احیای امتیاز کاپیتولاسیون در ایران و اعطای آن به آمریکاییها یکی از اقدامات ننگین رژیم پهلوی بود که با این عمل دستگاه قضایی ایران استقلال خود را از دست داده و در حقیقت بازیچه دست بیگانگان شد ، عمال و اتباع خارجی آزادانه مرتکب جرم جنایت میشدند و ترسی از ارتکاب این اعمال نداشتند زیرا امید داشتند که پس از ارتکاب جرم در کشور خودشان محاکمه میشوند و در حقیقت مجازاتی در کار نخواهد بود و دولت ایران حق تعقیب و مجازات مجرمان را نداشت !
کاپیتولاسیون زمینه تبعید به بورسا
۱٫اعطای حق کاپیتولاسیون تأثیرات مخربی بر جامعه ایران داشت و آثار از خود به جای گذاشت از جمله : ۱٫ اولین تأثیر آن از بین رفتن استقلال قضایی ایران
۲٫ کشورهایی که دارای حق کاپیتولاسیون در ایران بودند – با توجه به امتیازات بدست آورده – سعی میکردند که میراث فرهنگی و اشیاء نفیس تاریخ ایران را که سرمایه فرهنگی و نمودار تمدن یک ملت است با مصونیت ناشی از حق کاپیتولاسیون به یغما برند و این از نتایج فرهنگی این امتیاز است .
۳٫ این قرارداد موجب شد که از لحاظ روحی و اخلاقی تأثیرات منفی و نامطلوبی در روحیه بعضی از مردم بر جای گذارد و روحیه خیانت و وابستگی به بیگانگان را در این دسته به وجود آورده بود .
۴٫ قرارداد کاپیتولاسیون سبب گردید که به تدریج ملت ایران در مقابل غرب احساس حقارت نمایند و تصور کنند که فرهنگیها تافته جدا بافته هستند …. کاپیتولاسیون بر خلاف خواست ایران و به نحوی تحمیلی بود، و این اساسا رهآورد کشورهای استعماری است که تحت پوشش آن میخواستند در تمام شئون مختلف کشور اعم از ؛ سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دخالت کنند ، و مهمترین دلیل کشورهای غربی بر تحمیل و ادامه کاپیتولاسیون این بود که در ایران تشکیلات منظم قضایی مطابق با غرب وجود ندارد .
در دهه چهل تقریبا همان مواد مندرج در قرارداد ترکمنچای و دیگر قراردادها به آمریکا داده شد و آنان نیز از حقوق کاپیتولاسیون برخوردار شدند و آمریکاییها به جای انگلیسیها – به دلیل آن که در صحنه سیاسی ایران صاحب نفوذ بودند – از ایران تقاضای حقوق ویژه کاپیتولاسیون برای اتباع عادی و مستشاران نظامی خود در ایران میکنند و مجلس شورای ملی و سنا نیز آن را تصویب نمود و تقریبا همان امتیازات که دول اروپایی در قرن نوزدهم از ایران گرفتند ،
مجلسین در سال ۱۳۴۳ تحت عنوان الحاق مستشاران نظامی و کارمندان آمریکایی به مصونیتهای کنوانسیون وین به آمریکاییها میدهند و به موجب این قانون دادگاههای ایران حق نداشتند به جرایم و تخلفات مستشاران و نظامیان آمریکایی در ایران رسیدگی کنند بلکه لازم است در دادگاههای کشور آمریکا به جرایم آنان رسیدگی میشود.
رژیم پهلوی سعی کرد با ایجاد سانسور شدید در رسانهها جلوی انتشار خبر در مورد تصویب لایحه کاپیتولاسیون را بگیرد و خبری به بیرون درز پیدا نکند ولی چند روز از تصویب لایحه نگذشته بود که متن کامل مذاکرات مجلس به دست امام خمینی رسید و امام تصمیم گرفتند که طی نطقی ، این عمل رژیم را به اطلاع عموم برسانند و امام ابتدا برای آگاه ساختن علما و روحانیون مرکز و شهرستانها ، پیکهایی به همراه نامه به اطراف و اکناف کشور روانه نمودند و در مرحله بعد خود ایشان با مقامات روحانی در قم به گفتگو نشستند و به تدریج تعداد کثیری از مردم ایران روانه قم شدند تا شاهد سخنرانی تاریخی امام باشند.
رژیم زمانی که از برنامه سخنرانی امام اطلاع حاصل کرد برای جلوگیری از اجرای برنامه نمایندهای به قم فرستاد ، اما این فرد هر چه تلاش کرد ، نتوانست به دیدار امام نایل آید ولی توانست به وسیله حاج آقا مصطفی خمینی پیامی را به امام برساند ، وی در آن پیام به خطر قدرت آمریکا اشاره داشته و نیز اینکه از حمله به شخص اول مملکت خطرناکتر است . اما این تهدیدات کوچکترین اثری در عزم راسخ امام نداشت و امام خمینی در ۴ آبان ۱۳۴۳ سخنرانی آتشین خود را ایراد نمود و بیانات خود را با آیه « انا لله و انا الیه راجعون» آغاز نمود و طی آن شدیدترین حملات را علیه آمریکا و شخص شاه وارد نمود .
امام در بخشی از سخنان خود فرمودند : « قانونی را به مجلس بردند در آن قانون اول ما را ملحق به پیمان وین و ثانیا الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشتاران نظامی با خانوادههایشان با کارمندهای فنیشان … با هر کسی که بستگی دارند اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند . پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه بکنند . دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد … اگر این مملکت اشغال آمریکاست چرا اینقدر عربده می کشید ، چرا اینقدر دم از ترقی میزنید ؟ ما این قانون واقع شده را ، قانون نمیدانیم ، این مجلس را مجلس نمیدانیم ، ما این دولت را دولت نمیدانیم . اینها خائنند به مملکت ایران ، خائنند .
امام علاوه بر سخنرانی فوق اعلامیهای علیه احیای کاپیتولاسیون صادر کردند و در آن بیان داشتند که مجلس با تصویب آن سند بردگی ملت یران را امضا نموده است و ملت ایران را تحت اسارت آمریکا قرار داد . بعد از موضع گیری تند امام علیه کاپیتولاسیون ، دولت آمریکا دریافت برای حفظ نفوذ و سلطه خود باید رابطه میان امام و مردم را از بین ببرد
سرانجام در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ رژیم ایشان را دستگیر و به شهر بورسا در غرب ترکیه تبعید کردند ، شهر قم هم به تصرف نیروهای شاه درآمد تا جلوی هر گونه قیامی گرفته شود و حاج آقا مصطفی خمینی هم دستگیر و بازداشت شد .
عصر همان روز از طرف ساواک اطلاعیهای به شرح ذیل در روزنامههای تهران به چاپ رسید که در آن اشاره شده :
در طبق اطلاع موثق و دلایل و شواهد کافی ، چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد . لذا در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردیده . سازمان اطلاعات و امنیت کشور .»
دولت آمریکا از تبعید امام خمینی – که ایشان را سدی در مقابل خود در ایران میدید – راضی و خشنود بود به طوری که کاردار سفارت آمریکا دو روز پس از تبعید امام در نامهای به یکی از دوستان خود چنین مینویسد : « وقایع اخیر … موجب خشنودی من شده است و سرانجام توانستیم از شر آن پیرمرد …. که چوب لای چرخ ما میگذاشت راحت شویم . »
چراترکیه؟
[نماینده ساواک در آنکارا] در تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۴۳ در خصوص چگونگی انتقال امام خمینی به شهر آنکارا و اظهارات ایشان راجع به تبعید خود و نیز مراقبتهای امنیتی جهت انتقال امام به شهر بورسا چنین گزارش میدهد : « در اجرای امر ساعت ۸ صبح چهارشنبه ۱۳ آبان به اتفاق شخص مورد نظر [به] وسیله هواپیما به طرف آنکارا پرواز نموده اولین صحبت ایشان خطاب به اینجانب در هواپیما این بود که من برای دفاع از وطنم تبعید شدم پس از سه ساعت و سی دقیقه پرواز در فرودگاه آنکارا پیاده شدیم و در سالن فرودگاه یکی از مأمورین امنیتی ترکیه جلو آمده پس از بیان نام اینجانب و معرفی خود به نام مأمور ، ابتدا به زبان ترکی بعد به زبان آلمانی صحبت نمود در فاصله کوتاهی به اتفاق شخص مورد نظر و مأمور معرفی شده با اتومبیل پس از طی ۳۵ کیلومتر به آنکارا رسیده مستقیما به هتل … که قبلا آمده شده بود مستقر شدیم پس از ۲۴ ساعت توقف چون محل استقرار مشکوک به نظر میرسید طبق طرح قبلی به وسیله مأمورین ابتدا محل دیگری انتخاب شد سپس ….. بعدازظهر پنج شنبه ۱۴ آبان به وقت آنکارا با مراقبت کامل [به] وسیله دو مأمور ترک به محل جدید طبقه ۸ واقع در خیابانی که اسم آنرا نمیدانم منتقل گردیده ، وسایل استراحت کاملا مهیاست و نسبت به مکان اول دارای حفاظت بیشتری است ، روحیه شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است و در محل جدید برنامه روزانهاش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است « گاهگاهی کلمات ترکی یادداشت مینماید ولی نباید وی را تنها گذاشت بعلت کنجکاوی جراید ترکیه و خبر منتشر شده از رادیوی ایران و انتشار خبری دیگری در روزنامه مورخه ۵ نوامبر … در نظر است تا چند روز دیگر به بورسا یکی از شهرهای ترکیه که در سیصد و بیست کیلومتری غرب آنکارا میباشد منتقل گردد و جریان کتبا تقدیم خواهد شد .»
افضلی نماینده ساواک در ترکیه در خصوص عزیمت امام به بورسا گزارش میدهد که : « برابر تصمیم ماخ ساعت ۶ صبح روز پنج شنبه شخص نامبرده به شهر بورسا اعزام اینجانب هم در معیت نامبرده خواهم بود مستدعی است ادامه مأموریت اینجانب را در شهر بورسا اعلام فرمایید » در گزارشی دیگر به تاریخ ۲۱/۸/۱۳۴۳ در مورد وضعیت امام در آن کشور بعد از تبعید چنین عنوان شده:
« بعدازظهر پنج شنبه ۲۱ آبان به اتفاق شخص مزبور وارد شهر بورسا که در نزدیکی دریای مرمره میباشد گردیده و پس از استقرار در محلی که قبلا تهیه شده بود نامبرده در اختیار مأموران ماخ قرار گرفت مستدعی است در مورد حرکت اینجانب به تهران نظریه امروز ابلاغ فرمایند ضمنا مأمور ماخ فارسی نمیداند.»
بنا بر اسناد موجود به نظر میرسد که تغییر مکان و محل اقامت امام از آنکارا به بورسا به دلیل امنیت این شهر است و ساواک تلاش میکرد که شخص بیگانهای با ایشان تماس ننماید ؟! ساواک در خصوص وضعیت امام خمینی در ادامه گزارشات خود عنوان میکند
شرط “تردد”امام خمینی”شهر”
« به علت یک نواخت بودن لباس روحانیون در ترکیه به نامبرده توصیه گردید در صورتی میتواند در شهر گردش کند که مانند آنان لباس و کلاه مربوط استفاده نمایند مشارالیه ابتدا ناراضی بود … ضمنا بنا به تقاضای وی از ساعت ۱۳ بعدازظهر به وقت آنکارا به مدت ۵۰ دقیقه با اتومبیل به اتفاق اینجانب و دو مأمور از آنکارا دیدن نمود ، روحیهاش خوب است روز از یک ساعت به نوشتن کلمات”یادگیری” ترکی مشغول است .
نماینده ساواک در ترکیه در تاریخ ۱۸/۱۰/۱۳۴۳ در خصوص ملاقات فضلالله خوانساری با امام خمینی و تلاش دولت ترکیه برای جلب رضایت خاطره امام و معرفی ترکیه به عنوان کشور مترقی و احتمال تأثیر این تبلیغات در ایجاد کاهش روابط بین دو کشور ایران و ترکیه گزارش میدهد : « تا آنجا که اینجانب اطلاع دارد تا کنون به استثنای آقای خوانساری که از تهران بنا به دستور آمدهاند شخصی دیگر آقای خمینی را ملاقات نکرده است و علمای ترک چون مجاز به دخالت در امور سیاسی نیستند و هر نوع اقدام در این مورد بر خلاف قوانین موجود در ترکیه است تا کنون اقدامی ننمودهاند …. ولی در مورد آنکه آیا مصلحت در آن است که خمینی در ترکیه باقی بماند یا خیر …. از ابتدای امر عزیمت آقای خمینی به ترکیه به اطلاع اینجانب نرسیده و بعد از یک ماه و اندی غیر مستقیم وجود ایشان را در ترکیه اطلاع دادند ولی از همان روز ورود به علت تلفن شخصی که سمت محافظ ایشان را داشت به سفارت کبرا و تلفن ریاست شرکت ، اینجانب از هویت شخصی که از تهران به ترکیه اعزام شده آگاه گردیدم …. به هر حال در مدت ۲ ماهی که آقای خمینی ترکیه هستند از صحبتهای ریاست شرکت و سایر اعضای آن و بخصوص مسافرت اخیر آقای وثوقی به استانبول و فراهم کردن وسیله ملاقات آقای خوانساری با امام چنین استنباط گردید که :
۱- مقامات ترک نهایت تلاش کردهاند که رضایت خاطر آقای خمینی را فراهم کنند اگر چه قسمتی از این تلاشها را میتوان به میهمان نوازی تعبیر کرد ولی قسمت اعظم آن در تبلیغ به نفع خود که شاید در آینده مورد استفاده قرار گیرد منظور داشت .
۲- مأموری که از طرف شرکت سرویس برای مراقبت از آقای خمینی تعیین شده به زبان فارسی آشنایی کامل داشته و بسیار ورزیده و این مأمور در نهایت زیرکی در تمام روز تلاش دارد که ضمن انجام خواستههای آقای خمینی ترکیه را یک کشور کاملا اسلامی و طرفدار کشورهای اسلامی معرفی نموده و در نتیجه بدون حمله مستقیم به کشور ، ایران را مخالف اسلام وانمود نماید .
۳- با تهیه برنامههای گردش در نقاط مترقی و جلو افتاده چه در بورسا و چه در آنکارا و استانبول ، توضیحات بر خلاف حقیقت درباره میزان درآمد عمومی و بودجه کشور و غیره در روحیه آقای خمینی تأثیر کردهاند نامبرده معتقد است که این کشور بدون داشتن منابع طبیعی مانند نفت یکی از کشورهای مترقی جهان است .»
اگر چه روابط دو کشور ایران و ترکیه دوستانه بود و آرزوی هر فرد ایرانی است که در آینده نیز دوستانه تر و نزدیک تر گردد ولی شک نیست چنانکه بعللی در این روابط نقصانی حاصل گردد شخصی مانند آقای خمینی با [اطلاعی] که ؟ نسبت به ترکیه و ترک پیدا کرده است میتواند رل مهمی در راه تبلیغ و تحریک مردم بازی کند .
کنترل نامه ها ورفت وآمدها
ساواک تمام نامههای که برای امام فرستاده میشد کنترل مینمود و پس از بررسی آنها به ایشان تحویل دهد و جواب نامهها را پس از ملاحظه به صاحبان آن تسلیم مینمود .ساواک تمام تلاش خود را به کار میبست که تمام رفتار و اعمال کسانی که به دیدار امام میرفتند زیر نظر بگیرد و تمهیدات لازم را بعمل آورد .
ملاقانهای امام خمینی درشهردیگرباشد نه بورسا
به عنوان نمونه در مکاتبه ساواک استان مرکز ، اداره دوم ساواک و نمایندگی ساواک در ترکیه در خصوص سفر محمدعلی صفایی و مهدی فقیه موسوی گلپایگانی به ترکیه برای ملاقات با امام و پیش بینی اقدامات امینتی در این زمینه اینطور اعلام میکند : در مراتب با مقامات سرویس دوستان مذاکره گردید اظهار میدارند چون بورسا شهر کوچکی است و ورود آقایان جلب توجه خواهد کرد بهتر است که ملاقات در استانبول به عمل آید .
ضمنا چون پوشیدن لباس روحانیت در ترکیه معمول نیست طبعا صرف نظر از جلب انظار بر خلاف قوانین موجود درترکیه میباشد … علیهذا دستور فرمایند : ۱- آقایان لباس عادی بپوشند ۲- مستقیما به استانبول بروند ۳- تاریخ دقیق ورود شماره پرواز دو هفته قبل اعلام گردد که ترتیب ملاقات نامبردگان در فرودگاه و حرکت آیتالله خمینی از بورسا به استانبول داده شود . شائق مدیر کل اداره دوم . »
مصطفی گلپایگانی که برای ملاقات با امام خمینی به ترکیه رفته بود ، برای طلاب جریان مسافرت خود را تشریح و اظهار داشته که وقتی ما به فرودگاه اسلامبول رسیدیم یک نفر مأمور سازمان ترکیه در فرودگاه از ما استقبال کرد و ما را به وسیله اتومبیلی که متعلق به سازمان امنیت ترکیه بود به هتلی برد و در آنجا به ما گفت که آقای خمینی پس از چند ساعت برای دیدن شما خواهد آمد و پس از چهار ساعت آقای خمینی به اتفاق دو نفر که یکی از آنها مأمور سازمان امنیت ایران و دیگری مأمور سازمان امنیت ترکیه بود به هتل محل اقامت ما آمدند و
آقای خمینی اظهار داشتند من در شهر بورسا اقامت دارم و این دو مأمور همیشه همراه من است و وسایل آسایش مرا فراهم میکنند وضع آب و هوای شهر بد نیست و رو به هم رفته از لحاظ زندگی به من بد نمیگذرد آقای مصطفی گلپایگانی در ادامه اظهار نموده که حامل نامههایی از بسیاری از روحانیون برای امام بودم که در مراجعت نیز جواب آن نامهها را از آیتالله خمینی دریافت نمودم در ایران به صاحبان آنان دادم . منبع:قدس انلاین
بازدیدها: 110