پروانه‌ی حیدر علیه السلام/شعر شهادت حضرت زهرا(س)

خانه / اشعار / پروانه‌ی حیدر علیه السلام/شعر شهادت حضرت زهرا(س)

پروانه‌ی حیدر علیه السلام

تا قیامت بنویسم اگر از پروانه

ندهم جز خبرى مختصر از پروانه

زندگى‌کردن عشاق تماماً درس است

می‌شود یاد گرفت آنقدر از پروانه

آبرو را همه از برکت چیزى دارند

عارفان از سحر، اما سحر از پروانه

عالمى را نفس سوخته‌اى زنده کند

معجزه هیچ ندیدم مگر از پروانه

سوز معشوق به سوز دل عاشق نرسد

شمع هم سوخته، نه بیشتر از پروانه

عاشق آن است که معشوق‌فروشى نکند

هیچگه دل نَبَرَد سیم و زر از پروانه

آنقدر وصل تو سوزنده‌تر از هجران است

که نمانده‌است نه بال و نه پر از پروانه

تا سحر سوختنش را به تماشا بنشین

تو فقط اول شب دل ببر از پروانه

::

جگر سوخته‌ی من خبرش پیچیده

چه بگیرى چه نگیرى خبر از پروانه

تا نفس هست مرا دور سرت می‌گردم

بیش ازین برنمی‌آید دگر از پروانه

پر و بالى که نمانده‌ست برایم، اما

آنقدر هست بسازى سپر از پروانه

دل به آتش زدم و سعى خودم را کردم

دست تو باز نشد… درگذر از پروانه

نوبت شستن پروانه رسید و حالا

تازه فهمید چه می‌خواست در از پروانه

 در همان مرحله‌ى سوختنش می‌مانم

تا قیامت بنویسم اگر از پروانه

#علی_اکبر_لطیفیان

غنچه‌ی پر پر /شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *