دین اسلام به عنوان کاملترین دین، بهترین برنامه را برای دین و دنیای مردم در نظر گرفته است. یکی از ابعاد زندگی دنیا بعد سیاسی و حکومتداری آن است که حضرت علی (علیه السلام) در مدت 5 سال خلافتش، سعی در پیاده نمودن آن احکام داشت.
ما در این مقاله بر آنیم ان شاء الله نکته هایی را از عهدنامه ی مالک اشتر مورد بررسی قرار دهیم. بی گمان خواندن این نامه و پندهایش باید برای همگان (مخصوصا اهالی سیاست) درس باشد ولی باید از خلط مباحث با بحثهای سیاسی اجتناب شود.
1- در دسترس مردم
مولی الموحدین علی (علیه السلام) در عهدنامه ی خود به مالک اشتر که یکی از یاران صدیق او بود، بعد از توصیه او به پیروی از دستورات خداوند و دوری از هواهای نفسانی، می فرماید که کار تو در دید مردم و قضاوت آنان است (پس مواظب باش): «وَ أَنَ النَّاسَ یَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِی مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِیهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ وَ یَقُولُونَ فِیكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِیهِمْ؛ [1] بی تردید مردم همان طور که تو درباره والیان قبلی نظر می دهی و می گویی، درباره ی کار تو هم نظر می دهند و سخن می گویند».
باید این کلام حضرت مولا (علیه السلام) برای همه ی پیروان و ارادتمندان آن حضرت، مخصوصا سیاستمداران و مسئولان کشور ما درس باشد، چرا که همه به نحوی در دید قضاوت مردم هستند. کاسب، معلم، نانوایی و … عموم مردم، اما نقش حاکمان و سیاستمداران و آنهایی که به هر نحو برای پیشبرد جامعه تصمیم می گیرند؛ در این قضیه پررنگ تر است.
2- دستور حضرت به مهربانی با رعیت
در ادامه عهدنامه مالک اشتر می خوانیم: «وأَشْعِرْ قَلْبَك الرَّحْمة لِلرَّعِیَّةِ، والْمَحَبَّةَ لَهُمْ، واللُّطْفَ بِهِمْ؛[2] ای مالک: مهربانی با رعیت و دوست داشتن و لطف ورزیدن به آنها را شعار خود قرار ده»
هر اجتماعی که تعاون و همکاری و الفت را پیشه ی خود ساختند؛ بی گمان اثرات مثبتش را هم می بینند. یکی از علتهای پیشرفت ظاهری دنیای غرب همین است. آنها برای مقاصد دنیای خودشان با هم همکاری دارند، گرچه در باطن امر، هر کسی به فکر منافع خود بوده و دیگر از آن لبخندهای ظاهری خبری نیست: «تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى؛ [حشر/14] آنها را متحد مى پندارى، در حالى كه دلهایشان پراكنده است»
اما در دین اسلام همه برادرند، و هم ظاهراً و هم باطناً باید نسبت به هم احساس تکلیف کنند. «إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّه ؛[حجرات/10] مومنان برادر یكدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهید و تقواى الهى پیشه كنید» بر این اساس امام علی (علیه السلام) مالک را توصیه به گذشت در حق مردم نموده و یادآوری قدرت خدا را در این مواقع (که انسان قدرت عمل دارد) به او آموزش می دهد: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إمَّا أَخٌ لَك فِی الدِّینِ، أو نَظِیرٌ لَك فِی الْخَلْقِ، یَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ، وتَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ، ویُوْتَى علَى أَیْدِیهِمْ فِی الْعَمْدِ و الْخَطَإِ، فَأَعْطِهِمْ مِن عَفْوِك و صَفْحِك، مِثْلِ الَّذِی تُحِبُّ وتَرْضَى أَنْ یُعْطِیَك اللَّه مِن عَفْوِهِ و صَفْحِه؛ [3] پس مردم دو دسته اند: یا برادر دینی تو هستند و یا انسانی مثل تو، ممکن است اشتباهی مرتکب شده و خطایی از آنها سر بزند حالا چه عمد چه خطا، پس آنها را ببخش همانطور که دوست داری خدا تو را ببخشد» البته این سخن حضرت، منافاتی با اجرای احکام قضایی اسلام ندارد.
نتیجه کلام امام این است که ای مالک: به پست و مقام خودت مغرور نشو و تکریم ارباب رجوع را به جا بیاور و تا جایی که اسلام اجازه می دهد اشتباهات مردم را ببخش.
3- توجه به رشد هماهنگ جامعه
مولا علی (علیه السلام) توجه مالک اشتر را به رضایت قاطبه ی مردم از عوام و خواص معطوف می دارد: «لْیَكُنْ أَحَبُّ الْأُمُورِ إِلَیْكَ أَوْسَطَهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمَّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعَهَا لِلرَّعِیَّةِ فَإِنَ سَخَطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَا الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سَخَطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَا الْعَامَّة؛ [4]
باید پسندیده ترین کارها در نزد تو معتدل ترین آنها به حق و کامل ترین آنها در عدل و داد و جامع ترین آنها در رضایت عامه ی مردم باشد، پس به راستی ناخشنودی عامه ی مردم، اثر رضایت خواص را از بین برده و ناخشنودی خواص، اثر رضایت عوام را از کار می اندازد.
با تاملی در این سخنان حضرت به این نتیجه می رسیم که رشد هماهنگ جامعه سبب جلوگیری از شکاف طبقاتی و آسیبهای مربوط به آن می شود. بدون شک اجرای عدالت اجتماعی و توزیع متناسب امکانات کشور، نقش مهمی در رضایت مردم از حاکمان و جلوگیری از شکاف طبقاتی بین آنان است.
4- مشورت با نخبگان
حضرت علی (علیه السلام) مالک اشتر را به همنشینی و مراوده با نخبگان و دانشمندان توصیه می فرماید: «وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُثَافَنَةَ الْحُكَمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیْهِ أَهْلُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ مِنْ قَبْلِكَ؛ [5] با دانشمندان و فرهیختگان (کارشناسان) درباره ی آن چیزی که صلاح سرزمین تو در آن است و در به پا داشتن اموری که قبل از تو برای سر و سامان دادن وضع مردم به کار می آمده، به گفتگو بپرداز».
حضرت در این سخنان، بحث مشورت با نخبگان و اهمیت دادن به آنها را پیش می کشد، نکته ای که می تواند برای اصلاح امور سرزمین اسلامی، حاکم اسلامی را یاری نموده و کشور را به سمت پیشرفت و بالندگی سوق دهد.
بحث کرسی های آزاد اندیشی که مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند؛ در همین راستا و برای پخته تر شدن و بهبود مسائل کشور است.
5- توجه به مایحتاج مردم
در ادامه ی مطالب مولا به مالک اشتر آمده است: «وَ لْیَكُنِ الْبَیْعُ بَیْعاً سَمْحاً بِمَوَازِینِ عَدْلٍ وَاسِعاً- لَا یُجْحَفُ بِالْفَرِیقَیْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْیِكَ إِیَّاهُ فَنَكِّلْ وَ عَاقِبْ فِی غَیْرِ إِسْرَاف؛ [6] باید خرید و فروش آسان صورت بگیرد و با معیارها و موازین عدالت و با قیمتهایی که نه به بایع (فروشنده) ضرر برسد و نه به مشتری (هم برای تولید کننده و هم برای مصرف کننده صرف داشته باشد) پس اگر کسی بعد از نهی تو احتکار نمود، او را عقوبت کن بی آنکه در مجازاتش اسراف کنی». حضرت مولا (علیه السلام) در این فراز از نامه، توجه مالک را به خورد و خوراک مردم معطوف ساخته و برپایی عدالت اقتصادی را در معاملات مردم گوشزد می کند.
سخن آخر
حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ی 53 نهج البلاغه با توصیه هایی به مالک اشتر او را برای زمامداری بر سرزمین مصر آموزش می دهد. مولای متقیان علی (علیه السلام) با دعوت از مالک به دوستی و همکاری با مردم و تکریم آنان، و نیز کوشش در راه تسهیل مشکلات آنان مثل خرید و فروش مایحتاج زندگی و …، نمونه ای از حکومت اسلامی را به جهانیان عرضه می دارد.
پی نوشتها
[1] تحف العقول ، ابن شعبه حرانی، ص126
[2] مكاتیب الأئمة علیهم السلام ، نوشته احمدی میانجی، ج 1 ص479
[3] همان
[4] ترجمه نهج البلاغه فقیهی، خطبه53، ص313
[5] بحار الأنوار (ط – بیروت) ،ج 74 ، ص 245
[6] وسائل الشیعة ، شیخ حر عاملی، ج 17 ص 427
بازدیدها: 383