آیتالله ناصر مکارم شیرازی در بخش نکته های تفسیر نمونه ذیل آیه ۱۰۰ سوره مبارکه «اعراف» به مقایسه زندگی کشورهای مسلمان و غیرمسلمان پرداخته که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ ۚ وَنَطْبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ؛ آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن مىشوند، عبرت نمىگیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهانشان هلاک مىکنیم، و بر دلهایشان مُهر مىنهیم تا (صداى حق را) نشنوند؟!». (اعراف/ ۱۰۰)
ملل فاقد ایمان زندگى مرفهتری دارند؟!
از آنچه در بالا گفتیم پاسخ یک سؤال که زیاد در میان جمعى مورد بحثوگفتگو است، روشن مىگردد و آن این که:
اگر ایمان و تقوا، موجب نزول انواع برکات الهى است و نقطه مقابل آن باعث سلب برکات است چرا ملتهاى بىایمانى را مشاهده مىکنیم که غرق ناز و نعمتند، در حالى که جمعى از افراد با ایمان به سختى روزگار مىگذرانند؟!
پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن مىگردد:
الف ـ این که تصور مىشود ملتهاى فاقد ایمان و پرهیزگارى غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگى است که از اشتباه دیگرى یعنى ثروت را دلیل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مىگیرد.
معمولاً مردم این طور فکر مىکنند که: هر ملتى صنایعش پیشرفتهتر و ثروتش بیشتر باشد خوشبختتر است در حالى که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهاى جانکاهى که روح و جسم آنها را در هم مىکوبد، از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد که بسیارى از آنها از بیچارهترین مردم روى زمین هستند، بگذریم از این که همان پیشرفت نسبى، نتیجه به کار بستن اصولى همانند کوشش و تلاش و نظم و حسّ مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیاء قرار دارد.
در همین ایام که این قسمت از تفسیر را مىنویسیم، این خبر در جرائد منتشر شد که در «نیویورک» یعنى یکى از ثروتمندترین و پیشرفتهترین نقاط دنیاى مادى، بر اثر خاموشى ناگهانى برق، صحنه عجیبى به وجود آمد، بسیارى از مردم به مغازهها حمله بردند و هستى آنها را غارت کردند، تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران به وسیله پلیس بازداشت شدند.
مسلماً تعداد غارتگران واقعى چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند.
و نیز مسلّم است آنها غارتگران حرفهاى نبوده اند که نفرات خود را براى چنان حمله عمومى از قبل آماده کرده باشند، زیرا حادثه یک حادثه ناگهانى بود.
بنابراین، چنین نتیجه مىگیریم که: با یک خاموشى برق، ده ها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند، و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به «غارتگر» شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقى یک ملت است، که دلیل بر ناامنى شدید اجتماعى نیز مىباشد.
خبر دیگرى که در «جرائد» بود این خبر را تکمیل کرد و آن این که:
یکى از شخصیتهاى معروف که در همین ایام در «نیویورک» در یکى از هتلهاى مشهور چندین ده طبقه اى «نیویورک» سکونت داشت مىگوید:
قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهاى هتل به صورت کار خطرناکى درآید، به طورى که متصدیان هتل اجازه نمىدادند کسى تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد، مبادا گرفتار غارتگران گردد.
لذا مسافران را در اکیپهاى ده نفرى یا بیشتر، با مأمورین مسلّح به اطاقهاى خود مىفرستادند!
شخص مزبور اضافه مىکند: تا گرسنگى شدید به او فشار نمىآورده، جرأت نداشته است از اطاق خویش خارج گردد!
اما همین خاموشى برق در کشورهاى عقب مانده شرقى، هرگز چنین مشکلاتى را به وجود نمىآورد، و این نشان مىدهد که: آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع، کمترین امنیت را در محیط خودشان ندارند، از این گذشته، ناظران عینى مىگویند: آدم کشى در آن محیط ها همانند نوشیدن یک جرعه آب است، به همین آسانى.
و مىدانیم اگر تمام دنیا را به کسى بدهند، اما در چنین شرایطى زندگى کند، از بیچارهترین مردم جهان خواهد بود.
تازه مشکل امنیت، تنها یکى از مشکلات آنها است، نابسامانىهاى فراوان اجتماعى دیگرى دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق، ثروت را نباید با خوشبختى اشتباه کرد.
آیا جوامع با ایمان عقب ماندهاند؟
ب ـ اما این که: گفته مىشود چرا جوامعى که داراى ایمان و پرهیزگارى هستند، عقب ماندهاند؟
اگر منظور از ایمان و پرهیزگارى تنها ادعاى اسلام و ادعاى پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادى عقب ماندهاند.
ولى مىدانیم حقیقت ایمان و پرهیزگارى، چیزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگى نیست، و این امرى است که با ادعا تأمین نمىگردد.
با نهایت تأسف، امروز، اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیارى از جوامع اسلامى متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع، چهره مسلمانان راستین نیست.
اسلام دعوت به پاکى، درستکارى، امانت و تلاش و کوشش مى کند، اما کو آن امانت و تلاش؟!
اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بیدارى مىکند، کو آن علم و آگاهى سرشار؟!
اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صفوف و فداکارى مىکند، آیا به راستى این اصل به طور کامل در جوامع اسلامى امروز حکمفرما است؟ و با این حال عقب ماندهاند؟! بنابراین، باید اعتراف کرد: اسلام چیزى است و ما مسلمانان چیز دیگر.
منبع: فارس
بازدیدها: 220