چرا دعایم برآورده نمی شود؟

چرا دعایم برآورده نمی شود؟

جابر جعفي، از اصحاب امام باقر (عليه السلام) ‌نقل مي­كند که آن حضرت فرمود: اى جابر! چه كسی از خداوند چيزى خواسته و خدا حاجت او را نداده، و يا بر او توكل نموده و خدا او را كفايت نكرده و يا به وى اطمينان كرده و او نجاتش نداده است؟!

چرا دعایم برآورده نمی شود؟

چرا دعایم برآورده نمی شود؟
امام باقر علیه السلام فرمودند:
يَا جَابِرُ مَنْ هَذَا الَّذِي سَأَلَ اللَّهَ فَلَمْ يُعْطِهِ أَوْ تَوَكَّلَ عَلَيْهِ فَلَمْ يَكْفِهِ أَوْ وَثِقَ بِهِ فَلَمْ يُنْجِهِ.

ترجمه حدیث:
جابر جعفي، از اصحاب امام باقر (عليه السلام) ‌نقل مي­كند که آن حضرت فرمود: اى جابر! چه كسی از خداوند چيزى خواسته و خدا حاجت او را نداده، و يا بر او توكل نموده و خدا او را كفايت نكرده و يا به وى اطمينان كرده و او نجاتش نداده است؟!

شرح حدیث (از حاج آقا مجتبی تهرانی):
«يَا جَابِرُ مَنْ هَذَا الَّذِي سَأَلَ اللَّهَ فَلَمْ يُعْطِهِ»؛ در يك روايت مفصل که من بخشي از آن را خواندم امام باقر (علیه السلام) به جابر جعفی خطاب فرمودند: چه كسي است كه از خداوند تقاضا كند ولي خداوند به او عطا نكند؟ به تعبير ما، يعني به من نشان بده کسی را كه از خدا درخواست كرده باشد اما خدا به او نداده باشد!
اين تعبير خيلي عجيبی است؛ شاید به ذهن انسان خطور ­کند که چه بسا ما آن‏قدر از خدا چيزهایی را خواسته ‏ايم که به ما نداده است! جواب: اشكال در من بوده، اشكال از آن طرف نيست. من آن‏طور كه بايد درخواست كنم، ‌نكرده ‏ام. یعنی ‌اخلاص در دعا نداشته‏ ام.
ما يك «اخلاص در عبادت» داريم، ‌يك «اخلاص در دعا» داريم. اينها با هم فرق مي­كند. اخلاص در عبادت ‌معنايش اين است که من براي رضاي خدا آن عمل را انجام دهم و‌ رضاي غير خدا نزد من مطرح نباشد. چرا كه اگر بخواهم خشنودي غير خدا را در نظر بگيرم،‌ ‌اين مي­شود «ريا» و ‌عبادتم مي­شود «باطل». به عنوان نمونه فقط براي رضا و خشنودي خدا اين نماز را بخوانم، روزه را بگيرم. اما اخلاص در دعا يعني آن هنگامی كه دارم درخواست مي‏كنم، هيچ‏كس جز خدا در ذهن من كارساز نباشد. اخلاص در دعا معنايش اين است و با اخلاص در عبادت فرق مي­كند.
اگر اخلاص در دعا باشد و انسان از خدا درخواست کند، ‌ردخور ندارد. امام باقر (عليه السلام) بي حساب حرف نمي‏زند! می­فرماید: ای جابر! بياور ببينم اين كيست كه از خدا خواست، و خدا به او نداد؟! معلوم مي­شود تو هنگام دعا، تنها خدا در ذهنت نبوده است.
«أَوْ تَوَكَّلَ عَلَيْهِ فَلَمْ يَكْفِهِ»؛ بياور ببينم آن كسی را که واقعاً كارش را به خدا واگذار كرده باشد و خدا را در كار خود وكيل كرده باشد، امّا خدا او را كفايت نكرده باشد! توكّل از وكالت است. اگر بگويي من توكّل كردم و نشد، معلوم می‏شود در توكّلت اشكال بوده است. يعني ‌واقعاً به خدا واگذار نكردي وگرنه او تو را كفايت مي‏كرد و به جاي تو كار را انجام مي­داد.
«أَوْ وَثِقَ بِهِ فَلَمْ يُنْجِهِ»؛ وثوق به خدا، با توکّل و واگذار کردن کار به خدا تفاوت دارد. وثوق به خدا يعني اعتماد کردن به خدا. آدمی در زندگی­ اش گره ­هایی پيدا مي‏شود. اگر یقین دارد که پشتيبانش خدا است و گره­ ها را خدا باز مي­كند و او است که حمايتش می­کند، به خدا اعتماد کرده است.
حضرت در این فراز می­فرماید: بياور ببينم آن كسي را كه واقعاً اعتماد به خدا کرده باشد و خدا نجاتش نداده باشد! انسان مشكلاتي در زندگي دارد که اگر ‌تمام روي كره زمین را هم به او بدهي، ‌برايش كارساز نيست. هيچ پولي، هيچ رياستي، ‌هيچ چيزي چاره مشکل او نیست. گاهی این چنین گره­هايی در زندگی انسان مي‏افتد. در اینجا نجات بخشش فقط كيست؟ لاحول ولا قوة الا بالله.

منبع: بحار الانوار، جلد 75، صفحه 183، نقل از سایت آقا مجتبی تهرانی

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 289

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *