال از خداوند گرفته است، صدایش برای نوحهگری آلالله علیه السلام خرج میشود.
ایشان معتقد است به غیر از امام حسین علیه السلام به چیز دیگری علاقه ندارد و هر کسی که به سیدالشهدا علیه السلام عشق ورزد را تکریم میکند. به گفته نزدیکان و اطرافیان؛ حاج فیروز، محبوبالقلوب شده و این افتخار را به خاطر محبت به دیگران و احترامات متقابل کسب کرده است.
حاج فیروز زیرککار پیش از اینکه بیماری به سراغش آید، جلسات روضه و عزاداری متعددی را در سراسر کشور داشت. ایشان در ماه مبارک رمضان هر ساله به دعوت حاج منصور ارضی مداح پیشکسوت اهل بیت علیه السلام به تهران میآمد و در مسجد ارک تهران با اشعار مالامال از عشق، مشتاقان و شیفتگان اهلبیت علیه السلام را سیراب میکرد.
فیلم فوق مربوط به شعرخوانی حاج فیروز زیرککار در کنار حاج منصور ارضی و محمود کریمی در حرم امام رضا علیه السلام است که این فیلم در فضای مجازی انعکاس زیادی داشت.
حاج فیروز به جوانان توصیه میکند که جلسات روضه و منبر امام حسین علیه السلام را محل کسب درآمد ندانند و با افتخار برای امام حسین علیه السلام نوکری کنند. ایشان در پاسخ به این سوال که آیا در طول سالهای متمادی در عرصه ستایشگری پول و مبلغی را دریافت کردهاید؟ پاسخ دادند: چرا باید پول می گرفتم؟ دریافت پول که کار پسندیده ای نیست. من برای حضرت امام حسین علیه السلام مداحی کردهام نه برای مردم!
این شغل (دار کشیِ قالی) یادگار مرحومِ پدرم هست که تا حدود سی سالگی در کنارشان مشغول این شغل بودهام.
حضرت استاد بیش از هفتاد سال است که اشتغال به «دارکشیِ قالی» یا همان «اطویِ قالی» دارند و بر اهل فن پوشیده نیست که شغل مزبور علاوه بر حساسیت بالا، یکی از سختترین و پرمشقتترین رشتههای قالی است.
به گواهی شاهدان عینی، استاد سالهای متمادی در کارگاه محقّر ولی مملو از صفا درحالی مشغول کار بودهاند که عشقورزی به ساحت مقدس اهلبیت علیه السلام را اولویت قرار داده و از آن مغفول نماند.
غالب اشعارِ نغزی که در مجالس با شنیدنش از دهان مبارکش شنیده شده در همین کارگاه بر محفوظاتش افزوده شده است و گویی با ریتم کوبیدن چکش بر میخهای آهنین، ضربان قلبِ مالامال از عشق به ذوات مقدسه را تنظیم کرده است.
با کمی دقت به تصویر فوق ،جای انگشتان مبارک ایشان که در طول سالیان متمادی جهت امرار معاش و کسب روزی حلال تلاش کرده، بر آهن سخت قابل مشاهده است و همین یک تصویر برای همیشه تاریخ کافی است تا اثبات کند: «بنده ی من بنده ی دینار نیست؛ دین فروش عرصه بازار نیست»
عارف دلسوختهای چون ایشان چه سنخیتی میتواند با مال دنیا داشته باشد؟ عاشقِ دلدادهای چون استاد چگونه میتواند عشق مقدس خود را به ثمنبخس بفروشد. استاد، دلبسته آب و خاک نیست که خاکنشین معشوق ازلی را آبرو میدهند.
بازدیدها: 0