شخصیتی کم نظیر بین علماء و روحانیت شیعه در تعبد، تهجد، خلوص، صفای روح، خدمت به مردم ، والگو در جهاد اکبر ،جهاد کبیر و جهاد اصغر وخلاصه بفرموده حضرت امیر علیهالسلام قلیل المئونه وکثیر المعونه بود بگونه ای که در قرارگاه بعنوان نماینده امام بیشتر از همه مفید وموثر بود و کمتر از همه ازبیت المال استفاده میکرد حتی در ماموریتها از ماشین عمومی استفاده میکرد .وجودش داروو اکسیر شفابخش وحدت ،نشاط ،انگیزه و امیدواری بین فرماندهان و رزمندگان در سراسر جبهه بود که دراین مقال ناگزیر به فرازهایی از زندگی سطحی آن عزیز خدا اشاره میشود بدیهی است اگر کسی بخواهد با این عبد صالح اشنا شود می تواند به سایتها و کتابهای مربوطه مراجعه نماید واما گذری کوتاه بر بخشهایی از زندگی او :
شهید حجت الاسلام شیخ عبدالله میثمی سال ۱۳۳۴ در یک خانواده بسیار متدین در شهر اصفهان و شب ولادت حضرت امیر سلام الله علیه دیده به جهان گشود . وقتی شیخ عبدالله به دنیا می آید پدر مؤمن او برای نامگذاری فرزند به قرآن تفال می زند و این آیه می آید: « قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا» (آیه ۳۲ سوره مریم) لذا فرزندش را عبدالله نامگذاری کرد. او از کودکی متدین بود. شهید میثمی بعضی از سال ها را به طور شبانه درس خواند و روزها را پیش پدر کار کرد وی از نوجوانی شور و علاقه خاصی به مسائل مذهبی داشت دانش آموزان و بچه ها را به نماز جمعه «گورتان» می برد .در سنین جوانی با همکاری جوانان و نوجوانان مخلص دیگر از قبیل شهید حجت الاسلام ردانی پور و شهید حجازی و اخوی شهیدش شیخ رحمت الله، انجمنی دینی و خیریه و هیئت حضرت رقیه را تأسیس کردند و عملاً ارشاد همسالان خویش را بر عهده گرفت .قرآن و مسائل سیاسی روز را به افراد و بچه های محل تعلیم می داد. و جوانان را با خیانت های رژیم شاهنشاهی نسبت به اسلام و مسلمین آشنا می ساخت.
شیخ عبدالله همراه برادر شهیدش حجت الاسلام رحمت الله میثمی و شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور به قم هجرت نمودند. آن سه یار با هم به مدرسه حقانی (شهیدین فعلی) وارد شدند و هر سه با هم در حجره ای سکونت گزیدند.شهید میثمی خوب درس می خواند و بسیار منظم، و مقید بود. اخلاق و برخوردش آموزنده بود. آنچه را یاد می گرفت به دیگران یاد می داد .دستگیری شهید میثمی:ماه های پایانی سال تحصیلی بود که ساواک در تعقیب شهید میثمی به مدرسه حقانی یورش برد و در تاریخ ۱۱/۳/۵۴ او را همراه عده ای از طلاب مبارز دستگیر کرد و در کمیته مشترک ضد خرابکاری تهران بازداشت و شکنجه و بازجویی گردید. او می گفت وقتی مرا تحت فشار شدید قرار می دادند توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پیدا می کردم و با این توسل یک نیرو و قدرت تازه ای پیدا می کردم. .. پس از شکنجه های فراوان سرانجام او را به ۵ سال زندان محکوم کردند. ۵/۱ سال آن را در زندان قصر بود و سپس به زندان اصفهان منتقل شد.
آنچه در زندان مهم بود ثبات عقیده و استقامت در عقیده بود که میثمی والاترین مظهر آن بود.
آری شهید میثمی که می دید منافقین که دم از اسلام می زنند به هیچ وجه به ضوابط شرع پایبند نیستند. از آنها کناره گرفت و به خاطر این پایداری در عقیده و حفظ عقیده در این راه از منافقین درون زندان آزارها و تهمت ها و زخم زبان هایی دید که از شکنجه ساواک هم وحشتناک تر بود.وی چه در زندان و چه در بیرون قرآن را به خوبی مطالعه کرده و در آیات آن تدبر می نمود و عبرت می گرفت. شهید در زندان نزدیک یک پزشک متخصص به فرا گرفتن علم پزشکی مشغول شده بود.
آزادی از زندان: به دنبال مبارزات قهرمانانه امت اسلامی به رهبری امام امت، زندانیان سیاسی با حول و قوه الهی به دست بندگان مخلص خدا آزاد گردیدند و شهید میثمی نیز در تاریخ ۱/۸/۵۷ از زندان آزاد شد. خود شهید می گوید: «من به دست همین انقلاب پیروز آزاد شده ام و چند سال به این انقلاب بدهکارم و می بایست آن دوسالی که از زندانم مانده بود و آزاد شدم این مردم از من طلبکار هستند و باید شبانه روز برای این مردم کار بکنم و هیچ طلبی از این مردم ندارم
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی کوتاه جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت و مدتی را نیز در کردستان گذراند و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یاسوج توسط یار دیرینه اش شهید حجت الاسلام ردانی پور به یاسوج هجرت نمود تا در کنار عزیزان پاسدار و عشایر محروم به سازندگی و ارشاد بپردازد. او سهم بزرگی در ثبات سیاسی و نظامی منطقه داشت و خدمات او را روستائیان و عشایر بویر احمد به خوبی می دانند. در کمک به مستمندان و رسیدگی به خانواده های شهدا بی نظیر بود. شهید بزرگوار حدود ۲۰۰ کتابخانه در بویراحمد دایر نمود. کتاب فروشی مطهری یاسوج را که تاکنون هم تنها کتاب فروشی شهر است او دایر نمود تا تشنگان معارف اسلامی بهره مند شوند
میثمی بزرگ در ارتباط با جنگ می فرمود: جنگ را پایانی خواهد بود. هم چنان که آغازی بود و انشاءالله پایان آن پیروزی اسلام بر کفر است. لکن آنچه برای ما مهم است این است که ما بدانیم قبل از این که پرونده جنگ بسته شود پرونده سعادت یا شقاوت ما بسته خواهد شد
فعالیت های شهید میثمی در شیراز:بعد از ۳۰ ماه خدمت شبانه روزی به اسلام و انقلاب در یاسوج از سوی نماینده امام در سپاه به مسئولیت دفتر نمایندگی امام در منطقه ۹ سابق (فارس ـ بوشهر ـ کهکیلویه و بویراحمد) منصوب گردید. آنجا هم در سپاه منشأ تحولات بسیار واقع شد و همیشه ناصح و حاضر بود و سپاه را در راه اصلی خود پرتحرک و فعال نمود و انسجام مطلوبی بین همه اقشار سپاه ایجاد کرد
شهید میثمی واقعاً معمار حل اختلافات و استاد یک وحدت حقیقی و پیوند قلوب بود آن گونه که امام می خواستند.آقای میثمی الگو و نمونه بود. می توان گفت که یکی از حجت هایی است که فردا از همه ما سؤال می شود
تصادف در جاده بندرعباس : شهید میثمی و شهید کلاهدوزان جهت یک مأموریت نظامی به خاطر مسائل خلیج فارس عازم بندرعباس می شوند که در تاریخ ۱۷/ اردیبهشت/۶۳ با یک تریلر تصادف می کنند و برادر کلاهدوزان و راننده او صمد بازرگان شهید می شوند ولی شهید میثمی مجروح و به بیمارستان منتقل می شود و پس از بهبودی ادامه خدمت می دهد
تشکیل خانواده: هنگامی که شهید میثمی در شیراز بود به فکر ازدواج افتاد و در سفری به مشهد مقدس از حضرت امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام راهنمایی خواست، در خواب حضرت به او فرمود: با فلان خانواده وصلت کن، وی به اصفهان برگشته و مراسم خواستگاری و ازدواج ایشان انجام گرفت که سه فرزند حاصل آن ازدواج بود ولی فرزند سومش راندید.
از جبهه تا شهادت: از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی، شهید میثمی جنگ را یک امتحان بزرگ و یک سفره و نعمت گسترده الهی می دانست که پهن گردیده و معتقد بود هرکه بیشتر می تواند در این جنگ شرکت کند از این سفره الهی بیشتر بهره برده است. لذا در بسیاری از عملیات شرکت کرد. در عملیات فتح المبین، محرم و غیره. در یکی از عملیات در تپه های شهید صدر برادرش در پیش چشمانش به شهادت رسید و بسیاری از دوستان و یاران قدیمی او از قبیل شهید ردانی پور و حجازی در جبهه ها به شهادت رسیده بودند و او در فراق آنها می سوخت. معتقد بود جنگ در رأس امور است و بقیه مسائل در مرحله بعدی. لذا بسیار مشتاق بود که همیشه در جبهه باشد تا این که از طرف شهید محلاتی نماینده حضرت امام در سپاه به مسئولیت دفتر نمایندگی امام در قرارگاه خاتم الانبیاء منصوب شد.
در این زمینه باید گفت:فرد یا افرادی که مسئولیت دفتر نمایندگی حضرت امام را تقبّل می کنند باید جلوه ای از ابعاد وجودی حضرت امام را در خودشان داشته باشند و به جرأت می توان گفت بهترین انتخاب و بی نظیرترین انتخاب شهید میثمی بود که او هرچه انجام می داد و هرچه می کرد در مسیر خط و الگویی بود که از امام می گرفت. در تلاش بود که فرماندهان، رزمندگان و اقشار حاضر در جنگ را دائماً متوجه آن چیزی بکند که از امام می فهمید. کتاب هایی که سخنان حضرت امام را جمع آوری کرده بود مو به مو می خواند و به خصوص مواردی را که در رابطه با جنگ بود بسیار در آنها دقت می کرد. و گاهی از روی آنها می نوشت و سخن و کلامی از ایشان گفته نشد مگر آن که حال و هوای سخن امام را به خودش گرفته بود بر این مبنا این شهید برای تمام اقشار در جنگ امام بود و حق امامت را آن چنان که شایسته بود ادا می کرد.وبالاخره در عملیات کربلای 5 از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت وبعد از سه روز در12 بهمن65 که مصادف با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود به دیدار معبود شتافت . گفتار ،رفتار ،کردار(سبک زندگی فردی واجتماعی ) شهید میثمی می تواند برای همه بویژه برای سعادت دنیا واخرت روحانیت معزز بهترین الگوو سمبل یک مبلغ دین اسلام وشیعه حقیقی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم صلوات الله باشد .رضوان الله تعالی علیه
بازدیدها: 0