مفهوم شناسی عترت
مقدمه:
امروز در روی زمین، کسی که مانند پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان پیشین(علیهم السلام) آگاه و عالم به همه علوم قرآن باشد، غیر از امام عصر ـ صلوات الله علیه ـ وجود ندارد و بعد از این نیز تا روز قیامت کسی نخواهد بود. این خاندان، راسخان در علم اند. پس اگر تفسیر قرآن از غیر راه اهل بیت (علیهم السلام) باشد، باطل و مردود است.
بعضی از امور، در زمره محکات (امور تردید ناپذیر) قرآن و سنت خاتم پیامبران(صلی الله علیه و آله) شمرده می شود، در حالی که ممکن است غبار زمان و نسیان بر آن نشسته باشد؛ مانند فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حدیث گران سنگ ثقلین که عالمان هر دو مذهب ـ عامه و شیعه ـ آن را به طور اجماع قطعی الصدور می دانند. آن حضرت در حدیث ثقلین بیان فرمودند:
إنّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ـ أهل بیتی ـ ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا و لن تزلّوا.
من در میان شما دو چیز سنگین گران بها را به جا می گذارم؛ کتاب خدا و عترت ـ اهل بیت ـ ام. مادامی که به آن دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد و هرگز نخواهید لغزید.
این روایت شریف، از جمله روایات متواتر است و فراتر از یکصد روایت در کتاب های معتبر شیعه و سنی با همان مضمون بیان شده است و بیشتر آنها نیز تواتر لفظی دارند.
پس از درک مسلم و متواتر بودن حدیث ثقلین، لازم است به چند نکته مهم که از آن اتخاذ می شود، توجّه شود:
اول، قرآن و عترت، مورد وصیت پیامبرند، و آن حضرت(صلی الله علیه و آله) کاملاً به آنها نظر داشته است.
دوم، عترت و قرآن توأم با هم هستند.
سوم، مراد از عترت، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند. که «آیه تطهیر» در شأن ایشان نازل شده، دلیل بر عصمت و طهارت آنهاست.
چهارم، تمسک به عترت(علیهم السلام) موجب هدایت و رستگاری و سبب منحرف نشدن از راه حق و نلغزیدن همیشگی است. و راه نجات، انحصاراً در تمسک به ایشان و پیروی از اوامر و نواهی یشان می باشد.
به گواهی روایات معتبر رسیده از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مراد از اهل بیت(علیهم السلام)، وجود مبارک امیرالمؤمنین، حضرت صدیقه کبری ـ فاطمه زهرا ـ حضرت امام حسن و حضرت امام حسین و نه نفر از اولاد امام حسین(علیه السلام) اند. جز این حضرات، احدی عالم به همه علوم و حقایق قرآن و سنت پیغمبر نیست. همه علوم قرآن، پس از پیغمبر(صلی الله علیه و آله) نزد عترت بوده، بیان آن نیز با خود آنان است. به این دلیل است که قرآن مجید به تنهایی و بدون بیان پیامبر و امام منصوب از جانب خدا و منصوص از پیامبر، برای هدایت بشر کافی نیست.
پیغمبر و امام اند که راهنمای به سوی قرآن هستند و هر چه می فرمایند، از قرآن خارج نیست. و قرآن نیز راهنمای به سوی ایشان است.
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه: إنّ هذا القرآن یهدی للّتی هی أقوم.۲ قطعاً این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است، راه می نماید. فرمودند: یعنی این قرآن به سوی امام راهنمایی می کند.
همچنین از حضرت سجاد(علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:
هیچ امامی از ما نیست جز آنکه معصوم است و عصمت در ظاهر خلقت شناخته نمی شود. از این جهت است که امام، باید منصوص باشد.
بنابراین مضمون حدیث ثقلین، وجوب عصمت عترت است، اما بیشتر مردم این معنا را نمی دانند. دلیل آن نیز این است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند، کسی که متمسّک به ایشان شود، هرگز گمراه نمی شود و نمی لغزد.
پس هیچ شکی نیست که شخصی که به او چنگ می زنند، باید معصوم واقعی باشد؛ زیرا غیر معصوم مبرّای از خطا نیست، بلکه امکان دارد خطای عمدی نیز مرتکب شود، و کسی را که به او چنگ زده، به گمراهی بیندازد. بنابراین حدیث، علاوه بر آیه تطهیر، نیز عصمت ایشان ثابت و متیقّن می باشد.
در این نوشتار به دنبال معنای حقیقی «عترت» در فرمایشات پیامبر اسلام، اهلبیت در قرآن و روایات، صفات اهلبیت، منظور از اهل بیت ، واژه اهلبیت در آیات، بررسی آیه تطهیر، آیاتی در شأن اهل بیت علیهم السلام بوده تا آگاهی و علم ما که مقدمه و پلی ست برای تسلیم و سرسپردگی به این ذوات مقدسه،کامل شود تا در مسیر بندگی و کمال قرار بگیریم .
مفهوم شناسی عترت:
«عترت» در لغت به معنای خویشاوندان نزدیک و خصوصی و ذرّیه است.[۱] چنانچه ارباب لغت گفتهاند: «عِتْرَه الرجل: أخصّ أقاربه»،[۲] بنابراین، معناى لغوی عترت، عبارت است از اهل بیت و اولاد و ذرّیّه، نه مطلق خویشاوندان گرچه از اقوام دور باشند. برخی نیز گفتهاند: «العتره: ولد الرجل و ذریته من صلبه»،[۳] که ناظر به مصداق آشکار خویشاوندان نزدیک و خصوصی است. البته باید دانست؛ آنچه را که اهل لغت در کتابهای خود در معنای عترت ذکر مینمایند، موارد استعمال الفاظ است که اعمّ از حقیقت و مجاز است و با آن نمیتوان معانى حقیقی را به دست آورد.[۴]
ارباب لغت در ذیل واژه «عترت» علاوه بر معنای لغوی، به تعیین مصداق عترت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز تصریح کردهاند؛
- زبیدی در تاج العروس میگوید: مشهور و معروف آن است که عترت رسول خدا، اهل بیت او هستند، و ایشانند همان کسانی که زکات و صدقه واجبه بر آنها حرام است و آنانند مراد از ذوى القربى که بر ایشان خمس معیّن گردیده است، خمسى که در سوره انفال[۵] آمده است.[۶]
- ابن اعرابی میگوید: عترت پیغمبر صلی الله علیه و آله فرزندان حضرت فاطمه بتول(سلام الله علیها) میباشند.[۷] از ابو سعید روایت شده است: عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله عبد المطلّب و فرزندان او میباشند.[۸] همچنین گفته شده است: عترت او، اهل بیت او هستند که نزدیکترین افراد به او میباشند و ایشان عبارتند از اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله و على و اولاد او علیهم السلام.[۹]
- ابن ابى الحدید در شرح این گفتار أمیر المؤمنین علی(علیه السلام) که «فَأیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ؟! وَ کَیْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَیْنَکُمْ عِتْرَهُ نَبِیّکُمْ؟!»،[۱۰] میگوید: مراد از عترت رسول خدا، نزدیکترین اهل او و نسل او میباشد، و صحیح نیست سخن کسى که میگوید: مراد، خویشاوندان حضرت است گرچه دور باشند. و گفتار ابو بکر را که در روز سقیفه یا پس از آن گفت: «ما عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم و همچون پوست تخم مرغى که از رسول خدا خالى شده باشد میباشیم»،[۱۱] باید فقط بر طریق مجاز گرفت، چرا که آنان نسبت به شهرهای دوردست و قبایل گوناگون و مختلفى که در شهرها و نواحى زندگى میکنند، عترت او هستند نه در حقیقت و واقع امر. آیا نمیبینى که عَدْنَانى به قَحْطَانى مفاخرت و مباهات میکند و میگوید: «من پسر عموى رسول خدا هستم»؟![۱۲] او نمیخواهد بگوید من پسر عموى واقعى و حقیقى او هستم، بلکه نسبت به قحطانى که بسیار نسبش دور است میخواهد بگوید گویا من پسر عمّ وى میباشم، و این کلمه «ابنعمّ» را مجازاً استعمال نموده و بدان لب گشوده است.
عترت در بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله :
هنگام گفتن: «إنّى تَارکٌ فِیکُمُ الثّقَلَیْنِ»، فرمود: «عِتْرَتى أهْلَبَیْتِى» و در وقت دیگر نیز روشن نمود که اهل او کیست در حالى که کِساء را بر رویشان انداخت، در آن زمانى که این آیه نازل شد: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» این گونه دعا کرد: «خدایا! اینان اهل بیت من میباشند پس رجس و پلیدى را از ایشان ببر!»[۱۳]
و در این خطبه أمیر المؤمنین(علیه السلام) که میفرماید: «وَ فِیکُمْ عِتْرَهُ نَبِیّکُمْ»، خودش و دو پسرش را اراده کرده است. و در حقیقت اصلْ خود اوست، و دو پسرانش تابع او هستند و نسبتشان به او مانند نسبت ستارگان درخشان است با طلوع خورشید جهانتاب.[۱۴]
خلاصه؛ از دیدگاه شیعه –با توجه به روایات- مقصود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از، «عترتی» خصوص وجود مقدّس أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، امام حسن، امام حسین(علیهماالسلام) و نُه فرزند یکى پس از دیگرى از ذرّیه امام حسین(علیه السلام) است که آخرین آنها حضرت امام مهدی(عج) میباشد.[۱۵]
[۱]. جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج ۳، ص ۱۷۷، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ اول، ۱۳۶۷ش؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج ۳، ص ۳۹۵، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
[۲]. النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج ۳، ص ۱۷۷٫
[۳]. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۹۵؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج ۷، ص ۱۸۶، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
[۴]. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی، ج ۱۳، ص ۴۱۹، نشر علامه طباطبایی، مشهد، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق.
[۵]. انفال، ۴۱٫
[۶]. تاج العروس من جواهر القاموس، ج ۷، ص ۱۸۶٫
[۷]. همان.
[۸]. همان.
[۹]. همان.
[۱۰]. «پس کجا شما را در وادى سرگردانى و تحیّر میبرند؟ و چگونه شما متحیّر شده و راه را گم کردهاید در حالى که در میان شما عترت پیغمبر شما وجود دارد؟!»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صالح، صبحی، ص ۱۱۹ – ۱۲۰، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
[۱۱]. «نَحْنُ عِتْرَهُ رَسُولِ اللهِ صلى الله علیه و آله وَ بَیْضَتُهُ الّتِى فُقِأَتْ عَنْه».
[۱۲]. «أنَا ابْنُعَمّ رَسُولِ اللهِ صلى الله علیه و آله».
[۱۳]. «اللّهُمّ هَؤُلَاءِ أهْلُبَیْتِى فَأذْهِبِ الرّجْسَ عَنْهُمْ!».
[۱۴]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج ۶، ص ۳۷۵ – ۳۷۶، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
[۱۵]. ر.ک: «اهل بیت»، سؤال ۸۲۹؛ «دلایل اعتقاد به امامت و امامان»، سؤال ۳۲۱؛ «انحصار امامت در نسل پیامبر»، سؤال ۲۹۶۹٫
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 335