چرا نباید به آمریکا اعتماد کرد؟

خانه / مطالب و رویدادها / چرا نباید به آمریکا اعتماد کرد؟

لیبی به دلیل دنبال کردن برنامه‌های هسته‌ای و دیگر اتهاماتی که آمریکایی‌ها به آن می‌زدند از سال ۱۳۵۷ تحت‌فشارهای سیاسی و تحریم‌های اقتصادی کشورهای غربی قرار گرفت

سابقه دولتمردان و سیاستمداران آمریکا در ارتباط با دیگر کشورها و سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی نشان‌دهنده این است که به‌راحتی نمی‌توان به این کشور اعتماد کرد. آمریکا بدعهدترین کشور دنیا است که در این رابطه حتی به دوستان خود رحم نمی‌کند. اسناد موجود حکایت از این دارد که آمریکا به‌جز رژیم صهیونیستی به تعهداتش نسبت به هیچ کشور دیگری پایبند نبوده و دراین‌باره حتی به متحدان خود و اعضای شورای امنیت نیز رحم نکرده است. بسیاری از کشورهایی که به آمریکا اعتماد کرده‌اند پس از اعتماد در بدترین شرایط سیاسی و اقتصادی قرارگرفته‌اند به‌نحوی‌که در مواردی به سقوط دولت‌ها و نظام سیاسی آن‌ها منجر شده است. آمریکا نه‌تنها در مواجهه با ایران بلکه در مواجهه با سایر کشورها نیز بارها دبه کرده است و تنها تا زمان رسیدن به منافع خود وعده‌ووعیدهای مکرر صادر کرده است.

مطالعه و تجربه تاریخی گویای آن است که آمریکا گرچه بارها با کشورهای مختلف بر سر مسائل گوناگون متحد شده است اما بلافاصله پس‌ازاینکه به نتیجه مطلوب خود رسیده پیمان‌شکنی و خیانت کرده است. در حقیقت سیاست خارجی این کشور بر پایه زیاده‌خواهی بناشده و کسی نباید انتظار وفای به عهد را از دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی داشته باشد. بدعهدی و عهدشکنی بخشی از ماهیت و ذات آمریکایی‌هاست. آنان  سالیان درازی است که به نام آزادی، حق آزادی را از دیگران سلب کرده و در هر نقطه‌ای از جهان، هر کشوری که با منافع آنان هماهنگ و همساز نباشد تحت‌فشار و تهدید و تحریم قرار می‌دهند و یا  از طریق تطمیع و وعده‌ووعید و اقدامات فریبکارانه تلاش می‌کنند آن‌ها را با خود هماهنگ سازند. بر اساس شواهد متعدد تاریخی زمانی که دولت یازدهم در موضوع هسته‌ای تصمیم به مذاکره مستقیم با گروه ۵+۱ گرفت امام خامنه ای بارها به دولتمردان هشدار داده‌اند که مواظب دغل‌کاری‌ها و دبه زنی‌ها و اقدامات فریبکارانه مقامات و سیاستمداران آمریکایی باشند.

تجربه سه سال مذاکرات مستقیم دولت یازدهم با آمریکایی‌ها و گروه دوستان غربی این کشور مملو از فریب‌کاری آن‌ها است. آنان مذاکره با ایران را نه برای حل‌وفصل مشکل هسته‌ای و به گفته خود ترس از هسته‌ای شدن ایران که برای استحاله سیاسی و تغییر رفتار نظام و مهار توانمندی‌های محیطی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار خود قرار داده‌اند. برخی از دولتمردان و سیاسیون ایرانی نیز که به‌اشتباه دعوای ایران و آمریکا را در بی‌ارتباطی و مذاکره نکردن می‌دیدند و بر این

تصور بودند با مذاکره و کنار هم‌نشینی جو بی‌اعتمادی فرومی‌ریزد و مشکلات فی‌مابین حل‌وفصل می‌گردد با چند دور مذاکره با مقامات این کشور کم‌وبیش متوجه اهداف سوء و پنهان آمریکایی‌ها از فرایند مذاکرات هسته‌ای و نتایج برجام شدند.

هر‌گاه صحبت از مذاکره و یا گفت‌و‌گوی مستقیم با آمریکا به  میان آمده است‌، از غیر «قابل‌اعتماد» و عهدشکن بودن این کشور سخن گفته‌اند‌. ایشان حتی زمانی که صحبت از نرمش قهرمانانه در سیستم سیاست خارجی کشورمان به میان آوردند‌، بر این مسئله تأکید داشتند که نباید فراموش کنیم که در مقابل ما چه کسی قرارگرفته است و هدف اصلی او از مذاکره با کشور و یا برخی انعطاف‌های مقطعی چیست. به‌منظور تبیین بیشتر مفهوم بدعهدی آمریکا مصادیقی از تاریخ معاصر احصاء و ارائه می‌گردد.

خیانت به انگلیس در جنگ جهانی دوم

در طول تاریخ موارد متعددی از پیمان‌شکنی آمریکا علیه انگلیس که همواره متحد اصلی آمریکا در عرصه بین‌المللی است دیده می‌شود. در ماجرای فتح نورماندی، انگلستان از آمریکا درخواست کرد تا با اعزام نیرو و تسلیحات نظامی این کشور را در فتح نورماندی یاری کند. فتح نورماندی می‌توانست بزرگ‌ترین ضربه را به آلمان وارد سازد و روند پیروزی متفقین را تسریع نماید. آمریکا علیرغم درخواست انگلستان، اقدامی انجام نداد تا جایی که انگلستان در ساحل نورماندی تلفات و صدمات جبران‌ناپذیری متحمل شد و بسیاری از نیروهای خود را از دست داد. پس از ناکامی انگلیس در نورماندی آمریکا وارد عرصه شد و بدون اینکه هزینه‌ای بدهد بازی را به نفع خود به نمایش درآورد.
استفاده ابزاری از انگلیس

انگلیس قبل از جنگ دوم جهانی یکی از قدرت‌های برتر جهانی بود. قدرت نظامی و اقتصادی این کشور در جنگ دوم جهانی کاملاً آسیب دید. در طول جنگ آمریکا هیچ کمکی به این کشور برای برون‌رفت از بحران درگیری با گروه متحدین نکرد تا قدرت آن بیشتر تضعیف گردد. در اواخر جنگ که قدرت انگلیس و دیگر کشورهای متفق تضعیف‌شده بود آمریکا وارد عرصه شد تا خود را به‌عنوان فاتح جنگ تحمیل نماید.آمریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم عرصه را بیشتر  بر انگلیس تنگ کرد. در واکنش به چنین شرایطی، این کشور تلاش کرد تا با اتخاذ یک رابطه ویژه با آمریکا، مانع از افول بیشتر قدرت سیاسی و اقتصادی خود شود. اما آمریکا با فرصت‌طلبی و فریب انگلستان، این کشور را به پایگاهی برای گسترش و تحکیم قدرت خود در عرصه جهانی تبدیل کرد.
تعلیق همکاری‌های هسته‌ای با انگلیس 

آمریکا با کمک دانشمندان انگلیسی در دوران جنگ دوم جهانی در «منهتن» به تولید و آزمایش بمب اتم دسترسی پیدا کرد. این کشور پس از ساخت سلاح اتمی، آن را در اواخر جنگ به نفع متفقین و علیه گروه کشورهای متحد در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن بکار گرفت. آمریکا پس از پایان جنگ برای تضعیف بیشتر قدرت انگلیس، در سال ۱۹۴۶ قانون انرژی اتمی را به تصویب رسانید و به دنبال آن با فراموش کردن کمک دانشمندان انگلیسی به پروژه منهتن تمامی همکاری‌های خود در زمینه انرژی اتمی با این کشور را به حال تعلیق درآورد.
بدعهدی در بحران کانال سوئز

انگلیس با در اختیار گرفتن کانال سوئز تلاش می‌کرد بار دیگر قدرت و  نفوذ خود را  در شمال آفریقا گسترش دهد. آمریکا با علم به این موضوع  با ورود سریع به جنگ رژیم صهیونیستی و اعراب در سال ۱۹۵۶، فشار سیاسی و مالی را به انگلیس وارد آورد تا آتش‌بس سازمان ملل را بپذیرد. بدین ترتیب نیروهای انگلیس ناگزیر در همان سال مصر را ترک کردند.

فریب انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد

در کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ دولت محمد مصدق با همکاری سازمان سیا و انتلیجنت سرویس سقوط کرد. با سقوط دولت مصدق و بازگشت شاه به کشور، به نظر می‌رسید که انگلستان و آمریکا منافع حاصل از کودتا در ایران  را بین خود تقسیم کنند. اما ایالات‌متحده آن‌چنان‌که پیش‌ازاین نیز بارها نشان داده بود به‌سرعت شریک راهبردی خود را  از صحنه خارج کرده و بیشترین سهم از کنسرسیوم نفت را به خود اختصاص داد. درحالی‌که پیش از کودتای ۲۸ مرداد انگلیس بیشترین نفوذ را در دولت ایران داشت از این به بعد، آمریکا به قدرت برتر در دولت ایران مبدل شد.
چنگ‌اندازی به منافع هم‌پیمان سنتی

کشور گرانادا یکی از مستعمره‌های انگلستان بود و این کشور در آنجا دارای منافع بود. در سال ۱۳۶۲ آمریکا به بهانه‌های مختلف به کشور گرانادا تجاوز و با اشغال آن، این کشور را از چنگال انگلیس درآورد. این حمله که نقض فاحش قوانین بین‌المللی و تجاوز به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشور به شمار آمد نمونه دیگری از خیانت آمریکا به متحد سنتی‌اش بود.
خارج کردن متحد خود از شراکت راهبردی

بر اساس سندی که اخیراً کشف و منتشرشده است واشنگتن عقیده دارد که رابطه ویژه میان انگلیس و آمریکا به پایان راه خود رسیده و این رابطه دیگر برای آمریکا کارایی ندارد. در این سند خطاب به اعضای کنگره آمده است: «ممکن است انگلستان دیگر در تمامی مسائل و موضوعات به‌عنوان اولویت آمریکا مدنظر قرار نگیرد.» در این سند که در تاریخ آوریل ۱۳۹۴ تنظیم‌شده آمده است: «درحالی‌که

آمریکا و انگلیس همچنان به‌عنوان شرکای اقتصادی یکدیگر باقی می‌مانند، اما رابطه ویژه با این کشور نیازمند بازنگری است زیرا مناسبات ژئوپلیتیک در حال تغییر کردن است.» بر این اساس می‌توان گفت که آمریکا با بدعهدی حتی نسبت به شریک راهبردی خود، به نماد پیمان‌شکنی در جهان تبدیل‌شده است. تاریخ نشان داده که آمریکا گرچه بارها با انگلیس بر سر مسائل مختلف متحد شده اما پس‌ازاینکه به نتیجه مطلوب خود رسیده بلافاصله پیمان‌شکنی کرده و خیانت کرده است.
حمایت از کودتا علیه دولت فرانسه

فرانسه یکی از متحدان قدیمی آمریکا به‌خصوص در جنگ جهانی دوم محسوب می‌شود که بارها هدف بدعهدی آمریکایی‌ها قرارگرفته است. آمریکا همان‌طور که به انگلستان، روسیه و چین علیرغم اعلام دوستی با آن‌ها در موارد متعددی خیانت و خلف عهد کرده است نسبت به فرانسه نیز به‌کرات عهدشکنی کرده و با نادیده انگاشتن حمایت‌ها و همراهی‌های آن، علیه پاریس اقداماتی را انجام داده است. الجزایر یکی از مستعمرات فرانسه محسوب می‌گردید. مردم این کشور طی مبارزاتی خواهان استقلال کشور خود شدند. رویارویی انقلابیون الجزایری و استعمارگران فرانسوی وارد مراحل حساس شد و دراین‌بین ضعف دولت فرانسه در رویارویی با آزادیخواهان الجزایری سبب سقوط جمهوری چهارم و روی کار آمدن جمهوری پنجم و ژنرال دوگل در این کشور شد. دوگل برای حفظ سیاست استعماری فرانسه در الجزایر و جلوگیری از پیروزی انقلاب در این کشور اقداماتی را انجام داد اما در این رابطه توفیقی نداشت و درنهایت با همه‌پرسی ۱۹۵۹ استقلال الجزایر موافقت و باوجود مخالفت شدید نظامیان و افراطیون ملی‌گرای فرانسه به استقلال کامل الجزایر تن داد.آمریکا در این میان وارد عرصه شد و با حمایت از نظامیان و ملی‌گرایان افراطی کودتای نظامی علیه دولت پاریس را در دستور کار قرارداد. این کودتا که تنها چهار روز دوام داشت رویارویی مستقیم آمریکا با شال دوگل، رئیس‌جمهور فرانسه محسوب می‌شد.
اقدامات جاسوسی علیه فرانسه

فرانسه باوجوداینکه یکی از کشورهای غربی عضو شورای امنیت سازمان ملل و متحد سنتی آمریکا است اما همواره هدف بدعهدی واشنگتن قرارگرفته است. بر اساس اسنادی که سال گذشته  ویکی‌لیکس منتشر کرد آمریکا به مدت یک دهه مکالمات مقامات فرانسوی را شنود کرده است. بر اساس این اطلاعات آمریکا بسیاری از  شرکت‌های فعال فرانسوی ازجمله شرکت‌های فعال در حوزه مخابرات، شرکت‌های تولیدکننده انرژی الکتریکی، گاز، نفت، انرژی هسته‌ای، انرژی‌های قابل بازیافت، شرکت‌های فعال در حوزه بهداشت‌ و ‌سلامت و محیط‌زیست را هدف اقدامات سرویس‌های اطلاعاتی خود قرار داده است.
تضعیف قدرت اقتصادی فرانسه

بر اساس اسناد و مدارکی که سال گذشته ویکی لیکس افشا کرد سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) قراردادهای مالی شرکت‌های فرانسوی که بالای ۲۰۰ میلیون دلار ارزش داشتند را به‌طور مستمر و  به‌صورت مخفیانه کنترل و آن‌ها را با شکست مواجه کرده است. کاهش قدرت اقتصادی فرانسه هدف اقدامات دستگاه‌های جاسوسی آمریکا بوده است.
حمایت از ضد انقلابیون روسیه

بعد از وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه و سرنگونی امپراتوری تزاری در این کشور، دولت آمریکا همواره خود را در مقابل انقلابیون این کشور می‌دید و نسبت به آن‌ها به دشمنی پرداخت. ازاین‌رو، نه‌تنها تحریم‌هایی را بر ضد این کشور اعمال کرد بلکه به اقدامات مخفیانه علیه انقلاب روسیه نیز مبادرت ورزید و حمایت مالی از دشمنان آن را در دستور کار خود قرارداد. آمریکا که از دشمنی خود علیه بلشویک‌ها دست‌بردار نبود به ضد انقلابیون روسیه به‌ویژه «ارتش سفید» که حامی رژیم گذشته یعنی امپراتوری تزارها بود کمک  نظامی می‌کرد.
اقدامات جاسوسی بر فراز شوروی

پس از جنگ دوم جهانی، آمریکا باوجوداینکه در جنگ، متحد شوروی علیه گروه متحدین بود با عهدشکنی نسبت به هم‌پیمان خود هواپیماهایی را باهدف جمع‌آوری اطلاعات از مناطق حساس این کشور در امتداد مرزهای شوروی به پرواز در‌آورد. یکی از مهم‌ترین اقدامات جاسوسی آمریکا در آسمان شوروی مربوط به سال ۱۹۵۰ است که در این سال یکی از هواپیماهای جاسوسی آمریکا باده خدمه توسط شوروی شناسایی شد.
طراحی و راهبری انقلاب‌های رنگی در جمهوری‌های شوروی سابق

آمریکا با دخالت در فرایند دموکراسی جمهوری‌های شوروی، زمینه‌های سقوط اتحاد جماهیر شوروی را فراهم نمود. در نوامبر ۱۳۸۲ انتخابات مجلس در گرجستان برگزار شد که نتیجه آن به سود دولت متحد روسیه بود. پس از برگزاری انتخابات، آمریکا با حمایت از گروه‌های مخالف وارد عرصه شد. مخالفین تحت حمایت آمریکا نتایج انتخابات  را نپذیرفتند و به نافرمانی مدنی علیه مقامات روی آوردند. بدین ترتیب آمریکا و مخالفین همسو شدند تا شواردنادزه رئیس‌جمهور وقت را برکنار کرده و انتخابات را مجدداً برگزار کنند. علاوه بر این آمریکا در ناآرامی‌های قرقیزستان و انقلاب نارنجی که پس از انتخابات سال ۱۳۸۳در اوکراین به وقوع پیوست نیز نقش ویژه داشت.
تنگ کردن حیات راهبردی روسیه

آمریکا در اسفند ۱۳۸۶ اعلام کرد که در نظر دارد تا در لهستان تأسیسات دفاع ضد موشکی بالستیک و نیز در جمهوری چک ایستگاه رادار را مستقر کند. این دو کشورها از اعضای پیمان ورشو بودند که در دوران جنگ سرد، متحد روسیه به شمار می‌آمدند. مقامات روسیه راه‌اندازی این سیستم‌ها را تهدیدی برای خود محسوب کرده و اعلام کردند آمریکا با خلف وعده و شکستن پیمان‌ها به دنبال برهم زدن نظم جهانی است.
حمایت از ژاپن در مقابل چین

چینی‌ها در دوران جنگ دوم جهانی اطلاعات مهمی را درباره ژاپن به آمریکایی‌ها ارائه دادند و حتی از خلبانان آمریکایی که هواپیماهای آن‌ها سرنگون‌شده بود مراقبت می‌کردند. بااین‌وجود واشنگتن پس از پایان جنگ دوم جهانی، بدون توجه به کمک‌های چین عهدشکنی کردند و از سربازان ژاپنی دوشادوش نظامیان خود  برضد چین استفاده می‌کردند. بدین ترتیب آمریکا برای مهار چین، از افزایش قدرت نظامی ژاپن حمایت می‌کرد.
تجاوز نظامی به چین

در اواخر جنگ دوم جهانی که آمریکایی‌ها وارد جنگ شده بودند، چینی‌ها به‌انحاءمختلف از آن‌ها در مقابل ژاپن حمایت می‌کردند. آمریکایی‌ها حدود ۱۰۰ هزار نیروی پیاده‌نظام داشتند و از مواضع خود در چین به بهانه جنگیدن با ژاپن هواپیماهای خود را به پرواز درمی‌آوردند. اما بااین‌وجود هواپیماهای آمریکایی با نقض قوانین بین‌المللی بر فراز قلمرو چین مبادرت به پروازهای جاسوسی می‌کردند و حتی در بسیاری از موارد هواپیماهای یادشده نیروهای چینی را هدف قرار داده و چندین مرتبه نیز شهرهای کوچک چین را  بمباران کردند. توجیه آمریکا درباره حضور نظامیانش در چین و پروازهای مستمر هواپیماهایش بر فراز چین فشار بر ژاپن و خلع سلاح آن بود. حال‌آنکه بر اساس شواهد تاریخی، آمریکایی‌ها خود با ژاپنی‌ها در ارتباط بودند و با آن‌ها همکاری می‌کردند. آمریکایی‌ها این الگو را  امروزه در ارتباط با داعش در پیش‌گرفته‌اند. ازیک‌طرف از ائتلاف ضد داعش سخن می‌گویند و از طرف دیگر از آن‌ها در مقابل نیروهای عراقی و سوری حمایت می‌کنند و به‌کرات مواضع عراقی و سوری را هدف بمباران هواپیماهای خود قرار می‌دهند.
حمایت از طرفین جنگ داخلی چین

از اواسط دهه ۱۹۵۰ میان نیروهای ملی‌گراها و کمونیست‌های چینی درگیری‌های نظامی داخلی رخ داد. آمریکا باوجوداینکه خود را متحد دولت پکن معرفی می‌کرد خود را در این جنگ تحمیل کردند و به‌منظور فرسایش توان داخلی و تشدید درگیری‌ها، پنهانی به هر دو طرف کمک  نظامی می‌کردند. این جنگ که تا سال ۱۹۶۱ ادامه داشت سازمان سیا با ارسال جنگ‌افزار برای طرفین جنگ، به گسترش دامنه جنگ در چین دامن می‌زد. این اقدام آمریکا علاوه بر اینکه نقض قوانین بین‌المللی محسوب می‌شد خیانت به متحدش پکن تلقی می‌گردید.

اقدامات جاسوسی در چین

آمریکایی‌ها پس از جنگ دوم جهانی سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی خود را در داخل مرزهای چین که متحد این کشور در مسائل بین‌المللی تلقی می‌شد فعال کرد. این اقدامات در اواخر دهه ۱۹۵۰ شدت گرفت و تا ۱۹۷۱ ادامه داشت. عملیات جاسوسی آمریکا در چین ابعاد وسیعی داشت و به‌طور مکرر گروه‌های کوچک آمریکایی به سبک کماندوهایی که از هواپیما با چتر نجات فرود می‌آمدند به‌منظور جاسوسی و خرابکاری به خاک چین اعزام می‌شدند. این اقدامات در چندین مورد لو رفت و چند خلبان آمریکایی دستگیر شدند. در سال ۱۹۵۲ نیز یک هواپیمای جاسوسی آمریکایی بر فراز خاک چین هدف موشک قرار گرفت و ساقط گردید.
فریب هند

هند که در  ۱۳۵۳ و سپس در سال ۱۳۷۷ به دنبال آزمایش‌ها هسته‌ای هدف تحریم‌های اقتصادی کشورهای بزرگ قرارگرفته بود توسط کشورهای غربی تحریم اقتصادی شده بود. این کشور طی مذاکراتی که با مقامات آمریکایی داشت پذیرفت که درازای لغو تحریم‌ها از سوی آمریکا با چین مقابله کند. هند در عمل در عرصه سیاسی و در روابط خود با چین به مقابله باسیاست‌های این کشور روی آورد اما آمریکا دبه زد و تنها بخش کوچکی از تحریم‌های اقتصادی علیه هند را لغو کرد.

تخلیه لیبی از توان راهبردی

لیبی به دلیل دنبال کردن برنامه‌های هسته‌ای و دیگر اتهاماتی که آمریکایی‌ها به آن می‌زدند از سال ۱۳۵۷ تحت‌فشارهای سیاسی و تحریم‌های اقتصادی کشورهای غربی قرار گرفت. این کشور درنهایت در سال ۱۳۸۰ به آغاز گفتگوهایی با کشورهای غربی تن داد و در سال ۱۳۸۲ این گفتگوها تحت تأثیر جنگ آمریکا با عراق، چهره جدی‌تری به خود گرفت‌. قذافی تحت چنین شرایطی مسئولیت حمله به هواپیمای خطوط هواپیمایی پان‌امریکن را پذیرفت و قبول کرد تا خسارت خانواده‌های قربانیان را بپردازد. وی همچنین در مذاکرات با آمریکا پذیرفت برای برداشته شدن تحریم‌ها از تمام حقوق این کشور در داشتن برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز دست برمی‌دارد. آمریکا  از لیبی خواست تا ضمن انهدام و انتقال تجهیزات هسته‌ای خود به کشوری دیگر‌، به دسترسی کامل و نامحدود بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تن بدهد و درعین‌حال از تمام فعالیت‌های هسته‌ای اعم از تحقیق و تولید دست بکشد. لیبی تمام خواسته‌های آمریکا را اجرایی کرد. اما بخشی از لایه‌های حکومتی آمریکا با لغو تحریم‌های لیبی به بهانه‌های دیگر مخالفت کردند.آمریکایی‌ها درنهایت پس از تخلیه موقعیت هسته‌ای و توانمندی داخلی لیبی و انجام اقدامات وسیع جاسوسی و اطلاعاتی از نقاط راهبردی و حساس این کشور از طریق بازرسان سازمان ملل زمینه‌های فروپاشی نظام سیاسی این کشور را مهیا کردند. آن‌ها در ظاهر برای اینکه حسن نیت خود را به دولت لیبی اثبات کنند، پیمان‌های همکاری اقتصادی و البته

نفتی را با این کشور به امضا رساندند اما هیچ‌گاه آن‌ها را اجرایی نکردند. با افزایش اعتراضات مردمی در لیبی عهد‌شکنی‌های آمریکا و هم‌پیمانان غربی آن شروع شد و آن‌ها به بهانه حمایت از مردم، این کشور را هدف بمباران هوایی خود قراردادند و نظام سیاسی آن را ساقط کردند.
اصرار بر تخلیه هسته‌ای کره همگام با تداوم تحریم‌ها

بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر در سال۱۳۸۰، آمریکا فشارهای بین‌المللی علیه برخی کشورها ازجمله افغانستان، عراق، لیبی، کره شمالی و ایران را تشدید کرد. حمله آمریکا به افغانستان و تهدید بوش پسر به حمله به کشورهای دیگر و محور شرارت خواندن ایران‌، کره شمالی و عراق باعث شد  که کره شمالی نیز چون لیبی و ایران راهی برای کاستن از فشارهای بین‌المللی علیه خود جستجو نماید. دولت اصلاحات ایران در سال ۱۳۸۲ پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش تسلیحات اتمی را پذیرفت و بازرسی‌ها از تأسیسات هسته‌ای ایران نیز بیشتر شد. کره شمالی در ابتدا مسیر متفاوتی را دنبال کرد. این کشور از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای بیرون آمد. بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از کشورش اخراج و برنامه‌های هسته‌ای خود برای تولید نیروگاه برق را استمرار بخشید. این کشور  بااین‌حال با ادامه یافتن گفت‌وگوهای شش‌جانبه با چین، ژاپن، کره جنوبی، روسیه و آمریکا موافقت کرد‌. دور اول این مذاکرات در سال ۱۳۸۲ به نتیجه‌ای ختم نشد و در دور دوم و سوم در سال ۱۳۸۳خلع سلاح کره شمالی مورد تأکید قرار گرفت. در دور چهارم گفتگو‌ها کره شمالی پذیرفت مشروط بر اینکه تحریم‌های اقتصادی برداشته شود و  قدرت‌های بزرگ راکتورهای آب سبک را برای تولید برق کره شمالی بسازند آمادگی دارد تا برنامه‌های هسته‌ای خود را کنار بگذارد‌. در فاز دوم این گفتگو‌ها که در همان سال انجام گرفت توافق «عمل در برابر عمل» مورد تأیید قرار گرفت و اصل بر عادی‌سازی روابط کره شمالی با آمریکا و کره جنوبی و ژاپن شد. یک سال پس‌ازاین توافق دبه زنی و بدعهدی آمریکایی‌ها شروع شد. آمریکا به بهانه‌های مختلف و از آن جمله اقدامات احتمالی برای پول‌شویی، نزدیک به ۲۴ میلیون دلار از دارایی‌های کره شمالی را مسدود کرد‌. در گفتگوهای سال ۱۳۸۶ که همراه با اولین آزمایش موشکی کره شمالی بود، آمریکا هر‌گونه توافق با کره شمالی بر سر برداشته شدن تحریم‌ها را رد کرد و سرانجام در همان سال کره شمالی تحت تأثیر فشار تحریم‌های بین‌المللی موافقت کرد تمام برنامه‌های اتمی خود را درازای لغو تحریم‌ها و دریافت کمک‌های اقتصادی و فنی تعطیل سازد‌. کره بخش اعظمی از  فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعلیق کرد اما خبری از کمک‌های اقتصادی و فنی وعده داده‌شده توسط آمریکا نشد تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۸۸ از مذاکرات شش‌جانبه خارج و برای دومین بار بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از این کشور اخراج کرد.

قربانی کردن رژیم بعث عراق

دیکتاتور عراق با هدایت و کمک‌های همه‌جانبه آمریکا و متحدین آن به ایران حمله کرد و جنگ هشت‌ساله را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل نمود و علیرغم اینکه به‌کرات از سلاح‌های ممنوعه شیمیایی علیه رزمندگان ایرانی استفاده کرد، هیچ‌گاه تحت تعقیب مجامع بین‌المللی و از آن جمله آمریکا قرار نگرفت. پس‌ازآن که صدام به منافع آمریکا در کویت طمع کرد و به این کشور حمله کرد تهدیدها و تحریم‌های بین‌المللی علیه عراق آغاز شد. از سال ۱۳۷۰ یعنی زمان حمله عراق به کویت، ماجرای سلاح‌های شیمیایی عراق و تلاش آمریکا برای بازرسی از این کشور نیز آغاز شد‌. صدام در سال ۱۳۷۷ شروع به همراهی با آمریکا کرد‌ و اجازه داد در برخی از مراکز حساس این کشور دوربین نظارتی گذاشته شود و اجازه بازدید از هشت سایت نظامی متعلق به ریاست‌جمهوری را صادر کرد. بااین‌وجود، بازرسان سازمان ملل اعلام کردند «عراق با آن‌ها همکاری لازم را ندارد.» آنان اطلاعات لازم مناطق حساس و راهبردی را در اختیار آمریکا قراردادند و آمریکا برخلاف موازین بین‌المللی و با بهانه کردن سلاح‌های اتمی عراق در سال ۱۳۸۲ به این کشور حمله کرد و نظام سیاسی آن را ساقط نمود.
استقبال از نظام غیرمردمی در مصر

پس از سقوط مبارک و روی کار آمدن محمدمرسی در مصر، وی به آمریکایی‌ها و کمک‌های اقتصادی آن‌ها چون دوره مبارک امید داشت. آمریکا به‌کرات قول داد که به این دولت در تحقق خواسته‌هایش کمک می‌کنند. محمدمرسی به امید ازسرگیری کمک‌های اقتصادی آمریکا به مصر، هرچه بیشتر به این کشور نزدیک‌تر می‌شد، آمریکا در عمل بیشتر فاصله می‌گرفت و علیرغم قول و قرارهایی که ابتدا داده بودند با نظر مقامات رژیم صهیونیستی از نظامیان و کودتاچیان مصر حمایت کردند و  رویای مردم مصر را برای داشتن نظام و دولتی مردمی بر باد دادند.

برخی از بدعهدی‌های آمریکا در حق ملت ایران

– در جریان حمله نظامی آمریکا به  افغانستان به‌منظور ساقط کردن حکومت نیم‌بند طالبان و  بعدازآن روی کار آمدن دولت جدید افغانستان، دولت اصلاحات عالی‌ترین میزان همکاری را با مسئولان آمریکایی موجود در منطقه داشت و مذاکراتی در سطوح بالای وزارت خارجه نیز میان دو طرف صورت گرفت‌. بااین‌حال در همان سال جورج بوش ایران را محور شرارت نامید.

–  باوجود همکاری ایران با آمریکا در عراق، آمریکا نام گروهک تروریستی منافقین را از لیست گروهک‌های تروریستی بیرون آورد تا نشان دهد چندان هم قدردان همکاری‌های منطقه‌ای ایران نیست. آمریکا به‌جای تشکر از همکاری‌های ایران با

آن‌ها در عراق فناوری‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران را بهانه کردند و بارها با زبان زور و تهدید اعلام کردند که در ارتباط با ایران همه گزینه‌ها روی میز است.

– ایران در همان ابتدای مذاکرات با گروه کشورهای غربی در خصوص مسائل هسته‌ای برای نشان دادن حسن نیت خود به‌صورت داوطلبانه  فعالیت‌های غنی‌سازی را تعلیق کرد اما هیچ پاسخ مثبتی از سوی آمریکا و متحدانش داده نشد و در ماهیت هیچ‌کدام از تحریم‌ها نیز تغییری ایجاد نشد. پس‌ازآن جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که  فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای را از سر می‌گیرد آمریکایی‌ها توقف داوطلبانه ایران را یک تعهد و موافقت‌نامه بین‌المللی اعلام کردند و نقض آن را خلاف موازین بین‌المللی اعلام نمودند.

– باراک اوباما در سال۱۳۸۷ با شعار تغییر روی کارآمد و گفت می‌خواهد رویه‌ای متفاوت با جورج بوش در روابط با ایران داشته باشد اما وی نیز در عمل خلاف وعده داده‌شده خود عمل کرد و همان سیاست‌های رفتاری گذشته را دنبال کرد و نشان داد که دستی را که به‌سوی ملت ایران دراز کرده است، دست چدنی زیر دستکش مخملین است‌.

– تشدید تحریم‌ها‌، اعمال سیاست چماق و هویج‌، پیگیری بحث براندازی از درون و تغییر نظام، حمایت از تروریست‌ها‌، حمایت بی‌قیدوشرط از رژیم صهیونیستی، تهدید مکرر به حمله نظامی و بودن گزینه‌های نظامی روی میز، راه‌اندازی جنگ نیابتی در اطراف مرزهای ایران، حمله به عمق راهبردی ایران در سوریه، تحریک عربستان به راه‌اندازی جنگ خانگی و فرقه‌ای در محیط ژئوپلیتیک ایران و …  ‌در زمره اصلی‌ترین برنامه‌های اوباما در قبال ایران تا به امروز بوده است. او هنگام انتخاب دوباره خود در کاخ سفید موضوع گفت‌وگوهای دوجانبه با ایران را مطرح کرد اما هم‌زمان با این ادعا تحریم‌های شدیدتری را علیه ایران در نظر گرفت.

در خلال مذاکرات هسته‌ای و پس از توافق برجام نیز آمریکایی‌ها در عمل ثابت کرده‌اند که به هیچ‌یک از تعهدات خود درباره ایران پای بند نیستند. جمهوری اسلامی ایران باوجوداینکه به همه تعهدات خود در قبال توافق‌نامه برجام عمل نموده اما آمریکایی‌ها نه‌تنها هیچ همکاری برای رفع تحریم‌ها علیه ایران نداشته‌اند بلکه در عمل در برخی موارد آن را تشدید کرده‌اند. سابقه بدعهدی و خیانت آمریکایی‌ها در ارتباط با دیگر کشورها و مجامع بین‌المللی ملت ما را بر آن داشته تا هیچ‌گاه به این کشور و قول و تعهدات آن اعتماد نکنند. همان‌طور که فرمودند ملت ما به آمریکای بدعهد و پیمان‌شکن بی‌اعتمادی مطلق دارد و این بی‌اعتمادی نه از روی احساس که برخوردار از عقلانیت و منطق است.

برگرفته از مجموعه مقالات دکتر علی امینی

بازدیدها: 216

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *