مهدویت در قرآن – قسمت ۴8 – آیه 34 توبه
تفسیر جامع :
قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ.
اين آيه بيان ميفرمايد حال علماء و رهبانان (كشيش) يهود و نصارى را كه آنها رشوه ميگيرند و حكم ميكنند ميان مردم و از طرق باطل ثروت و دارائى جمع و اندوخته مينمايند و منع كنند مردم را از پيروى كردن دين مقدس اسلام چه اسلام راهى است بسوى خدا و پيغمبر اكرم مردم را بآن راه دعوت فرموده و هر كس ممانعت كند مردم و مسلمين را از پيروى كردن قوانين و آئين اسلام و اوامر نواهى آن مشمول اين آيه ميباشد و داخل در زمره احبار و رهبان يهود و نصارى بوده باشد در كافى ذيل آيه وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ از معاذ بن كثير روايت كرده گفت شنيدم از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود وسعت داده بر شيعيان ما در آنچه ميتوانند از اموال خود انفاق كنند در راه خير و معروف تا آنكه قائم ما ظاهر شود در آنوقت بايد هر صاحب ثروتى دارائى خود را به امام زمان تسليم دارد تا صرف شود بر جهاد كنندگان در راه خدا و استعانت بجويند مؤمنين بسبب آن اموال بر عليه دشمنان شيخ در كتاب امالى از مفضل بن عمر روايت كرده گفت فرمود حضرت صادق عليه السّلام هر ماليكه زكوة او داده شده گنج محسوب نميشود اگر چه در هفت طبقه زمين پنهان باشد و اگر زكوة مال را نداده گنج است هر چند روى زمين باشد.
عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود طلا و نقره هر گاه بدو هزار درهم رسيد گنج است و نيز از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده فرمود امعاء مانع زكوة در آتش است.
منبع اصلی: تفسير جامع، ج3، ص112(نرم افزار جامع التفاسیر)
اصول کافی :
«وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم»
وكسانى كه طلا ونقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مىسازند،ودرراه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناكى بشارت ده
توبه: 34
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ: «مُوَسَّعٌ عَلَى شِيعَتِنَا أَنْ يُنْفِقُوا مِمَّا فِي أَيْدِيهِمْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتِيَهُ بِهِ فَيَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم»
محمد بن یعقوب به اسنادش از امام صادق (علیه السلام) روایت کند که فرمودند: بر شیعیانمان توسعه داده شده که از آنچه در اختیار دارند به نیکی انفاق کنند، پس هرگاه قائم ما (علیه السلام) به پا خیزد بر هر گنجینه کنندهای ذخیره ساختن را تحریم خواهد کرد تا اینکه آن را بیاورد و آن حضرت به وسیلهی آن بر دشمنش یاری جوید و این است (معنی) فرمودهی خداوند عزوجل در کتاب خود که: «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم»
منبع اصلی: کافی، ج 2، ص61
تفسیر کوثر :
آيه (34) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ … به دنبال سخنانى كه درباره احبار و رهبان يا همان دانشمندان يهود و نصارى گفته شد، اينك در اين آيه بعضى از كارهاى زشت آنان بيان مىشود و اين براى آگاه ساختن مؤمنان از وضعيت آنهاست و لذا آيه خطاب به مؤمنان است و در آن از افزون خواهى و حرام خوارى و جاه طلبى بسيارى از دانشمندان يهود و نصارى سخن گفته شده است. توجه كنيم كه اين موضوع مربوط به بسيارى از آنهاست نه همه آنها. اشاره به اينكه در ميان آنان كسانى هم هستند كه دست به اين كارهاى زشت نمىزنند و اين، دليلى بر عادلانه بودن قضاوتهاى قرآن است.
آنها دو كار زشت مىكنند: يكى اينكه اموال مردم را به باطل مىخورند و منظور از آن رشوه خوارى اين گروه از احبار و رهبان است كه از مردم رشوه مىگرفتند و احكام خدا را به نفع آنها تغيير مىدادند. ديگر اينكه آنها مردم را از راه خدا باز مىدارند و مانع از آن مىشوند كه مردم معمولى به اسلام روى آورند و اين كار را با تبليغات سوء و پنهان سازى آيات تورات و انجيل درباره پيامبر اسلام انجام مىدهند.
پس از بيان ثروت اندوزى احبار و رهبان از راه باطل، يك حكم كلّى را بيان مىكند كه شامل همه است و مسلمانان را هم در بر مىگيرد و آن ناپسندى اندوختن سيم و زر و مصرف نكردن آن در راه خدا ست. مىفرمايد: و كسانى كه سيم و زر را مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىكنند، آنان را به عذابى دردناك مژده بده.
اينكه مىفرمايد: مژده بده، از روى استهزاء آنهاست.
در تاريخ آمده است كه ابو ذر غفارى صحابى بزرگ پيامبر كه راستگويى او را پيامبر خدا تضمين كرده بود، در مجلس عثمان و ياران او اين آيه را خواند و بر ثروت اندوزى خليفه و اطرافيان او به شدت اعتراض كرد. كعب الاحبار يهودى تازه مسلمان در آن مجلس حضور داشت و به ابو ذر پاسخ داد كه اين آيه مربوط به احبار و رهبان است و مسلمانان را شامل نمىشود. او «واو» را از «و الذين» حذف مىكرد گويا كه اين جمله صفتى براى احبار و رهبان است. ابو ذر خشمناك شد و به خاطر اين تصرف در آيه به او حمله كرد و اعلام داشت كه آيه «و الذين» است نه «الذين» و اين مىرساند كه اين جمله جمله مستقلى است و شامل تمام كسانى مىشود كه طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا نفاق نمىكنند چه از يهود و نصارى باشد و چه از مسلمانان.
اكنون بايد ديد كه منظور آيه از اندوختن سيم وزر چيست؟ آيا منظور اين است كه هر گونه ثروت اندوزى ممنوع است اگر چه انسان زكات و حقوق واجبه آن را پرداخته باشد؟ يعنى اسلام بطور كلى با هر نوع سرمايه دارى مخالف است؟ و يا منظور اين است كه ثروتى كه زكات و حقوق واجبه آن داده نشده و روى هم انباشته گرديده است ناپسند است.
با توجه به آيات و رواياتى كه درباره مشروعيت مالكيت و جمع آورى از مال راههاى مشروع وجود دارد، احتمال اول قابل قبول نيست و اسلام سرمايه را محترم مىشمارد و به تجارت و معاملات ديگر فرمان مىدهد و تنها حقوقى را به عنوان خمس و زكات قرار داده كه با پرداختن آن بقيّه مال پاك و حلال مىشود و نگهدارى يا هر گونه تصرف در آن جايز است. در روايتى از پيامبر اسلام (ص) آمده كه فرمود:
كل مال يؤدى زكاته فليس بكنز و ان كان تحت سبع ارضين، كلّ مال لا تؤدى زكاته فهو كنز و ان كان فوق الارض. «1»
هر مالى كه زكات آن داده شود «كنز» يعنى اندوخته نيست اگر چه زير هفت زمين باشد و هر مالى كه زكات آن داده نشود كنز است اگر چه بالاى زمين باشد.
در آيه شريفه نيز همه كسانى را كه طلا و نقره را مىاندوزند وعده عذاب نمىدهد بلكه آن گروه از ثروت اندوزان را وعده عذاب مىدهد كه آن را در راه خدا انفاق نمىكنند و اين دلالت دارد بر اينكه منظو كسانى هستند كه زكات مال خود را نمىدهند چون انفاق در راه خدا را بايد به مفهوم زكات و خمس و حقوق واجبه بگيريم چون مسلم است كسى كه ثروت خود را در جهت تأمين معاش خود و خانوادهاش صرف مىكند كار بدى نكرده ولى به آن انفاق در راه خدا گفته نمىشود.
به عبارت ديگر اگر منظور آيه ممنوعيت هر نوع ثروت اندوزى بود، بايد انسان تمام مال خود را در راه خدا انفاق مىكرد و حق نداشت كه از آن در زندگى خصوصى خود استفاده كند چون آيه مىفرمايد «آن را در راه خدا انفاق نمىكند» و اين چيزى است كه با ضرورت اسلام سازگار نيست و هيچ مكتبى حتى افراطىترين مكتب سوسياليستى آن را نمىگويد. بنا بر اين مسلم است كه منظور آيه از اينكه مىفرمايد:
«آن را در راه خدا انفاق نمىكند» همه مال نيست بلكه قسمتى از آن است و آن همان خمس و زكات است.
البته در اسلام علاوه بر خمس و زكات صدقات مستحبى هم داريم و نيز حاكم اسلامى مىتواند در صورت نياز جامعه علاوه بر خمس و زكات مقدارى از اموال مردم را از آنها بگيرد همان گونه كه در رواياتى آمده كه وقتى مهدى ظهور كرد قسمتى از اندوخته هاى مردم را از آنها خواهد گرفت تا به وسيله آن بر دشمن خود پيروز شود. «2»
پی نوشت:
(1)- امالى طوسى، ج 2، ص 23.
(2)- رجوع شود به اصول كافى، ج 4، ص 61
گردآورنده:طیبه فدوی
منبع اصلی: كوثر، ج4، ص 475-476 (نرم افزار جامع التفاسیر)
بازدیدها: 28