با اینکه به نظر میرسد آمریکا و امپریالیسم جهانی و ائتلاف ناتو و وابستگان منطقهای و غیر منطقهای آنها دشمنی شدیدی نسبت به داعش و امثال این گروههای تروریستی و تکفیری دارند، اما وجود این گروه ها برای آنها آنهم در مرحله کنونی ضروریتر از هر چیز دیگر است، این شاید آخرین قلعه و پناهگاهی است که آمریکا میتوانند بار دیگر ارکان امپریالیسم خود را در منطقه پهن کرده و نقشه موازنه های جهانی خود را بار دیگر ترسیم کند و از سوی دیگر روسیه و چین و دولت های عضو بریکس را محاصره کند.
داعش که از سوی آمریکا و دیگر هم پیمانان این کشور حمایت میشود، به چنان پول و سلاح و اطلاعات رسانهای دست یافته که میتواند عناصر تروریست دیگر را از چهار گوشه دنیا برای خود جذب کند. البته با این وجود این عناصر در مناطق شرقی سوریه از ارتش عربی این کشور شکست خوردند. به همین علت پوششی برای خود درست کردند تا وارد عراق شوند. اتفاقاتی که افتاد و پیشروی های سریعی که به وقوع پیوست نیز در نتیجه همین پوشش سیاسی بود. فریب عراق بزرگتر از آن بود که برخی تصور میکردند، این در حالی است که هنوز برخی ها این فریب را قبول ندارند و برخی نیز اساسا ابزار این فریبکاری شدهاند. این در حالی است که همگی الان از سوی داعش قربانی شدهاند، چه آنهایی که در این فریب وارد شدند یا افسرانی که از برابر داعش فرار کردند، همگی تحت تعقیب این گروه هستند. این فریب البته از هماهنگی با دستگاههای تصمیمسازی آمریکا و برخی کشورهای منطقهای نیز بهره می برد و به همین علت موفق شد پوششی را در اقدامات این گروه ایجاد کند. اهمیت این فریب برای غرب آن بود که موفق شد بیشترین میزان از فروپاشی مردم شناختی را در جامعه ایجاد کند و از سوی دیگر بیشترین مقدار از مسیحیان این کشور را از آن فراری دهد، مسیحیانی که ممکن بود بعدها به صورت ذخیره انسانی در راستای فعالیتهای معین به کار گرفته شوند. بازگشت اشغالگری آمریکا در عراق از دیگر دستاوردهای این اقدام است. همچنین استفاده از این کشور برای حمله به سوریه میتواند یکی دیگر از ابعاد این موفقیتها باشد، این بدان معناست که جنگ تجاوزطلبانه علیه سوریه طولانی خواهد بود و احتمالا دولت خلافتی تشکیل خواهد شد که غرب عراق را با شرق سوریه پیوند میدهد تا بتواند هم با اردن و هم با ترکیه ارتباط داشته باشد. این موقعیت خاص امکان ایجاد گذرگاه امن برای رسیدن به خلیج فارس را مهیا میکند، امکانی که در سالهای گذشته برای غرب از طریق سوریه و عراق ممکن نبود.تسلط داعش بر چاههای نفت نیز کاملا در راستای منافع پایه گذاران این گروه تروریستی است، چرا که زمان درگیریها را تا طولانی ترین مدت ممکن ادامه خواهد داد و فکر همه را در این مدت از تفکر در مورد دشمن صهیونیستی و آرمان فلسطین باز خواهد داشت. تفکر مذهبی گرایی یا فرقه گرایی در این صورت در افکار مردم منطقه تقویت میشود و این به معنای از بین رفتن فرهنگ آزادسازی ملت ها و درگیری با دشمن صهیونیستی خواهد بود. در عین حال به این ترتیب تشکیل دولتی یهودی در جامعه جهانی امری پسندیده و قابل توجیه می شود، چرا که مشابه آن در منطقه ایجاد شده است.
این موضوع آواره کردن دیگر ساکنان سرزمینهای اشغالی سال 1948 را به دنبال خواهد داشت و بعد از آن ساکنان مناطق فلسطینی 67 نیز از این کشور اخراج خواهند شد. آنها احتمالا به استرالیا یا نیوزلند یا کانادا و مکزیک و برخی نیز به ایالات متحده آمریکا تبعید می شوند و فقط دانشمندان و سرمایه داران برای سوء استفاده از پولها و دانشی که دارند، نگه داری میشوند. آواره سازی فلسطینیها نیز قرار است از اردن آغاز شود و در مرحله بعد نگرانی دیگری نظیر جنگ داخلی در اردن ایجاد می شود تا موازنه های مردم شناختی این کشور نیز به هم بخورد. سفارتخانه های خارجی بویژه از کشورهای امپریالیستی نقش عمده ای در ایجاد این فتنهها دارند. هدف اساسی از تحولات اخیر عراق روی کار آمدن مجدد پرونده جنگ در سوریه با ابزارها و شکل و مضمون متفاوت از قبل بود. در این سناریو جنگ از طرف عراق آغاز میشود و آمریکا نیز وجود اشغالگرایانه خود را در عراق تقویت کرده و علاوه بر تمام اینها حضور گروه فرقهگرا و افراطی نظیر داعش میتواند تشکیل دولت یهودی را در سرزمین فلسطین بعد از آواره کردن تمام فلسطینیها توجیه کند. برای مقابله با این سناریوی جدید آمریکا، در درجه اول باید به این نکته توجه کرد که داعش ابزار دست آمریکاست که مانند بالن از سوی همین کشور باد شده است، این موضوع به همان میزانی که تکفیر و تعصب برای همه خطرناک است، خطر دارد و باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین باید از کشیدن شدن جوانان به سمت تفکرات این گروه جلوگیری کرده و خطرات حال و آینده ناشی از این گروه را باید گوشزد کرد. این کار مستلزم تلاش های ملموس مردمی و حزبی و فرهنگی و اقدامات جدی دولت است.
همچنین باید وحدت ملی اردن تقویت شده و به هر نوع فرقه گرایی و تبعیض قومی و قبیلهای و دینی و طایفه ای و مذهبی اجازه فعالیت در کشور داده نشود. برای این منظور باید در دو بعد فعالیت کرد. اول اینکه نگرانی های مبالغه آمیزی که در مورد داعش منتشر شده را کنار زد، چرا که این تفکرات مبالغه آمیز ساخته دست آمریکاست. موضوع دوم اینکه با توسعه آن به سمت اردن مخالفت کرد. در ابعاد اقدامات دولتی نیز باید مرزها کنترل شده و گذرگاههای غیر قانونی مسدود شوند و ورود آوارگان کشورهای همسایه به داخل کشور نیز از طریق گذرگاههای قانونی دنبال شود. همچنین دولت باید ملت را به عنوان ضمانت و پشتیبانی در هر اقدام خود در زمینه مقابله با خطرات داخلی و خارجی بداند و آزادی و عدالت را در این کشور محقق کرده و قانونهایی برای چرخش قدرت از طریق انتخابات سالم مهیا شود.به طور خلاصه میتوان گفت که اساسیترین نکته این است که همه بدانند که هدف و برنامه اصلی از تحولات منطقه، قدس و آرمان فلسطین و مقاومت است، بنابراین باید رویکرد قطعی منطقه کمک به این محورها باشد، چرا که اینها گزینه واقعی امت است و غیر از این ها نباید در برنامه های جزئی و فرعی وارد شد. وقتی که سوریه، عراق، اردن یا لبنان و حتی سودان و الجزایر و یمن و مصر هدف قرار می گیرند، همه باید بدانند که هدف اصلی، آرمان فلسطین و تقویت توان اسرائیل در سطح بالاترین قدرت منطقهای است.
بازدیدها: 188