نسخه رسیدن به چشمه شادی پایدار و عمیق در همین آیه در اختیار ما قرار گرفته است. آیا می خواهید از چنگ خوف هایی که بر جان تان پنجه می کشند و درون تان را دایم به تلاطم وامی دارند رهایی یابید؟ آیا می خواهید عالم را از پنجره و ایوان دیگری جز پنجره و ایوان غصه ها و غم ها به نظاره بنشینید؟ شما هیچ راهی ندارید جز آن که بگویید: الله و بر سر این الله بمانید. به عبارت دیگر اول به یکتایی و توحید برسید و در گام بعدی صبور باشید و وقتی سوار این کشتی نجات شدید چه در توفان باشید و چه ظاهرا در آرامش، از این کشتی پیاده نشوید. مثل دانه گندمی که در پاییز در زمینی سرد کاشته می شود اما او ایمان و امید خود را برای بیرون آمدن از زمستان و خاک یخ زده از دست نمی دهد و سرانجام به بهار و گشایش و آفتاب می رسد. بسیاری از ما در زندگی عمیقا دنبال شادی می گردیم. منظور و مراد از شادی لبخندهای عارضی و انفجاری نیست که به واسطه یک لطیفه یا خاطره یا حادثه ای در کسری از یک دقیقه می آید و مثل فواره ای که به آسمان نرفته مجبور است که فرود بیاید، از ذهن و صورت و سیمایمان می رود. مراد داشتن یک شادی پایدار و عمیق است که می تواند مثل قلعه ای محکم، قلب انسان را در درون خود جا دهد و اجازه ندهد انسان در زندگی دستخوش هیجان های منفی شود.
همه ما معمولا دوست داریم چنین اتفاقی برای ما بیفتد و مثل تخته پاره ای در میان موج های زندگی به این سو و آن سو کشیده نشویم و بازیچه موج ها نباشیم اما چگونه می توان به این متاع کمیاب و بارزشی دست یافت؟
اولا همان گونه که از نام این متاع برمی آید این طور نیست که این متاع بر سر هر بازاری از بازارهای جهان باشد. متاع باارزش قیمتی هم دارد و تا آن قیمت را نپردازی آن متاع از آن تو نمی شود. نباید دنبال این متاع در بازار بدیلجات گشت، همچنان که کسی که می خواهد طلای ۲۴ عیار بخرد در پاساژها و بازارهای بدلیجات عمر و زمانش را تلف کند برای رسیدن به شادی حقیقی و پایدار هم نباید زمان و عمر را در بازار شادی های بدلی حرام کرد.
قرآن هم جراح است هم پرستار
اما یکی از زیبایی ها و شگفتی های قرآن این است که مختصرترین و گویاترین نسخه های شفابخش را در اختیار ما قرار می دهد. همچنان که خداوند به این حقیقت در آیه ۸۲ سوره اسراء اشاره می کنند که: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا / و با این قرآن چیزی را که برای مؤمنان شفا و رحمت است ، نازل می کنیم ، ولی کافران را جز زیان نیفزاید.
قرآن بر قلب های مؤمنان مهر و مرهم می گذارد. هم رحمت است و هم شفاء و جراحت های جان را چون جراح و پرستاری دلسوز جراحی و تیمار می کند. اما چه جراحتی بدتر از این که انسان اسیر دو “شادی خور” بزرگ در زندگی باشد. کسانی که می خواهند به سرچشمه شادی حقیقی و پایدار برسند هیچ چاره ای ندارند که از دو مانع بزرگ و مهم عبور کنند؛ اولین مانعی که بر سر راه شادی حقیقی قرار دارد ترس است، انواع ترس هایی که ذهن و روح آدمیان را در چنبره خود گرفتار کرده است و اجازه نمی دهد آدمیان حضور شادی در روح و قلب شان را حقیقتا لمس کنند اما دومین مانع، حزن و غصه هایی است که به یک معنا مولود همان ترس ها هستند و شب و روز در ذهن آدمیان رفت آمد می کنند. اما ذهن و روحی که آلوده به این خوف ها و حزن ها باشد نخواهد توانست که عمیقا شادی را در زندگی حس و لمس کند. اما نسخه شفابخشی که قرآن حکیم در اختیار ما قرار می دهد چیست؟
خداوند در آیه ۳۰ سوره فصلت می فرماید: إن َّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ / بر آنان که گفتند : پروردگار ما الله است و پایداری ورزیدند ،، فرشتگان فرود می آیند که مترسید و غمگین مباشید ، شما را به بهشتی که وعده داده بودند بشارت است.
نسخه ای شفابخش با دو قلم دارو
نسخه رسیدن به چشمه شادی پایدار و عمیق در همین آیه در اختیار ما قرار گرفته است. آیا می خواهید از چنگ خوف هایی که بر جان تان پنجه می کشند و درون تان را دایم به تلاطم وامی دارند رهایی یابید؟ آیا می خواهید عالم را از پنجره و ایوان دیگری جز پنجره و ایوان غصه ها و غم ها به نظاره بنشینید؟ شما هیچ راهی ندارید جز آن که بگویید: الله و بر سر این الله بمانید. به عبارت دیگر اول به یکتایی و توحید برسید و در گام بعدی صبور باشید و وقتی سوار این کشتی نجات شدید چه در توفان باشید و چه ظاهرا در آرامش، از این کشتی پیاده نشوید. مثل دانه گندمی که در پاییز در زمینی سرد کاشته می شود اما او ایمان و امید خود را برای بیرون آمدن از زمستان و خاک یخ زده از دست نمی دهد و سرانجام به بهار و گشایش و آفتاب می رسد.
هزار خلعت جمیل به جای قبای کهنه
دکتر حسین الهی قمشه ای در کتاب “۳۶۵ روز در صحبت قرآن” در تشریح این آیه می نویسد: “چه خوش است که فرشتگان تنها بر انبیا و اولیا فرود نمی آیند بلکه بر هر کسی فرود می آیند که الله، آن ذات مستجمعِ جمیعِ کمالات را که حق مطلق است، به پروردگاری و پیروی و پادشاهی برگزیند و در راه آن پروردگار و پیروی فرمان های او استقامت ورزد و هیچ از صراط مستقیم حق منحرف نشود. بر چنین مردمی از هر دیانتی که باشند فرشتگان نازل می شوند و ایشان را دلداری می دهند که در حوادث عالم از چیزی نهراسند و بر از دست دادن چیزی نیز محزون و غمگین نباشند. زیرا بر آن کس که در راه خداوند قدم برمی دارد هیچ حادثه نامطلوبی رخ نخواهد داد که از آن ترسان باشد و بر هیچ چیزی از گذشته نیز محزون نخواهد بود زیرا اگر خداوند نعمتی را از ایشان بازگیرد و قبای کهنه ای از ایشان برکند، هزار خلعت جمیل بر قامت ایشان می افکند و آن فرشتگان همچنان که ایشان را از خوف و حزن این عالم می رهانند و هم ایشان را بشارت می دهند به بهشتی که به چنین بندگانی وعده داده شده است و پس از مرگ در پیش روی ایشان است و آن فرشتگان گویند ما هم در دنیا و هم در عقبی، دوست و یاریگر شما هستیم و چون به بهشت موعود وارد شوید هرچه شما را در دل آرزو باشد برآورده می کنیم و ما خود هدیه هایی هستیم که خداوند بخشنده مهربان برای شما فرستاده است.
اگر آدمیان همین یک آیه را که دعوت به صراط مستقیم فطرت است دریابند به سعادت دنیا و آخرت خواهند رسید و چه وجد و شادی ایشان راست در این جهان که دلشان به وعده های الهی گرم و به حضور فرشتگان او خرم است و چشم اندازشان برای آینده نیز چندان دلپذیر است که جز وجد و رقص و شادی نتوانند کرد. چه سعادتی که فرشتگان در زندگی آدمی حضور داشته باشند و هر دم آدمی را بشارت دهند به این که همه آرزوهایشان روی در اجابت دارد و چگونه شاد و خرم نباشند در حالی که قافله شکوهمند پروردگارشان با استقامت و پایداری به سوی کسی می روند که به تنهایی جان جهان است. چنین مردمی را بنگرید که در نگاه شان شکوه الهی و در رفتارشان متانت و مهربانی و در گفتارشان عشق و دوستی موج می زند. این ها هستند که نضارت و خرمی بهشت را و همه نعمت های جهان برین را با چهره خود نشان می دهند. چهره هایی که هیچ نشانی از اهریمن حرص و جاه و دروغ و فریب و کینه و رنجش در آن مشاهده نمی شود.
این فرشته ها تجسم نیکویی آدمیان اند
این فرشتگان به حقیقت تجسم کارهای نیکوی عاشقانند که پیوسته در زندگی شان حضور دارند و مایه نشاط و خوشدلی و سرمایه امید و آرزو هستند. در رساله “فی حقیقه العشق” از شیخ اشراق آمده است: چون حُسن، فرزند عقل در خود نگریست عظیم بر خود جلوه کرد و وجد و نشاطی در او پدید آمد، تبسمی کرد و از آن تبسم، صد هزار فرشته مقرب پدیدار شد. بنابراین چه عجب باشد که از لبخند پرمهر ما و از دست های بخشنده و دستگیر ما، هزار غلام و کنیز و حور و پری پدید آید که دور ما چون خانه کعبه طواف کنند، چه در این جهان و چه در بهشت که فرمود: یَطوفُ عَلیهم وِلدان مُخَلّدون.”
روایتی از پیامبر (ص) و امام رضا (ع) درباره این آیه
اما در روایات – به نقل از سایت “تبیان” – از پیامبر گرامى آوردهاند که این آیه را براى مردم تلاوت فرمود و آن گاه افزود: «قد قالها ناس ثم کفر اکثرهم، فمن قالها حتى یموت فهو ممن استقام علیها» در گذشته دور و نزدیک کسانى گفتند که پروردگار ما خداى یکتاست، امّا بیشتر آنان پس از چندى به آفت شرک و کفر گرفتار آمدند؛ از این رو هرکس این ایمان و اقرار به یکتایى خدا را تا هنگامه مرگ در زبان و عمل داشته باشد و بر آن به راستى پایدارى ورزد، او از کسانى است که بر ایمان راستین خویش پایدار بوده و نوید بهشت و رستگارى از آنِ اوست.
محمدبن فضل نیز آورده است که از حضرت رضا(ع) در مورد پایدارى در آیه پرسیدم، که فرمود: به خداى سوگند منظور از این پایدارى و استقامت در ایمان و توحیدگرایى همان پیروى از امامان اهل بیت و داشتن ولایت آنان است که شما بر آن هستید. «سألت اباالحق الرضا(ع) عن الاستقامه؟ فقال(ع) هى والله ما انتم علیه.»
بازدیدها: 274