پيامدها و دستاوردهاي سياسي ـ فرهنگي ـ اقتصادي دفاع مقدس
دستاوردهاي داخلي دفاع مقدس فراوان است، ولي ما در اين نوشتار به مهمترين آنها ميپردازيم و تفصيل آن را به فرصتي ديگر و كتابي ديگر ـ انشاءالله ـ وا ميگذاريم. مهمترين دستاوردهاي داخلي دفاع مقدس عبارتند از:
1. اعتماد به نفس و خودباوري
از بركات مهم دفاع مقدس، تقويت اعتماد به نفس و خودباوري بوده است. ما در كوران دفاع مقدس به اين نتيجه رسيديم كه بايد خود را باور كنيم و با تكيه بر توانمنديهاي خود ـ به ويژه جوانان خداجو ـ كشور را اداره نماييم. تأثير اين خودباوري، بعد از جنگ در عرصههاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و فناوريهاي نوين دفاعي، نمود فزايندهاي داشت.
در جنگ و دفاع مقدس هشت ساله، به اين نتيجه رسيديم كه بايد بر روي پاي خود بايستيم و به اين خودباوري دست يافتيم كه، ميتوان ساليان سال عليه تمامي قدرتها و ابرقدرتها مبارزه كرد؛ همچنان كه حضرت امام( رحمت الله علیه ) فرمودند: «ما در اين جنگ، اُبهت دو قدرت شرق و غرب را شكستيم.»
شكستن اُبهت دو قدرت شرق و غرب، نه فقط در صحنههاي نبرد و جنگ، بلكه در تمامي صحنهها به دست آمد. با خودباوري و اعتماد به نفس ايجاد شده در مردم، به پيشرفتها و ابتكاراتي دست زديم كه تحسين دوست و دشمن را برانگيخت. درتحريم اقتصادي، صبورانه با روحيهي قناعت و صرفهجويي مقاومت كرديم و اقدام به ساخت وسايل و قطعات مختلف نموده، تا مرز خودكفايي در كالاها و محصولات اساسي پيش رفتيم و در يك جمله؛ ملت ما ثابت كرد كه، اگر بخواهيم، ميتوانيم و اينها همه از بركات جنگ تحميلي و تحريمهاي مختلف بود كه به قول امام( رحمت الله علیه ): «اين جنگ و تحريم اقتصادي و اخراج كارشناسان خارجي،تحفهاي الهي بود كه ما از آن غافل بوديم»؛ و اين وصيت رهبر خودباور جامعه است كه «انتظار نداشته باشيد كه از خارج كسي به شما در رسيدن به هدف،كه ]همان[ اسلام و پياده كردن احكام اسلام است، كمك كند. خود بايد به اين امر حياتي كه آزادي و استقلال را تحقق ميبخشد، قيام كنيد.»
2. شكوفايي استعداد و خلاقيت
از جمله تحولاتي كه در جنگ طولاني هشت ساله رخ داد، بروز خلاقيتها، نوآوريها و اعمال بديعي بود كه در ابعاد مختلف صورت گرفت. از ابتكار عملهاي داهيانهي رهبر فقيد انقلاب اسلامي در مسايل و تصميمات استراتژيكي جنگ گرفته، تا ابتكارات و نوآوريهاي نيروهاي بيادعا و خالص بسيجي.
در مورد حركت هوشيارانهي شركت دادن نيروهاي مردمي در جنگ، به ياد داريم كه اين امر با مخالفت ليبرالها و جناح بنيصدر معزول روبهرو گرديد. آنها معتقد بودند كه جنگ را تنها بايد به ارتش واگذار كرد، ولي حضرت امام( رحمت الله علیه ) به دليل آگاهي عميقي كه از اهداف بنيادي دشمن، مبني بر براندازي نظام و انقلاب داشتند، راه چاره و رفع توطئه را در اين ميديدند كه ملت به مثابهي قيام پيروزمندانه در مقابل رژيم ستمشاهي، در جنگ نيز يكپارچه به مقابله برخيزند و اين استراتژي، البته تأثيري عميق و شگرف بر روند پيروزيهاي جبههي حق گذاشت؛ و بدين ترتيب بود كه راه بروز خلاقيتها و ابتكارات از سوي نهادهاي رسمي و غير رسمي مربوط در جنگ هموار گرديد. خلاقيتهاي بيشمار در زمينهي تدارك تجهيزات جنگي و لجستيكي ـ مانند ايجاد پلهاي خيبر و اروند رود ـ نقش ويژهاي در پيروزي عملياتها ايفا نمود.
3. رشد باورهاي ديني
رشد باورهاي ديني در دوران دفاع مقدس بسيار چشمگير بود. همه چيز ما در جبهه و پشت جبهه، رنگ و صبغهي الهي به خود گرفته بود. ميادين نبرد و سنگرهاي رزمندگان، آكنده از حضور خدا و اهل بيت(عليهم السلام) بود. نيايشها و شب زنده داريها و توسل خالصانهي رزمندگان و امت شهيد پرور به ائمهي معصومين(عليهم السلام) فضاي كشور را به عطر ايمان و معنويت معطر كرده بود و روح عبوديت در مردم موج ميزد؛ حتي بيتفاوتهاي جامعه در اين فضاي معنوي به خود آمده، تحول عميق دروني در آنها ايجاد شد.
خوشــا روزي كه گـرم جنگ بوديم
ميـان رنگها بـــيرنگ بـوديـم
دل هركس شهــادت را طلب داشت
حديث عشق و مستي را به لب داشت
خوشـا تنـهايــــي شبهـاي سنگر
كـه دل بـود و تمــنا بـود و دلـبر
4. تولد تفكر بسيجي
تفكر بسيجي كه ايدئولوژي كارآمد دفاع مقدس بود، در مدرسهي عشق امام راحل( رحمت الله علیه ) عينيت يافت و تربيتيافتگان اين مدرسه، زيباترين حماسهها را در تاريخ رقم زدند و امروز قداست و طهارت بسيج مرهون ايثار و شهادتطلبيهاي بسيجيان دوران دفاع مقدس است، كه هرگز نبايد مورد مصرف سياسي و صنفي قرار گيرد.
بعد از اشغال لانهي جاسوسي امريكا در ايران توسط دانشجويان پيرو خط امام، حضرت امام در طي يك سخنراني خطاب به اعضاي ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي فرمودند كه بايد ارتش 20 ميليوني تشكيل شود. امام( رحمت الله علیه ) با اشاره به اين مطلب كه«مملكت اسلامي همهاش بايد نظامي باشد» و اين كه «اگر كشوري 20 ميليون جوان دارد، بايد 20 ميليون تفنگدار داشته باشد»، توجه فرماندهان سپاه را به اين امر مهم معطوف داشتند.
به دنبال فرمان امام، در طي مدت كوتاهي حدود يك ميليون و دويست هزار نفر در سراسر كشور در واحدهاي سپاه ثبت نام كردند،كه بعداً به چندين ميليون نفر رسيد. اينها از اقشار مختلف مردم بوده و اغلب در جريان انقلاب آموزشهايي هم ديده بودند.
بعد از رهنمود امام، ستاد ويژهاي تحت عنوان واحد بسيج مستضعفين در سپاه به وجود آمد و امر آموزش و سازماندهي نيروهاي مردمي را در سراسر ايران به طور ضربتي به عهده گرفت.
دربارهي نقش نيروهاي مردمي، ميتوان گفت كه حضور آنها در نيروهاي منظم و نامنظم، به تقويت روحي و رزمي سپاهيان اسلام منجر شد. به علاوه، آنها در مسألهي تغذيه و تدارك جبهه، كندن سنگرهاي انفرادي و اجتماعي، رساندن مهمات، ساختن پل، گشت زني، كسب اطلاعات و تأمين نياز انساني جبههها، نقش عمدهاي ايفا كردند. اين نيروها در داخل شهرها نيز نقش مهمي در تهيهي تداركات براي جبهه، مسايل مربوط به مبارزه با ضد انقلاب و مراكز فساد، و غيره داشتند. در قسمتهاي ديگر، نهادهايي در رابطه با جنگ به وجود آمدند؛ مثل ستاد بسيج اقتصادي، بنياد امور جنگ زدگان، ستاد تداوم امداد به مناطق جنگي، ستاد جنگهاي نامنظم و غيره.
5. رشد فضايل اخلاقي و معنوي
از بركات ديگر دفاع مقدس، رشد فضايل اخلاقي و معنوي در افراد و تقويت ارزشهاي اجتماعي بود؛ به طوريكه همهي اقشار ملت تحت تأثير اخلاق رزمندگان و فضايل انساني خانوادهي آنان قرار داشتند؛ به ويژه موقعي كه مراسم تشييع شهدا برگزار ميشد، همگان شركت فعال داشته، از فضاي معنوي آن بهرهمند ميشدند.
بسيار ديدهايم يادگاران عزيز جنگ را كه بر سوگ از دست دادن جبهه و جنگ سخت ميگريند. گريهي آنان در حسرت خونريزي و خشونت جنگ نيست، بلكه براي از دست رفتن آن فضاي روحاني و معنوي است. بچههاي جنگ در آن فضاي معنوي به تصفيه و تزكيه ميپرداختند و دل خود را به نور حق مصفا ميكردند و به فرمودهي امام راحل( رحمت الله علیه ) راه صد ساله را يك شبه ميپيمودند؛ بدان گونه كه «پير ميكدهي عشق» آن رزمندهي سيزده ساله را رهبر خويش ميخواند و در «نماز عشق خود» به او اقتدا ميكند. اين بُعد از جنگ، يكي از زيباترين ابعاد جنگ است، از اين رو آشنايي با آن و زمينهي ايجاد شناخت آن، نياز مبرم جامعه خصوصاً جوانان است و اين مستلزم عبور از سطح ملموس جنگ و نقب به بطن و حقيقت جنگ است.
6. تحول در صنايع دفاعي كشور
جنگ تحميلي با توجه به نوپايي آن، نتايج بسيار با ارزش و مؤثري به همراه داشت. شرايط جنگي و فوقالعادهي كشور، فشارها و نيازها، يكي از بهترين فرصتها براي رشد صنايع و واحدهاي توليدي كشور محسوب گرديد و باعث شد جوانان متعهد، با خلاقيت و ابتكار دست به فعاليتهاي وسيعي جهت رفع نيازهاي روزمرهي جامعه ـ خصوصاً جنگ تحميلي ـ بزنند، كه در اين ميدان مبارزه، با حداقل سرمايه و امكانات دست به نوآوريهاي بزرگي زدند كه همين جرقههاي كوچك و ناچيز در اوايل جنگ نضج پيدا كرد و امروز در دوران سازندگي، استمرار آن خلاقيتها را در حركتهاي كلان اقتصادي و صنعتي به وضوح مشاهده ميكنيم.
يكي از مهمترين بركات جنگ، همين ابتكارات و نوآوريها در جنگ بود كه باعث شد شعار زيباي نياز ايراني بايد به دست ايراني برطرف گردد، از حالت آرماني به واقعيت تبديل شود و اولين جرقههاي اميد در دل جوانان اين مرز و بوم كه «ميتوان به خود متكي بود و كشوري مستقل داشت»، درخشيدن بگيرد.
معاملات تسليحاتي در دنياي كنوني، معادلات خاصي دارد؛ به طوري كه كشور فروشنده با فروش تسليحات به كشور خريدار، نوعي وابستگي نظامي را به خريدار تحميل ميكند و به گونهاي عمل ميشود كه بدون كشور فروشنده، تسليحات بدون استفاده باقي بماند. اگر به روابط تسليحاتي كشورهاي جهان سوم و خصوصاً كشورهاي عربي خليج فارس نگاه كنيم، به وضوح صحت اين مطلب را ميبينيم. تمام اين كشورها با خريد تسليحات، مجبور شدهاند چندين پايگاه نظامي خود را به كشورهاي فروشندهي تسليحات واگذار نمايند.
اين وضعيت و استعمار نو، در ايرانِ پيش از انقلاب نيز حاكم بود و جالب اين كه دشمنان انقلاب با همين پيش فرض، بعد از حملهي رژيم بعث عراق به ايران اسلامي، به واسطه خارج شدن وابستگان نظامي خارجي، فكر ميكردند تمام حركتهاي نظامي ايران راكد خواهد ماند و به زودي جمهوري اسلامي ايران شكست خواهد خورد.
به حول و قوهي الهي و رهبري داهيانهي حضرت امام( رحمت الله علیه ) و با رشادت و خلاقيت جوانان غيور و با ايمان اين كشور، تحولات شگرفي رخ داد. بيشك ميتوان گفت اگر جنگ نبود، و كشور در محاصرهي اقتصادي و سياسي دنيا قرار نميگرفت، اين پيشرفتهاي عظيم تسليحاتي و نظامي در كشور حاصل نميشد.
7. تزكيهي نظام اداري كشور
يكي از بركات جنگ، تزكيه و پالايش نيروهاي ضد انقلاب، به ويژه ستون پنجم، از نظام اداري كشور بود.
بدين طريق كه چون جنگ خارجي و اقدامات ستون پنجم داخلي به طور همزمان پيش ميرفت، عوامل وابسته به دشمن خارجي، خواه ناخواه دست به اقداماتي زدند كه اگر چه باعث خسارتهايي شد، اما موجبات افشاي آنها و تصفيهي ادارات را فراهم كرد.
اگر به اقدامات ليبراليسم وابسته در معوق گذاشتن استخدام نيروهاي انقلابي از يك سو، و تعطيلي ادارات به بهانهي پاكسازي از سوي ديگر توجه كنيم، ميتوانيم بفهميم كه دشمن در حملهي نظامي خارجي، تا چه ميزان روي اقدامات ستون پنجم خود حساب ميكرد. بروز جنگ، هواداران راستين انقلاب را روي اين نكته بيشتر حساس نمود و به رغم مقاومت ليبرالهاي وابسته، انقلاب را از گزند ستون پنجم حفظ كردند.
8. حضور داوطلبانهي مردم در جبههها
رژيم عراق قصد داشت سه روزه به اهداف نظامي خود برسد. صدام قول داده بود كه سه روز پس از شروع حمله، در اهواز سخنراني كند. شواهد چند روز اول جنگ نيز حاكي از احتمال وقوع اين پيش بيني بود، اما اول از همه مردم دلاور خوزستان و ديگر استانهاي مرزي مانع از تحقق اين امر شدند. مردم خوزستان كه صدام ماهها تبليغ كرده بود تا به خيال خود، آنها را عليه جمهوري اسلامي بشوراند، دليرانه ايستادند و جنگيدند. سپس نيروهاي مردمي به فرمان امام از سراسر كشور در جبههها حضور يافتند و مانع تجاوز و توسعهطلبي سران حزب بعث شدند.
عملياتهاي طريق القدس، فتح المبين، بيت المقدس، رمضان و … نبردهايي بود كه در آن مردمي بودن جنگ، آشكار شد و حضور آنان همراه با پيروزيهاي بزرگي براي كشور ما همراه بود. احتياجي به آمار و ارقام دال بر حضور خيل عظيم مردم در جبههها نيست. ما خود، شاهد اعزام داوطلبانه و چشمگير مسلماناني معتقد و كار آمد به ميادين جنگ بوديم. آنها جنگ را در بُعد اقتصادي تقويت كردند، و با صبر و استقامت خويش بر مصائب و مشكلات ناشي از جنگ فايق آمدند. حضور مردم در راهپيماييها و مراسم دعا و نيايش، جمعه و جماعات، رزمندگان و مسؤولان ادارهي جنگ را تشويق ميكرد تا با صلابت به دفاع بپردازند. اما انگيزههاي حضور گستردهي مردم در جبهه عبارتند از:
الف. احساس تكليف براي دفاع
يك مسلمان، انجام تكاليفي مثل جهاد را كه خداوند برايش مقرر كرده، واجب ميداند و براي اداي آن حاضر است از همه چيز خود بگذرد. مردم ما و رزمندگان، شركت در جنگ را يك تكليف شرعي، ملي و انقلابي ميدانستند و با امام و رهبرشان همصدا بودند كه؛ «ما هدفمان اين است كه تكليفمان را عمل كنيم. تكليف ما اين است كه از اسلام و ثغور آن صيانت كنيم. كشته شويم تكليف را عمل كرديم، بكشيم هم تكليف را عمل كرديم.»
اين انگيزهي قوي مذهبي، نيرويي بود كه ملت ما را به عرصهي مصاف با دشمنانش ميكشاند.
ب. دفاع ازموجوديت اسلام و انقلاب اسلامي و حفظ تماميت ارضي كشور
استكبار و ايادياش با تحميل جنگ، نابودي اسلام و موجوديت انقلاب اسلامي را هدف قرار داده بودند. مردم ما كه آگاه به اين توطئهي نظامي دشمنان بودند، با حضورشان در جبهه، مانع تحقق آن شدند. از سوي ديگر، آنها مطلع بودند كه تا به حال هر جنگي كه در كشور ما درگرفته، منجر به تجزيهي بخشي از خاك كشورمان شده است. براي نمونه، طي دو جنگ ايران و روس، شهرها و سرزمينهايي به اندازهي نصف فعلي كشورمان از ايران جدا شد. اما اين بار در جنگ تحميلي عراق عليه ايران با بينش بالاي تاريخي خود، جلوي تجزيهي ايران را گرفتند و تماميت ارضي آن را حفظ كردند.
9. سنجش ظرفيت دفاعي مردم
در هر فرهنگي، ذهنيت خاصي در مردم براي دفاع از ميهن وجود دارد. بيشتر كشورها با برانگيختن احساسات ناسيوناليستي، سعي در بسيج نيروها براي دفاع از كشور دارند. تلاش براي حفظ موجوديت و زنده ماندن، و نيز استفاده از مفاهيمي چون مقابله با اهريمن و ظلمت، راههاي ديگري براي مقابله با تجاوز دشمن است. ولي در جنگ تحميلي، فرهنگهاي خاصي از دفاع به وجود آمد كه برآمده از ارزشهاي اسلامي بود. ارزشهايي چون جهاد، شهادتطلبي، پياده كردن حاكميت الهي، نفي سلطهي كافران بر امور مسلمين، ولايتپذيري و ظلمستيزي از جمله عناصر سازندهي اين فرهنگ بود و بنا به فرمودهي پيامبر(ص) كه «حب الوطن من الايمان» ميهن دوستي با ايمان همسو ميگردد.
اين فرهنگ، قدرت حماسي شگفتآور خود را در جنگ نشان داد و به رغم پشتيباني همهي قدرتهاي جهاني از نيروهاي بعثي، 2800 روز دفاع غرور آفرين خود را پشت سر گذاشت و با سربلندي و پيروزي، تجربهي موفقي در كارنامهي كشور به ثبت رساند، كه ازگذشته تا كنون سابقه نداشته است.
10. نيروهاي مردمي عشايري
عشاير، يكي از مهمترين بخشهاي مردمي در جبهههاي جنگ حق عليه باطل هستند. اين مردم غيور و شجاع، همواره نقش خود را در لحظات حساس تاريخ ايفا كردهاند. در حال حاضر نيز نقش خود را به خوبي ايفا ميكنند. بسيج عشايري طوايف ايران در صحنههاي جنگ، با تمام قدرت ادامه داشت. تك تيراندازان هفتاد سالهي عشاير در جنوب و غرب كشور كه در پشت سنگرهاي داغ دشت و كوه نشسته بودند، برنوهاي خود را نشانه گرفته، بدون اين كه حتي يك تيرشان به خطا رود، خالي سرخ بر پيشاني مزدوران بعثي مينشاندند.
مجموعه خصلتهاي عشايري ايلات ايران ـ يعني آزادي، آزادگي، قداكاري و ايثار در راه اسلام ـ هميشه نقشههاي شوم استعمارگران و ايادي آنها را نقش بر آب كرده است. عشاير به عنوان يك ركن قوي در حراست از مرزهاي ايران، بايد همواره مورد توجه باشند، و از همين رو حضرت امام در مورد عشاير فرمودند: «عشاير ذخاير انقلابند.»
نيروهاي مردمي در همهي صحنهها ـ از روستا گرفته تا شهرهاي كوچك و بزرگ ـ در كوهها، كويرها و دشتها و همهي صحنههاي نبرد حضور داشته، يار و ياور نيروهاي نظامي بودند.
11. تجارب سياسي
يكي از بركات دفاع مقدس، كسب تجارب سياسي در حوزههاي داخلي و خارجي است.
در جريان جنگ تجربه كرديم كه ما در دنيا تقريباً تنها هستيم و تنها پشتوانهي ما، نيروهاي مردمي دركشورهاي مسلمان و مردم جهان ميباشند، كه به دليل سلطهي رژيمهاي وابسته، دفاع فعال و عملي آنها از انقلاب با مشكلات اساسي روبرو بود. ولي به رغم اين مشكلات، نيروهاي مردمي ملل منطقه كمك كردند.
يكي ديگر از تجارب سياسي ما، ضرورت سازماندهي و تشكيلات بود. به هنگام حملهي غافلگيرانه دشمن به 800 كيلومتر از مرزهاي جنوب و غرب، ضرورت ايجاد سازماندهي و تشكيلات قوي نظامي و مردمي متناسب با ويژگيهاي انقلاب اسلامي مشخص شد.
ضرورت فعال شدن سياست خارجي در زمان جنگ براي توسعهي منابع قدرت انقلاب و به كار گرفتن امكانات در خارج از كشور، يكي ديگر از تجارب انقلاب اسلامي بود؛ به طوري كه اتخاذ ديپلماسي تماس با كشورهاي برادر، دوست و حتي غير متخاصم، يكي از حركتهاي وزارت خارجهي جمهوري اسلامي را تشكيل ميداد.
هماهنگي رسانههاي گروهي با جنگ و ضرورت گزارش اخبار جنگ از كانال مشخص و مورد تأييد شوراي عالي دفاع، يكي ديگر از تجارب سياسي حاصل از جنگ بود.
تجربهي ديگر ما، مبارزهي فعال با ضد انقلاب داخلي توأم با نبرد گسترده عليه تجاوز خارجي بود. در شرايطي كه صدام امريكايي به ايران انقلابي تجاوز كرده بود، كليهي گروههاي وابسته در كردستان، ديگر نميتوانستند انگيزهاي براي مقابله با حاكميت انقلابي مردم و انقلاب اسلامي داشته باشند.
12. تجارب اقتصادي
يكي از بركات اقتصادي جنگ، شناخت و معنويتگرايي در بخش مايحتاج عمومي بود.
مديريت انقلاب اسلامي با تكيه بر معنويت انقلاب، ميتوانست زمينهي مساعدي براي حركتهاي بنيادي در ابعاد مختلف مورد نياز خود به دست آورد. براي مثال، يكي از سنتهاي مردم ايران به دليل تهاجمات مكرر بيگانگان و ايجاد قحطي در مراحل خاص تاريخي، سنت ذخيره سازي بود. اين سنت در شرايط جنگي ميتوانست ضربهي كاري بر اقتصاد انقلاب در شرايط جنگ بزند؛ چرا كه با هجوم مردم و خريد گستردهي كالاهاي ضروري و مورد نياز، قحطي مصنوعي رخ ميداد. امّا معنويتگرايي مردم به عنوان يكي از اساسيترين ويژگيهاي انقلاب ما، مانع از ضربهپذيري اقتصاد انقلاب خصوصاً در زمان جنگ شد. هر چند كه قشر رفاهطلب جامعهي ما دست از ذخيرهي مواد اوليه و مورد نياز نكشيدند، ولي اكثريت مردم مسلمان ما مراعات شرايط سخت آن روز را ميكردند.
يكي ديگر از تجاربي كه در حوزهي اقتصادي در شرايط جنگ كسب كرديم، توزيع عادلانهي كالا بود.
توزيع عادلانهي كالا ميتوانست مواد ضروري و مورد نياز زندگي اكثريت مردم را با قيمت مناسب در اختيار آنها قرار دهد و زمينههاي نارضايتي عمومي را از بين ببرد؛ چرا كه محدوديت كالاهاي مورد نياز عامه و تقاضاي بيش از حد مردم در شرايط جنگي، ميتوانست تورم سنگيني بر مردم محروم ما تحميل كرده و زمينههاي مانور ضد انقلاب را براي تاختن بر انقلابيون فراهم كند و مثل مگسي روي زخمهاي طبيعي يك انقلاب نشسته، فساد خويش را توسعه بخشند، تا شايد بتوانند منافع از دست رفتهي خود را تجديدكنند. اساساً در جنگهاي گستردهي نظامي، آنقدر فشارهاي اقتصادي و تورم شديد است كه نارضايتيهاي عمومي موجب تغيير مكرر دولتها ميشود. اين بود كه توزيع عادلانهي كالاهاي ضروري و مورد نياز عامهي مردم، يكي از مهمترين تجارب اقتصادي ما در شرايط جنگي بود. بر اين اساس بود كه كالاهايي مانند بنزين، شكر و قند، برنج، روغن و ديگر كالاهاي ضروري و اساسي بر اساس سيستمهاي خاصي سهميه بندي شد.
سومين تجربهي اقتصادي حاصل از جنگ، ذخيرهي مواد اوليه و ضروري زندگي عامهي مردم توسط بخشهاي مسؤول بود؛ چرا كه جنگ دراز مدت و مردمي ما نياز مبرمي به اين ذخيره سازي داشت؛ به طوريكه اگر مواد اوليه و ضروري زندگي عامهي مردم براي سالهايي كه مردم در جنگ به سر ميبرند، به اندازهي كافي ذخيره نشود، امكان مقاومت نيروهاي مردمي درجنگ فرسايشي و در دراز مدت از بين ميرود. اين است كه براي حفظ موجوديت استقلال انقلاب، ضروري بود كه مديريت انقلاب قدرت ذخيرهي كالاهاي مورد نياز و ضروري مردم و جنگ را تا چند سال بالا ببرد.
يكي ديگر از تجارب اقتصادي حاصل از جنگ، خارج كردن «بودجه» انقلاب از تكيهگاه نفتي آن بود. بودجهي انقلاب تا حدود 75 درصد متكي به نفت بود؛ يعني 75 درصد از منابع درآمد اقتصادي ما را نفت تشكيل ميداد. با توجه به احتمال قوي بمباران منابع و تأسيسات اقتصادي از جمله منابع نفت، ميبايست ضربهپذيري قدرت اقتصادي انقلاب در اين زمينه كاهش مييافت، از اين رو نياز به اين حركت انقلابي در زمان جنگ بسيار ملموس شد؛ به خصوص هنگامي كه توليدات نفت ما به چيزي كمتر از سيصد هزار بشكه در روز رسيد. بنابر اين، لازم بود منابع توليد درآمد خود را توسعه بخشيده، بودجهي انقلاب را از وابستگي شديد به نفت رها كنيم.
بر اين اساس بود كه شهيد رجايي اعلام نمود: «ما نفت را براي سوزاندن و استفادههاي مادي نميخواهيم، بلكه از آن در جهت مبارزه با امپرياليسم استفاده خواهيم كرد؛ چرا كه از نفت هم به عنوان سلاح ميشود استفاده كرد.»
آن شهيد بزرگوار در جايي ديگر ميگويد: «من اميدوارم كه هر يك پيچي كه در نبودن درآمد نفت ساخته ميشود، به اندازهي يك كارخانهي ذوب آهن در ساختن مردم كشور ما نقش داشته باشد.»
اگر انقلاب اسلامي و نيروهاي مردمي ما بتوانند با مصرف كمتر و توليد بيشتر، بودجهي خود را از وابستگي به نفت نجات دهند، با عدم صدور نفت ميتوانند ضربهاي اساسي به اقتصاد غرب وارد آورند، و حركتي اساسي در جهت بهبود اقتصاد مريض به ارث مانده بنمايند.
يكي ديگر از تجارب اقتصادي حاصل از جنگ «سياست صرفهجويي در تمام زمينهها بود». صرفه جويي و جلوگيري از خرجهاي غير ضروري، زمينهي مساعدتري براي مقاومت نيروهاي خودي در عرصهي اقتصادي با دشمن فراهم ميكرد. سياست صرفهجويي دولت در شرايط جنگ، توانست ميلياردها تومان به بودجهي كشور كمك كند و كسري بودجه را تا حدودي كنترل نمايد.
جلوگيري از ورود كالاهاي غير ضروري و مصرفي و لوكس و كنترل ذخيرههاي ارزي كشور و توسعهي منابع درآمد دولت از طريق مالياتها و توليدات و صادرت، از جملهي آنها بود.
يكي ديگر از تجارب اقتصادي حاصل از جنگ، اتكا به قدرت مالي مردم در تمامي ابعاد مورد نياز بود. از آن جا كه جنگ، امكانات يك انقلاب را به طور وسيعي ميبلعد، براي مقاومت و پيروزي، انقلاب نياز به تكيه گاه قوي مالي دارد، و از آن جايي كه يكي از ويژگيهاي انقلاب اسلامي، «مردمي» بودن آن است، ضرورت حضور فعال مردم در جريان جنگ در جبهه و پشت جبهه شديداً مطرح شد. تكيه بر كمكهاي مردمي، چه به صورت نقدي ـ در حسابهاي مشخص شده و صندوقهاي سيار كمك به جبهه در نمازهاي جمعه و اماكن عمومي ـ و چه به صورت جنس و تدارك جنگي، يكي ديگر از تجارب اقتصادي حاصل از جنگ بود.
در جريان جنگ، جمعآوري و هدايت كمكهاي مردمي به صورت جالبي تكامل پيدا كرده، از هرز رفتن كمكهاي جنسي مردم كاملاً جلوگيري شد. اگر صدام با گرفتن متجاوز از 60 ميليارد دلار از رژيمهاي مرتجع منطقه، نيازهاي مالي اقتصاد وابستهي خويش را تأمين كرد، انقلاب اسلامي با تكيهي وسيع بر كمكهاي مردمي، توانست منبع قوي مالي تداركاتي را براي نبرد دراز مدت و مردمي خويش فراهم نمايد.
13. تجارب نظامي
تجاوز رژيم امريكايي صدام به مرزهاي جمهوري اسلامي، با انگيزهي نابودي انقلاب اسلامي در منطقهي حساس خاورميانه، زمينهي مساعد را براي انسجام و آبديده شدن نيروهاي نظامي ما فراهم كرد. اولين تجربهي ما در اين درگيري گستردهي نظامي، لزوم هماهنگي بين كليهي نيروهاي نظامي بود. حركت بر اساس اين تجربه، موجب موفقيتهاي بيشتر نظامي ميشد؛ به طوري كه متناسب با ميزان هماهنگي نيروهاي نظامي، پيروزيهاي نظامي افزايش مييافت.
يكي ديگر از تجارب ما، تكيه بر قدرت «ايمان» در نبرد با صدام بود. اساساً در پيروزي عمليات نظامي، عامل انساني در ميان ساير عوامل ـ يعني قدرت آتش و قدرت تحرك واحدهاي عملياتي ـ نقش محوري داشت؛ خصوصاً كه حاكميت ايمان مذهبي بر نيروهاي انساني موجب آن چنان قدرتي ميشود كه قدرت سلاح را از محوريت ساقط ميكند. بر اين اساس بود كه در عمل، بسيج گستردهي نيروهاي مردمي و تسليح و تشكيل آنها براي تداوم يك جنگ طولاني و فرسايشي به كار گرفته شد، و اين مهمترين تجربهي پيروزمند جنگ بود.
از تجارب نظامي ديگر ما، آموزش در حين عمليات، جذب نيرو در جريان نبرد، و شناسايي كادرهاي مردمي و ارتقاي آنها و كادر سازي در حين عمليات پي در پي و طولاني ما بود.
تكوين مهندسي رزمي در جريان نبرد و مشخص شدن ضرورتهاي آن و بهكار گرفتن تجارب كسب شده در حين عمليات و در عمليات بعدي، يكي ديگر از تجارب حاصل از جنگ بود. تجارب دقيق و ظريف ما در جنگ، توانست پيروزيهاي مراحل بعدي عمليات ما را بسيار آسان كند.
اميدواريم كه رزمندگان اسلامي در سپاه و ارتش و بسيج و ساير نيروهاي نظامي و مردمي، تجارب حاصل از جنگ را خصوصاً در مسايل نظامي، جمعآوري و تدوين كنند، تا بتوان اين دستاوردهاي گرانقدر را در واحدهاي آموزشي و تشكّلهاي نظامي بهكار گرفت.
14. تجارب فرهنگي
مهمترين تجارب فرهنگي در دوران دفاع مقدس، مهار فرهنگ سرمايهداري و رفاهطلبي و ترويج فرهنگ زهد و سادهزيستي بود؛ چرا كه بستر فرهنگي مبارزه با دشمن بر اساس تعاليم اسلام، زهد و قناعت و سادهزيستي است. امام راحل( رحمت الله علیه ) نيز به شدت مراقب نفوذ تفكر سرمايهداري در بدنهي نظام و دفاع مقدس بودند، كه در تعبيري زيبا فرمودند: «آنان كه رفاهطلبي با مبارزه را قابل جمع ميدانند، آب در هاون ميكوبند و با الفباي مبارزه بيگانهاند.»
افسوس كه بعد از دفاع مقدس اين فرهنگ زيبا كه ميتوانست بستر سازندگي كشور هم باشد، مورد آماج دنياخواهي سرمايهداران و مديران رفاهطلب قرار گرفت و اكنون اثري از آن باقي نيست.
15. تحكيم وحدت ملي
از بركات مهم دفاع مقدس، تحكيم وحدت ملي بين آحاد ملت به ويژه گروهها و احزاب سياسي كشور بود؛ به طوريكه همگان منافع حزبي و صنفي خود را در خدمت مصالح نظام و امنيت كشور قرار داده بودند.
آن چه كه توانست به انقلاب اسلامي ما مصونيت لازم را ببخشد، بركات و اثرات مثبت جنگ تحميلي بود، كه خداوند در سايهي رهبري حكيمانه و خردمندانهي امام( رحمت الله علیه ) به مردم ايران ارزاني داشت و درحقيقت، هشت سال جنگ حق، بيمهاي بودكه بايد پرداخت ميشد تا انقلاب اسلامي در مسير اسلام ناب محمدي پايدار بماند و الحق خون بهاي تمامي شهداي جنگ تحميلي، تداوم و استمرار حركت اصيل انقلاب اسلامي بود؛ چنان كه امام( رحمت الله علیه ) در خصوص جنگ ميفرمايند: «هر روز ما در جنگ بركتي داشتهايم كه در همهي صحنهها از آن بهره جستهايم. ما انقلابمان را در جنگ صادر نمودهايم؛ ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم؛ ما در جنگ پرده از چهرهي تزوير جهان خواران كنار زديم؛ ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختيم؛ ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم؛ ما در جنگ ريشههاي انقلاب پربار اسلاميمان را محكم كرديم؛ ما در جنگ حس برادري و وطن دوستي را در نهاد يكايك مردممان بارور كرديم؛ ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامي قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال ميتوان مبارزه كرد؛ و از همهي اينها مهمتر، استمرار روح اسلام انقلابي، در پرتو جنگ تحقق يافت.»
منبع: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
بازدیدها: 0